م
سلام خسته نباشیدمن دوماهه نامزد کردم ولی اون رابطه...
سلام خسته نباشید
من دوماهه نامزد کردم ولی اون رابطه عاشقانه ای که تصور می کردم با همسرم خواهم داشت رو ندارم چون اون چند وقته کارش سنگین شده ودرگیر کارشه وکلا هم اهل تلفن زدن نیست وفقط وقتی کنارش هستم باهام رفتارعاشقانه داره نه وقتی ازهم دوریم ومن هم کاملا احساساتی هستم وبااینکه می دونه احساساتی هستم وتلفن زدن برام مهمه بازم توجهش کمه وهمش باید تکرار کنم براش تا بهم زنگ بزنه واین باعث ناراحتی بین ماشده میگه تابامنی دریمنی!کدوم یمن؟کدوم خوشی؟چند روز می گذره اما نه زنگی نه پیامی ونه ارتباط حضوری!یعنی دلش واسم تنگ نمیشه؟یعنی اینقد کارش مهم تر از منه که حاضره من ناراحت شم ودلم بشکنه اما کارش تموم شه
یعنی احساسات من براش مهم نیس؟
چقدر مردا بی احساسن
از این مردای بی احساس حالم بهم می خوره
چطور پس توقع داره من دوستش داشته باشم؟
درحالیکه خواهرم ده روز بعد من نامزد کرده اما شوهرش خیلی به احساساتش توجه می کنه و وقتی ب نامزدم گفتم ببین آبجیم وشوهرش چقد خوبن آدم حظ میکنه که بعدش نامزدم برگشت گفت اینجوریه؟همینی که هست
دارم می ترکم ازغصه........
چیکارکنم با این آدم یخی؟؟؟؟؟؟؟؟
مشاور: خانم سعیده صفری
باسلام خواهر عزیزم اگر با همسرتان تنها در این مورد اختلاف نظر دارید و در بقیه مسائل توانسته اند رضایت نسبی شما را بدست آورند ، چون در ابتدای زمان آشناییتان هستید می توانید با کمی درایت این رفتار ایشان را تغییر دهید و تاثیر بیشتری روی ایشان داشته باشید. اما قبل از اینکه توضیح دهم چه طور؛ می خواهم به نکته ای اشاره کنم. این رفتار ایشان می تواند دلایل متفاوتی داشته باشد، به همین خاطر پرسیدم که در بقیه¬ی مسائل مشکلی هست یا خیر؟ زیرا اگر این رفتار تنها عادت ایشان باشد تغییر دادن آن راحت تر اتفاق می افتد. و باید بدانید عشق به یکباره اتفاق نمی افتد مخصوصا در ازدواج هایی که آشنایی سنتی داشته اند، البته این به معنای بدتر یا بهتر بودن نیست تنها به این معناست که برای ایجاد عشق لازم است کمی تلاش کنید و اگر عشقی که پس از ازدواج مابینتان اتفاق بیفتد هر روز بیشتر و بیشتر خواهد شد. اما اگر در بقیه مسائل و روابطتتان هم نتوانسته اند نظر شما را جلب کنند لازم است جدی تر به این مسئله فکر کنید. می دانم دوست دارید همسرتان با تلفن زدن توجه بیشتر خود را به شما نشان دهند و زمانی که خود را با خواهرتان مقایسه می کنید این شرایط برایتان دردآورتر می شود. اما می خواهم از امروز با این که سخت است اما نسبت به این رفتار ایشان ایراد نگیرید، فقط سعی کنید زمان هایی که تماس می گیرند هر چند دیر به دیر یک زمان پر شور و هیجان و پر از عاطفه برایش فراهم کنید زمانی که اگر چه کم طول می کشد ولی احساساتتان را نشلان دهید بگویید دوستش دارید دلتان تنگ شده و اگر بتوانید او را کمی بخندانید و هیجان خاصی برایش ایجاد کنید عالی است، نشان دهید که دوست دارید در مورد کارش بدانید و حتی در این مورد کنجکاوی نشان دهید و در کل سعی کنید همسرتان از بودن با شما حس خوبی پیدا کنند. مطمئن باشید پس از مدتی هر کاری می کند که مجددا این احساس خوب و رفع تنش را تنها با شما تجربه کنند پس عادت خود را کمی تغییر می دهند، بدون اینکه شما از او خواسته باشید. اما بعد از اینکه مقداری تغییر کردند زمینه برای صحبت هایتان فراهم می شود ولی اینبار نیز سرزنش و مقصر جلوه دادن او کار را خراب می کند. اما اگر بتوانید بعد از یک تماس تلفنی که هر دوتان حس خوبی داشتید بلافاصله پس از تماس یک پیامک با این محتوا به او بفرستید تا حد زیادی می توانید روی ایشان تاثیر بگذارید ... البته جملات را مطابق با شخصیت همسرتان انتخاب کنید ولی محتوا همین باشد... همسر عزیزم وقتی باهات حرف می زنم واقعا حس خوبی بهم دست میده ، بهت نیاز دارم و دوست دارم صدای قشنگت بیشتر بشنوم، میدونم که کارت سنگینه و نمی خوام مزاحم کارت باشم ولی انرژی که از بودن با تو بدست میارم هیچ جای دیگه تجربه نمیکنم.