جمعه، 22 فروردين 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

عدالت خدا و ابتلای کودکان به بیماری کرونا

پرسش :

اگر بیماری کرونا برای عذاب یا امتحان ما است، کودکان چه تقصیری دارند؟ آیا این عادلانه است؟ آیا خداوند واقعاً عدالت را رعایت کرده است؟


پاسخ :
پاسخ اجمالی:
ظهور و شیوع یک بیماری همواره به معنای عملکرد بد انسان و یا عذاب الهی نیست؛ بلکه گاهی به منظور امتحان انسان ها و حتی کودکان است. همچنین، ممکن است شرور و بیماری، نتیجه طبیعی رفتار انسان‌ها یا طبیعت باشد و چون جهان، یک کل به هم پیوسته است، کودکان نیز از عملکرد بد یک انسان و یا رفتار طبیعت، استثناء نمی‌شوند. البته خداوند در این گونه موارد، برای بی گناهان، «اعواض»(پاداش) در دنیا و آخرت در نظر گرفته است.
 
پاسخ تفصیلی:
خداوند از طریق بیماری و شرور و سختی‌ها، گاهی انسان‌ها را عذاب یا امتحان می‌کند؛ از این رو، این سؤال پیش می‌آید که چرا خداوند که عادل است، مانع از تسرّی این اتفاقات ناگوار به کودکان نمی‌شود؛ کودکانی که پاک و بی گناه اند و آمادگی لازم برای این امتحانات سخت را نیز ندارند. در ادامه، با ارایه نکاتی به این پرسش پاسخ می‌دهیم:

نکته اول:
هرچند ممکن است یکی از عوامل بیماری و دشواری در زندگی، عدم اطاعت از فرامین الهی و در حقیقت مکافات اعمال بد انسان باشد ولی این گونه نیست که هر جا بیماری وجود دارد، مصداقی از مصادیق «عذاب الهی» است! آری، برخی از این اتفاقات ناگوار، منشأ انسانی داشته و عملکرد انسان‌ها در نوع مناسبات و اتفاقاتی که در یک منطقه و یک دوره می‌افتد، مؤثر است. همچنا که قرآن کریم در این خصوص می‌فرماید:

«ظَهَرَ الْفَسَادُ فىِ الْبرَّ وَ الْبَحْرِ بِمَا کسَبَتْ أَیدِى النَّاسِ لِیذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِى عَمِلُواْ لَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ (1)؛ به سبب اعمال مردم، در برّ و بحر فساد آشکار شد تا جزاى بخشى از اعمالى را که انجام داده‏اند به آنها بچشاند شاید بازگردند».

امّا باید توجّه کرد این است که گاهی هم این اتفاقات ارتباطی به عملکرد انسان ندارد؛ چنانکه ممکن است باران و برف در منطقه‌ای به جهت شرایط جغرافیایی که دارد بیشتر از نقاط دیگر ببارد، نظیر مناطق استوایی و یا مناطقی که در مجاورت دریاهای متعدد قرار داشته و ابرهای باران‌زای بیشتری در آن منطقه فعّال اند؛ تا جایی که می توان دوره‌های مختلف خشک سالی و ترسالی آینده را نیز تا حدودی با ابزار علمی و بر اساس فرمول های کاملاً طبیعی پیش‌بینی کرد.

و نیز ممکن است شیوع برخی از بیماری‌ها به جهت مساعد بودن شرایط جوی در برخی مناطق بیش از مناطق دیگر باشد. در این صورت دیگر نمی‌توان ظهور و یا شیوع یک بیماری را مستقیماً مکافات عمل و عذاب الهی نسبت به بندگان دانسته و از این باب برای ما سؤال شود که چرا کودکان دچار بیماری می‌شوند؟

نکته دوم:
در نگرش مبتنی بر جهان بینی دینی و الهی، عالم هستی مجموعه‌ای به هم پیوسته و منسجم است که مخلوق یک موجود کاملِ مطلق به شمار می‌آید. از این رو همه موجودات عالم بر هم تأثیر داشته و از همدیگر متأثر می‌شوند. (2)

درنتیجه، حوزه تأثیر رخدادهای طبیعی و اعمال انسان تنها به حیطه شخصی او مربوط نشده و می تواند زمان‌ها و مکان‌های دیگر را نیز درنوردد؛ به این معنا که ممکن است رخدادی طبیعی مثل زلزله و یا ظلم ما به یک فرد یا خانواده تا مدّت‌ها در کودکان و حتی نسل‌های بعد نیز تأثیر بگذارد. (3) روشن است که هیچ کدام از این موارد مربوط به «عذاب الهی» نبوده و فعل مستقیم خداوند به حساب نمی‌آیند تا گفته شود کودکان تقصیری نداشته‌اند و چرا خدا آنها را عذاب کرده؟!
 
نکته سوم:
یکی از سنت های الهی، امتحان انسان ها است که انواع مختلفی دارد و حتی شامل مرگ و زندگی نیز می‌شود: گاهی به فقر، گاهی ثروت، گاهی به خوشی و گاهی به ناخوشی، گاهی به پیری و گاهی نیز به جوانی امتحان می‌شود. (4) از این رو، هر ناخوشی و فقر و بیماری را نباید عذاب دانست، بلکه ممکن است زمینه امتحان آدمی و تعالی روح او باشد و از این منظر، هیچ اشکالی ندارد که کودکان نیز امتحان شوند. (5)

به عبارت دیگر تربیت و تکامل انسان، قانون و سنت دایمی پروردگار است که برای شکوفا کردن استعدادهای نهفته و به فعلیت رساندن آنها و درنتیجه پرورش بندگان، آنان را می‌‏آزماید؛ یعنی همان گونه که فولاد را برای استحکام بیشتر در کوره می‏‌گدازند تا آبدیده گردد، آدمی را در کوره حوادث سخت، پرورش می‏‌دهند تا مقاوم شود. امتحان انسان به سختی‌‏ها وسیله‌‏ای است برای تکمیل و تهذیب بیشتر نفس انسان و خالص شدن گوهر وجودی او.

امام علی (علیه السلام) در نامه‌‏ای که به عثمان بن حنیف فرماندار بصره نوشته‏‌اند، می‏‌فرمایند که: «در ناز و نعمت زیستن و از سختی‏‌ها دوری گزیدن موجب ناتوانی می‏‌گردد و زندگی در شرایط دشوار، آدمی را نیرومند و چابک می‏‌سازد و جوهر هستی او را آبدیده و توانا می‏‌گرداند، در قسمتی از آن نامه آمده است: «درخت بیابانی چوبش سخت‏تر است و درخت‏‌های سبز و خرم پوستشان نازک‌تر و گیاهان بیابانی شعله آتششان افروخته‌‏تر و بادوام‌‏تر است.»(6)

قرآن کریم به این انگیزه در امتحان خداوند تصریح می‏‌کند و می‏‌فرماید:
«وَ لِیبْتلی اللّهُ ما فی صُدرِوکم وَ لِیمَحِّصَ ما فی قُلُوبِکم و اللّهُ علیمٌ بِذاتِ الصُّدورِ (7)؛ و تا خداوند آنچه را که در سینه‏‌های شماست بیازماید و آنچه در دل‌های شماست، مصفا سازد و خداوند ازآنچه در سینه‏‌ها است آگاه است».

درنتیجه امتحان الهی که نتیجه آن تکامل و رشد انسان است، اختصاصی به بزرگ سالان و افراد بالغ ندارد و از جهات منافعی که دارد، کودکان نیز می‌توانند در معرض آزمون الهی قرار گیرند تا رشد کرده و متکامل شوند.
 
نکته چهارم:
هیچ کس مدعی آن نیست که اتفاقات و مناسبات عادی در این دنیا عادلانه بوده و باید به دنبال عدل محض در همین عالم بود! بلکه برعکس باید توجه داشت که اساساً عالم دنیا ظرفیتی برای چنین حدّ از عدالت را ندارد و ناگزیر باید بر این باور باشیم که در جهانی دیگر، عدل الهی به شکل کامل، ظهور و بروز خواهد یافت. اتفاقاً آنچه به عنوان مقدمه «برهان عدالت» برای اثبات زندگی پس از مرگ ارائه شده است، همین مطلب است.

در همین راستا، به رنج دیدگاه وعده داده شده که در سرای دیگر، به واسطه رنجی که تقصیری در آن نداشته اند، از اجر و پاداش برخوردار گردند.

امام صادق (علیه السلام) درباره پاداش برخی مصائب در زندگی انسان  که از مصادیق آن بیماری است، می‌فرمایند: «لَوْ یعْلَمُ الْمُؤْمِنُ مَا لَهُ مِنَ الْأَجْرِ فِی الْمَصَائِبِ لَتَمَنَّی أَنَّهُ قُرِّضَ بِالْمَقَارِیضِ؛ چنانچه مؤمن مى‌دانست که در مصیبت‌هایش چه مقدار پاداش دارد، هرآینه آرزو مى‌کرد که «اجزاى بدنش» با قیچى چیده و قطعه قطعه شود.»(8)
 
نتیجه:
کوتاه سخن این که ظهور و شیوع یک بیماری همواره به معنای عملکرد بدانسان و یا عذاب الهی نیست تا گفته شود چرا کودکان عذاب می‌شوند بلکه بخشی از بلایا ناشی از مداخله انسان و یا عملکرد طبیعی اشیاء است و برخی نیز به منظور امتحان و تعالی. در مجموع، اگر به کودک شرّی وارد شد که تقصیری در آن نداشت، قطعاً خداوند آن را برایش در دنیا یا آخرت جبران می‌نماید.
  
پی‌نوشت‌ها:
1. روم، آیه 41.
2. جوادی آملی، عبدالله، اسلام و محیط زیست، نشر اسراء، چاپ اول، 1386، ص 185.
3. نساء، آیه 9.
4. فجر، آیه 15-17.
5. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، نشر اسراء، ج 8، ص 485.
6. سید رضی، نهج البلاغه، انتشارات مشهور، 1379، نامه 45.
7. آل عمران، آیه 154.
8. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ترجمه سید جواد مصطفوی، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، ج 2، ص 255.

منبع: مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
پرسش و پاسخ مرتبط
موارد بیشتر برای شما