پرسش :
آيا بيعت علي بن الحسين (امام چهارم شيعيان) با يزيد ابن معاويه و عدم مخالفت ايشان در تمامي عمرش با يزيد، نشان گر تأئيد خلافت و مشروعيت حكومت يزيد بن معاويه نميباشد؟
پاسخ :
قيام امام حسين عليه حكومت يزيد بن معاويه به تمام جهان اسلام عدم مشروعيت حكومت او را اعلام كرد. و بدون ترديد در رسوايي يزيد بعد از شهادت امام حسينu بيشترين نقش را امام علي بن الحسين داشتند.
بعد از عاشورا، روش مبارزه با حكومت بنياميه تغيير ميكند و امام سجاد و زينب (س) با سخنان خود و رسانيدن پيام خون شهيدان به مردم به مبارزهاي گسترده دست ميزنند. امام سجاد با وجود عشق و علاقه به شهادت، بنا به مصلحت الهي روز عاشورا از شهادت محفوظ ماندند، ولي رسالت بزرگتري را انجام دادند و آن رسانيدن پيام شهدا و بيان حقايق عاشورا بود.
از طرف ديگر امام سجاد در صحيفه سجاديه اينگونه ميفرمايد:
«بار خدايا مرا به جهاد با دشمنانت در راه خودت، با سرپرستي وليّات ياري بفرما، كه با كمكش در زمرة سعادت يافتهگان از دوستانت در آييم و در زمره كساني كه با شمشير دشمنانت شهادت يافتهاند قرار گيريم.»[1]
و در جايي ديگر ميفرمايند كه: «القتل لَنا عادة و كرامتنا الشهادة» «كشته شدن عادت ما و شهادت باعث كرامت ما ميباشد»[2]
دعاهاي امام سجاد و گريههاي او بر شهداء كربلاء از هر شمشيري برندهتر بود و جهان اسلام را تحت تأثير قرار ميداد، چنان كه اين عمل و بيان فاجعه عاشورا باعث شد كه علماء تشيع و اهل سنت حكومت يزيد را غير مشروع بدانند و لعن بر او را جايز بشمارند. حكومتي كه مشروعيت او از زمان پيامبر و زبان او زير سئوال رفته بود.
نبي اكرم فرمودند كه: «اول من يبدل سنتي رجل من بنياميه يقال له يزيد» ؛ اول كسي كه سنت مرا تبدل ميكند و تغيير ميدهد مردي از بنياميه بنام يزيد ميباشد.[3]
و در صحيح بخاري يزيد را باعث هلاكت امت ميداند.[4]
ابن خلدون ميگويد: «اجماع مسلمانان حكم به فسق يزيد كردهاند و با وجود اين اجماع يزيد صلاحيت رهبري جهان اسلام را ندارد...»[5]
تفتازاني نيز چنين بيان ميكند: «رضايت يزيد بر قتل امام حسين و امر او به اين قتل و اهانت يزيد به اهلبيت بين مسلمين متواتر است پس يزيد براي ما شأني ندارد بلكه ايمان او نيز صحيح نميباشد. و سپس ميگويد «لعنة الله عليه و علي انصاره و اعوانه»[6]
علاوه بر اينها علماء ديگر اهل سنت از جمله: ابن حزم[7]، شوكاني[8]، جاحظ[9]، ابن عماد[10]، محمد عبده[11]، ابن تفربردي حنفي[12]، و... حكم به كفر و جواز لعن بر يزيد دادهاند.
و فرزند ابن جوزي نقل ميكند كه: از ابن جوزي درباره لعن يزيد سئوال شد. وي گفت: احمد اجازه لعن او را داده است.[13]
با تمام این اظهارات علمای اهل سنت چگونه ادعا می شود که امام زین العابدین با یزید بیعت کرده است و یا از او راضی بوده است. چگونه ممکن است انسان از قاتل پدرش راضی باشد و حتی با او بیعت کند در حالی که علمای اهل سنت او را نه تنها برای حکومت بر مسلمین صالح نمی داند بلکه او را فرد فاجر و فاسق و ملعون می داند و با این وضع باز ادعا شود که امام علی بن الحسین(ع) با او بیعت کرده است؟ به یقین این سخن از شایعه پراگنی های بنی امیه و هواداران او می باشد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1-زندگانی علی بن الحسین؛ دکتر سید جعفر شهیدی
2- حیات فکری سیاسی امامان شیعه،جعفریان.
پی نوشتها:
[1] - صحيفه مباركه سجاديه، دعاي اول، ص29 (بند 30).
[2] - بحارالانوار، علامه مجلسي، جلد 45، ص 188.
[3] - الصواعق المحرقه، ص 132.
[4] - فتح الباري، ابن حجر، جلد13، ص 7.
[5] - المقدمه، ابن خلدون، ص 254-255 (عند ذكر ولايه العهد).
[6] - شرح العقائد النسفيه، ص 181،طبع الاستانه، سنه 1313.
[7] - المحلي، ابن حزم، جلد 11، ص 98.
[8] - نيل الاوكار، جلد7، ص 147.
[9] - رسائل الجاخط، ص 298، الرسالة الحادية عشرة في بنياميه.
[10] - شذرات الذهب، ابن عماد، جلد3، ص 179 (سنته 504هـ).
[11] - تفسير المنار، جلد1، ص 367 (سوره مائده آيه 37) و جلد 12، ص 183و185.
[12] - النجوم الزاهرة، جلد1، ص 163.
[13] - مراة الزمان، جل8، ص 496، سال 597هـ، حيدر آباد.
منبع: اندیشه قم
قيام امام حسين عليه حكومت يزيد بن معاويه به تمام جهان اسلام عدم مشروعيت حكومت او را اعلام كرد. و بدون ترديد در رسوايي يزيد بعد از شهادت امام حسينu بيشترين نقش را امام علي بن الحسين داشتند.
بعد از عاشورا، روش مبارزه با حكومت بنياميه تغيير ميكند و امام سجاد و زينب (س) با سخنان خود و رسانيدن پيام خون شهيدان به مردم به مبارزهاي گسترده دست ميزنند. امام سجاد با وجود عشق و علاقه به شهادت، بنا به مصلحت الهي روز عاشورا از شهادت محفوظ ماندند، ولي رسالت بزرگتري را انجام دادند و آن رسانيدن پيام شهدا و بيان حقايق عاشورا بود.
از طرف ديگر امام سجاد در صحيفه سجاديه اينگونه ميفرمايد:
«بار خدايا مرا به جهاد با دشمنانت در راه خودت، با سرپرستي وليّات ياري بفرما، كه با كمكش در زمرة سعادت يافتهگان از دوستانت در آييم و در زمره كساني كه با شمشير دشمنانت شهادت يافتهاند قرار گيريم.»[1]
و در جايي ديگر ميفرمايند كه: «القتل لَنا عادة و كرامتنا الشهادة» «كشته شدن عادت ما و شهادت باعث كرامت ما ميباشد»[2]
دعاهاي امام سجاد و گريههاي او بر شهداء كربلاء از هر شمشيري برندهتر بود و جهان اسلام را تحت تأثير قرار ميداد، چنان كه اين عمل و بيان فاجعه عاشورا باعث شد كه علماء تشيع و اهل سنت حكومت يزيد را غير مشروع بدانند و لعن بر او را جايز بشمارند. حكومتي كه مشروعيت او از زمان پيامبر و زبان او زير سئوال رفته بود.
نبي اكرم فرمودند كه: «اول من يبدل سنتي رجل من بنياميه يقال له يزيد» ؛ اول كسي كه سنت مرا تبدل ميكند و تغيير ميدهد مردي از بنياميه بنام يزيد ميباشد.[3]
و در صحيح بخاري يزيد را باعث هلاكت امت ميداند.[4]
ابن خلدون ميگويد: «اجماع مسلمانان حكم به فسق يزيد كردهاند و با وجود اين اجماع يزيد صلاحيت رهبري جهان اسلام را ندارد...»[5]
تفتازاني نيز چنين بيان ميكند: «رضايت يزيد بر قتل امام حسين و امر او به اين قتل و اهانت يزيد به اهلبيت بين مسلمين متواتر است پس يزيد براي ما شأني ندارد بلكه ايمان او نيز صحيح نميباشد. و سپس ميگويد «لعنة الله عليه و علي انصاره و اعوانه»[6]
علاوه بر اينها علماء ديگر اهل سنت از جمله: ابن حزم[7]، شوكاني[8]، جاحظ[9]، ابن عماد[10]، محمد عبده[11]، ابن تفربردي حنفي[12]، و... حكم به كفر و جواز لعن بر يزيد دادهاند.
و فرزند ابن جوزي نقل ميكند كه: از ابن جوزي درباره لعن يزيد سئوال شد. وي گفت: احمد اجازه لعن او را داده است.[13]
با تمام این اظهارات علمای اهل سنت چگونه ادعا می شود که امام زین العابدین با یزید بیعت کرده است و یا از او راضی بوده است. چگونه ممکن است انسان از قاتل پدرش راضی باشد و حتی با او بیعت کند در حالی که علمای اهل سنت او را نه تنها برای حکومت بر مسلمین صالح نمی داند بلکه او را فرد فاجر و فاسق و ملعون می داند و با این وضع باز ادعا شود که امام علی بن الحسین(ع) با او بیعت کرده است؟ به یقین این سخن از شایعه پراگنی های بنی امیه و هواداران او می باشد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1-زندگانی علی بن الحسین؛ دکتر سید جعفر شهیدی
2- حیات فکری سیاسی امامان شیعه،جعفریان.
پی نوشتها:
[1] - صحيفه مباركه سجاديه، دعاي اول، ص29 (بند 30).
[2] - بحارالانوار، علامه مجلسي، جلد 45، ص 188.
[3] - الصواعق المحرقه، ص 132.
[4] - فتح الباري، ابن حجر، جلد13، ص 7.
[5] - المقدمه، ابن خلدون، ص 254-255 (عند ذكر ولايه العهد).
[6] - شرح العقائد النسفيه، ص 181،طبع الاستانه، سنه 1313.
[7] - المحلي، ابن حزم، جلد 11، ص 98.
[8] - نيل الاوكار، جلد7، ص 147.
[9] - رسائل الجاخط، ص 298، الرسالة الحادية عشرة في بنياميه.
[10] - شذرات الذهب، ابن عماد، جلد3، ص 179 (سنته 504هـ).
[11] - تفسير المنار، جلد1، ص 367 (سوره مائده آيه 37) و جلد 12، ص 183و185.
[12] - النجوم الزاهرة، جلد1، ص 163.
[13] - مراة الزمان، جل8، ص 496، سال 597هـ، حيدر آباد.
منبع: اندیشه قم