پنجشنبه، 24 مهر 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

احکام قضایی | مسائل متفرقه: سوال دوازده

پرسش :

آیا مى‌توان گفت تفاوت مطرح در معتبره ظریف میان ابهام و سایر [انگشتان، بخاطر تفاوت در میزان کارآیى آنهاست‌؟] انگشتان، بخاطر تفاوت در میزان کارآیى آنهاست‌؟ بر این اساس، آیا مى‌توان از انگشت ابهام الغاء خصوصیت کرد و این تفاوت را در مورد سایر انگشتان نیز تعمیم داد؟ یعنى نسبت به خسارات وارده بر انگشتان با توجه به اهمیت شغل و ارزش هر انگشت عمل کنیم و به تعیین دیه و خسارات وارده بپردازیم‌؟ یکى از نظرات سه‌گانه فوق هماهنگ مى‌باشد و شیخ رحمه اللّٰه در مبسوط‍‌ از آن به روایت اکثر اصحاب یاد مى‌کند و در خلاف بر مفاد آن ادعادى اجماع مى‌نماید. حضرت آیت اللّٰه خویى (رحمه اللّٰه) همین روایت را برمى‌گزیند و وجه ترجیح آن بر سایر روایات را مخالفت آن با عامه معرفى مى‌کند. با عنایت به اینکه در عصر حاضر مشاغل متحول و دگرگون شده است، اشخاصى که دچار آسیب‌دیدگى در ناحیه انگشتان شده‌اند و داراى مشاغلى چون جراحى و خطاطى، و... هستند، اظهار مى‌دارند صدمه وارده به شغل آنها آسیب جدى رسانده است، بفرمایید: آیا مى‌توان گفت تفاوت مطرح در معتبره ظریف میان ابهام و سایر انگشتان، بخاطر تفاوت در میزان کارآیى آنهاست‌؟ براین اساس، آیا مى‌توان از انگشت ابهام الغا خصوصیت کرد و این تفاوت را در مورد سایر انگشتان نیز تعمیم داد؟ یعنى نسبت به خسارات وارده بر انگشتان با توجه به اهمیت شغل و ارزش هر انگشت عمل کنیم و به تعیین دیه و خسارات وارده بپردازیم‌؟


پاسخ :
نظریه اختلاف بهاى انگشتان، از نظر اختلاف کارآیى آنان، عادلانه و موافق کتاب و سنت است، براین مبنا، تساوى بهاى انگشتان با انگشت ابهام و بلکه برابرى سایر انگشتان با یکدیگر، نیز برخلاف عدالت محسوب مى‌شود، زیرا اختلاف کارآیى انگشتان، ناگزیر موجب اختلاف دیه آنان است و حتى اگر دلیلى از کتاب و سنت نیز نداشتیم، این اختلاف کارآیى، خود مبناى عقلى و عادلانه تعیین دیه مى‌بود آیاتى از قبیل «اِعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ‌ لِلتَّقْوىٰ‌ » نظریه مذکور را که از نمونه‌هاى بارز عدالت است تأیید مى‌کند و راجع به انگشت ابهام که در حدیث، از انگشتان دیگر، گرانتر دانسته شده ما نیازى به الغاء خصوصیت نداریم زیرا ذکر انگشت ابهام، از باب نمونه بارز آن است و «حصر» هم نیست. بنابراین در میان انگشتان دو تفاوت باید درنظر گرفته شود، اول، تفاوت کلى بین انگشتان در بعد کارایى عمومى آنان.

دوم: تفاوتى از لحاظ‍‌ کاربردهاى خصوصى. براى مثال باید گفت اگر انگشتان دست یا پاها یا چشمان یا گوش‌ها و... در صورت نسبت به یکدیگر برابرى داشته باشند بنابراین دیه گوش ناشنوا یا شنوا و دیه چشم نابینا با بینا و دیه پاى معلول با پاى سالم و دیه دست ناتوان با توانا و دیه انگشت کارى با انگشت فلج و بى‌حرکت باید برابر باشند که برخلاف عدالت و میزان کارآیى آنان در دو بعد مذکور است. و برهمین مبنا آنچه در میان علماى مشهور یا اجماعى و یا ضرورى است که دیه هر عضو یگانه‌اى مانند دهان، زبان، بین و عورت و نیز دیه اعضاى دوگانه مانند چشمان، ابروان، دستان و پاها و دو بیضه، با کل بهاى جان برابر است! بسیار جاى تعجب مى‌باشد و نیز برخلاف عدالت و مطابق «فرع افزون بر اصل است»!! که در صورت قطع کل این اعضاء با حفظ‍‌ اصل جان، دیه آنها تقریباً سى برابر خون‌بهاى انسان خواهد بود و این برخلاف عدالت اقتصادى و جانى است، مانند آنکه گفته شود ساختمانى که داراى سى اتاق است در صورت خراب کردن یک اتاق از آن، بایستى بهاى سى اتاق داده شود که اینها همه برخلاف ضرورت فطرى، عقلى، عملى، اقتصادى و برخلاف موازین عادلانه کتاب و سنت است.

منبع: احکام قضایی بر مبنای قرآنی، محمد صادقی تهرانی، ناشر: شکرانه، قم، 1392 ش.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.