ناشناس

با سلام 1.من 5 ساله که ازدواج کزدم با شوهرم مشکلی ندارم...

با سلام 1.من 5 ساله که ازدواج کزدم با شوهرم مشکلی ندارم ولی در حضور دیگران نمیتوانیم احترام همدیگر رانگه داریم و دائما در حال بحث هستیم ولی زمانی که تنها هستیم مشکلی نیست البته زبان شوهرم کمی دراز است و حاضر جواب است و مقداری نیش دارد ولی در زمان تنهایی وقتی از حرفهایش ناراحت میشوم به محض تذکر دادن سریعا اصلاح میکند و ار دلم در می آورد ولی در حضور دیگران که نمیشود من بگویم از این ناراحت شدم و.. بخاطر همین مجبور میشوم که من هم جوابش را بدهم و این صورت خوشی ندارد البته الان بخاظر فرزند 6ماهه ای که دارم بسیار صبوری میکنم و جوابش را نمیدهم ولی این مرا آزار میدهد که او روشش را عوض نکرده بارها هم با او صحبت کردم که حداقل بخاطر کودکمان به یکدیگر احترام بگداریم ولی .. 2. سوال دیگری که دارم درخصوص رودربایستی کردن است (با دیگران بجر شوهرم)متاسفانه من نمیتوانم به موقع و بجا جواب حرفهای دیگران را بدهم حتا اگر ناراخت شوم چیزی نمیگویم حتی برای دفاع از کودکم هم نمیتوانم حاضر جواب باشم و هر کس هر طور که دلش بخواهد صحبت میکند البته من همیشه به دیگران احترام میگدارم ولی آنها از این مساله من سوئ استفاده میکنند هیچگاه نمیتوانم خواسته ام را مطرح کنم مثلا زمانی که منزل مادرشوهرم میروم در هر شرایطی حتی اگر از خستگی درحال مردن باشم باز هم به او در کارهای خانه اش کمک میکنم جالب است بدانید پس از 5 روز از زایمان که منزلش رفته بودیم با شکم پاره ظرف شستم در حالیکه در منزل خودمان مادر وخواهرم از من پرستاری میکردند دیگر از این همه پپه بودن خسته شدم لطفا به من کمک کنید
دوشنبه، 17 تير 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

با سلام 1.من 5 ساله که ازدواج کزدم با شوهرم مشکلی ندارم...

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 31 ساله )

با سلام 1.من 5 ساله که ازدواج کزدم با شوهرم مشکلی ندارم ولی در حضور دیگران نمیتوانیم احترام همدیگر رانگه داریم و دائما در حال بحث هستیم ولی زمانی که تنها هستیم مشکلی نیست البته زبان شوهرم کمی دراز است و حاضر جواب است و مقداری نیش دارد ولی در زمان تنهایی وقتی از حرفهایش ناراحت میشوم به محض تذکر دادن سریعا اصلاح میکند و ار دلم در می آورد ولی در حضور دیگران که نمیشود من بگویم از این ناراحت شدم و.. بخاطر همین مجبور میشوم که من هم جوابش را بدهم و این صورت خوشی ندارد البته الان بخاظر فرزند 6ماهه ای که دارم بسیار صبوری میکنم و جوابش را نمیدهم ولی این مرا آزار میدهد که او روشش را عوض نکرده بارها هم با او صحبت کردم که حداقل بخاطر کودکمان به یکدیگر احترام بگداریم ولی ..
2. سوال دیگری که دارم درخصوص رودربایستی کردن است (با دیگران بجر شوهرم)متاسفانه من نمیتوانم به موقع و بجا جواب حرفهای دیگران را بدهم حتا اگر ناراخت شوم چیزی نمیگویم حتی برای دفاع از کودکم هم نمیتوانم حاضر جواب باشم و هر کس هر طور که دلش بخواهد صحبت میکند البته من همیشه به دیگران احترام میگدارم ولی آنها از این مساله من سوئ استفاده میکنند هیچگاه نمیتوانم خواسته ام را مطرح کنم مثلا زمانی که منزل مادرشوهرم میروم در هر شرایطی حتی اگر از خستگی درحال مردن باشم باز هم به او در کارهای خانه اش کمک میکنم جالب است بدانید پس از 5 روز از زایمان که منزلش رفته بودیم با شکم پاره ظرف شستم در حالیکه در منزل خودمان مادر وخواهرم از من پرستاری میکردند دیگر از این همه پپه بودن خسته شدم لطفا به من کمک کنید


مشاور: اکرم اکبری

باسلام. اگر زن حس کند از طرف همسرش مورد بی توجهی و بی مسئولیتی قرار گرفته، به شدت آزرده می‌شود و واکنش های عاطفی شدید نشان می‌دهد. زیرا آنچه برای زن ها اهمیت دارد، آن است که حس کنند همسرشان به آنان احترام می‌گذارد، بی وقفه به آنها توجه دارد و سلامت، شادابی، عقاید و حتی تغییرات او برایش مهم است. بررسی اینکه شما و همسرتان چطور به اختلافاتتان واکنش می‌دهید می‌تواند کمکتان کند بفهمید مشاجرات چطور اتفاق می‌افتند.بیشتر وقت‌ها ارتباط نادرست باعث وخیم‌تر شدن مشاجرات می‌شود. وقتی زوج‌ها شروع به دعوا کردن می‌کنند، معمولاً تمرکزشان بر برنده شدن در آن است، نه حل کردن مشکل. باید بتوانید بدون قضاوت کردن به نظرات هم گوش دهید. وقتی می‌خواهید سوالی بپرسید، سعی کنید صدا و لحنتان آرام باشد. وقتی مشکل را مشخص کردید، توافق بر یک هدف ساده‌تر خواهد بود. راه‌های مختلفی برای حل مشکلات و اختلافات وجود دارد. • مصالحه و سازش: هر دو طرف باید کمی کوتاه بیایند. اما این یک روش محدود برای حل مشکل است که در آن هر دو طرف بدون رسیدن به یک راه‌حل نهایی، کوتاه می‌آیند. • همکاری: زوج‌ها با همکاری با همدیگر برای پیدا کردن راهی برای رسیدن به یک راه‌حل که به نفع هر دوی آنها باشد، تلاش می‌کنند. • معامله: یک طرف درمقابل خواسته طرف مقابل کوتاه می‌آید اما درعوض خواسته‌ای مطرح می‌کند که به نظرش با آن برابر است. خیلی خوب است که بتوانید زمانی را تنظیم کنید که بنشینید و بررسی کنید که آیا راهکار مورد استفاده موثر بوده است یا خیر. این به هر دوی شما فرصت می‌دهد دوباره ارزیابی کنید که تغییرات چه تاثیری بر مشکلتان داشته است و آیا نیاز به تلاش بیشتر هست یا خیر. درمورد سوال دومتان عرض میکنم: شما دوست دارید دیگران چگونه با شمار رفتار کنند؟ به نظرتان می‌رسد رفتار آنها با شما چگونه است؟ آیا فکر می‌کنید در بسیاری از مواقع به شما احترام نمی‌گذارند و برایتان ارزش قائل نیستند؟ بدون اینکه نظر شما را بپرسند برنامه‌ریزی می‌کنند و شما را کم اهمیت جلوه می‌دهند و... بسیاری از ما بارها در این موقعیت‌ها قرارگرفته‌ایم و شروع به سرزنش دیگران کرده‌ایم که چرا قدر ما را نمی‌دانند و آنگونه که سزاوار ماست، با ما رفتار نمی‌کنند؟!اما بهتر است بدانید مردم با شما آنگونه رفتار می‌کنند که شما از آنها می‌خواهید! بنابراین اگر حس می‌کنید دیگران از شما سوء‌استفاده می‌کنند و رفتار درستی با شما ندارند، نگاهی به رفتار خود بیندازید و از خود بپرسید چرا به دیگران اجازه داده‌اید که با شما چنین رفتاری بکنند ولی اگر هم بخواهید دائم افراد دیگر را مقصر بدانید و خودتان را تغییر ندهید، با مشکلات بیشتری مواجه می‌شوید و خودتان را درمانده و ناتوان احساس می‌کنید. هنگامی که به دیگران نشان می‌دهید چه چیزی برایتان قابل تحمل است، به آنها می‌گویید رفتارشان باید با شما چگونه باشد. اگر رفتاری را برای مدتی طولانی تحمل کنید این پیام را به طرف مقابل خود می‌دهید که پذیرای آن رفتار هستید. اما اگر به دیگران نشان دهید که هیچ نوع سوءرفتاری را تحمل نخواهید کرد و قاطعانه نیز سر حرف خود بایستید، سوء‌استفاده‌کنندگان هم متوجه می‌شوند و می‌فهمند که نمی‌توانند هرطور بخواهند با شما رفتار کنند اما اگر دریابند مخالفت‌های شما چندان هم قاطع و جدی نیست و به نوعی حاضر به پذیرش سلطه آنها هستید، در آن صورت هرگونه بخواهند با شما رفتار می‌کنند.بنابراین بهتر است قاطعانه موضع خود را برای دیگران مشخص کنید؛ ‌طوری که آنها اجازه هیچ سوء‌رفتاری نداشته باشند. به اولین باری که همسر، دوست‌ یا یکی از اعضای خانواده با شما بدرفتاری کرد فکر کنید. مثلا صدایش را بلند کرد، بی‌جهت به شما بی‌اعتنایی کرد، عصبانی شد یا کارهایی موجب خشم و ناراحتی شما شد. حالا ببینید اگر به جای تسلیم شدن و ترسیدن، قاطعانه برخورد می‌کردید، آیا این رفتار اشتباه بازهم تکرار می‌شد؟ داشتن رفتار قاطعانه باعث می‌شود که اجازه ندهید دیگران هر طور می‌خواهند با شما رفتار کنند.شما چه از خود ناتوانی نشان داده‌ باشید، چه سکوت کرده باشید یا هر رفتار دیگری غیر از داشتن قاطعیت و صداقت، معنی آن این است که به طرف مقابلتان نشان داده‌اید که گرچه از رفتار او دل خوشی ندارید اما آن را تحمل خواهید کرد و از آن هم مهم‌تر اینکه اجازه می‌دهید از عواطف و احساسات شما سوء استفاده شود. پس اگر واقعا خواهان رفتاری صحیح و شایسته خود از دیگران هستید، نترسید! قاطعیت داشته باشید البته ابتدا ممکن است دیگران خیلی تعجب کنند و انتظار اینگونه رفتارها را از شما نداشته باشند. اما آنها هم کم‌کم متوجه می‌شوند که چگونه با شما رفتار کنند. در واقع ما با رفتار خودمان به دیگران آموزش می‌دهیم.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.