علت مقدس بودن دفاع
پرسش :
علت مقدس بودن دفاع چیست؟ چه تفاوتی بین دفاع مقدس و سایر جنگهاست؟
پاسخ :
در پاسخ به این پرسش، توجه به نکات ذیل حائز اهمیت است:
امام صادق (علیه السلام) در این باره می فرمودند: «الکاد علی عیاله کالمجاهد فی سبیل الله؛ کسی که برای تأمین خانواده خویش تلاش کند، اجر او مانند پاداش مجاهد در راه خداست».(3)
دقت در این حدیث و سایر احادیث مشابه آن، نشان می دهد که شرع با دخالت در امور دنیوی ـ حتی در امور ضروری بشر، همانند به دست آوردن مخارج زندگی ـ سبب می شود بین امور دنیوی بشر و مفاهیم کاملا مقدس (همانند قرآن کریم، پیامبران و امامان و...) ارتباط برقرار و آنها نیز اموری قدسی و الهی شود. حتی ممکن است آن قدر میزان تقدس و الهی بودن آنها بالا باشد، که انسان به یاری آنها بتواند در معاد به بالاترین مدارج عالی بشریت و لقای پروردگارش نایل آید. تشخیص امور مقدس، می تواند هم از طریق دلایل نقلی و آیات و روایاتی باشد که برای اعمال خاصی نظیر نماز، روزه، حج و جهاد و ... ارزش و جایگاه ویژه ای قائل شده اند و هم می تواند از طریق دلیل عقلی دین و حکم آن درباره اعمالی صورت پذیرد که مربوط به امور زندگی دنیوی و معیشتی جامعه است. در این قبیل از اعمال و رفتار، هیچ فرقی (بین امور مهم و غیر مهم وجود ندارد؛ به گونه ای که از اعمال به ظاهر کم اهمیت مانند خوردن، آشامیدن، تفریح، مسافرت و...) تا امور سرنوشت ساز اجتماعی (نظیر تهیه امکانات اقتصادی ملت، ارایه خدمات و بهداشت و درمان، حفظ امنیت داخلی و خارجی، قانونگذاری و ...) همه در صورتی که در راستای تعالیم و ارزش های الهی بوده و صبغه دینی به خود گیرد و برای تحصیل قرب و رضای الهی باشد می تواند اموری مقدس شوند؛ گرچه درجه قداست آنها متفاوت است.(4)
بالاخره اینکه با همه ارزش و اهمیتی که دین اسلام برای هدایت مردم و فهم درست و اقبال انسان ها به سوی خداوند متعال و تعالیم او قائل است، هیچ گاه تقدّس و ارزشی ماورایی دین و مقدسات ربوبی را بر دیدگاه ها، فهم ها و تلقی های آنان مبتنی نمی کند؛ این گونه نیست که قداست امری، بستگی به نظر و رأی مردم داشته باشد و براساس نظرات موافق و مخالف و توهم و خیال پردازی های اشخاص، قداست آنان در تغییر باشد؛ بلکه امور مقدس دارای پشتوانه مستقل و ثابت دینی است.
از منظر اسلام، جهاد و دفاع از جایگاه ارزشی بسیار بالایی برخوردار است و در زمره مهم ترین امور مقدس دینی به شمار می آید. شهید مطهری (رحمه الله) در این زمینه می نویسد: «اسلام دینی نیست که بگوید اگر کسی به طرف راست چهره ات سیلی زد، طرف چپ را جلو ببر و دینی نیست که بگوید کار خدا را به خدا و کار قیصر را به قیصر وابگذار، و همچنین دینی نیست که ایدة مقدس اجتماعی نداشته باشد و یا کوشش در راه دفاع یا بسط آن ایده را لازم نشمارد. قرآن کریم سه مفهوم مقدس را در بسیاری از آیات خود توأم آورده است: «ایمان»، «هجرت» و «جهاد». انسان قرآن، موجودی است وابسته به ایمان و وارسته از هر چیز دیگر، این موجود وابسته به ایمان برای نجات ایمان خود، هجرت می کند و برای نجات ایمان جامعه و در حقیقت برای نجات جامعه از چنگال اهریمن بی ایمانی جهاد می نماید».(5)
امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه در اهمیت جهاد می فرماید: « ان الجهاد باب من ابواب الجنه فتحه الله لخاصه اولیائه ؛ همانا جهاد دری از درهای بهشت است که فقط به روی دوستان خاص خویش گشوده است» و در ادامه می فرماید: «و هو لباس التقوی؛ جهاد جامه تقوا است». تقوا؛ یعنی، پاکی راستین و پاکی از آلودگی های روحی و اخلاقی که در خودخواهی ها و خودپسندی ها و خودگرایی ها ریشه دارد. به همین دلیل، مجاهد واقعی با تقواترین افراد است؛ زیرا هر کسی از جنبه ای پاک و متقی است. یکی از نظر حسادت، دیگری از نظر بخل و... اما مجاهد از هستی خود گذشته و آن را فدای دین و مردم خود کرده است. بنابراین دری که به روی مجاهدین باز می شود، با سایر پاکان متفاوت است. سپس می فرماید: « و درع الله الحصینه و جنته الوثیقه »؛ «جهاد زره نفوذ ناپذیر خدا و سپر مطمئن خداست». اگر روح ملّتی، روح جهاد باشد و همیشه به این سپر الهی مجهّز شود، دیگر هیچ دشمن توانایی تجاوز و سلطه بر آنان را نخواهد داشت.
امام علی (علیه السلام) ضمن برشمردن آثار مثبت جهاد، به بعضی از آثار منفی که بر ترک آن مترتب است اشاره نموده، می فرماید: «آن که از جهاد به دلیل بی میلی و بی رغبتی روبرگرداند، خداوند جامه ذلت و روپوش بلا برتن او می پوشاند و او را لگدکوب حقارت می گرداند و حجاب ها و پرده ها روی بصیرت دل او قرار می دهد و بینش را از او سلب می کند، برخورداری از دولت حق به جریمه ترک جهاد از او برگردانده می شود و به سختی ها و شداید گرفتار می گردد و از رعایت انصاف درباره اش محروم می شود».(6)
از این روست که پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «الخیر کله فی السیف و تحت ظل السیف؛ خیر و برکت در شمشیر و زیر سایه شمشیر است».(7) و در جای دیگر می فرماید: «آن که جهاد نکرده و لااقل اندیشه جهاد را در دل خود نپرورده باشد، با نوعی از نفاق خواهد مرد».(8)
در هر صورت، بررسی آیات و روایات متعدد، بیانگر جایگاه والای ارزشی جهاد و دفاع در اسلام و قداست آن است. البته اسلام دین رحمت و صلح و همزیستی مسالمت آمیز است و وجود و وجوب جهاد در آن، صرفاً جنبه ای تدافعی دارد و به هیچ وجه، تجاوزگری، ظلم و ستم به حقوق دیگران را تجویز نکرده و برنمی تابد.(9)
۳ـ۱. اسلامی بودن نظام جمهوری اسلامی ایران
اثبات اسلامی بودن جامعه و نظام ما، مبتنی بر شناخت دقیق از جامعه و نظام اسلامی و ویژگی های آن از یک سو و تطبیق آن بر جمهوری اسلامی ایران است. جامعه دینی، جامعه ای است «دین باور»، «دین مدار»، «دین داور» و «مطلوب دین».(10)
جامعه دینی جامعه ای است که شبکه روابط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، حقوقی و اخلاقی آن بر اساس دین و آموزه های آن تنظیم شده باشد. بر این اساس می توان دو معیار اصلی برای جامعة اسلامی نام برد:
الف. افراد جامعه به دین مبین اسلام باور داشته و آن را در رفتار فردی و اجتماعی خود جلوه گر سازند.
ب. کلیه نظام های حقوقی و ساختارهای سیاسی بر اساس دین مبین اسلام، تنظیم شده باشد.
نکته مهمّی که در اینجا قابل ذکر است، توجه به مراتب متعدد جامعة اسلامی است؛ یعنی، اینکه به هر مقدار این دو معیار در جامعه ای رعایت شود، درصد و میزان اسلامی بودن آن بالاتر می رود. در هر صورت با نگاهی به واقعیات جامعه ایران بعد از انقلاب اسلامی، مشخص می شود که جامعه ما از دو معیار جامعه اسلامی برخوردار است؛ زیرا اکثر افراد جامعه به دین مبین اسلام عقیده و باور دارند و نظام حقوقی و ساختار سیاسی جامعه نیز بر اساس آموزه های دین مبین اسلام، شکل گرفته است. در اصول قانون اساسی ایران اصل دوم بیانگر توحیدی بودن نظام اسلامی و اهداف و آرمان های آن است. اصل دوازدهم، اسلام را دین رسمی اعلام می کند و بر اساس اصل پنجم در رأس نظام، ولی فقیه جامع شرایط و نایب عام امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) حکومت را در دست داشته و سایر بخش های نظام از ایشان کسب مشروعیت می کنند.
۳ـ۲. کافر و متجاوز بودن حزب بعث و صدام
قبل از بررسی این موضوع، ابتدا لازم است به این نکته توجه شود که باید بین صدام و حزب بعث حاکم در عراق، با ملت مسلمان عراق تفکیک گذاشت؛ زیرا مردم عراق قطعاً مسلمان بوده و کسی ادعای کفر آنان را نکرده است. آنان از مرام و اعمال حکومت بعثی صدام و جنگ با ایران راضی نبودند و چه در زمان جنگ و چه بعد از آن و حوادثی که اکنون مشاهده می کنیم، پای بندی و علاقه خود را به دین مبین اسلام نشان داده اند. ارتشیان عراق نیز که با ما در طول هشت سال جنگیدند، بر سه دسته اند: بعثیان و کارگزاران حکومت صدام، افراد فریب خورده، اشخاص مجبور. از نظر فقهی حکم دسته اول و دوم ـ که کارگزاران و حامیان حکومت ظالم و جائر بعث بودند ـ با حکم دسته سوم ـ که هیچ راه فراری از اجرای دستورات صدام نداشتند ـ متفاوت بوده و حساب جدایی دارند.
بعد از بیان این مقدمه، توجه به نکات ذیل در مورد کافر بودن حزب بعث عراق و به خصوص صدام بایسته است: حضرت امام خمینی (رحمه الله) به عنوان فقیه و مجتهد اسلام شناس و مرجع تقلید جهان تشیع، دربارة صدام چنین فرمودند: «صدام حسین به حسب حکم شرعی کافر است و هم او طرفدار کفار است».(11)
اثبات این حکم نیازمند بررسی مبانی فکری و عقیدتی حزب بعث عراق و صدام از یک سو و عملکرد این حزب در مقابل ملت مسلمان عراق و ایران اسلامی از سوی دیگر است.
3ـ۲ـ۱. مبانی فکری و عقیدتی حزب بعث عراق و صدام این حزب دارای مرام سوسیالیستی بوده که از همان ابتدای تأسیس خود، به صراحت مرام الحادی و انکار رسالت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) را سرلوحه عقاید خود قرار داد. از نظر اعتقادی شعار معروفشان این بود: «آمنت بالبعث ربا لاشریک له و میشیل نبیا ما له ثانی؛ یعنی، به حزب بعث به عنوان خداوند لا شریک و به میشیل عفلق به عنوان پیامبر بی نظیر ایمان آورده ام!» این شعار بارها در اوایل تأسیس حزب بعث عراق از گوینده رادیوی آن رژیم، شنیده شد.(12)
3ـ۲ـ2. عملکردها و اقدامات غیراسلامی رژیم بعث و صدام عملکرد ننگین و سیاه این حزب از قبیل سرسپردگی به دنیای کفر و امپریالیسم، ظلم و ستم و اعدام جمع زیادی از مردم مسلمان و بی گناه عراق (بالاخص فقهایی چون شهید آیت الله صدر و شهدای بیت آیت الله حکیم و علما و مراجع تقلید دیگری از قبیل آیات عظام شهید سیدمحمد باقر صدر، شهید میرزا علی غروی و شهید شیخ محمد علی بروجردی و ...) بیانگر کفر و الحاد عملی این حزب است. همچنین راه اندازی جنگ تحمیلی علیه حکومت اسلامی ایران به نمایندگی از استکبار و کفر جهانی از دیگر دلایل قطعی برای اثبات کفر این حزب است.
توضیح آنکه: از دیدگاه فقهی هر کس که بر امام و پیشوای عادل خروج و مسلحانه شورش کند، باغی و اهل بغی محسوب می شود. چنین شخصی محکوم به کفر است و جهاد با او بر سایر مسلمانان واجب می باشد.(13) چنانکه قرآن کریم می فرماید: «وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى اْلأُخْرى فَقاتِلُوا الَّتی تَبْغی...؛ هرگاه دو گروه از مؤمنان با هم به نزاع و جنگ بپردازند، در میان آنها صلح برقرار کنید و اگر یکی از این دو بر دیگری تجاوز و ستم نماید، شما با طایفة باغی و ظالم پیکار کنید، تا به فرمان خدا بازگردد و اگر طایفة ظالم تسلیم حکم خدا شود و زمینه صلح فراهم گردد...».(14)
جنگ امام علی (علیه السلام) با ناکثین و مارقین، قاسطین نیز از نوع جهاد با باغیان بود. از نظر مصداقی باغیان و اهل بغی دارای موارد متعددی است که یکی از آنان، جمعیتی است که با تشکیلات سازمان یافته با اعمال فشار سیاسی، تبلیغاتی و نظامی و راه اندازی توطئه ها از خارج دارالاسلام و نفوذ در داخل، بخواهند به صورت یک حرکت خزنده مردم را علیه امام یا نایب بر حق او بشورانند و حاکمیت دولت اسلامی را نقض و حکومت را ساقط کنند.(15)
با توجه به این ویژگی ها، عملکرد حزب بعث در راه اندازی جنگ تحمیلی و تجاوز نظامی به جمهوری اسلامی، قطعاً از مصادیق بغی بوده که به منظور ساقط کردن حکومت اسلامی راه اندازی شده بود و قطعا از نظر اسلام، نه تنها دفاع در مقابل چنین گروه کافر و متجاوزی مشروع و واجب بوده؛ بلکه از ارزش و قداست ویژه ای نیز برخوردار است. امام راحل می فرماید: «شما برای حفظ اسلام دارید جنگ می کنید و او برای نابودی اسلام، الان اسلام به تمامه در مقابل کفر واقع شده است»(16) و یقیناً این موضع گیری حضرت امام (رحمه الله) در مقابل حزب بعث و صدام چیزی جز ترجمه کلام خداوند متعال نیست که می فرماید: «وَ قاتِلُوهُمْ حَتّى لا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ لِلّهِ»(17)
پینوشتها:
1. سوره بقره، آیه ۱۳۸
2. ر.ک: آیت الله جوادی آملی، نسبت دین و دنیا، نشر اسراء، چاپ اول ۱۳۸۱، صص ۱۰۰ ـ ۸۹
3. وسایل الشیعه، ج ۱۷، ص ۶۷
4. ر.ک: نسبت دین و دنیا، همان، صص ۹۴ – ۹۳
5. ر.ک: مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی(عج)، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۷۴، ص ۷۳
6. نهج البلاغه، خطبه ۲۷
7. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج ۶، کتاب الجهاد
8. ر.ک: قیام و انقلاب مهدی، همان، ص ۷۹
9. ر.ک: سید ابراهیم حسینی، اصل منع توسل به زور، دفتر نشر معارف، قم ۱۳۸۲
10. سید موسی میرمدرسی، جامعة برین، چاپ اول، ۱۳۸۰، صص ۲۰۹ – ۲۱۰
11. صحیفه نور، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ دوم، پاییز ۱۳۷۲، ج ۷، ص ۵۳۵
12. روزنامه جمهوری اسلامی، 81/6/3
13. ابوالفضل شکوری، فقه سیاسی اسلام، ص ۲۲۹
14. سوره حجرات، آیه ۹
15. عباسعلی عمید زنجانی، فقه سیاسی، ج ۳، ص ۳۳۶
16. سید علی بنی لوحی، امام خمینی و دفاع مقدس، ص ۵۴
17. سوره بقره، آیه ۱۹۳
منبع: پرسمان
در پاسخ به این پرسش، توجه به نکات ذیل حائز اهمیت است:
یک. قداست و امور مقدس در فرهنگ اسلام
از نظر دین، هر فعل یا امری که جنبه الهی و صبغه ربوبی داشته باشد، مقدس است. «صِبْغَةَ اللّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَةً».(1) قدسی بودن مبتنی بر بهره مندی از صبغه و جنبه الهی در عقاید، اخلاق و افعال فردی و اجتماعی است و آن نیز در پرتو حسن و نیکویی فعل و فاعل به دست میآید. بنابراین هر چیزی که صبغه ربوبی و جنبه الهی داشته و تحت نظارت و دستور خداوند متعال باشد، از امور مقدس محسوب می شود. حتی افعالی که انسان ها به مقتضای طبیعت و نیازهای طبیعی خود، انجام می دهند و در راستای دستورات خداوند متعال است، از امر قدسی شدن مستثنا نیست.(2)امام صادق (علیه السلام) در این باره می فرمودند: «الکاد علی عیاله کالمجاهد فی سبیل الله؛ کسی که برای تأمین خانواده خویش تلاش کند، اجر او مانند پاداش مجاهد در راه خداست».(3)
دقت در این حدیث و سایر احادیث مشابه آن، نشان می دهد که شرع با دخالت در امور دنیوی ـ حتی در امور ضروری بشر، همانند به دست آوردن مخارج زندگی ـ سبب می شود بین امور دنیوی بشر و مفاهیم کاملا مقدس (همانند قرآن کریم، پیامبران و امامان و...) ارتباط برقرار و آنها نیز اموری قدسی و الهی شود. حتی ممکن است آن قدر میزان تقدس و الهی بودن آنها بالا باشد، که انسان به یاری آنها بتواند در معاد به بالاترین مدارج عالی بشریت و لقای پروردگارش نایل آید. تشخیص امور مقدس، می تواند هم از طریق دلایل نقلی و آیات و روایاتی باشد که برای اعمال خاصی نظیر نماز، روزه، حج و جهاد و ... ارزش و جایگاه ویژه ای قائل شده اند و هم می تواند از طریق دلیل عقلی دین و حکم آن درباره اعمالی صورت پذیرد که مربوط به امور زندگی دنیوی و معیشتی جامعه است. در این قبیل از اعمال و رفتار، هیچ فرقی (بین امور مهم و غیر مهم وجود ندارد؛ به گونه ای که از اعمال به ظاهر کم اهمیت مانند خوردن، آشامیدن، تفریح، مسافرت و...) تا امور سرنوشت ساز اجتماعی (نظیر تهیه امکانات اقتصادی ملت، ارایه خدمات و بهداشت و درمان، حفظ امنیت داخلی و خارجی، قانونگذاری و ...) همه در صورتی که در راستای تعالیم و ارزش های الهی بوده و صبغه دینی به خود گیرد و برای تحصیل قرب و رضای الهی باشد می تواند اموری مقدس شوند؛ گرچه درجه قداست آنها متفاوت است.(4)
بالاخره اینکه با همه ارزش و اهمیتی که دین اسلام برای هدایت مردم و فهم درست و اقبال انسان ها به سوی خداوند متعال و تعالیم او قائل است، هیچ گاه تقدّس و ارزشی ماورایی دین و مقدسات ربوبی را بر دیدگاه ها، فهم ها و تلقی های آنان مبتنی نمی کند؛ این گونه نیست که قداست امری، بستگی به نظر و رأی مردم داشته باشد و براساس نظرات موافق و مخالف و توهم و خیال پردازی های اشخاص، قداست آنان در تغییر باشد؛ بلکه امور مقدس دارای پشتوانه مستقل و ثابت دینی است.
دو. مقدس بودن جهاد و دفاع در اسلام
از منظر اسلام، جهاد و دفاع از جایگاه ارزشی بسیار بالایی برخوردار است و در زمره مهم ترین امور مقدس دینی به شمار می آید. شهید مطهری (رحمه الله) در این زمینه می نویسد: «اسلام دینی نیست که بگوید اگر کسی به طرف راست چهره ات سیلی زد، طرف چپ را جلو ببر و دینی نیست که بگوید کار خدا را به خدا و کار قیصر را به قیصر وابگذار، و همچنین دینی نیست که ایدة مقدس اجتماعی نداشته باشد و یا کوشش در راه دفاع یا بسط آن ایده را لازم نشمارد. قرآن کریم سه مفهوم مقدس را در بسیاری از آیات خود توأم آورده است: «ایمان»، «هجرت» و «جهاد». انسان قرآن، موجودی است وابسته به ایمان و وارسته از هر چیز دیگر، این موجود وابسته به ایمان برای نجات ایمان خود، هجرت می کند و برای نجات ایمان جامعه و در حقیقت برای نجات جامعه از چنگال اهریمن بی ایمانی جهاد می نماید».(5)امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه در اهمیت جهاد می فرماید: « ان الجهاد باب من ابواب الجنه فتحه الله لخاصه اولیائه ؛ همانا جهاد دری از درهای بهشت است که فقط به روی دوستان خاص خویش گشوده است» و در ادامه می فرماید: «و هو لباس التقوی؛ جهاد جامه تقوا است». تقوا؛ یعنی، پاکی راستین و پاکی از آلودگی های روحی و اخلاقی که در خودخواهی ها و خودپسندی ها و خودگرایی ها ریشه دارد. به همین دلیل، مجاهد واقعی با تقواترین افراد است؛ زیرا هر کسی از جنبه ای پاک و متقی است. یکی از نظر حسادت، دیگری از نظر بخل و... اما مجاهد از هستی خود گذشته و آن را فدای دین و مردم خود کرده است. بنابراین دری که به روی مجاهدین باز می شود، با سایر پاکان متفاوت است. سپس می فرماید: « و درع الله الحصینه و جنته الوثیقه »؛ «جهاد زره نفوذ ناپذیر خدا و سپر مطمئن خداست». اگر روح ملّتی، روح جهاد باشد و همیشه به این سپر الهی مجهّز شود، دیگر هیچ دشمن توانایی تجاوز و سلطه بر آنان را نخواهد داشت.
امام علی (علیه السلام) ضمن برشمردن آثار مثبت جهاد، به بعضی از آثار منفی که بر ترک آن مترتب است اشاره نموده، می فرماید: «آن که از جهاد به دلیل بی میلی و بی رغبتی روبرگرداند، خداوند جامه ذلت و روپوش بلا برتن او می پوشاند و او را لگدکوب حقارت می گرداند و حجاب ها و پرده ها روی بصیرت دل او قرار می دهد و بینش را از او سلب می کند، برخورداری از دولت حق به جریمه ترک جهاد از او برگردانده می شود و به سختی ها و شداید گرفتار می گردد و از رعایت انصاف درباره اش محروم می شود».(6)
از این روست که پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «الخیر کله فی السیف و تحت ظل السیف؛ خیر و برکت در شمشیر و زیر سایه شمشیر است».(7) و در جای دیگر می فرماید: «آن که جهاد نکرده و لااقل اندیشه جهاد را در دل خود نپرورده باشد، با نوعی از نفاق خواهد مرد».(8)
در هر صورت، بررسی آیات و روایات متعدد، بیانگر جایگاه والای ارزشی جهاد و دفاع در اسلام و قداست آن است. البته اسلام دین رحمت و صلح و همزیستی مسالمت آمیز است و وجود و وجوب جهاد در آن، صرفاً جنبه ای تدافعی دارد و به هیچ وجه، تجاوزگری، ظلم و ستم به حقوق دیگران را تجویز نکرده و برنمی تابد.(9)
ح. دفاع مقدس:
همان گونه که گذشت اصل جهاد و مبارزه در راه خداوند و دفاع از دین و کیان اسلامی، از قداست ویژه ای در اسلام برخوردار است؛ اما اینکه آیا دفاع ملت مسلمان ایران در جنگ تحمیلی از خود، از دیدگاه اسلامی مقدس شمرده می شود یا نه؛ نیازمند در نظر گرفتن چند موضوع است:۳ـ۱. اسلامی بودن نظام جمهوری اسلامی ایران
اثبات اسلامی بودن جامعه و نظام ما، مبتنی بر شناخت دقیق از جامعه و نظام اسلامی و ویژگی های آن از یک سو و تطبیق آن بر جمهوری اسلامی ایران است. جامعه دینی، جامعه ای است «دین باور»، «دین مدار»، «دین داور» و «مطلوب دین».(10)
جامعه دینی جامعه ای است که شبکه روابط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، حقوقی و اخلاقی آن بر اساس دین و آموزه های آن تنظیم شده باشد. بر این اساس می توان دو معیار اصلی برای جامعة اسلامی نام برد:
الف. افراد جامعه به دین مبین اسلام باور داشته و آن را در رفتار فردی و اجتماعی خود جلوه گر سازند.
ب. کلیه نظام های حقوقی و ساختارهای سیاسی بر اساس دین مبین اسلام، تنظیم شده باشد.
نکته مهمّی که در اینجا قابل ذکر است، توجه به مراتب متعدد جامعة اسلامی است؛ یعنی، اینکه به هر مقدار این دو معیار در جامعه ای رعایت شود، درصد و میزان اسلامی بودن آن بالاتر می رود. در هر صورت با نگاهی به واقعیات جامعه ایران بعد از انقلاب اسلامی، مشخص می شود که جامعه ما از دو معیار جامعه اسلامی برخوردار است؛ زیرا اکثر افراد جامعه به دین مبین اسلام عقیده و باور دارند و نظام حقوقی و ساختار سیاسی جامعه نیز بر اساس آموزه های دین مبین اسلام، شکل گرفته است. در اصول قانون اساسی ایران اصل دوم بیانگر توحیدی بودن نظام اسلامی و اهداف و آرمان های آن است. اصل دوازدهم، اسلام را دین رسمی اعلام می کند و بر اساس اصل پنجم در رأس نظام، ولی فقیه جامع شرایط و نایب عام امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) حکومت را در دست داشته و سایر بخش های نظام از ایشان کسب مشروعیت می کنند.
۳ـ۲. کافر و متجاوز بودن حزب بعث و صدام
قبل از بررسی این موضوع، ابتدا لازم است به این نکته توجه شود که باید بین صدام و حزب بعث حاکم در عراق، با ملت مسلمان عراق تفکیک گذاشت؛ زیرا مردم عراق قطعاً مسلمان بوده و کسی ادعای کفر آنان را نکرده است. آنان از مرام و اعمال حکومت بعثی صدام و جنگ با ایران راضی نبودند و چه در زمان جنگ و چه بعد از آن و حوادثی که اکنون مشاهده می کنیم، پای بندی و علاقه خود را به دین مبین اسلام نشان داده اند. ارتشیان عراق نیز که با ما در طول هشت سال جنگیدند، بر سه دسته اند: بعثیان و کارگزاران حکومت صدام، افراد فریب خورده، اشخاص مجبور. از نظر فقهی حکم دسته اول و دوم ـ که کارگزاران و حامیان حکومت ظالم و جائر بعث بودند ـ با حکم دسته سوم ـ که هیچ راه فراری از اجرای دستورات صدام نداشتند ـ متفاوت بوده و حساب جدایی دارند.
بعد از بیان این مقدمه، توجه به نکات ذیل در مورد کافر بودن حزب بعث عراق و به خصوص صدام بایسته است: حضرت امام خمینی (رحمه الله) به عنوان فقیه و مجتهد اسلام شناس و مرجع تقلید جهان تشیع، دربارة صدام چنین فرمودند: «صدام حسین به حسب حکم شرعی کافر است و هم او طرفدار کفار است».(11)
اثبات این حکم نیازمند بررسی مبانی فکری و عقیدتی حزب بعث عراق و صدام از یک سو و عملکرد این حزب در مقابل ملت مسلمان عراق و ایران اسلامی از سوی دیگر است.
3ـ۲ـ۱. مبانی فکری و عقیدتی حزب بعث عراق و صدام این حزب دارای مرام سوسیالیستی بوده که از همان ابتدای تأسیس خود، به صراحت مرام الحادی و انکار رسالت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) را سرلوحه عقاید خود قرار داد. از نظر اعتقادی شعار معروفشان این بود: «آمنت بالبعث ربا لاشریک له و میشیل نبیا ما له ثانی؛ یعنی، به حزب بعث به عنوان خداوند لا شریک و به میشیل عفلق به عنوان پیامبر بی نظیر ایمان آورده ام!» این شعار بارها در اوایل تأسیس حزب بعث عراق از گوینده رادیوی آن رژیم، شنیده شد.(12)
3ـ۲ـ2. عملکردها و اقدامات غیراسلامی رژیم بعث و صدام عملکرد ننگین و سیاه این حزب از قبیل سرسپردگی به دنیای کفر و امپریالیسم، ظلم و ستم و اعدام جمع زیادی از مردم مسلمان و بی گناه عراق (بالاخص فقهایی چون شهید آیت الله صدر و شهدای بیت آیت الله حکیم و علما و مراجع تقلید دیگری از قبیل آیات عظام شهید سیدمحمد باقر صدر، شهید میرزا علی غروی و شهید شیخ محمد علی بروجردی و ...) بیانگر کفر و الحاد عملی این حزب است. همچنین راه اندازی جنگ تحمیلی علیه حکومت اسلامی ایران به نمایندگی از استکبار و کفر جهانی از دیگر دلایل قطعی برای اثبات کفر این حزب است.
توضیح آنکه: از دیدگاه فقهی هر کس که بر امام و پیشوای عادل خروج و مسلحانه شورش کند، باغی و اهل بغی محسوب می شود. چنین شخصی محکوم به کفر است و جهاد با او بر سایر مسلمانان واجب می باشد.(13) چنانکه قرآن کریم می فرماید: «وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى اْلأُخْرى فَقاتِلُوا الَّتی تَبْغی...؛ هرگاه دو گروه از مؤمنان با هم به نزاع و جنگ بپردازند، در میان آنها صلح برقرار کنید و اگر یکی از این دو بر دیگری تجاوز و ستم نماید، شما با طایفة باغی و ظالم پیکار کنید، تا به فرمان خدا بازگردد و اگر طایفة ظالم تسلیم حکم خدا شود و زمینه صلح فراهم گردد...».(14)
جنگ امام علی (علیه السلام) با ناکثین و مارقین، قاسطین نیز از نوع جهاد با باغیان بود. از نظر مصداقی باغیان و اهل بغی دارای موارد متعددی است که یکی از آنان، جمعیتی است که با تشکیلات سازمان یافته با اعمال فشار سیاسی، تبلیغاتی و نظامی و راه اندازی توطئه ها از خارج دارالاسلام و نفوذ در داخل، بخواهند به صورت یک حرکت خزنده مردم را علیه امام یا نایب بر حق او بشورانند و حاکمیت دولت اسلامی را نقض و حکومت را ساقط کنند.(15)
با توجه به این ویژگی ها، عملکرد حزب بعث در راه اندازی جنگ تحمیلی و تجاوز نظامی به جمهوری اسلامی، قطعاً از مصادیق بغی بوده که به منظور ساقط کردن حکومت اسلامی راه اندازی شده بود و قطعا از نظر اسلام، نه تنها دفاع در مقابل چنین گروه کافر و متجاوزی مشروع و واجب بوده؛ بلکه از ارزش و قداست ویژه ای نیز برخوردار است. امام راحل می فرماید: «شما برای حفظ اسلام دارید جنگ می کنید و او برای نابودی اسلام، الان اسلام به تمامه در مقابل کفر واقع شده است»(16) و یقیناً این موضع گیری حضرت امام (رحمه الله) در مقابل حزب بعث و صدام چیزی جز ترجمه کلام خداوند متعال نیست که می فرماید: «وَ قاتِلُوهُمْ حَتّى لا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ لِلّهِ»(17)
پینوشتها:
1. سوره بقره، آیه ۱۳۸
2. ر.ک: آیت الله جوادی آملی، نسبت دین و دنیا، نشر اسراء، چاپ اول ۱۳۸۱، صص ۱۰۰ ـ ۸۹
3. وسایل الشیعه، ج ۱۷، ص ۶۷
4. ر.ک: نسبت دین و دنیا، همان، صص ۹۴ – ۹۳
5. ر.ک: مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی(عج)، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۷۴، ص ۷۳
6. نهج البلاغه، خطبه ۲۷
7. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج ۶، کتاب الجهاد
8. ر.ک: قیام و انقلاب مهدی، همان، ص ۷۹
9. ر.ک: سید ابراهیم حسینی، اصل منع توسل به زور، دفتر نشر معارف، قم ۱۳۸۲
10. سید موسی میرمدرسی، جامعة برین، چاپ اول، ۱۳۸۰، صص ۲۰۹ – ۲۱۰
11. صحیفه نور، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ دوم، پاییز ۱۳۷۲، ج ۷، ص ۵۳۵
12. روزنامه جمهوری اسلامی، 81/6/3
13. ابوالفضل شکوری، فقه سیاسی اسلام، ص ۲۲۹
14. سوره حجرات، آیه ۹
15. عباسعلی عمید زنجانی، فقه سیاسی، ج ۳، ص ۳۳۶
16. سید علی بنی لوحی، امام خمینی و دفاع مقدس، ص ۵۴
17. سوره بقره، آیه ۱۹۳
منبع: پرسمان