پرسش :
1. چرا امام حسین در زمان معاویه قیام نکرد؟ 2. معاویه و یزید چه فرقی با هم داشتند؟ 3. چرا امام حسین ـ علیه السلام ـ کارگزاران حکومتي را به صورت مسالمت آميز متوجه اشتباهشان نکرد؟ 4 قيام هیچ نتیجه ای داشت؟
پاسخ :
جواب سوال اول: چرا امام حسین ـ علیه السلام ـ در زمان معاویه قیام نکرد؟
«امام حسین ـ علیه السلام ـ در دوران یازده ساله امامت خود (49 ـ 60 هجری قمری) هم زمان با حکومت معاویه، تنش های فراوانی با او داشت که مواردی از آن را می توانیم در نامه های امام حسین ـ علیه السلام ـ مشاهده کنیم.
امام در این نامه ها جنایت معاویه، هم چون کشتن برخی از بزرگان شیعه مانند حجر بن عدی ـ عمرو بن حمق را به وی متذکر می شود و حکومت معاویه بر مسلمانان را بزرگترین فتنه دانسته است بدین ترتیب مشروعیت حکومت او را زیر سوال برده است.[1]
اما چرا امام اقدام عملي و قیام در زمان معاویه نکرد علل متفاوتی دارد که برخی از آن ها را می توان از عبارات امام ـ علیه السلام ـ پیدا کرد و برخی نیز در تحلیل اوضاع آن زمان به خوبی روشن می شود که ما مختصراً تعدادی از آن ها را ذکر می کنیم:
الف) وجود صلح نامه: «امام در یکی از جواب های خود به نامه های معاویه خود را پایبند به صلح نامه معاویه با امام حسن ـ علیه السلام ـ معرفی کرده و اتهام نقض آن را از خود دور دانسته است».[2]
ب) موقعیت معاویه: «شخصیت معاویه در نزد مردمان آن زمان به گونه ای مثبت تلقی می شد که همین امر قیام علیه او را مشکل می ساخت زیرا آنان او را به عنوان صحابی پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ کاتب وحی و برادر همسر پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می شناختند و به نظر آنان معاویه نقش فراوان در رواج اسلام در منطقه شامات و به ویژه دمشق داشته است و چون سنش از امام حسن و امام حسین ـ علیه السلام ـ بیشتر بود؛ معاویه بر روی این مطالب مانور بيشتری می داد که این مطلب از نامه های این ملعون به امامان همام به خوبی روشن می شود».[3]
ج) سیاست مداری معاویه: «پس از انعقاد قرار داد صلح گر چه معاویه از هر فرصتی برای ضربه زدن به بنی هاشم به ویژه خاندان علوی استفاده می کرد. اما در ظاهر چنین وانمود می کرد که به بهترین وجه ممکن با این خاندان به ویژه شخص امام حسین ـ علیه السلام ـ مدارا می کند و حرمت آنان را پاس می دارد.
این مدارا تا آن جا بود که در آستانه مرگ به فرزندش یزید سفارش امام ـ علیه السلام ـ را نموده و ضمن پیش بینی قیام او از یزید خواست که او را به قتل نرساند».[4]
علّت در پیش گرفتن این سیاست روشن بود زیرا معاویه با انعقاد صلح با امام حسن ـ علیه السلام ـ حکومت خود را از بحران مشروعیت نجات داد و در بین مردم به عنوان خلیفه مشروع خود را معرفی کرد.
امام حسین ـ علیه السلام ـ در این دوران تمام سعی خود را در زیر سوال بردن حکومت معاویه و مبارزه با بدعت هایش می کرد.
د) شرایط زمانه: شرایط زمانی آن دوران اکثراً به نفع معاویه بود چون که معاویه حاکم بلا منازع جامعه اسلامی بود و مبلّغان او در هر گوشه ای از مناطق اسلامی سیاست های او را تبلیغ می کردند و از او چهره ای مثبت درست کرده بودند و ثبات و استحکام قدرت مرکزی شام و تسلط کامل باند اموی بر مناطق حساس هم چون کوفه و مدینه و سایر مناطق از دیگر نقاط قوّت زمان حکومت معاویه می باشد که امام با در نظر گرفتن این عوامل به خوبی می دانست که در صورت قیام احتمال پیروزی در حدّ صفر بوده و هیچ گونه نتیجه معنوی در آینده و آن زمان در بر نخواهد داشت.
بنابر این امام خود به خوبی می دانست که در صورت قیام علیه معاویه به ویژه با توجه به سیاست های معاویه افکار عمومی او را یاری نکرده و با توجه به ابزارهای تبلیغاتی حکومت، حق را به معاویه خواهند داد. در حالی که در هنگام قیام علیه حکومت یزید شرایط زمانه کاملاً بر عکس این شرایط بود.
جواب سوال دوم: اصولاً معاویه و یزید چه فرقی با هم داشتند؟
یزید بن معاویه نه مانند خلفای بنی امیه بود که در بعضی موارد مانند معاویه خود را مقیّد به حفظ ظواهر می کردند نه مثل خلفای بنی عباس که با اظهار دوستی به اهل بیت ـ علیهم السلام ـ به مطامع خود دست می یافتند.
یزید یک انسان بی ایمان، مفسد و فاسقی بود که پلیدی او حتّی بر اطرافیانش پوشیده نبود و این موضوع باعث شد که امام مبارزه مستقیم با یزید را انتخاب کند و از جمله خصایص و رفتار های ننگین یزید بن معاویه می توان به موارد زیر اشاره کرد:
الف) در زمان خلافت کوتاه یزید دربارش مرکز فساد و فحشاء و گناه بود و آثار آن در جامعه نیز گسترش یافته بود به گونه ای که به گفته مسعودی در دوران حکومت کوتاه وی، حتّی در محیط مقدّسی هم چون مکه و مدینه جمعی به نوازندگی و استعمال آلات لهو و لعب می پرداختند.
ب) عبد الله بن حنظله در بازگشت از سفری که با جمعی به شام رفته بودند تا از عقاید یزید مطلع شوند چنین نقل می کند: «ما در حالی از نزد یزید بیرون آمدیم که خوف آن داشتیم که بر اثر گناهان فراوان از آسمان سنگ بر سر ما ببارد او مردی است که با مادران و دختران و خواهران زنا می کند، وی شراب می نوشد و نماز نمی خواند».[5]
این در حالی است که معاویه بسیار سیاستمدار و منافق و عوام فریب بود.
جواب سوال سوم: چرا امام حسین ـ علیه السلام ـ با کاری غیر از قیام و انقلاب، کارگزاران حکومتی را به صورت مسالمت آمیز متوجه اشتباهشان نکرد؟
برای روشن شدن پاسخ باید نکاتی را متذکّر شویم:
1. رفتار مسالمت آمیز و امر به معروف و نهی از منکر آن ها به شیوه هایی غیر از قیام و مبارزه لازمه اش آن است که خود آمر و ناهی، اصل حکومت و زمامداری را قبول کند و به برخی از شیوه های حکومت داری آن ها منتقد باشد که در این صورت فرد بر خود لازم نمی داند که بر علیه آن ها قیام کند.
2. لازمه قبول کردن هر حکومتی بیعت با حاکم آن حکومت است و معنای بیعت صحیح ابراز آمادگی در فرمان بردن از اوامر خلیفه و فداکاری در راه انجام اوامر او است.
بنابر این باید گفت کسی که اصل یک حکومت را قبول ندارد و آن را خلاف اسلام و استبدادی معرفی می کند و آن را منطبق با وحی الهی نمی داند بلکه آن را ناشی از افکار جاهلیت می داند، تمام فسق و فجورها و ظلم هایی که در این حکومت اعمال می شود را چگونه می تواند قبول کند تا بعد از آن نوبت به رفتار مسالمت آمیز برسد؟! حکومتی که اساس آن اشتباه و غاصبانه است دیگر راهی غیر از قیام بر علیه آن نمی ماند.
اگر امام ـ علیه السلام ـ با یزید بیعت می کرد معنایش امضای فسق و فجور، تجاهر به منکرات و معاصی، تضییع حقوق مردم، تایید ظالمان، ستمگران و فاسقان و فاجران بود و صدور آن از مثل امام حسین ـ علیه السلام ـ امکان شرعی و عرفی و عقلی نداشت.
«بیان این نکته لازم است که یزید تصمیم قاطع گرفته بود که با تهدید و یا قتل، اجازه هیچ گونه فعالیت را به دیگران ندهد به طوری که قبل از انتشار خبر مرگ معاویه سعی داشت از امام حسین ـ علیه السلام ـ و عبد الله بن زبیر بیعت بگیرد حتی با تهدید به قتل».[6]
«وقتی ولید استاندار مدینه، امام حسین ـ علیه السلام ـ را به سوی استانداری دعوت کرد و خبر مرگ معاویه را به آن حضرت داد و نامه ای را که یزید برای گرفتن بیعت به او نوشته بود قرائت کرد و امام ـ علیه السلام ـ در آن موقع با سخنانی از بیعت کردن دوری جست ، مروان در این هنگام گفت به خدا سوگند اگر حسین در این ساعت بیعت نکند دیگر بر او قدرت نخواهی یافت؛ او را حبس کن و نگذار از این جا خارج شود مگر آن که بیعت کند و یا گردنش را بزن».[7] ولی ولید چنین کاری نکرد و نخواست دستش به خون امام ـ علیه السلام ـ آغشته شود.
بنابر این با توجه به مطالب گذشته به خوبی روشن می شود که یزید از ابتدا قصد قتل امام ـ علیه السلام ـ را داشت چون که به خوبی فهمیده بود امام ـ علیه السلام ـ کسی نیست که حکومت فردی به این فاسقی را قبول کند.
پس چگونه با این احوالات کسی که خود، شرع ناطق و رفتارش سنّت برای مسلمین است می تواند با این افراد فاسق از راه مسالمت آمیز در بیاید.
جواب سوال چهارم: نتایج و پیامدهای قیام امام حسین علیه السلام
در بررسی اجمالی پیامدهای عاشورا به این نکته پی خواهیم برد که برخی از آثار و دستاوردهای قیام عاشورا در همان دوران به عرصه ظهور نشست و برخی دیگر به مرور زمان و پیامدهایی داشته که تا جهان باقی است آن ها هم وجود دارد. از جمله ثمرات و پیامدهای عاشورا می توان به نکات زیر اشاره کرد:
1. احیای اسلام و آیین حقّ
با توجه به مطالب گذشته به خوبی این مطلب روشن شد که پس از رحلت رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در ارزش های دین اسلام شکاف هایی بوجود آمد که اوج این انحرافات و بدعت ها در زمان حکومت معاویه به وقوع پیوست چون که او با ظاهر سازی و عوام فریبی توانست برای اعمال خود وجهه شرعی درست کند و همه انحرافات را پوشیده نگه دارد و آن ها را در نظر عوام مردم توجیه کند.
شهادت امام حسین ـ علیه السلام ـ و یاران پاکبازش، به احیای کتاب محمدّی ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و خون پاک ابا عبدالله الحسین ـ علیه السلام ـ درخت اسلام را آبیاری نمود و به رشد و بالندگی امّت اسلامی و بیداری مسلمانان انجامید.
«امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید: پس از شهادت امام حسین ـ علیه السلام ـ هنگامی که ابراهیم بن طلحه (در مدینه) با امام علی بن حسین ـ علیه السلام ـ رو برو شد (از روی طعنه) گفت: ای علی بن حسین در این نبرد چه کسی پیروز شد؟».
امام چهارم ـ علیه السلام ـ فرمود: «اگر می خواهی بدانی پیروزی و غلبه با چه کسی بود به هنگام فرا رسیدن وقت نماز، اذان و اقامه بگو».[8] امام ـ علیه السلام ـ با این پاسخ به او فهماند که هدف یزید محو اسلام و نام رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بود ولی هم چنان طنین لا اله الاّ الله و محمد رسول الله بر مأذنه ها می پیچید و مسلمانان در همه جا حتّی در شام و پایتخت سلطنت یزید، به یگانگی خدا و رسالت محمّد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ گواهی می دهند. «چون یزید بارها به عدم وجود خدا و رسالت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ اشاره کرده و آن ها را نفی کرده بود.»[9]
موسیو ماربین آلمانی می گوید: «حسین با قربانی کردن عزیز ترین افراد خود با اثبات مظلومیت و حقانیت خود به دنیا درس فداکاری و جانبازی آموخت و نام اسلام و اسلامیان را در تاریخ ثبت و در عالم بلند آوازه ساخت و اگر چنین حادثه ای پیش نیامده بود قطعاً اسلام به حالت کنونی باقی نمی ماند و ممکن بود یکباره اسلام و اسلامیان محو و نابود گردند».[10]
به صراحت می توان گفت قیام امام حسین ـ علیه السلام ـ نه تنها آیین پیامبر بزرگ اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ را نجات داد بلکه از محو اهداف رسالت سایر انبیاء نیز جلوگیری کرد چرا که رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ کامل کننده رسالت پیامبران گذشته و خاتم رسولان و دین او خاتم ادیان بود.
و در این هنگام است که معنای حدیث نبوی حسین منّی و أنا من حسین فهمیده می شود.
2. الگو سازی برای آزادگان
هر چند به ظاهر در عاشورای سال 61 هجری پیروزی از آن یزیدیان بود و نبرد نابرابر کربلا به نفع جبهه باطل به پایان رسید؛ ولی در نگاه عمیق، پیروزی حقیقی متعلّق به امام حسین ـ علیه السلام ـ و یاران او بود. چرا که آن حضرت در آن حادثه و قیام راه و رسمی ماندگار به یادگار گذاشت و با خون سرخش مکتبی را برای مسلمانان بلکه همه آزادگان جهان بنا نهاد که تا همیشه تاریخ باقی است و سرمشق حق طلبان عالم است.
قیام امام ـ علیه السلام ـ به جهانیان آموخت که باید در برابر ظلم و ظالم ساکت نمانند و تا آخرین قطره خون با آن ها مبارزه کنند که در این جا ما برای روشن تر شدن مطلب نمونه هایی از قیام های مردمی را که با الهام گرفتن از قیام عاشورا به وقوع پیوسته اند را می آوریم:
1. قیام مردم هند در مقابل استعمارگران انگلیس: مهاتما گاندی رهبر استقلال کشور بزرگ هندوستان در گفتار تاریخی خود چنین می گوید: من برای مردم هند چیز تازه ای نیاورده ام، فقط نتیجه ای را که از مطالعات و تحقیقاتم در باره تاریخ زندگی قهرمانان کربلا به دست آورده ام ارمغان ملّت هند کردم اگر بخواهیم هند را نجات دهیم واجب است همان راهی را بپیماییم که حسین بن علی پیمود».[11]
2. پیروزی مردم ایران در بر چیدن بساط ظلم و بیداد گر نظام استبدادی 2500 ساله و حماسه غرور آفرین هشت سال دفاع مقدّس.
3. مجاهدت های جوانان جان بر کف و رشید حزب الله لبنان در مقابل رژیم سفّاک و تا به دندان مسلح صهیونیستی، و ده ها نمونه دیگر که در تاریخ کشورها موجود می باشد که همه آن ها به خاطر تأسی و الگو پذیری از نهضت امام حسین ـ علیه السلام ـ به وقوع پیوسته اند.
3. قیام های خونین پس از حادثه عاشورا
انتشار اخبار کربلا تأثیر عجیبی در میان مسلمانان گذاشت. از یک سو اوج مظلومیت امام حسین ـ علیه السلام ـ و یارانش و نهایت قساوتی در شهادت آنان و اسارت خاندان پاکش آشکار گردید سبب نفرت مسلمانان از دستگاه خلافت اموی شد. که در پی آن قیام های خونین برپا شد که نتیجه شان به سرکوبی حکومت ظالمانه بنی امیه گشت از جمله آن قیام ها می توان به قیام توابین ـ قیام مختار ـ و قیام های مردم مدینه اشاره کرد.
امام حسین ـ علیه السلام ـ با قیام خود توانست نقاب توجیه آمیزی که معاویه به حکومت بنی امیّه درست کرده بود را بردارد و مردم را به خیانت هایی که این خاندان بر اسلام کرده اند را آشکار سازد که پس از آن وظیفه مردم است که از این فرصت استفاده کرده و حقّ را از ناحقّ تشخیص دهند و اگر مردم در تشخیص آن اشتباه کنند دیگر جای سؤال و اشکالی بر اصل وجودی قیام وارد نمی شود.
شایان ذکر است که باید دانسته شود تا درجهان حقّی است مسلماً ناحقّی در مقابل آن وجود دارد و با آن مبارزه می کند و این وظیفه مردم است که با تأسّی و پیروی از اهل بیت عصمت و طهارت آن ها را از هم تشخیص داده و پیرو حقّ گردند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ عاشورا، سعید داودی و مهدی رستمی نژاد، انتشارات مدرسه امام علی بن ابی طالب ـ علیهم السلام ـ
2ـ حماسه حسینی، شهید مرتضی مطهری، انتشارات صدرا.
3ـ مقالات تاریخی، رسول جعفریان، انتشارات الهادی.
4ـ قیام امام حسین ـ علیه السلام ـ سید جعفر شهیدی، انتشارات فرهنگ اسلامی
5ـ پرسش ها و پاسخ های دانشجویان، گروه مولفان، انتشارات نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه ها.
پی نوشتها:
[1] . دینوری، ابن قتيبه ، الامامه و السیاسه، ج اول، ص 180.
[2] . موسوعه کلمات الامام الحسین ـ علیه السلام ـ، ص 239.
[3] . اصفهانی، ابو الفرج ، کتاب مقاتل الطالبین، ص 40.
[4] . دینوری، احمد بن داود، کتاب الاخبار الطول، ص 54.
[5] . داودی، سعيد و رستم نژاد، مهدی، عاشورا، چاپ چهارم، انتشارات امام علی ـ علیه السلام ـ، 1386، ص 215 ـ 217.
[6] . اقتباس از کتاب پرسش ها و پاسخ ها، نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه، ص 100.
[7] . الیعقوبی احمد بن محمد بن واضح، تاریخ یعقوبی، بیروت، انتشارات دار صادر، ج 2، ص 15.
[8] . بحار الانوار، ج 45، ص 177.
[9] . سعید داودی، مهدی رستم نژاد، کتاب عاشورا، انتشارات مدرسه امام علی بن ابی طالب ـ علیهم السلام ـ.، ص 107.
[10] . هاشمی نژاد، عبد الکریم، درسی که حسین به انسان ها آموخت، آستان قدس رضوی، ص 284.
[11] . ویژه نامه جام جم درباره عاشورا، اسفند ماه، سال 1383.
منبع: اندیشه قم
جواب سوال اول: چرا امام حسین ـ علیه السلام ـ در زمان معاویه قیام نکرد؟
«امام حسین ـ علیه السلام ـ در دوران یازده ساله امامت خود (49 ـ 60 هجری قمری) هم زمان با حکومت معاویه، تنش های فراوانی با او داشت که مواردی از آن را می توانیم در نامه های امام حسین ـ علیه السلام ـ مشاهده کنیم.
امام در این نامه ها جنایت معاویه، هم چون کشتن برخی از بزرگان شیعه مانند حجر بن عدی ـ عمرو بن حمق را به وی متذکر می شود و حکومت معاویه بر مسلمانان را بزرگترین فتنه دانسته است بدین ترتیب مشروعیت حکومت او را زیر سوال برده است.[1]
اما چرا امام اقدام عملي و قیام در زمان معاویه نکرد علل متفاوتی دارد که برخی از آن ها را می توان از عبارات امام ـ علیه السلام ـ پیدا کرد و برخی نیز در تحلیل اوضاع آن زمان به خوبی روشن می شود که ما مختصراً تعدادی از آن ها را ذکر می کنیم:
الف) وجود صلح نامه: «امام در یکی از جواب های خود به نامه های معاویه خود را پایبند به صلح نامه معاویه با امام حسن ـ علیه السلام ـ معرفی کرده و اتهام نقض آن را از خود دور دانسته است».[2]
ب) موقعیت معاویه: «شخصیت معاویه در نزد مردمان آن زمان به گونه ای مثبت تلقی می شد که همین امر قیام علیه او را مشکل می ساخت زیرا آنان او را به عنوان صحابی پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ کاتب وحی و برادر همسر پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می شناختند و به نظر آنان معاویه نقش فراوان در رواج اسلام در منطقه شامات و به ویژه دمشق داشته است و چون سنش از امام حسن و امام حسین ـ علیه السلام ـ بیشتر بود؛ معاویه بر روی این مطالب مانور بيشتری می داد که این مطلب از نامه های این ملعون به امامان همام به خوبی روشن می شود».[3]
ج) سیاست مداری معاویه: «پس از انعقاد قرار داد صلح گر چه معاویه از هر فرصتی برای ضربه زدن به بنی هاشم به ویژه خاندان علوی استفاده می کرد. اما در ظاهر چنین وانمود می کرد که به بهترین وجه ممکن با این خاندان به ویژه شخص امام حسین ـ علیه السلام ـ مدارا می کند و حرمت آنان را پاس می دارد.
این مدارا تا آن جا بود که در آستانه مرگ به فرزندش یزید سفارش امام ـ علیه السلام ـ را نموده و ضمن پیش بینی قیام او از یزید خواست که او را به قتل نرساند».[4]
علّت در پیش گرفتن این سیاست روشن بود زیرا معاویه با انعقاد صلح با امام حسن ـ علیه السلام ـ حکومت خود را از بحران مشروعیت نجات داد و در بین مردم به عنوان خلیفه مشروع خود را معرفی کرد.
امام حسین ـ علیه السلام ـ در این دوران تمام سعی خود را در زیر سوال بردن حکومت معاویه و مبارزه با بدعت هایش می کرد.
د) شرایط زمانه: شرایط زمانی آن دوران اکثراً به نفع معاویه بود چون که معاویه حاکم بلا منازع جامعه اسلامی بود و مبلّغان او در هر گوشه ای از مناطق اسلامی سیاست های او را تبلیغ می کردند و از او چهره ای مثبت درست کرده بودند و ثبات و استحکام قدرت مرکزی شام و تسلط کامل باند اموی بر مناطق حساس هم چون کوفه و مدینه و سایر مناطق از دیگر نقاط قوّت زمان حکومت معاویه می باشد که امام با در نظر گرفتن این عوامل به خوبی می دانست که در صورت قیام احتمال پیروزی در حدّ صفر بوده و هیچ گونه نتیجه معنوی در آینده و آن زمان در بر نخواهد داشت.
بنابر این امام خود به خوبی می دانست که در صورت قیام علیه معاویه به ویژه با توجه به سیاست های معاویه افکار عمومی او را یاری نکرده و با توجه به ابزارهای تبلیغاتی حکومت، حق را به معاویه خواهند داد. در حالی که در هنگام قیام علیه حکومت یزید شرایط زمانه کاملاً بر عکس این شرایط بود.
جواب سوال دوم: اصولاً معاویه و یزید چه فرقی با هم داشتند؟
یزید بن معاویه نه مانند خلفای بنی امیه بود که در بعضی موارد مانند معاویه خود را مقیّد به حفظ ظواهر می کردند نه مثل خلفای بنی عباس که با اظهار دوستی به اهل بیت ـ علیهم السلام ـ به مطامع خود دست می یافتند.
یزید یک انسان بی ایمان، مفسد و فاسقی بود که پلیدی او حتّی بر اطرافیانش پوشیده نبود و این موضوع باعث شد که امام مبارزه مستقیم با یزید را انتخاب کند و از جمله خصایص و رفتار های ننگین یزید بن معاویه می توان به موارد زیر اشاره کرد:
الف) در زمان خلافت کوتاه یزید دربارش مرکز فساد و فحشاء و گناه بود و آثار آن در جامعه نیز گسترش یافته بود به گونه ای که به گفته مسعودی در دوران حکومت کوتاه وی، حتّی در محیط مقدّسی هم چون مکه و مدینه جمعی به نوازندگی و استعمال آلات لهو و لعب می پرداختند.
ب) عبد الله بن حنظله در بازگشت از سفری که با جمعی به شام رفته بودند تا از عقاید یزید مطلع شوند چنین نقل می کند: «ما در حالی از نزد یزید بیرون آمدیم که خوف آن داشتیم که بر اثر گناهان فراوان از آسمان سنگ بر سر ما ببارد او مردی است که با مادران و دختران و خواهران زنا می کند، وی شراب می نوشد و نماز نمی خواند».[5]
این در حالی است که معاویه بسیار سیاستمدار و منافق و عوام فریب بود.
جواب سوال سوم: چرا امام حسین ـ علیه السلام ـ با کاری غیر از قیام و انقلاب، کارگزاران حکومتی را به صورت مسالمت آمیز متوجه اشتباهشان نکرد؟
برای روشن شدن پاسخ باید نکاتی را متذکّر شویم:
1. رفتار مسالمت آمیز و امر به معروف و نهی از منکر آن ها به شیوه هایی غیر از قیام و مبارزه لازمه اش آن است که خود آمر و ناهی، اصل حکومت و زمامداری را قبول کند و به برخی از شیوه های حکومت داری آن ها منتقد باشد که در این صورت فرد بر خود لازم نمی داند که بر علیه آن ها قیام کند.
2. لازمه قبول کردن هر حکومتی بیعت با حاکم آن حکومت است و معنای بیعت صحیح ابراز آمادگی در فرمان بردن از اوامر خلیفه و فداکاری در راه انجام اوامر او است.
بنابر این باید گفت کسی که اصل یک حکومت را قبول ندارد و آن را خلاف اسلام و استبدادی معرفی می کند و آن را منطبق با وحی الهی نمی داند بلکه آن را ناشی از افکار جاهلیت می داند، تمام فسق و فجورها و ظلم هایی که در این حکومت اعمال می شود را چگونه می تواند قبول کند تا بعد از آن نوبت به رفتار مسالمت آمیز برسد؟! حکومتی که اساس آن اشتباه و غاصبانه است دیگر راهی غیر از قیام بر علیه آن نمی ماند.
اگر امام ـ علیه السلام ـ با یزید بیعت می کرد معنایش امضای فسق و فجور، تجاهر به منکرات و معاصی، تضییع حقوق مردم، تایید ظالمان، ستمگران و فاسقان و فاجران بود و صدور آن از مثل امام حسین ـ علیه السلام ـ امکان شرعی و عرفی و عقلی نداشت.
«بیان این نکته لازم است که یزید تصمیم قاطع گرفته بود که با تهدید و یا قتل، اجازه هیچ گونه فعالیت را به دیگران ندهد به طوری که قبل از انتشار خبر مرگ معاویه سعی داشت از امام حسین ـ علیه السلام ـ و عبد الله بن زبیر بیعت بگیرد حتی با تهدید به قتل».[6]
«وقتی ولید استاندار مدینه، امام حسین ـ علیه السلام ـ را به سوی استانداری دعوت کرد و خبر مرگ معاویه را به آن حضرت داد و نامه ای را که یزید برای گرفتن بیعت به او نوشته بود قرائت کرد و امام ـ علیه السلام ـ در آن موقع با سخنانی از بیعت کردن دوری جست ، مروان در این هنگام گفت به خدا سوگند اگر حسین در این ساعت بیعت نکند دیگر بر او قدرت نخواهی یافت؛ او را حبس کن و نگذار از این جا خارج شود مگر آن که بیعت کند و یا گردنش را بزن».[7] ولی ولید چنین کاری نکرد و نخواست دستش به خون امام ـ علیه السلام ـ آغشته شود.
بنابر این با توجه به مطالب گذشته به خوبی روشن می شود که یزید از ابتدا قصد قتل امام ـ علیه السلام ـ را داشت چون که به خوبی فهمیده بود امام ـ علیه السلام ـ کسی نیست که حکومت فردی به این فاسقی را قبول کند.
پس چگونه با این احوالات کسی که خود، شرع ناطق و رفتارش سنّت برای مسلمین است می تواند با این افراد فاسق از راه مسالمت آمیز در بیاید.
جواب سوال چهارم: نتایج و پیامدهای قیام امام حسین علیه السلام
در بررسی اجمالی پیامدهای عاشورا به این نکته پی خواهیم برد که برخی از آثار و دستاوردهای قیام عاشورا در همان دوران به عرصه ظهور نشست و برخی دیگر به مرور زمان و پیامدهایی داشته که تا جهان باقی است آن ها هم وجود دارد. از جمله ثمرات و پیامدهای عاشورا می توان به نکات زیر اشاره کرد:
1. احیای اسلام و آیین حقّ
با توجه به مطالب گذشته به خوبی این مطلب روشن شد که پس از رحلت رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در ارزش های دین اسلام شکاف هایی بوجود آمد که اوج این انحرافات و بدعت ها در زمان حکومت معاویه به وقوع پیوست چون که او با ظاهر سازی و عوام فریبی توانست برای اعمال خود وجهه شرعی درست کند و همه انحرافات را پوشیده نگه دارد و آن ها را در نظر عوام مردم توجیه کند.
شهادت امام حسین ـ علیه السلام ـ و یاران پاکبازش، به احیای کتاب محمدّی ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و خون پاک ابا عبدالله الحسین ـ علیه السلام ـ درخت اسلام را آبیاری نمود و به رشد و بالندگی امّت اسلامی و بیداری مسلمانان انجامید.
«امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید: پس از شهادت امام حسین ـ علیه السلام ـ هنگامی که ابراهیم بن طلحه (در مدینه) با امام علی بن حسین ـ علیه السلام ـ رو برو شد (از روی طعنه) گفت: ای علی بن حسین در این نبرد چه کسی پیروز شد؟».
امام چهارم ـ علیه السلام ـ فرمود: «اگر می خواهی بدانی پیروزی و غلبه با چه کسی بود به هنگام فرا رسیدن وقت نماز، اذان و اقامه بگو».[8] امام ـ علیه السلام ـ با این پاسخ به او فهماند که هدف یزید محو اسلام و نام رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بود ولی هم چنان طنین لا اله الاّ الله و محمد رسول الله بر مأذنه ها می پیچید و مسلمانان در همه جا حتّی در شام و پایتخت سلطنت یزید، به یگانگی خدا و رسالت محمّد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ گواهی می دهند. «چون یزید بارها به عدم وجود خدا و رسالت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ اشاره کرده و آن ها را نفی کرده بود.»[9]
موسیو ماربین آلمانی می گوید: «حسین با قربانی کردن عزیز ترین افراد خود با اثبات مظلومیت و حقانیت خود به دنیا درس فداکاری و جانبازی آموخت و نام اسلام و اسلامیان را در تاریخ ثبت و در عالم بلند آوازه ساخت و اگر چنین حادثه ای پیش نیامده بود قطعاً اسلام به حالت کنونی باقی نمی ماند و ممکن بود یکباره اسلام و اسلامیان محو و نابود گردند».[10]
به صراحت می توان گفت قیام امام حسین ـ علیه السلام ـ نه تنها آیین پیامبر بزرگ اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ را نجات داد بلکه از محو اهداف رسالت سایر انبیاء نیز جلوگیری کرد چرا که رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ کامل کننده رسالت پیامبران گذشته و خاتم رسولان و دین او خاتم ادیان بود.
و در این هنگام است که معنای حدیث نبوی حسین منّی و أنا من حسین فهمیده می شود.
2. الگو سازی برای آزادگان
هر چند به ظاهر در عاشورای سال 61 هجری پیروزی از آن یزیدیان بود و نبرد نابرابر کربلا به نفع جبهه باطل به پایان رسید؛ ولی در نگاه عمیق، پیروزی حقیقی متعلّق به امام حسین ـ علیه السلام ـ و یاران او بود. چرا که آن حضرت در آن حادثه و قیام راه و رسمی ماندگار به یادگار گذاشت و با خون سرخش مکتبی را برای مسلمانان بلکه همه آزادگان جهان بنا نهاد که تا همیشه تاریخ باقی است و سرمشق حق طلبان عالم است.
قیام امام ـ علیه السلام ـ به جهانیان آموخت که باید در برابر ظلم و ظالم ساکت نمانند و تا آخرین قطره خون با آن ها مبارزه کنند که در این جا ما برای روشن تر شدن مطلب نمونه هایی از قیام های مردمی را که با الهام گرفتن از قیام عاشورا به وقوع پیوسته اند را می آوریم:
1. قیام مردم هند در مقابل استعمارگران انگلیس: مهاتما گاندی رهبر استقلال کشور بزرگ هندوستان در گفتار تاریخی خود چنین می گوید: من برای مردم هند چیز تازه ای نیاورده ام، فقط نتیجه ای را که از مطالعات و تحقیقاتم در باره تاریخ زندگی قهرمانان کربلا به دست آورده ام ارمغان ملّت هند کردم اگر بخواهیم هند را نجات دهیم واجب است همان راهی را بپیماییم که حسین بن علی پیمود».[11]
2. پیروزی مردم ایران در بر چیدن بساط ظلم و بیداد گر نظام استبدادی 2500 ساله و حماسه غرور آفرین هشت سال دفاع مقدّس.
3. مجاهدت های جوانان جان بر کف و رشید حزب الله لبنان در مقابل رژیم سفّاک و تا به دندان مسلح صهیونیستی، و ده ها نمونه دیگر که در تاریخ کشورها موجود می باشد که همه آن ها به خاطر تأسی و الگو پذیری از نهضت امام حسین ـ علیه السلام ـ به وقوع پیوسته اند.
3. قیام های خونین پس از حادثه عاشورا
انتشار اخبار کربلا تأثیر عجیبی در میان مسلمانان گذاشت. از یک سو اوج مظلومیت امام حسین ـ علیه السلام ـ و یارانش و نهایت قساوتی در شهادت آنان و اسارت خاندان پاکش آشکار گردید سبب نفرت مسلمانان از دستگاه خلافت اموی شد. که در پی آن قیام های خونین برپا شد که نتیجه شان به سرکوبی حکومت ظالمانه بنی امیه گشت از جمله آن قیام ها می توان به قیام توابین ـ قیام مختار ـ و قیام های مردم مدینه اشاره کرد.
امام حسین ـ علیه السلام ـ با قیام خود توانست نقاب توجیه آمیزی که معاویه به حکومت بنی امیّه درست کرده بود را بردارد و مردم را به خیانت هایی که این خاندان بر اسلام کرده اند را آشکار سازد که پس از آن وظیفه مردم است که از این فرصت استفاده کرده و حقّ را از ناحقّ تشخیص دهند و اگر مردم در تشخیص آن اشتباه کنند دیگر جای سؤال و اشکالی بر اصل وجودی قیام وارد نمی شود.
شایان ذکر است که باید دانسته شود تا درجهان حقّی است مسلماً ناحقّی در مقابل آن وجود دارد و با آن مبارزه می کند و این وظیفه مردم است که با تأسّی و پیروی از اهل بیت عصمت و طهارت آن ها را از هم تشخیص داده و پیرو حقّ گردند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ عاشورا، سعید داودی و مهدی رستمی نژاد، انتشارات مدرسه امام علی بن ابی طالب ـ علیهم السلام ـ
2ـ حماسه حسینی، شهید مرتضی مطهری، انتشارات صدرا.
3ـ مقالات تاریخی، رسول جعفریان، انتشارات الهادی.
4ـ قیام امام حسین ـ علیه السلام ـ سید جعفر شهیدی، انتشارات فرهنگ اسلامی
5ـ پرسش ها و پاسخ های دانشجویان، گروه مولفان، انتشارات نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه ها.
پی نوشتها:
[1] . دینوری، ابن قتيبه ، الامامه و السیاسه، ج اول، ص 180.
[2] . موسوعه کلمات الامام الحسین ـ علیه السلام ـ، ص 239.
[3] . اصفهانی، ابو الفرج ، کتاب مقاتل الطالبین، ص 40.
[4] . دینوری، احمد بن داود، کتاب الاخبار الطول، ص 54.
[5] . داودی، سعيد و رستم نژاد، مهدی، عاشورا، چاپ چهارم، انتشارات امام علی ـ علیه السلام ـ، 1386، ص 215 ـ 217.
[6] . اقتباس از کتاب پرسش ها و پاسخ ها، نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه، ص 100.
[7] . الیعقوبی احمد بن محمد بن واضح، تاریخ یعقوبی، بیروت، انتشارات دار صادر، ج 2، ص 15.
[8] . بحار الانوار، ج 45، ص 177.
[9] . سعید داودی، مهدی رستم نژاد، کتاب عاشورا، انتشارات مدرسه امام علی بن ابی طالب ـ علیهم السلام ـ.، ص 107.
[10] . هاشمی نژاد، عبد الکریم، درسی که حسین به انسان ها آموخت، آستان قدس رضوی، ص 284.
[11] . ویژه نامه جام جم درباره عاشورا، اسفند ماه، سال 1383.
منبع: اندیشه قم