پرسش :
آيا وظيفه ما در ايامي همانند عاشورا تنها گريستن و پرداختن به ظواهر عزاداري است؟
پاسخ :
بينش و درك شما قابل تحسين است و بهترين راه جهت رسيدن به اهداف آقا ابا عبدالله الحسين ـ عليه السّلام ـ همان مطالعه و پرسش و فكر است كه شما نيز آن را برگزيدهايد ما نيز تا حدودي با شما موافق هستيم كه چهره امام حسين ـعليه السّلام ـ آن گونه كه بايد معرفي نشده و ابعاد شخصيتي آن حضرت ، به نحو شايستهاي براي مردم تبيين نگرديده است ولي اين موضوع منافاتي با مظلوميت امام حسين ـ عليه السّلام ـ ندارد. آن حضرت در زمان خويش و به ويژه در كربلا در نهايت مظلوميت قرار داشت و خون ايشان و فرزندان و اصحابش، مظلومانه بر زمين ريخته شد.
اين قسمت از زندگي آن حضرت به جهت عظمت مصيبتهاي آن، ديگر قسمتهاي زندگي آن حضرت را تحت تأثير قرار داده است و اين واقعيتي غير قابل انكار است.
اين موضوع نيز، پذيرفتني است كه برخي آن حضرت را، تنها وسيلة گريه و گرياندن قرار داده اند به گونهاي گه گويا فقط به همين منظور حضرت ابا عبد الله الحسين ـ عليه السّلام ـ به شهادت رسيدهاند اين دسته با بيتوجهي به اهداف والاي آن بزرگوار، تصويري ناقص و نادرست از آن حضرت ارائه ميكنند و برخي اذهان را مشوش مينمايند كه اميد است با توسعه تحقيق و مطالعه اين نقص به طور كلي بر طرف گردد.
مسأله عاشورا دو جنبه و دو چهره دارد:
1) چهره زيباييها يعني عظمتي كه حضرت اباعبدالله ـ عليه السّلام ـو ياران ايشان در ابعاد مختلف آفريده و عاليترين جلوههاي كمال انساني را با عمل خويش ترسيم نموده و بزرگترين درس را به كل تاريخ بشريت آموختهاند. اين بعد از حادثه عاشورا بسيار غرورانگيز و افتخارآميز است و به راستي بايد به خود افتخار نماييم كه در چنين مكتب درخشاني پا به عرصه وجود نهاده و در آن رشد يافته و با آن ميميريم و حاضريم همه هستي خود را در اين راه نثار كنيم.
2) چهره ديگر عاشورا جنبه غم بار و اسفبار آن است. اسف از اينكه چرا امت، حق امام را پاس نداشته و ناجوانمردانهترين حركات را نسبت به محبوبترين خلق خدا و شريف ترين انسانها روا داشتند. آري ظلمي كه بر امام ـ عليه السّلام ـ و اهلبيت و ياران ايشان تحميل شد، دل هر انسان نيكو سيرتي را به درد ميآورد و روح آدمي را سخت ميآزارد از طرف ديگر اشك گاهي از سوز است و گاهي از سر شوق، گريه بر ابا عبد الله ـ عليه السّلام ـ از هر دو نوع است يعني هم مصائب ايشان سيلاب اشك از ديدگان فرو مي ريزد و هم عظمت و شگفتي آفريني ياران ايشان؛ به عنوان مثال كيست بشنود كه در آن صحراي سوزان با وجود عطش جانكاه، در ميان صدها يا هزاران مأمور دشمن حضرت ابوالفضل العباس ـ عليه السّلام ـ خود را به شريعه رساند و در آن صحراي سوزان در برابر رودي عظيم و آب گوارا قرار گيرد و آب را تا دهان بر آورد، ولي به ياد تشنگي حضرت ابا عبدالله ـعليه السّلام ـ و فرزندانش به خود اجازه نوشيدن ندهد و لب تشنه مشك را پر از آب كند و برگردد آيا اين مردانگي و شرافت، آدمي را به ريختن اشك شوق وادار نميسازد؟ از سوي ديگر گريه و عزاداري حضرت سيد الشهداء ـ عليه السّلام ـدر احاديث پيشوايان معصوم ـعليه السّلام ـ سخت مورد تاكيد و توجه واقع شده و از افضل قربات دانسته شده است اين مسأله فلسفههاي سازنده و تربيتي مهمي دارد، از جمله: 1) زنده نگه داشتن ياد و تاريخ پرشكوه نهضت حسيني ؛ 2)الهام بخش روح انقلابي و ستم ستيزي ؛ 3)پيوند عميق عاطفي بين امت و الگوهاي راستين ؛4)اقامه مجالس ديني در سطح وسيع و آشنا شدن تودهها با معارف ديني؛ 5)پالايش روح و تزكيه نفس؛ 6) اعلام وفاداري نسبت به مظلوم و مخالفت با ظالم.
پس بر ماست كه با شركت در اين مجالس روح انقلابي و ستمستيزي را در خود تقويت كنيم و آماده هر گونه اقدام در راه رسيدن به آرمانهاي والاي ديني باشيم و در اين مسير مانند سيد و سالار شهيدان كه از تشنگي و اسير شدن فرزندانش نهراسيد ما نيز از هيچ مشكلي نهراسيم. پرسشگر گرامي يكي از وظايف ما زدودن تحريفات از واقعة عاشورا است البته در كتب نوحه و مرثيه زبانحالهايي از افراد حاضر در كربلا وجود دارد كه اگر متضمّن ذلت و مطلب خلاف واقعي نباشد اشكالي ندارد علي رغم اينكه بهتر است از خطبهها و كلام خود اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ استفاده شود.
عدم آگاهي درست و همچنين لقمه حرام را ميتوان از علل سقوط در سراشيبي ظلمت دانست البته علل ديگري نيز دارد كه ميتوان با مطالعه زندگي بزرگان و كتب اخلاقي به آنها رسيد..
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1) حماسه حسيني ، شهيد مطهري.
2) لهوف، سيد بن طاووس ، ترجمه عقيقي بخشايشي.
3) لؤلؤ و مرجان، محدث نوري.
منبع: اندیشه قم
بينش و درك شما قابل تحسين است و بهترين راه جهت رسيدن به اهداف آقا ابا عبدالله الحسين ـ عليه السّلام ـ همان مطالعه و پرسش و فكر است كه شما نيز آن را برگزيدهايد ما نيز تا حدودي با شما موافق هستيم كه چهره امام حسين ـعليه السّلام ـ آن گونه كه بايد معرفي نشده و ابعاد شخصيتي آن حضرت ، به نحو شايستهاي براي مردم تبيين نگرديده است ولي اين موضوع منافاتي با مظلوميت امام حسين ـ عليه السّلام ـ ندارد. آن حضرت در زمان خويش و به ويژه در كربلا در نهايت مظلوميت قرار داشت و خون ايشان و فرزندان و اصحابش، مظلومانه بر زمين ريخته شد.
اين قسمت از زندگي آن حضرت به جهت عظمت مصيبتهاي آن، ديگر قسمتهاي زندگي آن حضرت را تحت تأثير قرار داده است و اين واقعيتي غير قابل انكار است.
اين موضوع نيز، پذيرفتني است كه برخي آن حضرت را، تنها وسيلة گريه و گرياندن قرار داده اند به گونهاي گه گويا فقط به همين منظور حضرت ابا عبد الله الحسين ـ عليه السّلام ـ به شهادت رسيدهاند اين دسته با بيتوجهي به اهداف والاي آن بزرگوار، تصويري ناقص و نادرست از آن حضرت ارائه ميكنند و برخي اذهان را مشوش مينمايند كه اميد است با توسعه تحقيق و مطالعه اين نقص به طور كلي بر طرف گردد.
مسأله عاشورا دو جنبه و دو چهره دارد:
1) چهره زيباييها يعني عظمتي كه حضرت اباعبدالله ـ عليه السّلام ـو ياران ايشان در ابعاد مختلف آفريده و عاليترين جلوههاي كمال انساني را با عمل خويش ترسيم نموده و بزرگترين درس را به كل تاريخ بشريت آموختهاند. اين بعد از حادثه عاشورا بسيار غرورانگيز و افتخارآميز است و به راستي بايد به خود افتخار نماييم كه در چنين مكتب درخشاني پا به عرصه وجود نهاده و در آن رشد يافته و با آن ميميريم و حاضريم همه هستي خود را در اين راه نثار كنيم.
2) چهره ديگر عاشورا جنبه غم بار و اسفبار آن است. اسف از اينكه چرا امت، حق امام را پاس نداشته و ناجوانمردانهترين حركات را نسبت به محبوبترين خلق خدا و شريف ترين انسانها روا داشتند. آري ظلمي كه بر امام ـ عليه السّلام ـ و اهلبيت و ياران ايشان تحميل شد، دل هر انسان نيكو سيرتي را به درد ميآورد و روح آدمي را سخت ميآزارد از طرف ديگر اشك گاهي از سوز است و گاهي از سر شوق، گريه بر ابا عبد الله ـ عليه السّلام ـ از هر دو نوع است يعني هم مصائب ايشان سيلاب اشك از ديدگان فرو مي ريزد و هم عظمت و شگفتي آفريني ياران ايشان؛ به عنوان مثال كيست بشنود كه در آن صحراي سوزان با وجود عطش جانكاه، در ميان صدها يا هزاران مأمور دشمن حضرت ابوالفضل العباس ـ عليه السّلام ـ خود را به شريعه رساند و در آن صحراي سوزان در برابر رودي عظيم و آب گوارا قرار گيرد و آب را تا دهان بر آورد، ولي به ياد تشنگي حضرت ابا عبدالله ـعليه السّلام ـ و فرزندانش به خود اجازه نوشيدن ندهد و لب تشنه مشك را پر از آب كند و برگردد آيا اين مردانگي و شرافت، آدمي را به ريختن اشك شوق وادار نميسازد؟ از سوي ديگر گريه و عزاداري حضرت سيد الشهداء ـ عليه السّلام ـدر احاديث پيشوايان معصوم ـعليه السّلام ـ سخت مورد تاكيد و توجه واقع شده و از افضل قربات دانسته شده است اين مسأله فلسفههاي سازنده و تربيتي مهمي دارد، از جمله: 1) زنده نگه داشتن ياد و تاريخ پرشكوه نهضت حسيني ؛ 2)الهام بخش روح انقلابي و ستم ستيزي ؛ 3)پيوند عميق عاطفي بين امت و الگوهاي راستين ؛4)اقامه مجالس ديني در سطح وسيع و آشنا شدن تودهها با معارف ديني؛ 5)پالايش روح و تزكيه نفس؛ 6) اعلام وفاداري نسبت به مظلوم و مخالفت با ظالم.
پس بر ماست كه با شركت در اين مجالس روح انقلابي و ستمستيزي را در خود تقويت كنيم و آماده هر گونه اقدام در راه رسيدن به آرمانهاي والاي ديني باشيم و در اين مسير مانند سيد و سالار شهيدان كه از تشنگي و اسير شدن فرزندانش نهراسيد ما نيز از هيچ مشكلي نهراسيم. پرسشگر گرامي يكي از وظايف ما زدودن تحريفات از واقعة عاشورا است البته در كتب نوحه و مرثيه زبانحالهايي از افراد حاضر در كربلا وجود دارد كه اگر متضمّن ذلت و مطلب خلاف واقعي نباشد اشكالي ندارد علي رغم اينكه بهتر است از خطبهها و كلام خود اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ استفاده شود.
عدم آگاهي درست و همچنين لقمه حرام را ميتوان از علل سقوط در سراشيبي ظلمت دانست البته علل ديگري نيز دارد كه ميتوان با مطالعه زندگي بزرگان و كتب اخلاقي به آنها رسيد..
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1) حماسه حسيني ، شهيد مطهري.
2) لهوف، سيد بن طاووس ، ترجمه عقيقي بخشايشي.
3) لؤلؤ و مرجان، محدث نوري.
منبع: اندیشه قم