پرسش :
آيا حضرت زهرا (س) با آن مقامات، لازم بود با مردان نامحرم براي دفاع از حقوق خود گفتگو كند؟ آيا سخنراني يک خانم در ميان نامحرمان براي يك معصوم امكانپذير است؟
پاسخ :
با توجه به اين كه دفاع انسان از حقوق خود از آموزه هاي ديني به شمار مي رود، بنابراين بر هر كس لازم است كه از حقوق خود دفاع كند، حتي اگر اين شخص دختر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ باشد، زيرا علاوه بر صاحب حق بودن، لزوم دفاع از جهاتي حائز اهميت بود كه به آنها اشاره مي شود:
1ـ خطر واپس گرايي و استبداد:
هدف واقعي گروه سلطه جو از مصادره دارايي دختر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ ، اين بود كه بدين وسيله، خاندان وحي را از نظر اقتصادي و امكانات زندگي دچار ناتواني سازد. بنابراين، بر فاطمه ـ سلام الله عليها ـ لازم بود كه با اين خطر و توطئه مبارزه كند.
2ـ برترين جهاد يا ضرورت مقاومت در برابر استبداد:
يكي از اساسي ترين برنامه هاي دين، اين است كه انسان خردمند و دين باور بايد، هماره در انديشه ساختن خود و جامعه و تأمين حقوق بشر باشد و با برنامه ريزي درست در برابر پيدايش و گسترش استبداد به مقاومت و مبارزه بر خيزد و با همه وجود و امكان بكوشد كه مردم را به مبارزه و مقاومت برانگيزد و با كنار زدن پرده هاي فريب و نيرنگ از چهره ي زشت خودكامگان، ماهيت آنان را به مردم نشان دهد و مردم را بدين وسيله بيدار سازد و به حركت در آورد، و در اين راه و آن شرايط چه كسي بهتر و برتر از دخت سر افراز پيامبر(ص)؟
3ـ انديشه شايسته سالاري:
حضرت فاطمه ـ سلام الله عليها ـ در ضمن مطالبه اين حق مصادره شده خويش، در حقيقت در انديشه مطالبه حقوق اساسي و آسماني علي ـ عليه السلام ـ و در ادامه مطالبه ي خلافت و امانتداري آن پيشواي عدالت و حقوق و آزادي مردم، يا شايسته سالاري بود؛ همان حكومت عادلانه كه از سوي خدا به پدرش ارزاني شد و از سوي او، به فرمان خدا به نام علي ـ عليه السلام ـ رقم خورد. در اين مورد ابن ابي الحديد مي نويسد: «من از استاد «علي فارقي» پرسيدم آيا فاطمه در مطالبه فدك راستگو بود؟ پاسخ داد: آري. پرسيدم، چرا ابوبكر فدك را به او باز نگردانيد؟ او گفت: اگر آن روز ابوبكر در برابر ادعاي فاطمه، حق مصادره شده او را باز مي گرداند، بي ترديد، فرداي آن روز او مي آمد و با صراحت و راستي و در پرتو آيات و روايات، خلافت و حكومتي را مي خواست كه بر اساس اصل خرد پسند و شايسته سالاري، از آن علي ـ عليه السلام ـ بود و ابوبكر هم ناگزير از پذيرش سخن فاطمه ـ عليه السلام ـ و كناره گيري از قدرت بود.»[1]
4ـ چشم پوشي بي جهت هرگز:
افزون بر خطر سهمگين واپسگرايي و استبداد – كه دخت ژرف نگر پيامبر براي مبارزه با آن بلاي بزرگ، به پا خواست، مطالبه فدك نيز خدا پسندانه و خردمندانه بود، چرا كه محصولات سالانه زمين هاي فدك اندك و ناچيز نبود، بلكه درآمد آن قابل توجه بود، تا جايي كه ابن ابي الحديد بر اين انديشه است كه درختان خرماي آن بسان نخلستانهاي كوفه در عصر او بوده است.
5ـ حق را بايد خواست:
دليل ديگر پافشاري فاطمه ـ سلام الله عليها ـ بر باز پس گرفتن حق خويش، اين بود كه حق را بايد خواست و از پي آن رفت چرا كه حق، گرفتني است و به خودي خود به صاحبش باز نمي گردد، روشن است كه حق جويي و حق طلبي و مطالبه حقوق مادي و انساني، هرگز با مقام پارسايي و بردباري مورد نظر قرآن و عترت نه تنها ناسازگار نيست بلكه بايسته و مورد سفارش است چرا كه سكوت در برابر عصب حقوق و پذيرش بيداد، زيبنده نيست و ظالم پروري و گناه است.[2]
6ـ سكوت خطر ساز است:
سكوت حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ اينجا خطر آفرين بود و آيندگان چنين قضاوت مي كردند كه فاطمه ـ سلام الله عليها ـ آن را به ناحق در تصرف داشته است كه وقتي از او گرفته شد، هيچ دفاعي از حق خويش نكرد. به خصوص دشمنان ايشان در پي اين گونه نقطه ضعف ها بودند تا از منزلت و عظمت اين خاندان در نزد مردم بكاهند و لذا ايشان براي اثبات حقانيت، خويش، افشاگري كردند.[3]
در مورد سخنراني کردن حضرت فاطمه ـ سلام الله عليها ـ در بين نامحرمان بايد گفت: اولاً حضرت براي گرفتن حق خويش چادر به سر كردند و در ميان جمعي از زنان فاميل و خويشان خويش به مسجد رفتند و در آن وقت پردهاي سفيد ميان زنان و مردان افكندند و آنگاه فاطمه از پشت پرده حق خويش را مطالبه كردند.[4]
ثانياً حضرت زهرا در امور اجتماعي مشاركت داشتند حتي در برخي از غزوات با پيامبر بودند و به مجروحان ميرسيدند و در فتح مكه،[5] و نيز در قضية مباهله حضور داشتند، و اين حضور اجتماعي منافاتي با عصمت ايشان ندارد خصوصا که دراین جا ضرورت و اهمیت دفاع از ولایت مطرح بود.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ فدک، سيد محمد حسن قزويني، ترجمه علم الهدي.
2ـ ماجراي فدک، سيد احمد فالي.
3ـ منشور دادخواهي، علي کرمي.
پی نوشتها:
[1]. ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، مصر، دارالاحياء الكتب العربيه، ج16، ص284.
[2]. كرمي، علي، منشور داد خواهي، قم، انتشارات دليل، چاپ اول، 1382ش، ص418-422.
[3]. انصاري، محمد باقر و... اسرار فدك، قم، نشر الهادي، چاپ دوم، 1376ش، ص84.
[4] . دشتي، محمد، حضرت زهرا، مؤسسه تحقيقاتي اميرالمؤمنين، ق1376، ص164؛ مجلسي، محمدباقر، زندگاني حضرت زهرا، مترجم محمد روحاني عليآبادي، ص825.
[5] . توفيق ابوعلم، فاطمه زهرا، ترجمه علياكبر صادقي، تهران، سپهر، چاپ هفتم، 1374، ص121.
منبع: اندیشه قم
با توجه به اين كه دفاع انسان از حقوق خود از آموزه هاي ديني به شمار مي رود، بنابراين بر هر كس لازم است كه از حقوق خود دفاع كند، حتي اگر اين شخص دختر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ باشد، زيرا علاوه بر صاحب حق بودن، لزوم دفاع از جهاتي حائز اهميت بود كه به آنها اشاره مي شود:
1ـ خطر واپس گرايي و استبداد:
هدف واقعي گروه سلطه جو از مصادره دارايي دختر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ ، اين بود كه بدين وسيله، خاندان وحي را از نظر اقتصادي و امكانات زندگي دچار ناتواني سازد. بنابراين، بر فاطمه ـ سلام الله عليها ـ لازم بود كه با اين خطر و توطئه مبارزه كند.
2ـ برترين جهاد يا ضرورت مقاومت در برابر استبداد:
يكي از اساسي ترين برنامه هاي دين، اين است كه انسان خردمند و دين باور بايد، هماره در انديشه ساختن خود و جامعه و تأمين حقوق بشر باشد و با برنامه ريزي درست در برابر پيدايش و گسترش استبداد به مقاومت و مبارزه بر خيزد و با همه وجود و امكان بكوشد كه مردم را به مبارزه و مقاومت برانگيزد و با كنار زدن پرده هاي فريب و نيرنگ از چهره ي زشت خودكامگان، ماهيت آنان را به مردم نشان دهد و مردم را بدين وسيله بيدار سازد و به حركت در آورد، و در اين راه و آن شرايط چه كسي بهتر و برتر از دخت سر افراز پيامبر(ص)؟
3ـ انديشه شايسته سالاري:
حضرت فاطمه ـ سلام الله عليها ـ در ضمن مطالبه اين حق مصادره شده خويش، در حقيقت در انديشه مطالبه حقوق اساسي و آسماني علي ـ عليه السلام ـ و در ادامه مطالبه ي خلافت و امانتداري آن پيشواي عدالت و حقوق و آزادي مردم، يا شايسته سالاري بود؛ همان حكومت عادلانه كه از سوي خدا به پدرش ارزاني شد و از سوي او، به فرمان خدا به نام علي ـ عليه السلام ـ رقم خورد. در اين مورد ابن ابي الحديد مي نويسد: «من از استاد «علي فارقي» پرسيدم آيا فاطمه در مطالبه فدك راستگو بود؟ پاسخ داد: آري. پرسيدم، چرا ابوبكر فدك را به او باز نگردانيد؟ او گفت: اگر آن روز ابوبكر در برابر ادعاي فاطمه، حق مصادره شده او را باز مي گرداند، بي ترديد، فرداي آن روز او مي آمد و با صراحت و راستي و در پرتو آيات و روايات، خلافت و حكومتي را مي خواست كه بر اساس اصل خرد پسند و شايسته سالاري، از آن علي ـ عليه السلام ـ بود و ابوبكر هم ناگزير از پذيرش سخن فاطمه ـ عليه السلام ـ و كناره گيري از قدرت بود.»[1]
4ـ چشم پوشي بي جهت هرگز:
افزون بر خطر سهمگين واپسگرايي و استبداد – كه دخت ژرف نگر پيامبر براي مبارزه با آن بلاي بزرگ، به پا خواست، مطالبه فدك نيز خدا پسندانه و خردمندانه بود، چرا كه محصولات سالانه زمين هاي فدك اندك و ناچيز نبود، بلكه درآمد آن قابل توجه بود، تا جايي كه ابن ابي الحديد بر اين انديشه است كه درختان خرماي آن بسان نخلستانهاي كوفه در عصر او بوده است.
5ـ حق را بايد خواست:
دليل ديگر پافشاري فاطمه ـ سلام الله عليها ـ بر باز پس گرفتن حق خويش، اين بود كه حق را بايد خواست و از پي آن رفت چرا كه حق، گرفتني است و به خودي خود به صاحبش باز نمي گردد، روشن است كه حق جويي و حق طلبي و مطالبه حقوق مادي و انساني، هرگز با مقام پارسايي و بردباري مورد نظر قرآن و عترت نه تنها ناسازگار نيست بلكه بايسته و مورد سفارش است چرا كه سكوت در برابر عصب حقوق و پذيرش بيداد، زيبنده نيست و ظالم پروري و گناه است.[2]
6ـ سكوت خطر ساز است:
سكوت حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ اينجا خطر آفرين بود و آيندگان چنين قضاوت مي كردند كه فاطمه ـ سلام الله عليها ـ آن را به ناحق در تصرف داشته است كه وقتي از او گرفته شد، هيچ دفاعي از حق خويش نكرد. به خصوص دشمنان ايشان در پي اين گونه نقطه ضعف ها بودند تا از منزلت و عظمت اين خاندان در نزد مردم بكاهند و لذا ايشان براي اثبات حقانيت، خويش، افشاگري كردند.[3]
در مورد سخنراني کردن حضرت فاطمه ـ سلام الله عليها ـ در بين نامحرمان بايد گفت: اولاً حضرت براي گرفتن حق خويش چادر به سر كردند و در ميان جمعي از زنان فاميل و خويشان خويش به مسجد رفتند و در آن وقت پردهاي سفيد ميان زنان و مردان افكندند و آنگاه فاطمه از پشت پرده حق خويش را مطالبه كردند.[4]
ثانياً حضرت زهرا در امور اجتماعي مشاركت داشتند حتي در برخي از غزوات با پيامبر بودند و به مجروحان ميرسيدند و در فتح مكه،[5] و نيز در قضية مباهله حضور داشتند، و اين حضور اجتماعي منافاتي با عصمت ايشان ندارد خصوصا که دراین جا ضرورت و اهمیت دفاع از ولایت مطرح بود.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ فدک، سيد محمد حسن قزويني، ترجمه علم الهدي.
2ـ ماجراي فدک، سيد احمد فالي.
3ـ منشور دادخواهي، علي کرمي.
پی نوشتها:
[1]. ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، مصر، دارالاحياء الكتب العربيه، ج16، ص284.
[2]. كرمي، علي، منشور داد خواهي، قم، انتشارات دليل، چاپ اول، 1382ش، ص418-422.
[3]. انصاري، محمد باقر و... اسرار فدك، قم، نشر الهادي، چاپ دوم، 1376ش، ص84.
[4] . دشتي، محمد، حضرت زهرا، مؤسسه تحقيقاتي اميرالمؤمنين، ق1376، ص164؛ مجلسي، محمدباقر، زندگاني حضرت زهرا، مترجم محمد روحاني عليآبادي، ص825.
[5] . توفيق ابوعلم، فاطمه زهرا، ترجمه علياكبر صادقي، تهران، سپهر، چاپ هفتم، 1374، ص121.
منبع: اندیشه قم