جمعه، 19 بهمن 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

درد دل امیرالمومنین (ع) با پیامبر (ص) در کنار قبر حضرت زهرا (س)

پرسش :

امام علی (علیه السلام) در کنار قبر حضرت فاطمه (علیها السلام) چگونه با پیامبر (صلی الله علیه و آله) درد دل کردند؟


پاسخ :
پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) هنگام خاکسپاری حضرت زهرا(س)، خطاب به رسول اکرم(ص)، سخنانى فرمود که دلالت بر عظمت حضرت زهرا(س) و نشانه شدت ناراحتى امام(ع) از فراق جانگداز اوست. ایشان می فرماید: «امانتی که به من سپردید بازگردانده شد و این مصیبت طاقت از کفم ربود، اگرچه بعد از غم رحلت شما، صبر بر آن ممکن شده است، این فراق اندوهم را جاودانه کرد و شبهایم با بی قراری عجین گردید تا وقتی به شما ملحق شوم. ای رسول خدا(ص) از او بپرس که چگونه امت در فاصله کوتاهی بعد از شما برای ظلم به او دست به دست هم دادند».

پاسخ تفصیلی:
در خطبه 202 نهج البلاغه، سخنانی از امام علی(علیه السلام) نقل شده، که مربوط به زمانی است، که جسم پاک زهراى مرضیه(علیها السلام) را با دست خود در قبر مى گذارد. سخنانى که از یک سو دلیل بر عظمت بانوى اسلام فاطمه زهرا(علیها السلام) و از سوى دیگر نشانه شدت ناراحتى امام على(علیه السلام) از فراق جانگداز اوست.

امام(علیه السلام) در بیان این عبارات، بهترین و مناسب ترین مخاطب، یعنى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را انتخاب کرده و با او درد دل مى کند و سخن خود را از اینجا شروع مى کند: (سلام و درود بر تو اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) از سوى خودم، و از سوى دخترت که هم اکنون در جوار تو فرود آمده، و به سرعت به تو ملحق شده است)؛ «السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللّهِ عَنِّی، وَ عَنِ ابْنَتِکَ النَّازِلَةِ فِی جِوَارِکَ، وَ السَّرِیعَةِ اللِّحَاقِ بِکَ».

سپس امام(علیه السلام) خطاب به پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) عرض مى کند: (اى رسول خدا! از فراق دختر برگزیده و پاکت، پیمانه صبرم لبریز شده و طاقتم از دست رفته است، هر چند پس از رو به رو شدن با غم بزرگ فراق و مصیبت دردناک تو، این مصیبت براى من قابل تحمّل شده است)؛ «قَلَّ، یَا رَسُولَ اللّهِ، عَنْ صَفِیَّتِکَ(1) صَبْرِی، وَ رقَّ عَنْهَا تَجَلُّدِی(2)، إِلاَّ أَنَّ فِی التَّأَسِّی(3) لِی بِعَظِیمِ فُرْقَتِکَ، وَ فَادِحِ(4) مُصِیبَتِکَ، مَوْضِعَ تَعَزٍّ(5)».

اشاره به اینکه گرچه مصیبت حضرت زهرا(علیها السلام) فوق العاده جانکاه است؛ ولى درد مصیبت تو از آن، سنگین تر و جانکاه تر بود و تحمّل آن، راه را براى تحمّل این مصیبت، هموار ساخت. به یقین مصیبتى بزرگ تر از مصیبت رحلت پیامبر(صلى الله علیه وآله) براى امام على(علیه السلام) نبود، هر چند حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام) همسرى بسیار گرانقدر و بى مانند بود؛ پیامبر به منزله پدر امام على(علیه السلام) و افزون بر آن، رهبر، راهنما، معلم، استاد و خلاصه، همه چیز آن حضرت بود. لذا در حدیثى آمده است که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) خطاب به امام على(علیه السلام) فرمود: «یا أَبَا الرَّیْحانَتَیْنِ... عَنْ قَلیلِ یَنْهَدُّ رُکْناکَ»؛ (اى پدر دو گل خوشبو... به زودى دو ستون حیاتت درهم مى شکند) و هنگامى که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) رحلت فرمود امام على(علیه السلام) فرمود: «هذا أَحَدُ رُکْنَی الَّذی قالَ لی رَسُولُ اللهِ»؛ (این یکى از آن دو ستونى است که پیامبر فرمود) و چون فاطمه زهرا(علیها السلام) شربت شهادت نوشید، فرمود: «هذَا الرُّکْنُ الثّانی الَّذی قالَ رَسُولُ اللهِ»؛ (این ستون دیگرى است که رسول الله فرمود).(6)

آنگاه امام(علیه السلام) در شرح این سخن مى افزاید: ([فراموش نمى کنم] من تو را با دست خود در میان قبر نهادم و هنگام رحلتت روح تو در میان گلو و سینه من روان شد؛ ما از خداییم و به سوى او باز مى گردیم)؛ «فَلَقَدْ وَسَّدْتُکَ(7) فِی مَلْحُودَةِ(8) قَبْرِکَ، وَ فَاضَتْ بَیْنَ نَحْرِی وَ صَدْرِی نَفْسُکَ، فـَ «إِنَّا لِلّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ»».قرائن نشان مى دهد [و خطبه 197 نیز دلالت دارد] که سر مبارک پیامبر به هنگام رحلت بر سینه پاک امام على(علیه السلام) بود و در همان حال روح پاکش به عالم بقا شتافت و از میان سینه و گلوى امام على(علیه السلام) گذشت.

آنگاه امام بار دیگر به شرح مصیبت حضرت زهرا(علیها السلام) باز مى گردد و خطاب به پیامبر عرضه مى دارد: (امانتى را که به من سپرده بودى، هم اکنون باز پس داده شد و ودیعه ای که نزد من بود گرفته شد؛ ولى اندوهم جاودانى است و شبهایم همراه بیدارى و بى قرارى؛ تا آن زمان که خداوند منزلگاهى را که تو در آن اقامت گزیده اى برایم برگزیند [و به تو ملحق شوم])؛ «فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِیعَةُ، وَ أُخِذَتِ الرَّهیِنَةُ! أَمَّا حُزْنِی فَسَرْمَدٌ(9)، وَ أَمَّا لَیْلِی فَمُسَهَّدٌ(10)، إلَى أَنْ یَخْتَارَ اللّهُ لِی دَارَکَ الَّتی أَنْتَ بِهَا مُقِیمٌ».

این عبارت که از شدّت اندوه امام على(علیه السلام) در برابر حادثه غم انگیز شهادت حضرت زهرا(علیها السلام) حکایت مى کند، به خوبى نشان مى دهد که تا چه حد این بانوى عزیز در نظر امام على(علیه السلام) گرامى بود و پیوند عاطفى و روحانى و معنوى آن دو به یکدیگر عمیق و ریشه دار.

تعبیر به «ودیعه» اشاره به همان چیزى است که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در آستانه رحلتش دست فاطمه را گرفت و در دست امام على(علیه السلام) گذارد و فرمود: «یا اَبَاالْحَسَنِ هذِهِ وَدیعَةُ اللهِ وَ وَدیعَةُ رَسُولِهِ عِنْدَکَ فَاحْفَظْ اللهَ وَ احْفَظْنی فیها وَ إِنَّکَ لَفاعِلُهُ»(11)؛ (اى ابوالحسن این ودیعه خدا و ودیعه رسولش محمد نزد توست؛ حق خداوند و حق مرا در مورد آن رعایت کن و مى دانم رعایت خواهى کرد). البته بعضى معتقدند که پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله) این سخن را در شب زفاف زهرا فرمود. با توجه به اینکه یکى از معانى «رهینه» نعمت بزرگ است و حضرت زهرا بزرگترین نعمتى بود که خدا به امام على(علیه السلام) داده بود، تعبیر بالا دراین باره به کار رفته است.

آنگاه امام(علیه السلام) به گوشه اى از مصائب دردناک حضرت زهرا(علیها السلام) اشاره کرده، عرضه مى دارد: ([اى رسول خدا] به زودى دخترت تو را آگاه خواهد ساخت که امّت تو در ستم کردن به وى دست به دست هم داده بودند، سرگذشت دردناک او را بى پرده از او بپرس و خبر این حوادث را از وى بگیر. این حوادث دردناک در زمانى رخ داد که هنوز مدّت زیادى از رحلت تو نگذشته و یادت فراموش نگشته بود)؛ «وَ سَتُنَبِّئُکَ ابْنَتُکَ بتَضَافُرِ أُمَّتِکَ عَلَى هَضْمِهَا، فَأَحْفِهَا(12) السُّؤَالَ، وَ اسْتَخْبِرْهَا الْحَالَ؛ هذَا وَ لَمْ یَطُلِ الْعَهْدُ، وَ لَمْ یَخْلُ مِنْکَ الذِّکْرُ».

ظاهر این است که این عبارات سربسته که امیرمؤمنان على(علیه السلام) براى رعایت ادب در پیشگاه پیامبر آن را زیاد نمى شکافد و شرح نمى دهد، اشاره به حوادث بسیار اسف انگیزى است که پس از مدّت کوتاهى از رحلت پیامبر رخ داد؛ هجوم به خانه زهرا(علیها السلام)، آتش زدن در خانه، اسقاط جنین آن حضرت و بردن اجباری امام به سوى مسجد براى بیعت، حوادثى است که نه تنها به صورت پررنگ در تاریخ شیعه آمده؛ بلکه در منابع اهل سنت هم، با کمال تعجّب صریحاً ذکر شده است.

سرانجام امام در آخرین سخن خود خطاب به پیامبر و بانوى اسلام زهراى مرضیه، چنین مى گوید: (درود خدا بر هر دوی شما باد، درود و سلام کسی که وداع می کند [و به خدا می سپارد]؛ نه کسی که ناخشنود و ملول شده است، اگر از کنار قبرت باز گردم به سبب ملول شدن نیست، و اگر اقامت گزینم [و ناله و شیون سر دهم] به جهت سوء ظن به وعده نیک خداوند در مورد صابران و شکیبایان نمى باشد)؛ «وَ السَّلاَمُ عَلَیْکُمَا سَلاَمَ مُوَدِّع، لاَ قَال(13) وَ لاَ سَئِم(14)، فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلاَ عَنْ مَلاَلَة، وَ إِنْ أُقِمْ فَلاَ عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اللّهُ الصَّابِرِینَ».

در روایت کافى در ذیل این سخن چنین آمده است: «واه واهاً وَ الصَّبْرُ أَیْمَنُ وَ أجْمَلُ وَ لَوْلا غَلَبَةُ الْمُسْتَوْلینَ لَجَعَلْتُ الْمَقامَ وَ اللَّبْثَ لِزاماً مَعْکُوفاً وَ لأعْوَلْتُ إِعْوالَ الثَّکْلى عَلى جَلیلِ الرَّزِیَّةِ فَبِعَیْنِ اللهِ تُدْفَنُ ابْنَتُکَ سِرّاً وَ تَهْضِمُ حَقُّها وَ تَمْنَعُ إِرْثُها وَ لَمْ یَتَباعَدِ الْعَهْدُ وَ لَمْ یَخْلُقْ مِنْکَ الذِّکْرُ وَ إِلَى اللهِ یا رَسُولَ اللهِ الْمُشْتَکى وَ فیکَ یا رَسُولَ اللهِ أحْسَنَ الْعَزاء وَ صَلَّى اللهُ عَلَیْکَ وَ عَلَیْها السَّلامُ وَ الرِّضْوانُ»؛ (آه آه! ولى شکیبایى مى کنم که شکیبایى بهتر و زیباتر است و اگر بیم آن نبود که نظام حاکم از جایگاه قبر تو آگاه شوند پیوسته در کنار قبر تو مى ماندم و ناله هایى همچون ناله هاى مادرى که به داغ فرزندش گرفتار شده، براى این مصیبت بزرگ سر مى دادم. اى رسول گرامى، خدا مى بیند که دخترت پنهان به خاک سپرده مى شود و حقّش بر باد مى رود و او را از ارثش محروم مى کنند حال آنکه زمان زیادى نگذشته و نامت فراموش نشده است. اى رسول خدا این شکایت را به درگاه حق و به نزد تو مى آورم. اى رسول خدا تسلیت مرا بپذیر! درود و سلام و رضوان خدا بر تو و بر دخترت زهرا باد).(15)

از این تعبیرات و آنچه در نهج البلاغه آمده به خوبى روشن مى شود که حق نشناسان در زمان کوتاهى بعد از رحلت پیامبر(صلی الله علیه و آله) چه مصائبى بر اهل بیت او (علیهم السلام) و عزیزترین عزیزانش وارد کردند؛ مصائبى که امام على(علیه السلام) را که کوه شکیبایى و استقامت بود به لرزه درآورد و همچون مادر جوان مرده به گریه و ناله واداشت و عجب اینکه مدارک این تهاجم بى رحمانه بر بیت وحى، در کتب اهل سنّت نیز به صورت گسترده آمده است.

پی نوشت:
(1). «صفیّة» از ریشه «صفو» بر وزن «عفو» به معناى صاف و پاک گرفته شده و صفىّ به معناى برگزیده است. در اینجا امام(علیه السلام) از دختر پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) به عنوان صفیه او یاد مى کند تا علوّ شأن او را نشان دهد.
(2). «تجلّد» از ریشه «جلد»، بر وزن «بلد» و «جلاده» گرفته شده که به معناى صبر و استقامت کردن است و «تجلّد» در اینجا اشاره به طاقت و صبر بر مصیبت است.
(3). «تأسّى» گاه به معناى اقتدا کردن آمده و گاه به معناى غمگین شدن و در اینجا معناى دوم مناسب است، زیرا سخن از غم و اندوه است، نه اقتدا کردن، هر چند جمعى از شارحان یا مترجمان به دنبال معناى اوّل رفته اند و ظاهراً سبب اشتباه آنها، معروف بودن آن در استعمالات متعارف است.
(4). «فادح» از ریشه «فدح»، بر وزن «فتح» به معناى سنگین بار کردن گرفته شده و در اینجا به معناى مصیبت سنگین است.
(5). «تعزّ» یا «تعزّى» به معناى صبر بر مصیبت است و از ریشه «عزاء» گرفته شده است.
(6). الأمالی، ابن بابویه، محمد بن على‏، کتابچى‏، تهران، ‏‏1376 شمسی‏، چاپ: ششم، ص 135، (المجلس الثامن و العشرون)؛ بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، محقق/ مصحح: جمعى از محققان‏، دار إحیاء التراث العربی‏، بیروت‏، 1403 قمری‏، چاپ: دوم، ج ‏43، ص 173، باب 7 (ما وقع علیها من الظلم و بکائها و حزنها و شکایتها فی مرضها إلى شهادتها و غسلها و دفنها و بیان العلة فی إخفاء دفنها صلوات الله علیها و لعنة الله على من ظلمها)؛ این حدیث در منابع اهل سنّت نیز آمده است؛ مانند کتاب فضائل الصحابة، الشیبانی، أحمد بن حنبل، تحقیق: محمد عباس، وصی الله، مؤسسة الرسالة، بیروت، 1403قمری/ 1983میلادی، الطبعة الأولى، ج 2، ص 623، ح 1067.
(7). «وَسّد» از «وسادة»؛ یعنى بالش گرفته شده و این واژه به معناى بالش زیر سر نهادن است.
(8). «ملحودة» از ریشه «لحد» بر وزن «عهد» به معناى شکافى است که در داخل قبر در یک سمت آن ایجاد مى کنند و میت را در آن قرار مى دهند تا هنگام پر کردن قبر، خاکها بر روى میت ریخته نشود.
(9). «سرمد» به معناى دائم و طولانى است و گاه به چیزى که آغاز و انجامى ندارد «سرمدى» گفته مى شود.
(10). «مُسَهَّد» از ریشه «سهد» بر وزن «صمد» به معناى بیدارماندن و بى خوابى کشیدن گرفته شده است. قابل توجّه اینکه در اینجا «مسهّد» به عنوان وصف (خبر) براى «لیل» آمده است و امام(علیه السلام) مى فرماید: شبهاى من بیدار و بى تاب است به جاى اینکه بگوید خودم چنین هستم و این در واقع نوعى تأکید را مى رساند.
(11). بحار الأنوار، همان، ج ‏22، ص 484، باب 1 (وصیته(صلی الله علیه و آله) عند قرب وفاته و فیه تجهیز جیش أسامة و بعض النوادر).
(12). «احفها» از ریشه «احفاء» به معناى اصرار در سؤال و خبر گرفتن گرفته شده است.
(13). «قال» از ریشه «قلاء» بر وزن «سلام» به معناى بیزار بودن گرفته شده و «قال» به کسى مى گویند که از چیزى بیزار باشد.
(14). «سئم» از ریشه «سئامت» بر وزن «فلاحت» به معناى ملال و کسل شدن گرفته شده و «سئم» به کسى گفته مى شود که چنین حالتى دارد.
(15). الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق‏، محقق / مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ‏ ‏1407 قمری، چاپ: چهارم، ج ‏1، ص 459، باب (مولد الزهراء فاطمة)؛ الأمالی، مفید، محمد بن محمد، محقق / مصحح: استاد ولى، حسین، غفارى، على اکبر، کنگره شیخ مفید، قم‏، 1413 قمری‏، چاپ: اول، ص 283، (المجلس الثالث و الثلاثون).

منبع: پیام امام امیر المومنین(علیه السلام)‏، مکارم شیرازى، ناصر، تهیه و تنظیم: جمعى از فضلاء، دار الکتب الاسلامیه‏، تهران‏، 1386 شمسی‏، چاپ: اول‏، ج 8، ص 32.

مطالب مرتبط:

مصحف فاطمه سلام الله علیها چیست؟

چرا حضرت زهرا (س) از خدا طلب مرگ می‌کرد؟

مزرعه بانقیا چگونه از تصرف حضرت زهرا سلام الله علیها خارج شد؟

چگونگی برخورد با والدین در سیره حضرت زهرا سلام الله علیها را بیان کنید؟

شیوه رفتار با همسر در سیره حضرت زهرا سلام الله علیها را بیان کنید؟



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.