پرسش :
مصحف فاطمه چيست؟
پاسخ :
منابع شيعى حكايت از وجود مصحفى دارند كه در آن مجموعه حوادث آينده ثبت شده است. پس از وفات رسول خدا(صلى الله عليه وآله) اخبار اين مصحف توسط جبرئيل بر زهراى مرضيه(عليها السلام) آورده و به خط اميرمؤمنان امام علىّ (عليه السلام) ثبت مى شده است و به همين دليل زهراى مرضيه(عليها السلام) را "محدَّثه" مى نامند.
اين مصحف يكى از ميراث هاى اهل بيت(عليهم السلام)است. در كتاب كافى از امام صادق(عليه السلام) نقل است: فاطمه(عليها السلام) پس از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) هفتاد و پنج روز زندگى كردند و بر اثر از دست دادن پدر، دچار اندوهى شديد شدند. جبرييل براى تعزيت نزد ايشان مى آمد... و ايشان را از حوادثى كه درباره ى فرزندانشان رخ مى دهد آگاه مى كرد و امام على(عليه السلام) آنها را مى نگاشت؛ و اين ها مصحف فاطمه(عليها السلام) است[1].
به همين مضمون روايات زيادى در مدارك شيعه وجود دارد[2] كلمه "مصحف" در اين روايات به همان معناى لغوى (مجموعه اى از نوشته ها كه بين دو جلد قرار دارد) است. در منابع اهل سنت نيز، گاهى كلمه مصحف به همين معنا به كار رفته است؛ مانند :
1. مصحف خالد بن معدان (م. 104 ق.) كه درباره وى گفته اند: دانش خالد بن معدان در مصحفى ثبت شده بود كه داراى دكمه و دستگيره بود.[3]
2. و يا كلمه "المصاحف" درباره كتاب المصاحف ابن ابى داود كه در آن مباحثى درباره مصاحف صحابه وجود دارد.
اين بحث كه آيا پس از وفات رسول خدا(صلى الله عليه وآله) امكان فرود جبرييل يا هر فرشته ديگر وجود دارد و يا اين امر در مورد شخص زهراى مرضيه(عليها السلام)به وقوع پيوسته است، مجال ديگرى را مى طلبد. اجمالا بايد گفت: طبق مدارك فريقين اين امر در مقام ثبوت و امكان، محرز است و در مقام وقوع و اثبات نيز به صورت صريح در احاديث شيعه وارد شده است و جاى انكار نيست؛[4] هم چنين به صورت استنتاج از چند مقدمه از مدارك اهل سنت نيز اين امر قابل اثبات است و جايى براى ترديد باقى نمى گذارد.
خلاصه اين مقدمات بدين شرح است:
الف) امكان وجود محدَّث (كسانى كه فرشته با آنان سخن مى گويد بدون آن كه آنان نبىّ باشند)[5] در اين امت وجود دارد. بخارى در صحيح خود حديثى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در اين زمينه نقل كرده است[6] و از قول ابن عباس نيز نقل مى كند كه وى آيه شريفه 52 سوره حج را چنين قرائت كرده است: (وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُول وَ لا نَبِيّ ـ ولا محدَّث ـ إلاّ إذا تمنّى)[7]. جملگى اين احاديث در زمره احاديث صحيح به شمار مى آيند.
ب) زهراى مرضيه(صلى الله عليه وآله) "سيدة نساء أهل الجنّة"، است. اين حديث با طرق گوناگون در مدارك اهل سنت وارد شده است؛ از جمله در صحيح بخارى، باب مناقب فاطمه.[8] ابن حجر نيز در شرح اين حديث به برخى از اسانيد آن اشاره كرده است[9].
بنابراين، اگر فرشتگان با مريم(عليها السلام) سخن مى گويند به دليل آن است كه مريم، پاكدامن و سرور زنان عصر خود و برگزيده از ناحيه خداست؛ همان طور كه قرآن درباره مريم مى فرمايد:
(وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمِينَ)[10]؛ هنگامى كه فرشتگان به مريم گفتند: اى مريم خداوند تو را برگزيد و پاك كرد و بر زنان جهانيان برگزيد.
درباره زهراى مرضيه(عليها السلام) به طريق اولويت چنين امرى امكان داشته است؛ چون هيچ دليلى بر اختصاص مقام "محدَّثه" به امت هاى پيشين ندارد و زهراى مرضيه(عليها السلام)سرور بانوان بهشتى و يا طبق روايات ديگر، سرور بانوان جهانيان است.[11]
اما بايد توجه داشت كه، به طور قطع، اين مصحف كه به اشاره رسول خدا(صلى الله عليه وآله)و در زمان حيات ايشان تدوين شده، همين قرآن است و غير از مصحفى است كه پس از وفات رسول خدا(صلى الله عليه وآله) با املاى حضرت فاطمه(عليها السلام) و خط امام على(عليه السلام)نگاشته شده و به كلى از قرآن جداست.
در اینجا لازم است به چنذ نکته توجه شود:
نكته اول: خبر دادن از آينده موافق قرآن
اگر ادعا شده در اين مصحف اخبار آينده آمده (كه به اصطلاح درست يا غلط به آن غيب ميگويند) قرآن كريم در آيات متعدد از در اختيار داشتن بخشي از اين علم به وسيله برخي از مخلوقات و برخي مشاهير برگزيدگان الهي خبر داده است.[12]
نكته دوم: منحصر نبودن وحي در انبيا
اگر ادعا شده كه به حضرت زهرا س جبرائيل اينها را وحي كرده است، در قرآن كريم از انواع متعدد از وحي ياد فرموده است.[13] البته اين وحي، وحي پيامبري نيست.
نكته سوم: فوايد علم غيب براي برگزيدگان
1. خداي متعال به جهت حسّ امانتداري، كه با آزمونهاي مكرر از خود اولياء و ديگران به عنوان شاهد بر آن اقرار گرفته است، قدرتهايي را به برگزيدگانش به جهت اهدافي ميدهد. از بزرگترين اين قدرتها علم وسيعي است كه از آن تعبير، به لدني، رشد، علم غيب و ... شده است. مهمترين اين اهداف هدايت و رحمت افزايي در ميان آفريدگان است؛
2. خداي متعال در عالم تكليف، بعد از آزمونهاي عالم اعتقادات (به اصطلاح عالم ذر)، براي به رشد رسانيدن عدهاي از سقوط كردگان، امكاناتي را قرار داده است كه اينها به وسيله اوليايش در معرض جبران و هدايت برآيند. به صرف ارائه كليات، رحمت خاص و نجات براي اينها حاصل نميشود؛
3. مؤمن در مسير خود ابهام ندارد، در جاهاي مبهم توقف ميكند، با توجه به هدايت گسترده اولياء اگر بنا شود به جهت ابهام توقّف ايشان زياد شود با آن هدايت سازگاري ندارد، لذا با توجه به امانتداري، كه اين علم را در منافع فردي سوق نميدهند و به ضرر شخصي افراد راضي نميشوند، اين دانش وسيع اعطاء شده و مواردي به حكمتهاي خاص الهي استثناء ميشود.
بنابراين تأثير اين نوع از دانش (احاطه به جزئيات حوادث) براي اولياء قابل انكار نيست.
نكته چهارم : فايده مصحف فاطمه
اولاً، آيندهگويي مصحف تكميل کننده قرآن است نه چيزي جداي از آن،
ثانياً، با توجه به جزيي بودن دانشهاي اين مصحف نشر گسترده و بيضابطه آن براي دانشآموزان آن يا غرور ميآورد يا يأس، اين معلم است كه با توجه به شناخت تجربي از شاگردان، براي رشد هر يك برنامه جداگانه بريزد نه اينكه يكي را سركوفت بزند و ديگري را لوس بنمايد.
ثالثاً، بايد از اهل معرفت پرسيد، آيا اين چيزهايي كه شما ميفهميد و ما نميفهميم نتيجة اكتسابي تلاش شما و پاداش آن است يا وسيلهاي براي ادامه سير و سلوك. اصل وجود اين مصحف و به ميان آوردن نام آن نشانگر ارزش كاربردي آن براي امامان ـ عليهم السّلام ـ است وگرنه مانند بسياري از چيزهايي كه داشتهاند و به ما نگفتهاند از اعلام آن صرفنظر ميكردند.[14]
چهارم، آخرين نكته، اينكه علم ما به مصحف فاطمه ـ سلام الله عليها ـ با توجه به كمي ظرفيت ما، ارزش كار بسياري از ما را از بين ميبرد. آيا اگر امام حسين ـ عليه السلام ـ قبل از امتحان وفاداري اصحاب، به تمام ايشان جايشان را در بهشت نشان ميداد و درد نداشتن تيرها و مصائب را گوشزد ميكرد، آيا اين وفاداري ارزشي را كه بعد از امتحان يقين آنها به وسيله اين شهود افزود، داشت؟! هرگز.
پی نوشتها:
[1] ابوجعفر كلينى، همان: ج 1، ص 241، رقم 5، و ص 240، رقم 2.
[2] ر.ك: محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، ج 22، ص 546 و ج 26، ص 38 به بعد.
[3] ر.ك: ابن ابى داود سجستانى، كتاب المصاحف، تصحيح ارتور جفرى، ص 124 ـ 135.
[4] . ر.ك: محمدباقر مجلسى، بحار الانوار، ج 22، ص 546 و ج 26، ص 38 به بعد و سليمان بن اشعث، كتاب المصاحف، تصحيح آرتور جفرى، ص 124 ـ 135.
[5] ر.ك: احمد ابن حجر، فتح البارى، ج 7، ص 50، باب فضائل الصحابة. براى توضيح بيش تر درباره ى امكان "محدَّث" در اين امت و مسائل جانبى آن ر.ك: علامه امينى، الغدير، ج 5، ص 42 ـ 51.
[6] ر.ك: احمد ابن حجر، فتح البارى، ج 7، ص 42، رقم 3689.
[7] همان، ج 7، ص 42.
[8] همان، ج 7، ص 105، باب مناقب فاطمه، رقم 3767.
[9] همان، ج 7، ص 105.
[10] سوره ى آل عمران (3)، آيه ى42.
[11] ر.ك: سيد مرتضى فيروز آبادى، فضائل الخمسة من الصحاح الستة و غيرها من الكتب المعتبرة عند اهل السنة والجماعة، باب "ان فاطمة سيدة النساء وافضلهن" ج 3، ص 169 ـ 177.
[12] . به طور نمونه: سوره كهف، داستان حضرت موسي و خضر علي نبينا و آله و عليهما السلام.
[13] . وحي به زنبور عسل (سوره نحل)، وحي به مادر حضرت موسي ـ عليه السلام ـ وحي به حضرت مريم علي نبينا و آله و عليها السلام.
[14] . اين اعلام مانند ارائه گواهينامه و برگه مجوز رانندگي به مسافران است. مسافران با كسي كه شرط تجربه و دانش رانندگي را رعايت ميكند با اطمينان كامل سفر ميكنند.
منبع: اندیشه قم
منابع شيعى حكايت از وجود مصحفى دارند كه در آن مجموعه حوادث آينده ثبت شده است. پس از وفات رسول خدا(صلى الله عليه وآله) اخبار اين مصحف توسط جبرئيل بر زهراى مرضيه(عليها السلام) آورده و به خط اميرمؤمنان امام علىّ (عليه السلام) ثبت مى شده است و به همين دليل زهراى مرضيه(عليها السلام) را "محدَّثه" مى نامند.
اين مصحف يكى از ميراث هاى اهل بيت(عليهم السلام)است. در كتاب كافى از امام صادق(عليه السلام) نقل است: فاطمه(عليها السلام) پس از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) هفتاد و پنج روز زندگى كردند و بر اثر از دست دادن پدر، دچار اندوهى شديد شدند. جبرييل براى تعزيت نزد ايشان مى آمد... و ايشان را از حوادثى كه درباره ى فرزندانشان رخ مى دهد آگاه مى كرد و امام على(عليه السلام) آنها را مى نگاشت؛ و اين ها مصحف فاطمه(عليها السلام) است[1].
به همين مضمون روايات زيادى در مدارك شيعه وجود دارد[2] كلمه "مصحف" در اين روايات به همان معناى لغوى (مجموعه اى از نوشته ها كه بين دو جلد قرار دارد) است. در منابع اهل سنت نيز، گاهى كلمه مصحف به همين معنا به كار رفته است؛ مانند :
1. مصحف خالد بن معدان (م. 104 ق.) كه درباره وى گفته اند: دانش خالد بن معدان در مصحفى ثبت شده بود كه داراى دكمه و دستگيره بود.[3]
2. و يا كلمه "المصاحف" درباره كتاب المصاحف ابن ابى داود كه در آن مباحثى درباره مصاحف صحابه وجود دارد.
اين بحث كه آيا پس از وفات رسول خدا(صلى الله عليه وآله) امكان فرود جبرييل يا هر فرشته ديگر وجود دارد و يا اين امر در مورد شخص زهراى مرضيه(عليها السلام)به وقوع پيوسته است، مجال ديگرى را مى طلبد. اجمالا بايد گفت: طبق مدارك فريقين اين امر در مقام ثبوت و امكان، محرز است و در مقام وقوع و اثبات نيز به صورت صريح در احاديث شيعه وارد شده است و جاى انكار نيست؛[4] هم چنين به صورت استنتاج از چند مقدمه از مدارك اهل سنت نيز اين امر قابل اثبات است و جايى براى ترديد باقى نمى گذارد.
خلاصه اين مقدمات بدين شرح است:
الف) امكان وجود محدَّث (كسانى كه فرشته با آنان سخن مى گويد بدون آن كه آنان نبىّ باشند)[5] در اين امت وجود دارد. بخارى در صحيح خود حديثى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در اين زمينه نقل كرده است[6] و از قول ابن عباس نيز نقل مى كند كه وى آيه شريفه 52 سوره حج را چنين قرائت كرده است: (وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُول وَ لا نَبِيّ ـ ولا محدَّث ـ إلاّ إذا تمنّى)[7]. جملگى اين احاديث در زمره احاديث صحيح به شمار مى آيند.
ب) زهراى مرضيه(صلى الله عليه وآله) "سيدة نساء أهل الجنّة"، است. اين حديث با طرق گوناگون در مدارك اهل سنت وارد شده است؛ از جمله در صحيح بخارى، باب مناقب فاطمه.[8] ابن حجر نيز در شرح اين حديث به برخى از اسانيد آن اشاره كرده است[9].
بنابراين، اگر فرشتگان با مريم(عليها السلام) سخن مى گويند به دليل آن است كه مريم، پاكدامن و سرور زنان عصر خود و برگزيده از ناحيه خداست؛ همان طور كه قرآن درباره مريم مى فرمايد:
(وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمِينَ)[10]؛ هنگامى كه فرشتگان به مريم گفتند: اى مريم خداوند تو را برگزيد و پاك كرد و بر زنان جهانيان برگزيد.
درباره زهراى مرضيه(عليها السلام) به طريق اولويت چنين امرى امكان داشته است؛ چون هيچ دليلى بر اختصاص مقام "محدَّثه" به امت هاى پيشين ندارد و زهراى مرضيه(عليها السلام)سرور بانوان بهشتى و يا طبق روايات ديگر، سرور بانوان جهانيان است.[11]
اما بايد توجه داشت كه، به طور قطع، اين مصحف كه به اشاره رسول خدا(صلى الله عليه وآله)و در زمان حيات ايشان تدوين شده، همين قرآن است و غير از مصحفى است كه پس از وفات رسول خدا(صلى الله عليه وآله) با املاى حضرت فاطمه(عليها السلام) و خط امام على(عليه السلام)نگاشته شده و به كلى از قرآن جداست.
در اینجا لازم است به چنذ نکته توجه شود:
نكته اول: خبر دادن از آينده موافق قرآن
اگر ادعا شده در اين مصحف اخبار آينده آمده (كه به اصطلاح درست يا غلط به آن غيب ميگويند) قرآن كريم در آيات متعدد از در اختيار داشتن بخشي از اين علم به وسيله برخي از مخلوقات و برخي مشاهير برگزيدگان الهي خبر داده است.[12]
نكته دوم: منحصر نبودن وحي در انبيا
اگر ادعا شده كه به حضرت زهرا س جبرائيل اينها را وحي كرده است، در قرآن كريم از انواع متعدد از وحي ياد فرموده است.[13] البته اين وحي، وحي پيامبري نيست.
نكته سوم: فوايد علم غيب براي برگزيدگان
1. خداي متعال به جهت حسّ امانتداري، كه با آزمونهاي مكرر از خود اولياء و ديگران به عنوان شاهد بر آن اقرار گرفته است، قدرتهايي را به برگزيدگانش به جهت اهدافي ميدهد. از بزرگترين اين قدرتها علم وسيعي است كه از آن تعبير، به لدني، رشد، علم غيب و ... شده است. مهمترين اين اهداف هدايت و رحمت افزايي در ميان آفريدگان است؛
2. خداي متعال در عالم تكليف، بعد از آزمونهاي عالم اعتقادات (به اصطلاح عالم ذر)، براي به رشد رسانيدن عدهاي از سقوط كردگان، امكاناتي را قرار داده است كه اينها به وسيله اوليايش در معرض جبران و هدايت برآيند. به صرف ارائه كليات، رحمت خاص و نجات براي اينها حاصل نميشود؛
3. مؤمن در مسير خود ابهام ندارد، در جاهاي مبهم توقف ميكند، با توجه به هدايت گسترده اولياء اگر بنا شود به جهت ابهام توقّف ايشان زياد شود با آن هدايت سازگاري ندارد، لذا با توجه به امانتداري، كه اين علم را در منافع فردي سوق نميدهند و به ضرر شخصي افراد راضي نميشوند، اين دانش وسيع اعطاء شده و مواردي به حكمتهاي خاص الهي استثناء ميشود.
بنابراين تأثير اين نوع از دانش (احاطه به جزئيات حوادث) براي اولياء قابل انكار نيست.
نكته چهارم : فايده مصحف فاطمه
اولاً، آيندهگويي مصحف تكميل کننده قرآن است نه چيزي جداي از آن،
ثانياً، با توجه به جزيي بودن دانشهاي اين مصحف نشر گسترده و بيضابطه آن براي دانشآموزان آن يا غرور ميآورد يا يأس، اين معلم است كه با توجه به شناخت تجربي از شاگردان، براي رشد هر يك برنامه جداگانه بريزد نه اينكه يكي را سركوفت بزند و ديگري را لوس بنمايد.
ثالثاً، بايد از اهل معرفت پرسيد، آيا اين چيزهايي كه شما ميفهميد و ما نميفهميم نتيجة اكتسابي تلاش شما و پاداش آن است يا وسيلهاي براي ادامه سير و سلوك. اصل وجود اين مصحف و به ميان آوردن نام آن نشانگر ارزش كاربردي آن براي امامان ـ عليهم السّلام ـ است وگرنه مانند بسياري از چيزهايي كه داشتهاند و به ما نگفتهاند از اعلام آن صرفنظر ميكردند.[14]
چهارم، آخرين نكته، اينكه علم ما به مصحف فاطمه ـ سلام الله عليها ـ با توجه به كمي ظرفيت ما، ارزش كار بسياري از ما را از بين ميبرد. آيا اگر امام حسين ـ عليه السلام ـ قبل از امتحان وفاداري اصحاب، به تمام ايشان جايشان را در بهشت نشان ميداد و درد نداشتن تيرها و مصائب را گوشزد ميكرد، آيا اين وفاداري ارزشي را كه بعد از امتحان يقين آنها به وسيله اين شهود افزود، داشت؟! هرگز.
پی نوشتها:
[1] ابوجعفر كلينى، همان: ج 1، ص 241، رقم 5، و ص 240، رقم 2.
[2] ر.ك: محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، ج 22، ص 546 و ج 26، ص 38 به بعد.
[3] ر.ك: ابن ابى داود سجستانى، كتاب المصاحف، تصحيح ارتور جفرى، ص 124 ـ 135.
[4] . ر.ك: محمدباقر مجلسى، بحار الانوار، ج 22، ص 546 و ج 26، ص 38 به بعد و سليمان بن اشعث، كتاب المصاحف، تصحيح آرتور جفرى، ص 124 ـ 135.
[5] ر.ك: احمد ابن حجر، فتح البارى، ج 7، ص 50، باب فضائل الصحابة. براى توضيح بيش تر درباره ى امكان "محدَّث" در اين امت و مسائل جانبى آن ر.ك: علامه امينى، الغدير، ج 5، ص 42 ـ 51.
[6] ر.ك: احمد ابن حجر، فتح البارى، ج 7، ص 42، رقم 3689.
[7] همان، ج 7، ص 42.
[8] همان، ج 7، ص 105، باب مناقب فاطمه، رقم 3767.
[9] همان، ج 7، ص 105.
[10] سوره ى آل عمران (3)، آيه ى42.
[11] ر.ك: سيد مرتضى فيروز آبادى، فضائل الخمسة من الصحاح الستة و غيرها من الكتب المعتبرة عند اهل السنة والجماعة، باب "ان فاطمة سيدة النساء وافضلهن" ج 3، ص 169 ـ 177.
[12] . به طور نمونه: سوره كهف، داستان حضرت موسي و خضر علي نبينا و آله و عليهما السلام.
[13] . وحي به زنبور عسل (سوره نحل)، وحي به مادر حضرت موسي ـ عليه السلام ـ وحي به حضرت مريم علي نبينا و آله و عليها السلام.
[14] . اين اعلام مانند ارائه گواهينامه و برگه مجوز رانندگي به مسافران است. مسافران با كسي كه شرط تجربه و دانش رانندگي را رعايت ميكند با اطمينان كامل سفر ميكنند.
منبع: اندیشه قم