پرسش :
جوشش خون امام حسین (ع) چگونه در عصر ظهور گریبانگیر ستمگران میشود؟
پاسخ :
پاسخ از حجتالاسلام والمسلمین کارگر:
یکی از ابعاد قیام امام مهدی(ع) ـ علاوه بر جنبههای اصلاحگری، انسانسازی، عدالت گستری، کمالبخشی و احیاگری ـ خونخواهی آن حضرت از دشمنان خدا، رسول خدا، اهل بیت ـ به خصوص امام حسین(ع) ـ و تمامی مظلومان و پایان بخشیدن به حاکمیت دولتهای غاصب، جائر و نامشروع است. در این فرض، پس از جنگ و انتقام از این دشمنان، زمین آکنده از عدل و داد میشود و دولتهای ظالم و ستمگر از بین میروند.
مهمترین بعد این قضیه، این است که امام مهدی(ع) انتقام گیرنده خون حضرت اباعبدالله حسین بن علی(ع) خواهد بود. این بشارت و وعدهای است که خداوند متعال در روز عاشورا به فرشتگان خود داده است و خبر غیبی است که پیشوایان معصوم بر اساس آن، انتقام خون حسین(ع) را برعهده مهدی موعود دانستهاند.
یعنی، هر چند در حماسه ماندگار کربلا، امام حسین(ع) و یاران اندکش به ظاهر پیروز نشدند و با مظلومیت تمام، به شهادت رسیده و باقی ماندگانشان به اسارت در آمدند؛ اما این مظلومیت و غربت آنها برکات و آثار فراوانی داشت و موجب بقای اسلام شد. در عین حال خونهای پاک آنان، پایمال نشده و دست انتقام الهی از آستین حضرت مهدی(ع) خارج خواهد شد.
روشن است که جبهه مقابل سالار شهیدان در جرگه گروه باطل بوده و هرکس در هر زمان، این فکر و روش را داشته باشد، از گروه باطل بوده و مقابله با آنان وظیفه تکتک حق طلبان میباشد.
براساس روایات مختلف، یکی از ابعاد انقلاب و جهاد حضرت ولی عصر(ع)، خونخواهی از دشمنان امام حسین(ع) است. البته معنا و گستره این انتقام خواهی در روایات مشخص شده است؛ یعنی، با توجه به احادیث، آن حضرت از کسانی که راضی به شهادت امام حسین(ع) بوده و به جنایت پدران خود افتخار کردهاند، انتقام خواهد گرفت. آن گاه با دشمنان خدا و رسول او و خاندان گرامی آن حضرت و دشمنان مظلومان و مستضعفان عالم ـ که در خط یزیدیان قرار دارند ـ چنین بر خوردی خواهد داشت.
توجه به این نکته بایسته است که "انتقام"، تنها یک بعد رفتاری است (بعد قهر و خشم) و ابعاد رفتاری دیگر آن حضرت، سراسر مهر و لطف و نجات بخشی تمامی انسانها و مستضعفان میباشد (بعد لطف و رحمت).
عاشورا، صحنه بروز و ظهور "جنایت، رذالت، شیطنت و ظلمت" انسانهای شرور و ستمگر و اوج طغیان گری، فساد و خونریزی گروه باطل بود؛ همان گونه که محل تجلی و ظهور "نورانیت، شجاعت، عبودیت و حقانیت" صالحان و نیکان عالم بوده است.
درباره این دژخیمان اموی و نفاق پیشگان کوفی نوشتهاند: "آنان کسانی بودند که به پرستش هوا و هوس، پیروی از شهوات، دنبال کردن خوی ددمنشی و تعظیم در برابر فاسقی شراب خوار و کافری سگباز و منافقی میمون پرست چون یزید، زندگی میگذراندند. آنان در مکتب بنیامیه، درس زندگی، غارت، بیرحمی، بیمهری، چپاول، ظلم، ستم، کینه و نفاق، منیت و خودپرستی آموخته بودند..."
عناوین بعضی از جنایتهای یزیدیان در فاجعه کربلا، عبارت بود از: تحمیل جنگ نابرابر بر امام حسین(ع)، بستن آب بر روی خاندان پیامبر(ص)، شهادت جانسوز اطفال و کهن سالان، شهادت غمبار یگانه یادگار پیامبر(ص)، مثله و قطعه قطعه کردن بدنها، سنگباران سپاهیان نور؛ بریدن و به سر نیزه کردن سرها، رها گذاشتن بدنهای پاک روی زمین گرم و داغ، تاختن اسبها بر بدنهای مطهر و شریف، غارت اموال و آتش زدن خیمهها، به اسارت گرفتن اهل بیت، عبور دادن مصیبت زدگان از کنار قتلگاه و...
یزید و عُمّال خونریز وی، به این جنایات هولناک بسنده نکرده و در طی مدت کوتاهی بعد از واقعه عاشورا، فجایع دیگری به بار آوردند. یزید پس از شهادت امام حسین(ع) و سربریدن اطفال و یاران آن حضرت، در سال بعد، مدینه را برای لشکریانش مباح گردانید. هزار دختر یا بیشتر بیعصمت گردیده، هزار نفر کشته شدند که در میان آنان 700 تن از مهاجر و انصار بودند.
در سال سوم، با منجنیق به کعبه حمله کرد و آنجا را به سنگ بست. او ابن زیاد را فرماندار کوفه نمود که عملیات پدرش زیاد را نسبت به شیعیان کوفه تکرار کند. وی افراد بیگناه را به زندان میانداخت، تبعید میکرد، میکشت، به دار میآویخت، دست و پا میبرید و…امیر فاسق و ناپاک او نیز در واقعه کربلا، به عمربن سعد نوشت: "حسین را محاصره کن، تا او و یارانش را بکشی و بدنهای آنان را قطعه قطعه نمایی؛ چون مستوجب کشته شدن هستند!…هنگامی که حسین را کشتی، اسب بر بدنش، بتازان، چون حسین مرد ستمکاری است" از دستوراتی که یزید به شمر داده بود، ذبح اولاد حسین(ع) ـ از کوچک و بزرگ و شیرخوار و کهن سال ـ بود که دیگر از نسل علی(ع) کسی باقی نماند!!
آیا روزگار خون امام حسین(ع) را فراموش میکند؟ آیا آن خونی که در همه عصرها میجوشد و تازه است، فراموش میگردد؟! چنان که شیخ عبیدی (مفتی موصل) میگفت: کشته شدن حسین(ع) به ریشه اسلام برخورد نموده و فراموش نمیگردد!
جا دارد این زلال همیشه جاری (خون حسینی)، طوفانی سهمگین شود و طومار عمر ظالمان و جبّاران را در هم پیچید و ریشه فساد و ستم را برکند. براساس روایات معتبر، جوشش خون حسین(ع)، در عصر ظهور مهدی موعود(ع)، به اوج خود رسیده و خاموش نخواهد شد؛ بلکه این خون مقدس، گریبانگیر همه ستمگران و شروران خواهد بود.
با توجه به این بیان "سرّ خونخواهی" امام مهدی(ع) نیز آشکار میشود و آن این است که: گروه باطل هر چند ممکن است مدتی جولان داشته و برای خود شوکت و قدرت ظاهری دست و پاکند؛ اما بالاخره نابود شده و از بین خواهد رفت و این تداوم راه حق و حقیقت در هر عصر و زمانی است.
پاسخ از حجتالاسلام والمسلمین کارگر:
یکی از ابعاد قیام امام مهدی(ع) ـ علاوه بر جنبههای اصلاحگری، انسانسازی، عدالت گستری، کمالبخشی و احیاگری ـ خونخواهی آن حضرت از دشمنان خدا، رسول خدا، اهل بیت ـ به خصوص امام حسین(ع) ـ و تمامی مظلومان و پایان بخشیدن به حاکمیت دولتهای غاصب، جائر و نامشروع است. در این فرض، پس از جنگ و انتقام از این دشمنان، زمین آکنده از عدل و داد میشود و دولتهای ظالم و ستمگر از بین میروند.
مهمترین بعد این قضیه، این است که امام مهدی(ع) انتقام گیرنده خون حضرت اباعبدالله حسین بن علی(ع) خواهد بود. این بشارت و وعدهای است که خداوند متعال در روز عاشورا به فرشتگان خود داده است و خبر غیبی است که پیشوایان معصوم بر اساس آن، انتقام خون حسین(ع) را برعهده مهدی موعود دانستهاند.
یعنی، هر چند در حماسه ماندگار کربلا، امام حسین(ع) و یاران اندکش به ظاهر پیروز نشدند و با مظلومیت تمام، به شهادت رسیده و باقی ماندگانشان به اسارت در آمدند؛ اما این مظلومیت و غربت آنها برکات و آثار فراوانی داشت و موجب بقای اسلام شد. در عین حال خونهای پاک آنان، پایمال نشده و دست انتقام الهی از آستین حضرت مهدی(ع) خارج خواهد شد.
روشن است که جبهه مقابل سالار شهیدان در جرگه گروه باطل بوده و هرکس در هر زمان، این فکر و روش را داشته باشد، از گروه باطل بوده و مقابله با آنان وظیفه تکتک حق طلبان میباشد.
براساس روایات مختلف، یکی از ابعاد انقلاب و جهاد حضرت ولی عصر(ع)، خونخواهی از دشمنان امام حسین(ع) است. البته معنا و گستره این انتقام خواهی در روایات مشخص شده است؛ یعنی، با توجه به احادیث، آن حضرت از کسانی که راضی به شهادت امام حسین(ع) بوده و به جنایت پدران خود افتخار کردهاند، انتقام خواهد گرفت. آن گاه با دشمنان خدا و رسول او و خاندان گرامی آن حضرت و دشمنان مظلومان و مستضعفان عالم ـ که در خط یزیدیان قرار دارند ـ چنین بر خوردی خواهد داشت.
توجه به این نکته بایسته است که "انتقام"، تنها یک بعد رفتاری است (بعد قهر و خشم) و ابعاد رفتاری دیگر آن حضرت، سراسر مهر و لطف و نجات بخشی تمامی انسانها و مستضعفان میباشد (بعد لطف و رحمت).
عاشورا، صحنه بروز و ظهور "جنایت، رذالت، شیطنت و ظلمت" انسانهای شرور و ستمگر و اوج طغیان گری، فساد و خونریزی گروه باطل بود؛ همان گونه که محل تجلی و ظهور "نورانیت، شجاعت، عبودیت و حقانیت" صالحان و نیکان عالم بوده است.
درباره این دژخیمان اموی و نفاق پیشگان کوفی نوشتهاند: "آنان کسانی بودند که به پرستش هوا و هوس، پیروی از شهوات، دنبال کردن خوی ددمنشی و تعظیم در برابر فاسقی شراب خوار و کافری سگباز و منافقی میمون پرست چون یزید، زندگی میگذراندند. آنان در مکتب بنیامیه، درس زندگی، غارت، بیرحمی، بیمهری، چپاول، ظلم، ستم، کینه و نفاق، منیت و خودپرستی آموخته بودند..."
عناوین بعضی از جنایتهای یزیدیان در فاجعه کربلا، عبارت بود از: تحمیل جنگ نابرابر بر امام حسین(ع)، بستن آب بر روی خاندان پیامبر(ص)، شهادت جانسوز اطفال و کهن سالان، شهادت غمبار یگانه یادگار پیامبر(ص)، مثله و قطعه قطعه کردن بدنها، سنگباران سپاهیان نور؛ بریدن و به سر نیزه کردن سرها، رها گذاشتن بدنهای پاک روی زمین گرم و داغ، تاختن اسبها بر بدنهای مطهر و شریف، غارت اموال و آتش زدن خیمهها، به اسارت گرفتن اهل بیت، عبور دادن مصیبت زدگان از کنار قتلگاه و...
یزید و عُمّال خونریز وی، به این جنایات هولناک بسنده نکرده و در طی مدت کوتاهی بعد از واقعه عاشورا، فجایع دیگری به بار آوردند. یزید پس از شهادت امام حسین(ع) و سربریدن اطفال و یاران آن حضرت، در سال بعد، مدینه را برای لشکریانش مباح گردانید. هزار دختر یا بیشتر بیعصمت گردیده، هزار نفر کشته شدند که در میان آنان 700 تن از مهاجر و انصار بودند.
در سال سوم، با منجنیق به کعبه حمله کرد و آنجا را به سنگ بست. او ابن زیاد را فرماندار کوفه نمود که عملیات پدرش زیاد را نسبت به شیعیان کوفه تکرار کند. وی افراد بیگناه را به زندان میانداخت، تبعید میکرد، میکشت، به دار میآویخت، دست و پا میبرید و…امیر فاسق و ناپاک او نیز در واقعه کربلا، به عمربن سعد نوشت: "حسین را محاصره کن، تا او و یارانش را بکشی و بدنهای آنان را قطعه قطعه نمایی؛ چون مستوجب کشته شدن هستند!…هنگامی که حسین را کشتی، اسب بر بدنش، بتازان، چون حسین مرد ستمکاری است" از دستوراتی که یزید به شمر داده بود، ذبح اولاد حسین(ع) ـ از کوچک و بزرگ و شیرخوار و کهن سال ـ بود که دیگر از نسل علی(ع) کسی باقی نماند!!
آیا روزگار خون امام حسین(ع) را فراموش میکند؟ آیا آن خونی که در همه عصرها میجوشد و تازه است، فراموش میگردد؟! چنان که شیخ عبیدی (مفتی موصل) میگفت: کشته شدن حسین(ع) به ریشه اسلام برخورد نموده و فراموش نمیگردد!
جا دارد این زلال همیشه جاری (خون حسینی)، طوفانی سهمگین شود و طومار عمر ظالمان و جبّاران را در هم پیچید و ریشه فساد و ستم را برکند. براساس روایات معتبر، جوشش خون حسین(ع)، در عصر ظهور مهدی موعود(ع)، به اوج خود رسیده و خاموش نخواهد شد؛ بلکه این خون مقدس، گریبانگیر همه ستمگران و شروران خواهد بود.
با توجه به این بیان "سرّ خونخواهی" امام مهدی(ع) نیز آشکار میشود و آن این است که: گروه باطل هر چند ممکن است مدتی جولان داشته و برای خود شوکت و قدرت ظاهری دست و پاکند؛ اما بالاخره نابود شده و از بین خواهد رفت و این تداوم راه حق و حقیقت در هر عصر و زمانی است.