يکشنبه، 28 دی 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

آيا توحيد پيامبران با هم فرق مي کند و مراتب آن متفاوت است يعني توحيد حضرت محمد - صلی الله علیه وآله- با توحيد حضرت ابراهيم-علیه السلام- تفاوت دارد؟


پاسخ :
مقدمه: جايگاه توحيد
«توحيد خداوند يگانه دانستن او در مرحله ذات، صفات، افعال، عبادت، خوف و خشيت، رجاء و اميد... وظيفه‌اي همگاني و نشر آن، مهم‌ترين دست آورد رسالت انبياء ـ عليهم السلام ـ است از اين رو در فرهنگ قرآن کريم هيچ امري به اندازه آن محبوب و مورد اهتمام نيست.
... وَمَا أُمِرُواْ إِلاَّ لِيَعْبُدُواْ إِلَهًا وَاحِدًا لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ[1]...؛ «و ما امر نشده‌ايم مگر اينکه بپرستيم خداي واحد را که جز او خدايي نيست».
هيچ بنايي رفيع‌تر از توحيد نيست، چنان که هيچ کلمه‌اي مقدس‌تر از کلمه توحيد نيست و هم چنين هيچ پليدي به اندازه شرک، منفور و مطرود نيست و سرّش آن است که هيچ بنايي سست‌تر از بناي تار عنکبوتي شرک نيست.
مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاء کمَثَلِ الْعَنکبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنکبُوتِ لَوْ کانُوا يَعْلَمُونَ[2]؛ «داستان آنان که گرفتند جز خدا دوستاني را مانند داستان عنکبوت است که برگرفت خانه‌اي و او قطعاً سست‌ترين خانه، خانه عنکبوت است اگر بدانند».
«بنابراين، اصل توحيد و مبرا کردن حضرت حق از هر گونه شريک و انبازي، وظيفه عمومي است و هر موحدي تا حدودي به اين وظيفه عمل مي‌کند».[3]

تفاضل بين انبياء
«از آنجا که خداي سبحان مي‌فرمايد: ...تِلْک الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ...[4] و ...وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَى بَعْضٍ...[5]. بعضي از انبياء را بر بعضي ديگر فضيلت داديم، تا حدودي ثابت مي‌شود که بين انبياء نحوه‌اي از تفاضل وجود دارد؛ اما تعيين مصداق، که مثلا فلان پيغمبر از فلان پيغمبر افضل است، نياز به دليل ديگر دارد.
درباره انبياي اولوالعزم نيز مزيت خاصي قايل است که براي سايرين قايل نيست، باز بين خود انبياي اولوالعزم نيز تفاضلي وجود دارد».[6]
از بين انبياء رسول مکرم اسلام بر همه آنها برتري دارد و رسول خدا:
1. مزاياي مربوط به نبوت عامه را دارد چون هر پيغمبري بايد داراي آن باشد.
2. مزاياي خاصي که مربوط به هر کدام از انبياست نيز در خصوص پيغمبر اسلام جمع است از آن دو که وي خاتم انبياء و افضل آنهاست.
3. مزاياي مخصوص به آن حضرت است که نه جزو مزاياي عامه انبياست، تا مشترک بين همه آنان باشد و نه به مزاياي خاصه آنان بر مي‌گردد، بلکه خاص شخص رسول اکرم ص است».[7]
رواياتي هم وجود دارد که بر برتري رسول اکرم بر ساير انبياء دلالت مي‌کند.
1. «ابن شهر آشوب از اعمش از ابن صالح در آيه «و لقد فضلنا بعض النبين علي بعض، قال: فضّل الله محمدا بالعلم و العقل علي جميع الرسل و فضّل علي بن ابي طالب ـ عليهما السلام ـ علي جميع الصديقين بالعلم و العقل».[8]
در تفسير آيه 55 سوره اسراء مي‌فرمايد: خداوند برتري داد محمد ص را با علم و عقل بر جميع پيامبر و علي ع را برتري دارد بر جميع صديقين از لحاظ علم و عقل.
2. در علل الشرايع از رسول اکرم ص نقل شده‌است که:
به درستي که خداوند انبياء را بر ملائک مقربين فضيلت داد و من را بر جميع انبياء مرسل فضيلت داد و اي علي بعد از من فضيلت براي شما و ائمه از فرزندان شما است و به درستي که ملائکه خدام ما و خدام محبين ما هستند».[9]
3. و هم چنين امير المومنين از رسول خدا ص نقل مي‌کند: که او فرمود: خداوند هيچ خلقي را با فضيلت‌تر از من و گرامي‌تر از من خلق نکرده‌است.[10]
از اين باب روايات استفاده مي‌شود که رسول گرامي اسلام بر انبياء ديگر فضيلت دارد و اين فضيلت در همه ابعاد مي‌باشد و چون برتري بدون دليل از خداي حکيم محال است بايد براي برتري رسول گرامي اسلام دلايلي باشد.
و دليل آن چيزي نمي‌باشد مگر پيمودن راه بندگي و رسيدن به مقام عبد مطلق (عبده) و پيمودن تمام مراحل توحيد (عملي و نظري) و حضرت آيت الله جوادي در کتاب سيره رسول اکرم ص در قرآن کريم مي‌فرمايد: «هيچ کمالي براي انسان حاصل نيست مگر در پرتو توحيد و هيچ انساني کامل نخواهد شد، مگر در سايه اعتقاد به وحدانيت حق و هر اندازه اعتقاد به مبادي الهي نيرومندتر باشد، معتقد، با ارزيابي وجودي (نه اعتباري) ارزنده‌تر خواهد بود و چون هيچ اعتقادي به پايه اعتقاد رسول اکرم ص نمي رسد، پس هيچ اعتقادي هم به عظمت وجودي آن حضرت نخواهد بود و کامل‌ترين انسان‌ها شايسته مقام منيع خلافت الهي است، لذا از آن حضرت به عنوان خليفه حقيقي خداي سبحان ياد مي‌شود و از ساير انسان‌هاي کامل به عنوان نايب خليفه و خليفه خليفه تعبير مي‌گردد و گفته مي‌شود: انسان کاملي که بالاصالة خليفه خداست، حقيقت رسول اکرم ص است و خلافت و نبوت و رسالت ساير انبياء و اولياء در پرتو خلافت اين انسان کامل ترسيم مي‌شود.[11]
«نبي اکرم ص مَثَل اعلاي اسماي حسني، بلکه مظهر اسم اعظم است، اين دو سيره آن حضرت، کامل‌ترين سيره توحيدي است، ساير انبياء هم از راه عبوديت صالح و خالص، مظهر اسم اعظم الهي شده، داراي چنين سيره‌اي هستند».[12] امام خميني ره مي‌فرمايد: «ذات مقدس حق تعالي که غيب است و در عين حال ظاهر است. مستجمع همه کمالات به طور غير متناهي است، در رسول اکرم متجلي است به تمام اسماء و صفات و در قرآن متجلي است به تمام اسماء و صفات و روز بعثت روزي است که خداي تبارک و تعالي موجود کاملي که از او کامل‌تر نيست و نمي‌شود باشد مأمور کرد که تکميل کند موجودات را».[13]
پس رسول گرامي اسلام انساني است کامل که بر همه انبياء برتري و فضيلت دارد و اين برتري و فضيلت حاصل نشد مگر در پرتو توحيد والاي آن حضرت در تمام مراحل.
مراحل توحيد عبارتند از: 1. توحيد ذات 2. توحيد صفات، توحيد افعال 3. توحيد عبادت و رسول مکرم اسلام تمام مراحل اين توحيد به نحوه اعلي برخوردار بود.
«براي توحيد مراتبي است که موحدان در نيل به آنها يکسان نيستند، چون توحيد بسياري از موحدان با درجه‌اي از ناخالصي همراه است، در نتيجه، به همان مقدار از توحيد ناب و خالص دور مي‌شوند، اما چهارده معصوم به ويژه نبي مکرم اسلام در مرتبه‌اي از توحيد هستند که هيچ گونه آغشتگي و ناخالصي در آنان وجود ندارد و اين، همان توحيد ناب و خالص است. بدين ترتيب، آنها در توحيد مخلص هستند و اين خلوص در همه مراحل توحيد ذات، صفات، افعال، عبادت و... وجود دارد لذا مخلص هم خواهند بود، يعني خداوند در بين مخلصين آنها را استخلاص مي‌کند و براي خود خالصا بر مي‌گزيند کما اينکه در زيارت جامعه کبيره به اين مطلب اشاره شده‌است «و المخلصين في توحيد الله، و مخلصان در توحيد خدا».[14]
رسول مکرم اسلام ص همچنان که در توحيد ذات و صفات به مقام والايي رسيده بودند در توحيد عبادت هم به مقامي رسيدند که بارها خداوند او را با تعبير عبده مورد خطاب قرار داد.
«و بايد دانست که عبوديت مطلقه از اعلي مراتب کمال و ارفع مقامات انسانيت است که جزء اکمل خلق الله محمد ص بالاصالة و ديگر اولياي کمّل بالتبعيه، کسي ديگر را از آن نصيبي نيست، و ديگران را پاي عبوديت لنگ است و عبادت و عبوديت آنها معلل است و جز با قدم عبوديت نتوان به معراج حقيقي مطلق رسيد، و لهذا در آيه شريفه مي‌فرمايد: سبحان الذي اسري بعبده[15]. قدم عبوديت و جذبه ربوبيت سير داد آن ذات مقدس را به معراج قرب و وصل و در تشهد نماز که رجوع از فناي مطلق است، که در سجده حاصل شده، باز توجه به عبوديت قبل از توجه به رسالت است «و اشهد ان محمد عبده و رسوله» و ممکن است اشاره به آن باشد که مقام رسالت نيز در نتيجه جوهره عبوديت است».[16]
و خداي سبحان درباره رسول اکرم ص فرموده است:و الي ربک المنتهي؛ به سوي پروردگار توست پايان[17].
(همراه با الف و لام) خدا، رب العالمين است ولي بعضي از انسان‌ها تحت تدبير اسماي جزئيه حقند، مثلا بعضي در حقيقت، عبدالرزاق، عبدالباسط، عبدالقابض، عبدالکريم يا عبدالجليل هستند اما پيامبر اسلام «عبده» است و پروردگاري مدبر و مربي شخصي وي است که نهايي‌ترين مرتبه را دارا است، و در قوس صعود، مقامي برتر از مقام مربوبيت شخص رسول اکرم ص نيست. و آن حضرت منتسب به عالي‌ترين اسم از اسماي حسناي خداي سبحان است، يعني «هو» که همان هويت مطلقه است، چون کامل‌ترين عبوديت از آن اوست، جامع‌ترين کلمه به او اشاره دارد و حضرت در قوس نزول از نزد همان مقام تنزل کرده و هويت مطلقه مبدا ارسال رسول اکرم ص است «هو الذي ارسله بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين کله».[18] او کسي است که فرستاد رسولش را به هدايت و دين حق تا چيره گرداند بر کيشها همگي».[19]
پس رسول گرامي اسلام در عبوديت هم بر تمام انبياي گذشته برتري داشته است. اما آيا نسبت به حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ هم برتري داشته است يا خير؟
جواب: گرچه ابراهيم ع به مقام خليل الله رسيد و او را پدر توحيد و بت شکن جهان معرفي مي‌کنند و گرچه او اسماعيل را براي قرباني به قربانگاه برد و او به مقام امامت رسيد ولي رسيدن به مقام امامت بعد از امتحان‌هايي بود که آن حضرت تمام آنها را با موفقيت به پايان رسانيد.
ولي رسول مکرم اسلام ص از همان اول داراي مقام والاي امامت و نبوت بودند و در واقع خليفه واقعي آن جناب مي‌باشند و بقيه، خليفة خليفه مي‌باشند و رسيدن به اين مقام براي رسول اکرم حاصل نشد مگر اينکه آن حضرت در درجه والاي توحيد قرار داشتند.
در پايان کلامي از مرحوم امام در برتري رسول خدا ص بيان مي‌کنم «در نوع بشر (هيچ کس) کامل‌تر از پيامبر ما ص نيست، چنانچه اين «حقيقت» مشهور پيشوايان کشف و معرفت، و منقول از معدن حکمت و رسالت است و از کلام خدا که ياور اصحاب قلوب و راسخان است «نيز همين معنا» بر مي‌آيد، و از جمله شواهد از کتاب خدا قول حق تعالي است آنجا که از معراج حضرت رسول اکرم ص حکايت مي‌کند که: «سپس نزديک شد و نزديک شد، تا اينکه «فاصله‌اش» به قدر دو سر کمان يا کمتر شد».[20]

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ شرح زيارت جامعه کبيره، جوادي آملي، ج2.
2ـ نبوت از ديدگاه امام خميني.
3ـ سيره رسول اکرم در قرآن، جوادي آملي، ج9 ـ 8.
4ـ بعضي از تفاسير، مثل البيان.

پی نوشتها:
[1]. توبه / 31.
[2]. عنکبوت / 41.
[3]. جوادي آملي، عبدالله، ادب و فناي مقربان، شرح زيارت جامعه کبيره، ناشر، انتشارات اسراء، 1385ش. ج2، ص335 ـ 334.
[4]. بقره / 253.
[5]. اسراء / 55.
[6]. جوادي آملي، عبدالله، سيره رسول اکرم در قرآن کريم، تفسير موضوعي، ناشر، مرکز نشر اسراء، نوبت چهارم، 1385. ج8، ص7 ـ 16.
[7]. جوادي آملي، عبدالله، سيره رسول اکرم در قرآن، ج8، ص16.
[8]. بحراني، سيد هاشم، البرهان في تفسير القرآن، ناشر بنياد بعثت، 1416ق. ج3،ص 541.
[9]. شيخ صدوق، علل الشرايع، ناشر، داوودي. ج1، ص5.
[10]. همان.
[11]. جوادي آملي، عبدالله، سيره رسول اکرم در قرآن، ج8، ص192 ـ 191.
[12]. جوادي آملي، عبدالله، سيره رسول اکرم در قرآن، ج9، ص 288.
[13]. رحيم پور، فروغ السادات، نبوت از ديدگاه امام خميني، ص373 ـ 372، ناشر موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، بهار 1380ش، چاپ اول.
[14]. جوادي، آملي، عبدالله، ادب فناي مقربان، ج2، ص335 ـ 334.
[15]. اسراء / 1.
[16]. رحيم پور، فروغ السادات، نبوت از ديدگاه امام خميني، ص389.
[17]. نجم / 42.
[18]. توبه / 33.
[19]. جوادي آملي، عبدالله، سيره رسول اکرم در قرآن، ج8، ص26.
[20]. رحيم پور، فروغ السادات، نبوت از ديدگاه امام خميني، ص410 حاشيه.
منبع: اندیشه قم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.