چهارشنبه، 17 دی 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

در کتاب (داستان راستان) اثر شهيد مطهري داستاني درباره عمل گرده افشاني دستي اعراب بر روي نخل هاي خرما و ممانعت حضرت پیامبر از اين عمل و بعد کم شدن محصول سال بعد آمده. وقتي اعراب به آن حضرت ايراد مي گيرند ايشان مي فرماید (نقل به مضمون): شما در کار دنيا متبحّريد ما در کار آخرت. آيا اين جواب با علم ايشان مغايرت ندارد؟


پاسخ :
1. علم معصوم،‌ علم لدني است يعني علمي كه از جانب خداوند متعال است و اكتسابي نبوده است بدين معنا كه اينگونه نيست كه معصوم نيز همانند ديگران با كلاس و درس و بحث اين علوم را به دست آورده باشند بلكه بواسطه نفس و جان پر قوتي كه داشتند متصل به دريايي بيكران علم الهي بودند و به طور مستقيم علم خويش را از آنجا به دست مي آورند.
با توجه به اين سخنان روشن است كه علم معصوم از جانب خداوند متعال و به اذن او مي باشد.[1]
2. معصوم (ع) در رتبه عقل بالمستفاد مي باشد. در كتب فلسفي، فلاسفه عقل را در چند رتبه و مرحله تقسيم كرده اند.[2]
1. عقل هيولاني: مرتبه اي از عقل كه استعداد محض براي گرفتن علوم مي باشد ولي هنوز علمي دريافت نكرده است.
2. عقل بالملكه: مرتبه اي از عقل كه يك دسته از امور بديهي و اولي را دارا شده است.
3. عقل بالفعل: مرتبه اي از عقل كه بواسطه اين امور بديهي و اولي به علوم نظري كه نيازمند برهان است دست مي يابد و مي تواند آن را تعقل كند.
4. عقل بالمستفاد: مرتبه اي از عقل كه تمام علوم اعم از بديهي و نظري نزد وي حاضر است و توجه تام و بالفعل نسبت به آنها دارد.
معصوم (ع) درمرتبه چهارم يعني عقل بالمستفاد قرار دارد لذا سراسر علم محض است و حد و جهلي در علم وي راه ندارد و جهل و نقصان مربوط به كسي است كه در اين مرتبه قرار ندارد لذا جناب بوعلي سينا مي فرمايند: «يكي از مراتب عقل نظري، عقل بالمستفاد است و اين بدين معناست كه صور معقولات نزد او حاضر است و اين حضور عيني و بالفعل است يعني نيازمند فكر نيست و در اين مرحله قوه و استعدادي نمانده است تا بخواهد شكوفا شود بلكه تمام استعدادها در اين مرحله به شكوفائي رسيده است».[3]
لذا حضرات معصومين (ع) علم محض مي باشند و تمام استعدادهاي ايشان بالفعل گرديده است لذا جهلي در آنها راه ندارد.
«با توجه به مقدمات فوق و با توجه به اينكه علم معصومين (ع) فرا زمان و مكان مي باشد و علم ايشان برگرفته از علم الهي است لذا نمي توان مفاد اين روايت را پذيرفت و بر آن صحه گذاشت. زيرا شيعه قائل بر اين است كه ايشان حتي داراي سهو و نسيان نيز نمي باشند. لذا اين روايت با مبناي شيعه سازگار نيست و از طرفي در جوامع روائي شيعه و تفاسير آن چنين روايتي يافت نشده است و اين روايت در جوامع روايي اهل تسنن يافت شده است. از جمله اينكه اين روايت در شرح ابن ابي الحديد[4] و تفسير روح البيان آلوسي[5] ذكر گرديده است.
جناب علي ابن تركه شارح فصوص الحكم اين روايت را رد كرده است و مي گويد: «چگونه ممكن است كه پيامبر كه از كودكي در بين همين مردم زندگي مي كرده است نحوه تلقيح درخت خرما را نداند و به اشتباه يا از روي نسيان چنين راهنمايي بكند...».[6]
لذا با توجه به مطالب فوق اين روايت پذيرفته شده نيست و با علم معصومين ـ عليهم السلام ـ ناسازگار مي باشد.

پی نوشتها:
[1]. علامه حلي، كشف المراد، نشر موسسه اسلامي، ص472 و 397.
[2]. علامه طباطبائي،محمد حسین، بداية الحكمه، موسسه نشر اسلامي، ص180.
[3]. بوعلي سينا، نفس شفاء، نشر مكتب اعلام اسلامي، ص68.
[4]. ابن ابي الحديد معتزلي، شرح نهج البلاغه، نشر كتابخانه آيت الله مرعشي نجفي. ج12، ص82.
[5]. آلوسي، روح البيان، نشر دارالفكر، ج3، ص270.
[6]. علي ابن تركه، شرح فصوص الحكم، نشر بيدار، ج1، ص195.
منبع: اندیشه قم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.