ناشناس
سلام من زنی 29 ساله هستم که سه ساله ازدواج کردم من...
سلام من زنی 29 ساله هستم که سه ساله ازدواج کردم من از روز اول به رسم احترام تو هر موضوعی نظر خانواده شوهرم رو میپرسیدم فقط برا احترام هر وقت خریدی داشتم و یکی از افراد خانواده شوهرم باهامون بود من حتما نظرشو میگرفتم اما کم کم
فهمیدم همه حتی شوهرم این رفتاره منو پای احترام نمیذارن در واقع فکر میکنن من سلیقه ندارم کار به جایی رسیده که الان که داریم خونه میسازیم و تمام فشار مالیش رو منه اما نظر برا خرید سینک و هود و ... برا خواهر شوهرم اگه من تظری بدم شوهرم بی بروبرگرد و فورا مخالفت میکنه اما اگه همون نظره منو خواهرش بده فورا قبول میکنه تازه این فقط شامل خانوادهاش نمیشه مثلا من برای جای یخچال توی آشپزخانه پیشنهادی دادم که شوهرم به سرعت طبق معمول مخالفت کرد اما وقتی کسی که نقشه خونون رو کشیده و همون پیشنهاد منو داد همسرم سریع قبول کرد وپذیرفت لطفا کمکم کنید که خودمو بهش ثابت کنم حتی اگه با سلیقه هم نباشم این حقه منه که خونم به سلیقه خودم باشه
مشاور: خانم سعیده صفری
باسلام. خواهر عزیزم من هم با شما کاملا موافقم که تنظیم دکوراسیون منزل شما باید با نظر شما نه کس دیگری انجام شود. اما درپاسخ به پرسش شما مایلم از نظریه ی یکی از روانشناسان بزرگ به نام ویلیام گلاسر استفاده کنم، ایشان می گویند تمام درد و رنج و ناراحتی که ما آدم ها هم اکنون تجربه می کنیم در اثر انتخاب خود ما بوده است ، بله دقیقا خودتان این وضعیت را انتخاب کرده اید، ولی این به چه معناست ؟ به زبان ساده ما در گذشته به نحوی سبک زندگی و رفتار خود را انتخاب می کنیم که در زمان حال بی چون و چرا درد و رنج را برای ما در پی خواهد داشت ، پس با توجه به این نظریه اولین احتمال در مسئله شما این است که چون از همان اوایل ازدواجتان اعتماد به نفس لازم برای گفتن حرف دلتان را نداشتید و در برخی موارد علی رغم میل باطنیتان نظر آنها را به نظر خود ترجیح می دادید، به تدریج به آنها فهماندید نظر آنها در اولویت است و شما موجود نسبتا ضعیفی هستید و نهایتا پس از مدتی دیگران به این وضع عادت کرده و بدشان نمی آید بر زندگی شما تسلط پیدا کنند، اما هنوز هم دیر نیست چون هیچ کس مجبور به تحمل گذشته اش نیست شما می توانید با افزایش اعتماد به نفس خود و پروش رفتار جرئتمندانه این سیکل معیوب را بشکنید ، در این فضا امکان اینکه چگونگی افزایش این موارد را توضیح دهم نیست اما می توانید از کتاب از حال بد به حال خوب نوشته ی وین دایر و تمام کتاب های خودیاری تحت عنوان اعتماد به نفس سود ببرید. اما احتمال دومی هم در مورد رفتار دیگران و به خصوص شوهرتان مطرح است . همسرتان هرگز به آن دلیلی که خیال می کنید نظرات شما را نادیده نمی گیرد بلکه این رفتار او می تواند به به یکی از دو دلیل زیر باشد: اول اینکه همسرتان درک متقابلی را که بدان نیاز دارند دریافت نمی کنند و میان شما فاصله و جدایی افتاده است و دوم اینکه احساسات سرکوب شده قدیمی مانند ناراحتی و عصبانیتی که قبلا رخ داده برای وی زنده می شود و موقعیت فعلی پیش آمده و اغلب ناراحت کننده تر از آنچه هست ، جلوه گر می شود. پس او در واقع سعی می کند با بی توجهی به نظرات شما و توجه به پیشنهادات دیگران خشم سرکوب شده ی خود را نسبت به شما نشان دهد. پس با توجه به آنچه گفتم می توانیم نتیجه بگیریم که قضیه از جای دیگری آب می خورد. پس برای جذب کردن شوهرتان به سمت خودتان لازم است خواسته های اصلی خود و شوهرتان را بشناسید، واقعا بدانید از چه چیزهایی ناراحت می شود به آنها احترام بگذارید تا مسائل کوچک جایگزین آنها نشوند. در این مسیر می توانید از کمک تخصصی نیز بهره مند شوند تا ابراز صحیح احساسات را به شما و همسرتان بیاموزند.
