پرسش :
آيا بعد از شهيد شدن امام حسين ـ عليه السّلام ـ حجاب را از اهلبيت ـ عليهم السلام ـ گرفتند؟چرا خداوند گذاشت کار به آنجا بکشد؟
پاسخ :
حجاب يكي از ارزشهاي ديني مسلمانان و برخي از اديان ديگر بوده و برخي ملل گذشته نيز به پوشش خود از ديگران اهتمام ميكردند و در اسلام نيز بدان سفارش و تأكيد بيشتر در حفظ آن شده است.
آنچه در مورد حجاب و پوشش اهلبيت ـ عليهم السلام ـ بعد از شهادت امام حسين ـ عليه السّلام ـ در روز عاشورا در منابع معتبر و دست اول آمده حكايت از اين دارد كه قشون عمر سعد بعد از هجوم به خيمهها و غارت اموال دست تعرض سوي كودكان و زنان نموده و وسيله پوشش و زيورآلات آنها را غارت كرده و بعد خيمهها را آتش زدند.
در كتاب نفس المهموم آمده به نقل ازبانویی (منظور دختركي است كه گويا از خاندان اهلبيت بوده) كه گويد: آن لشكر براي غارت خيمههاي آل رسول و نور ديده بتول بر هم پيشي ميگرفتند تا بجايي كه سرپوش از دوش زنان ميربودند و دختران آل رسول و حرم او هم آواز ميگريستند.[1] گويا در اين هنگام حضرت زينب جلوي لشكر ظاهر ميشود و استمداد ميطلبد و با عمر سعد روبرو ميشود «در روايت شيخ مفيد آمده است كه عمر بن سعد جلوي خيمه آمد و زنها به رويش شيون كردند و گريستند و او به ياران خود گفت كسي به خيمة زنان وارد نشود و تعرض به اين پسرك (امام سجاد ـ عليه السّلام ـ ) بيمار نكند. زنها از او خواستند كه آنچه از آنها بردهاند، بازگردانند تا خود را بپوشانند و او دستور داد هر كس چيزي از اين زنها گرفته بازگرداند، به خدا كسي چيزي پس نداد.[2] عمل ددمنشانه كوفيان به جايي ميرسد كه باعث عكس العمل حاضرين ميشود هنگامي كه زني از قبيله بكر بن وائل كه همراه شوهرش به كربلا آمده بود بيشرمي و جسارت كوفيان را مشاهده كرد به غيرت آمده و شمشير برداشت و به طرف دشمن حملهور شد و از قبيله خود كمك خواست و گفت اي قبيله بكر، دختران رسول خدا غارت ميشوند و شما به نظاره نشستهايد؟![3]
مرحوم مجلسي از دختر امام حسين ـ عليه السّلام ـ خانم فاطمه نقل ميكند كه بعد از شهادت پدر در فكر بود كه چه بر سرمان خواهد آمد، كشته ميشويم؟ يا اسير؟ كه ناگاه متوجه شدم سواري زنان را تعقيب ميكند و زنان به همديگر پناه ميبرند تمام لباسها و زينتهاي آنها را ربوده بودند در همين حال متوجه شدم كه آن مرد به سوي من ميآيد فرار كردم و در حال فرار بر زمين افتادم كه آن مرد گوشهايم را ديد و گوشواره را از گوشم خارج كرد و چادر از سرم گرفت من بيهوش شدم يك مرتبه به خود آمده ديدم عمهام در كنارم نشسته گريه ميكند .... گفتم عمه جان آيا پوششي داري كه سرم را بپوشانم؟ فرمود دخترم عمهاي هم مثل تو است ديدم او نيز سر برهنه است.[4]
پس مشاهده ميكنيم كه دشمن حتي از پيراهن كهنه و پاره امام حسين چشم نميپوشد. چگونه ميتواند در آن صحنه كه در ظاهر پيروز شده بودند و مستي آن به دماغشان خورده بود رو به سوي خيمهها ميآورند و زيورآلات زنان و دختران را غارت ميكنند و ديوانهوار چادر و مقنعه از سر و صورت خانمي ميكشند حتي خود خانم زينب به اين قضيه در چندين مورد اشاره ميكنند، وقتي كه با عمر بن سعد در هنگام غارت روبرو ميشوند، هنگامي در كوفه خطبه ايراد ميكنند و ميفرمايند: واي بر شما اي اهل كوفه آيا ميدانيد چه خونهايي بر زمين ريختيد و چه پردهنشينان بزرگواري را از پرده بيرون افكنديد، هتك حرمتش نموديد[5] حتي هنگامي كه اسراي آل محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ را وارد كوفه كردند و مردم به تماشا ايستاده بودند، زني از اهل كوفه از بالاي بام به آنها گفت: از كدام اسيرانيد؟ فرمودند ما اسيران آل محمديم. زن از بام خانه فرود آمد و هر چه چادر و پيراهن و مقنعه داشت جمع كرد و به آن داد كه خود را بپوشانند[6] باز حضرت زينب در مجلس يزيد فرمودند: اي پسر آزادشدگان آيا از عدالت است كه زنان و كنيزان خود را در پس پرده نگهداري و دختران رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ به اسارت بسر برند و پرده و حجاب آنها دريده و صورتهايشان در برابر دشمنان باز تا افراد دور و نزديك چهره آنان را بنگرند.
در نهايت ميتوان نتيجه گرفت كه بعد از شهادت امام حسين ـ عليه السّلام ـ كوفيان اعمال زشت زيادي انجام دادند كه يكي از آنها ريختن بر خيمهها و كندن زيورآلات و چادر و مقنعه از سر و روي زنان و دختران خاندان پيامبر بود. كه به اين قضيه منابع بيشتري اشاره دارند.
راهی که امام حسین انتخاب کرد ،امتحان بزرگ الهی بود؛ برای امت اسلام واهل بیت پیامبر که چگونه درراه خدا وبرای حفظ دین ازجان خود وخانواده گذشت ؛ آزمایشهای الهی سخت است؛ ،همین ایثارگری بود که دین را حفظ کرد ؛خداوند به انسان عقل واراده واختیار داده وهرگزکاری را خارج ازمجاری عادی امور انجام نمی دهد..
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1- فرهنگ عاشورا ،جواد محدثی
2- قیام امام حسین، سید جعفر شهیدی
پی نوشتها:
[1] . قمي، شيخ عباس، نفس المهموم، ترجمه محمد باقر كمرهاي، انتشارات جمكران، چاپ پنجم، 74، ص 474.
[2] . شيخ مفيد، الارشاد، ج 2، ص 479، تحقيق مؤسسة آل البيت، چاپ اول، رجب 1413، چاپ مهر.
[3] . عالمي، علامه محمد علي، حسين نفس مطمئنه، انتشارات هاد، چاپ اول، 1372، چاپ حيدري، ص 301.
[4] . همان، ص 302، به نقل از بحارالانوار، 45، ص 160.
[5] . همان، ص 315، به نقل از مقتل مقرم، ص 384، حياة امام حسين ـ عليه السّلام ـ ، ج 3، ص 325، لهوف، ص 146.
[6] . ابومخنف، اولين مقتل سالار شهيدان ـ عليه السّلام ـ ترجمه و متن كامل از سيد علي محمد موسوي جزايري، ص 351.
منبع: اندیشه قم
حجاب يكي از ارزشهاي ديني مسلمانان و برخي از اديان ديگر بوده و برخي ملل گذشته نيز به پوشش خود از ديگران اهتمام ميكردند و در اسلام نيز بدان سفارش و تأكيد بيشتر در حفظ آن شده است.
آنچه در مورد حجاب و پوشش اهلبيت ـ عليهم السلام ـ بعد از شهادت امام حسين ـ عليه السّلام ـ در روز عاشورا در منابع معتبر و دست اول آمده حكايت از اين دارد كه قشون عمر سعد بعد از هجوم به خيمهها و غارت اموال دست تعرض سوي كودكان و زنان نموده و وسيله پوشش و زيورآلات آنها را غارت كرده و بعد خيمهها را آتش زدند.
در كتاب نفس المهموم آمده به نقل ازبانویی (منظور دختركي است كه گويا از خاندان اهلبيت بوده) كه گويد: آن لشكر براي غارت خيمههاي آل رسول و نور ديده بتول بر هم پيشي ميگرفتند تا بجايي كه سرپوش از دوش زنان ميربودند و دختران آل رسول و حرم او هم آواز ميگريستند.[1] گويا در اين هنگام حضرت زينب جلوي لشكر ظاهر ميشود و استمداد ميطلبد و با عمر سعد روبرو ميشود «در روايت شيخ مفيد آمده است كه عمر بن سعد جلوي خيمه آمد و زنها به رويش شيون كردند و گريستند و او به ياران خود گفت كسي به خيمة زنان وارد نشود و تعرض به اين پسرك (امام سجاد ـ عليه السّلام ـ ) بيمار نكند. زنها از او خواستند كه آنچه از آنها بردهاند، بازگردانند تا خود را بپوشانند و او دستور داد هر كس چيزي از اين زنها گرفته بازگرداند، به خدا كسي چيزي پس نداد.[2] عمل ددمنشانه كوفيان به جايي ميرسد كه باعث عكس العمل حاضرين ميشود هنگامي كه زني از قبيله بكر بن وائل كه همراه شوهرش به كربلا آمده بود بيشرمي و جسارت كوفيان را مشاهده كرد به غيرت آمده و شمشير برداشت و به طرف دشمن حملهور شد و از قبيله خود كمك خواست و گفت اي قبيله بكر، دختران رسول خدا غارت ميشوند و شما به نظاره نشستهايد؟![3]
مرحوم مجلسي از دختر امام حسين ـ عليه السّلام ـ خانم فاطمه نقل ميكند كه بعد از شهادت پدر در فكر بود كه چه بر سرمان خواهد آمد، كشته ميشويم؟ يا اسير؟ كه ناگاه متوجه شدم سواري زنان را تعقيب ميكند و زنان به همديگر پناه ميبرند تمام لباسها و زينتهاي آنها را ربوده بودند در همين حال متوجه شدم كه آن مرد به سوي من ميآيد فرار كردم و در حال فرار بر زمين افتادم كه آن مرد گوشهايم را ديد و گوشواره را از گوشم خارج كرد و چادر از سرم گرفت من بيهوش شدم يك مرتبه به خود آمده ديدم عمهام در كنارم نشسته گريه ميكند .... گفتم عمه جان آيا پوششي داري كه سرم را بپوشانم؟ فرمود دخترم عمهاي هم مثل تو است ديدم او نيز سر برهنه است.[4]
پس مشاهده ميكنيم كه دشمن حتي از پيراهن كهنه و پاره امام حسين چشم نميپوشد. چگونه ميتواند در آن صحنه كه در ظاهر پيروز شده بودند و مستي آن به دماغشان خورده بود رو به سوي خيمهها ميآورند و زيورآلات زنان و دختران را غارت ميكنند و ديوانهوار چادر و مقنعه از سر و صورت خانمي ميكشند حتي خود خانم زينب به اين قضيه در چندين مورد اشاره ميكنند، وقتي كه با عمر بن سعد در هنگام غارت روبرو ميشوند، هنگامي در كوفه خطبه ايراد ميكنند و ميفرمايند: واي بر شما اي اهل كوفه آيا ميدانيد چه خونهايي بر زمين ريختيد و چه پردهنشينان بزرگواري را از پرده بيرون افكنديد، هتك حرمتش نموديد[5] حتي هنگامي كه اسراي آل محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ را وارد كوفه كردند و مردم به تماشا ايستاده بودند، زني از اهل كوفه از بالاي بام به آنها گفت: از كدام اسيرانيد؟ فرمودند ما اسيران آل محمديم. زن از بام خانه فرود آمد و هر چه چادر و پيراهن و مقنعه داشت جمع كرد و به آن داد كه خود را بپوشانند[6] باز حضرت زينب در مجلس يزيد فرمودند: اي پسر آزادشدگان آيا از عدالت است كه زنان و كنيزان خود را در پس پرده نگهداري و دختران رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ به اسارت بسر برند و پرده و حجاب آنها دريده و صورتهايشان در برابر دشمنان باز تا افراد دور و نزديك چهره آنان را بنگرند.
در نهايت ميتوان نتيجه گرفت كه بعد از شهادت امام حسين ـ عليه السّلام ـ كوفيان اعمال زشت زيادي انجام دادند كه يكي از آنها ريختن بر خيمهها و كندن زيورآلات و چادر و مقنعه از سر و روي زنان و دختران خاندان پيامبر بود. كه به اين قضيه منابع بيشتري اشاره دارند.
راهی که امام حسین انتخاب کرد ،امتحان بزرگ الهی بود؛ برای امت اسلام واهل بیت پیامبر که چگونه درراه خدا وبرای حفظ دین ازجان خود وخانواده گذشت ؛ آزمایشهای الهی سخت است؛ ،همین ایثارگری بود که دین را حفظ کرد ؛خداوند به انسان عقل واراده واختیار داده وهرگزکاری را خارج ازمجاری عادی امور انجام نمی دهد..
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1- فرهنگ عاشورا ،جواد محدثی
2- قیام امام حسین، سید جعفر شهیدی
پی نوشتها:
[1] . قمي، شيخ عباس، نفس المهموم، ترجمه محمد باقر كمرهاي، انتشارات جمكران، چاپ پنجم، 74، ص 474.
[2] . شيخ مفيد، الارشاد، ج 2، ص 479، تحقيق مؤسسة آل البيت، چاپ اول، رجب 1413، چاپ مهر.
[3] . عالمي، علامه محمد علي، حسين نفس مطمئنه، انتشارات هاد، چاپ اول، 1372، چاپ حيدري، ص 301.
[4] . همان، ص 302، به نقل از بحارالانوار، 45، ص 160.
[5] . همان، ص 315، به نقل از مقتل مقرم، ص 384، حياة امام حسين ـ عليه السّلام ـ ، ج 3، ص 325، لهوف، ص 146.
[6] . ابومخنف، اولين مقتل سالار شهيدان ـ عليه السّلام ـ ترجمه و متن كامل از سيد علي محمد موسوي جزايري، ص 351.
منبع: اندیشه قم