نماز، وسیله یاد خداست
پرسش :
چگونه نماز، انسان را از گناه باز می دارد؟
پاسخ :
از نظر قرآن مجید، یکی از آثار نماز این است که انسان را از دست زدن به کارهای بد و ناروا باز می دارد، آنجا که می فرماید «وَ أَقِمِ الصّلاهَ إِنّ الصّلاهَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ؛ و نماز را برپا دار که نماز (انسان را) از زشتی ها و گناه باز می دارد.» (عنکبوت: 45) با این حال، می بینیم که بسیاری از نمازگزاران به گناه و کارهای بد آلوده اند و نماز در گفتار و کردار آنان اثری نگذاشته است و در این صورت، معنی آیه یاد شده چیست؟
اصولاً باید توجه کرد که عامل اساسی برای بازداری انسان از خلاف و گناه، همان ایمان و یاد خداست. انسان غافل از خدا به سرانجام اعمال و کردار خویش نمی اندیشد و برای برآوردن غرایز سرکش خود، حد و مرزی نمی شناسد.
برعکس، یاد خدا؛ خدایی که از تمام کارهای کوچک و بزرگ ما آگاه است، خدایی که از آنچه در اندیشه ما می گذرد با خبر است، ما را از خودکامگی و هوس رانی و «مرزنشناسی» باز می دارد.
راه طبیعی و مؤثر و پیوسته برای کنترل غرایز و خواسته های نامشروع، یاد خدا، یاد کیفرهای خطاکاران و یاد پاداش فرمان برداران اوست.
گذشته از این، نمازگزار ذکرها و جمله هایی بر زبان جاری می کند که همگی موجب توجه به خدا و مایه یاد اوست.
اثری که نماز در روح و روان ما می گذارد، همان تقویت روح ایمان و توجه به خداست. همان گونه که گفته شد، درجاتی دارد و درباره افرادی که از ارتکاب بسیاری از گناهان پروایی ندارند، یاد خدا به منظور ترک گناهان، تنها به صورت یک زمینه است نه علت تامه.
به عبارت دیگر، مقصود قرآن که می فرماید: «نماز، انسان را از گناه باز می دارد» این نیست که هر فرد نمازگزار در برابر تمام گناهان معصوم می گردد، بلکه به این معناست که نماز در انسان زمینه روح اطاعت و ترک گناه پدید می آورد، در عین حال چه بسا ممکن است بر اثر ضعف توجه به خدا، عوامل نیرومندتری اثر آن را خنثا سازد.(1)
تأثیر اعمال و عبادات به ویژه نماز، به زمینه های روحی و معنوی، وجود بستر مناسب در خود نمازخوان و رفع موانعی که اثر نماز را خنثا می سازد و یا آن اثر را کم رنگ می کنند، بستگی کامل و مستقیم دارد. پیامبر خدا، امیرمؤمنان علی علیه السلام و اولاد پاک و معصومش علیهم السلام نماز می خواندند و ما هم نماز می خوانیم و به هر دو نیز نماز گفته می شود، ولی تفاوت میان این دو نماز چقدر است و دلیل آن چیست؟ آیا نماز امامی که همه عالم را محضر خداوند می بیند و در حال نماز همواره خود را در محضر خداوند می داند و جایگاه و داشته هایش را در برابر هستی مطلق، نیست و نابود می بیند، با نماز ما که با خیالات پراکنده و باطل همراه است، یکسان خواهد بود؟
بنابراین، نماز به تنهایی معجزه نمی کند و این معجزه و دگرگونی و تأثیر عمیق و شگرف را باید خود فرد نمازگزار رقم زند. اوست که باید باورهایش را درست و استوار سازد و اصول عقایدش را با مطالعه و تفکر، از آبشخور صاف و زلال منابع دین یعنی قرآن و سنت پیامبر و ائمه اهل بیت علیهم السلام بگیرد. آنگاه در انجام اعمال صالح بکوشد و هم زمان جویبار وجودش را از ناپاکی و آلودگی و رذایل نفسانی پیراسته سازد. او باید به اندازه ظرفیت وجودی اش مؤمن و معتقد شود تا نمازش معراج مؤمن و نزدیک کننده انسان باتقوا به خدا باشد.
گناه فردی که نماز می خواند، ولی نیت پاکی ندارد، با نمازش ارتباطی ندارد، بلکه به آلودگی درونی او بازمی گردد و حال آیا اگر همین فرد گناهکار که نیت صافی ندارد، نماز را ترک کند، وضع بهتری پیدا می کند؟ آیا دلش صاف و روشن می گردد؟ بی شک نماز در همین فرد آلوده و خطاکار به اندازه خودش اثر دارد. به گونه ای که اگر این نماز ترک شود، آلودگی و گناه این فرد بیشتر و فراوان تر می شود؛ یعنی اثر نماز که همان نهی از فحشا و زشتی منکرات است، حتی به اندازه کم و ناچیز، در این فرد ظاهر می شود و او را از آلودگی و زشتی بیشتر باز می دارد.
در روایت آمده است: جوانی از انصارش نماز را با پیامبر می خواند، ولی گناه و محرمات را نیز انجام می داد. جریان را به پیامبر گفتند. پیامبر فرمود: سرانجام، نمازش روزی او را از بدی و زشتی باز می دارد. طولی نکشید که دیدند آن جوان توبه کرد و دست از کارهای بد و زشتش برداشت.(2)
حال همین فرد بی نماز که نیت صاف و دل پاک دارد، آیا اگر اهل نماز و عبادت و دعا و توسل مناجات با خداوند باشد، دلش پاک تر و صاف تر نمی شد؟ آیا درست است که به جای حل مسئله و مشکل، صورت مسئله را پاک کنیم؟ چرا ما از نمازگزارانی که دل پاک و نیت صاف دارند نباشیم؟ چرا نکوشیم نماز خود را به نماز پاکان و مردان خدا نزدیک نکنیم؟ چرا باید همت ما کوتاه باشد و افراد ضعیف و کم معرفت را معیار سنجش و مقایسه خود قرار دهیم؟
نماز هر کسی تابع میزان معرفت و شناخت اوست و چون معرفت و ایمان افراد با هم متفاوت است، نمازهای آنها و آثار آن نمازها نیز متفاوت خواهد بود. به هر حال هیچ نمازی بدون اثر نیست، هرچند میزان آن آثار کاملاً فرق دارد. انسان با ایمان باید بکوشد با تمرین و تصمیم و اراده قوی به نمازش عمق و شور و حال ببخشد و با مطالعه کتاب هایی که دراین باره نوشته شده و اسرار و نکات ظریف نماز را بیان کرده اند و نیز مطالعه شرح حال بزرگانی که به نماز عشق می ورزیده اند و نماز آنها نمونه ای از معراج مؤمن بوده، کم کم بر حضور و توجه در نمازش بیفزاید و شور و نشاط خود را در حال نماز بیشتر کند.
باید دانست که همین نمازهای بی روح و دست و پا شکسته ما نیز از آثار تربیتی و روانی و اجتماعی خالی نیست. اگر انسان، همین نماز بی روح را هم ترک می کرد، میزان جرم و خطای او بیشتر می شد؛ زیرا اثر عمده نماز که همان نهی از فحشا و زشتی گناهان است، حتی در این گونه نمازها نیز آشکار می شود. انسان مؤمن باید از هر راه ممکن با خدای خود مرتبط و پیوسته باشد و رابطه خود را با او قطع نکند، بلکه همین ارتباط ضعیف را روز به روز تقویت کند تا رفته رفته به درجه عالی قرب و معرفت خدای متعال برسد.
گرت هواست که معشوق نگسلد پیوند
نگاه دار سر رشته تا نگه دارد
نکته دیگر اینکه مسلمانی که نماز نمی خواند، در حقیقت عملی واجب را ترک کرده است. نماز ستون دین اسلام و معیار قبولی دیگر اعمال است. بنابراین، ترک نماز، کفر عملی به دستورهای خداست.
زراره می گوید: از امام صادق علیه السلام درباره آیه 5 سوره مائده پرسیدم: امام فرمود: «یعنی ترک کند کرداری را که بدان اعتراف کرده و از آن جمله است ترک نماز».(3)
پس کسی که نماز می خواند و گناه هم می کند، مرتکب حرام شده و یک کیفر دارد، ولی کسی که نماز نمی خواند و گناه هم می کند، هم ترک واجب کرده و هم مرتکب حرام شده است. او دو کیفر دارد و این دو نفر با هم برابر نیستند.
خلاصه اینکه اگر نماز، نماز واقعی باشد، تأثیر مثبت خود را در برابر گناه بر همه کس خواهد گذارد. گاهی این تأثیر بسیار نیرومند و زمانی کمتر است و این با تفاوت گناهان و تفاوت نمازها تغییر پیدا می کند. هر قدر نماز روح کامل تری داشته باشد، اثر تربیتی و بازداشتن آن از گناه، نیرومندتر است.
گذشته از این، نماز، افراد نمازگزار را از بسیاری گناهان بازمی دارد و در عین حال، زمینه را برای ترک دیگر گناهان آماده می سازد؛ زیرا نمازگزار ناچار است که برای صحت نماز، از بسیاری از گناهان دوری کند. برای مثال، یکی از شرایط نماز، مشروع بودن و مباح بودن تمام وسایلی است که در نماز و مقدمات آن مانند آب وضو و غسل و مکان و لباس نمازگزار به کار می رود. این موضوع رفته رفته سبب می شود که گناهان بسیاری را ترک کند و در کار و کسب، از هر نوع حرام اجتناب ورزد؛ زیرا بسیار مشکل است که یک فرد تنها در امور مربوط به نماز، به حلال بودن آنها مقید شود و در دیگر موردها بی پروا باشد.
برای مثال، کسانی که تارک نماز هستند، با ترک این فریضه، بسیاری از دیگر فرایض مانند روزه، حج، زکات، و خمس را ترک می کنند و فرقی میان حلال و حرام و پاک و ناپاک نمی گذارند. برعکس، کسانی که دست کم صورتی از نماز را برپا می دارند، بیشتر گناهان یا همه آنها را ترک می کنند.
بنابراین، نماز در تمام «نمازگزاران» یک نوع اثر تربیتی خواهد گذارد؛ خواه این اثر قوی و همه جانبه باشد یا ضعیف و کم فروغ. آن هم به چگونگی برگزاری نماز و آداب و روح آن بستگی دارد.
پینوشتها:
1- المیزان، ج 16، ص 141.
2- میزان الحکمه، ج 5، ص 371، ح 10254.
3- اصول کافی، ج 4، کتاب الایمان و الکفر باب الکفر، ح 5.
منبع: پرسمان نماز، محسن محمدی، قم: انتشارات مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، 1389.
از نظر قرآن مجید، یکی از آثار نماز این است که انسان را از دست زدن به کارهای بد و ناروا باز می دارد، آنجا که می فرماید «وَ أَقِمِ الصّلاهَ إِنّ الصّلاهَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ؛ و نماز را برپا دار که نماز (انسان را) از زشتی ها و گناه باز می دارد.» (عنکبوت: 45) با این حال، می بینیم که بسیاری از نمازگزاران به گناه و کارهای بد آلوده اند و نماز در گفتار و کردار آنان اثری نگذاشته است و در این صورت، معنی آیه یاد شده چیست؟
اصولاً باید توجه کرد که عامل اساسی برای بازداری انسان از خلاف و گناه، همان ایمان و یاد خداست. انسان غافل از خدا به سرانجام اعمال و کردار خویش نمی اندیشد و برای برآوردن غرایز سرکش خود، حد و مرزی نمی شناسد.
برعکس، یاد خدا؛ خدایی که از تمام کارهای کوچک و بزرگ ما آگاه است، خدایی که از آنچه در اندیشه ما می گذرد با خبر است، ما را از خودکامگی و هوس رانی و «مرزنشناسی» باز می دارد.
راه طبیعی و مؤثر و پیوسته برای کنترل غرایز و خواسته های نامشروع، یاد خدا، یاد کیفرهای خطاکاران و یاد پاداش فرمان برداران اوست.
نماز، وسیله یاد خداست
یکی از اسرار نماز این است که انسان را به یاد خدا می اندازد. خود قرآن یکی از فلسفه های نماز را همین موضوع معرفی می کند، چنان که می فرماید: «أَقِمِ الصَّلَاهَ لِذِکْرِی؛ نماز را برای یاد من به پا دار.» ناگفته پیداست از آنجا که نماز عبادت است و آن را باید به قصد قربت و برای خدا انجام داد، بی شک موجب یاد خدا خواهد بود.گذشته از این، نمازگزار ذکرها و جمله هایی بر زبان جاری می کند که همگی موجب توجه به خدا و مایه یاد اوست.
اثری که نماز در روح و روان ما می گذارد، همان تقویت روح ایمان و توجه به خداست. همان گونه که گفته شد، درجاتی دارد و درباره افرادی که از ارتکاب بسیاری از گناهان پروایی ندارند، یاد خدا به منظور ترک گناهان، تنها به صورت یک زمینه است نه علت تامه.
به عبارت دیگر، مقصود قرآن که می فرماید: «نماز، انسان را از گناه باز می دارد» این نیست که هر فرد نمازگزار در برابر تمام گناهان معصوم می گردد، بلکه به این معناست که نماز در انسان زمینه روح اطاعت و ترک گناه پدید می آورد، در عین حال چه بسا ممکن است بر اثر ضعف توجه به خدا، عوامل نیرومندتری اثر آن را خنثا سازد.(1)
تأثیر اعمال و عبادات به ویژه نماز، به زمینه های روحی و معنوی، وجود بستر مناسب در خود نمازخوان و رفع موانعی که اثر نماز را خنثا می سازد و یا آن اثر را کم رنگ می کنند، بستگی کامل و مستقیم دارد. پیامبر خدا، امیرمؤمنان علی علیه السلام و اولاد پاک و معصومش علیهم السلام نماز می خواندند و ما هم نماز می خوانیم و به هر دو نیز نماز گفته می شود، ولی تفاوت میان این دو نماز چقدر است و دلیل آن چیست؟ آیا نماز امامی که همه عالم را محضر خداوند می بیند و در حال نماز همواره خود را در محضر خداوند می داند و جایگاه و داشته هایش را در برابر هستی مطلق، نیست و نابود می بیند، با نماز ما که با خیالات پراکنده و باطل همراه است، یکسان خواهد بود؟
بنابراین، نماز به تنهایی معجزه نمی کند و این معجزه و دگرگونی و تأثیر عمیق و شگرف را باید خود فرد نمازگزار رقم زند. اوست که باید باورهایش را درست و استوار سازد و اصول عقایدش را با مطالعه و تفکر، از آبشخور صاف و زلال منابع دین یعنی قرآن و سنت پیامبر و ائمه اهل بیت علیهم السلام بگیرد. آنگاه در انجام اعمال صالح بکوشد و هم زمان جویبار وجودش را از ناپاکی و آلودگی و رذایل نفسانی پیراسته سازد. او باید به اندازه ظرفیت وجودی اش مؤمن و معتقد شود تا نمازش معراج مؤمن و نزدیک کننده انسان باتقوا به خدا باشد.
گناه فردی که نماز می خواند، ولی نیت پاکی ندارد، با نمازش ارتباطی ندارد، بلکه به آلودگی درونی او بازمی گردد و حال آیا اگر همین فرد گناهکار که نیت صافی ندارد، نماز را ترک کند، وضع بهتری پیدا می کند؟ آیا دلش صاف و روشن می گردد؟ بی شک نماز در همین فرد آلوده و خطاکار به اندازه خودش اثر دارد. به گونه ای که اگر این نماز ترک شود، آلودگی و گناه این فرد بیشتر و فراوان تر می شود؛ یعنی اثر نماز که همان نهی از فحشا و زشتی منکرات است، حتی به اندازه کم و ناچیز، در این فرد ظاهر می شود و او را از آلودگی و زشتی بیشتر باز می دارد.
در روایت آمده است: جوانی از انصارش نماز را با پیامبر می خواند، ولی گناه و محرمات را نیز انجام می داد. جریان را به پیامبر گفتند. پیامبر فرمود: سرانجام، نمازش روزی او را از بدی و زشتی باز می دارد. طولی نکشید که دیدند آن جوان توبه کرد و دست از کارهای بد و زشتش برداشت.(2)
حال همین فرد بی نماز که نیت صاف و دل پاک دارد، آیا اگر اهل نماز و عبادت و دعا و توسل مناجات با خداوند باشد، دلش پاک تر و صاف تر نمی شد؟ آیا درست است که به جای حل مسئله و مشکل، صورت مسئله را پاک کنیم؟ چرا ما از نمازگزارانی که دل پاک و نیت صاف دارند نباشیم؟ چرا نکوشیم نماز خود را به نماز پاکان و مردان خدا نزدیک نکنیم؟ چرا باید همت ما کوتاه باشد و افراد ضعیف و کم معرفت را معیار سنجش و مقایسه خود قرار دهیم؟
نماز هر کسی تابع میزان معرفت و شناخت اوست و چون معرفت و ایمان افراد با هم متفاوت است، نمازهای آنها و آثار آن نمازها نیز متفاوت خواهد بود. به هر حال هیچ نمازی بدون اثر نیست، هرچند میزان آن آثار کاملاً فرق دارد. انسان با ایمان باید بکوشد با تمرین و تصمیم و اراده قوی به نمازش عمق و شور و حال ببخشد و با مطالعه کتاب هایی که دراین باره نوشته شده و اسرار و نکات ظریف نماز را بیان کرده اند و نیز مطالعه شرح حال بزرگانی که به نماز عشق می ورزیده اند و نماز آنها نمونه ای از معراج مؤمن بوده، کم کم بر حضور و توجه در نمازش بیفزاید و شور و نشاط خود را در حال نماز بیشتر کند.
باید دانست که همین نمازهای بی روح و دست و پا شکسته ما نیز از آثار تربیتی و روانی و اجتماعی خالی نیست. اگر انسان، همین نماز بی روح را هم ترک می کرد، میزان جرم و خطای او بیشتر می شد؛ زیرا اثر عمده نماز که همان نهی از فحشا و زشتی گناهان است، حتی در این گونه نمازها نیز آشکار می شود. انسان مؤمن باید از هر راه ممکن با خدای خود مرتبط و پیوسته باشد و رابطه خود را با او قطع نکند، بلکه همین ارتباط ضعیف را روز به روز تقویت کند تا رفته رفته به درجه عالی قرب و معرفت خدای متعال برسد.
گرت هواست که معشوق نگسلد پیوند
نگاه دار سر رشته تا نگه دارد
نکته دیگر اینکه مسلمانی که نماز نمی خواند، در حقیقت عملی واجب را ترک کرده است. نماز ستون دین اسلام و معیار قبولی دیگر اعمال است. بنابراین، ترک نماز، کفر عملی به دستورهای خداست.
زراره می گوید: از امام صادق علیه السلام درباره آیه 5 سوره مائده پرسیدم: امام فرمود: «یعنی ترک کند کرداری را که بدان اعتراف کرده و از آن جمله است ترک نماز».(3)
پس کسی که نماز می خواند و گناه هم می کند، مرتکب حرام شده و یک کیفر دارد، ولی کسی که نماز نمی خواند و گناه هم می کند، هم ترک واجب کرده و هم مرتکب حرام شده است. او دو کیفر دارد و این دو نفر با هم برابر نیستند.
خلاصه اینکه اگر نماز، نماز واقعی باشد، تأثیر مثبت خود را در برابر گناه بر همه کس خواهد گذارد. گاهی این تأثیر بسیار نیرومند و زمانی کمتر است و این با تفاوت گناهان و تفاوت نمازها تغییر پیدا می کند. هر قدر نماز روح کامل تری داشته باشد، اثر تربیتی و بازداشتن آن از گناه، نیرومندتر است.
گذشته از این، نماز، افراد نمازگزار را از بسیاری گناهان بازمی دارد و در عین حال، زمینه را برای ترک دیگر گناهان آماده می سازد؛ زیرا نمازگزار ناچار است که برای صحت نماز، از بسیاری از گناهان دوری کند. برای مثال، یکی از شرایط نماز، مشروع بودن و مباح بودن تمام وسایلی است که در نماز و مقدمات آن مانند آب وضو و غسل و مکان و لباس نمازگزار به کار می رود. این موضوع رفته رفته سبب می شود که گناهان بسیاری را ترک کند و در کار و کسب، از هر نوع حرام اجتناب ورزد؛ زیرا بسیار مشکل است که یک فرد تنها در امور مربوط به نماز، به حلال بودن آنها مقید شود و در دیگر موردها بی پروا باشد.
برای مثال، کسانی که تارک نماز هستند، با ترک این فریضه، بسیاری از دیگر فرایض مانند روزه، حج، زکات، و خمس را ترک می کنند و فرقی میان حلال و حرام و پاک و ناپاک نمی گذارند. برعکس، کسانی که دست کم صورتی از نماز را برپا می دارند، بیشتر گناهان یا همه آنها را ترک می کنند.
بنابراین، نماز در تمام «نمازگزاران» یک نوع اثر تربیتی خواهد گذارد؛ خواه این اثر قوی و همه جانبه باشد یا ضعیف و کم فروغ. آن هم به چگونگی برگزاری نماز و آداب و روح آن بستگی دارد.
پینوشتها:
1- المیزان، ج 16، ص 141.
2- میزان الحکمه، ج 5، ص 371، ح 10254.
3- اصول کافی، ج 4، کتاب الایمان و الکفر باب الکفر، ح 5.
منبع: پرسمان نماز، محسن محمدی، قم: انتشارات مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، 1389.