جمعه، 23 آبان 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

معرفی پولس

پرسش :

پولس که بود؟


پاسخ :
وی چند سال پس از میلاد مسیح در خارج از سرزمین فلسطین، در شهر طرسوس(1) در خانواده ای یهودی متولد شد.(2) به گفته ی خودش: «روز هشتم مختون شده و از قبیله ی اسرائیل از سبط بنیامین، عبرانیی از عبرانیان»(3) و از گروه فریسیان به حساب می آمد. نام اصلی او قبل از گرویدن به مسیحیت شائول بوده است.(4) اما پس از گرایش به مسیحیت نام پولُس را برگزید. که ترجمه ی یونانی واژه ی شائول و به معنای کوچک است. (5)

پدرش در عین یهودی بودن توانسته بود با پول و ثروتی که داشت تابعیت روم را کسب کند. این امتیاز، کمک بزرگی به پولس کرد تا بعدها به عنوان یک رومی در بسیاری از موارد از آزار و اذیت مخالفان مسیحیت در امان بماند. در جوانی چند سالی در بیت المقدس سکنی گزید و به تحصیل کتاب مقدس و فراگیری اعتقادات یهودی در نزد غمالاییل، که برجسته ترین عالم یهودی بود، پرداخت. بدین ترتیب در شهر طرسوس از فرهنگ یونانی بهره برد و در بیت المقدس فرهنگ یهودی را کسب کرد و از این دو فرهنگ در شکل دادن به عقاید خود بسیار استفاده کرد.(6) چون عادت یهودیان بود که هر کس با صناعتی آشنایی داشته باشد وی پیشه ی خیمه دوزی را اختیار کرد و تا حدی احتیاجات خود را از این راه به دست می آورد.

اولین بار کتاب مقدس نام وی را در داستان شهادت استیفان که برگزیده ی حواریون بود، مطرح کرده است. پولس در زمره ی مخالفان وی و دست اندر کار شکنجه ی او بود.(7) پس از شهادت استیفان، پولس با اخذ فرمانی از مجمع یهودیان اورشلیم، برای دستگیری و آزار نو ایمانان مسیحی و دستگیری آنان برای محاکمه در اورشلیم، به سمت دمشق حرکت کرد. در اثنای همین سفر بود که به ناگاه رؤیایی عجیب مسیر زندگی اش را دگرگون کرد. مسیح (ع) بر او ظاهر شد و نکوهش کرد که چرا مسیحیان را آزار می دهی؟ پولس در همان لحظه به مسیح (ع) ایمان آورد و انقلابی در شخصیت وی پدیدار شد و از مسیح (ع) مأموریت یافت که حامی دین جدید باشد.(8)

پس از این اتفاق، سه سال از عمر خود را در بلاد عرب و دمشق گذراند و پس از آن به دیدار پطرس در اورشلیم رفت و سپس به انطاکیه روی آورد. به گفته ی برخی منابع تاریخی، پولس سه مسافرت تبلیغی عمده از شهر انطاکیه به نقاط مختلف کرده است که در نهایت در سفر سوم پس از طی شهرهای مختلف بالاخره به فلسطین رفت. خودش چنین اظهار می کند که در این سفر روح القدس با وی بوده است. برادران دینی، وی و همراهانش را از ورود به فلسطین منع کردند، چون از آزار یهودیان به وی ایمن نبودند. نصیحت یاران کارگر نیفتاد و او به اورشلیم رفت (58. م) و با یعقوب و دیگر سران کنیسه دیدار کرد.

پولس تا یک قرن پس از مرگش تقریباً فراموش شده ماند ولی هنگامی که نخستین نسل های مسیحی از میان رفتند و روایات شفاهی حواریون محو شد و هنگامی که صدها گونه بدعت روح مسیحیت را بر هم زد، رساله های پولس چهارچوبی فراهم آورد تا نظامی با ثبات شکل گیرد که جماعات پراکنده را به صورت کلیسایی مقتدر گرد هم جمع کند. حتی با وجود این، پانزده قرن سپری شد تا "لوتر" پولس را رسول مذهب گردانید و "کالوِن" در آثار او عقیده تضاد را کشف کرد. کیش پروتستان نشانه ی پیروزی پولس بر پطرس و نهضت مذهبی بنیادگرایی نشانه ی پیروزی پولس بر مسیح (ع) بود.(9)

جان ناس در کتاب تاریخ جامع ادیان می نویسد: « پولس حواری(10) را غالباً دومین مؤسس مسیحیت لقب داده اند. مسلماً او در این راه جهاد بسیار کرد و فرقه ی طرفداران اصول و شرایع موسوی را مغلوب ساخت، ولی اهمیت او بیشتر از این جهت است که وی اصول لاهوت و مبادی الوهی خاصی به وجود آورد که سبب شد نصرانیت عالمگیر شود. از این جهت، پولس بزرگترین خدمت را در تحول غربی انجام داده است.»

او صریحاً اعلام کرد که عمل ختان ـ که در آن موقع از جمله حادثترین مسئله ی تاریخ مسیحیت بود ـ وجوبی ندارد و همچنین رعایت حلال و حرام در طعام و شراب ضروری نیست و افراد بشر را به نجس و طاهر نباید تقسیم کرد. فرقه ی متعصبان و پای بندان به شریعت موسوی در کلیسای اورشلیم بر سر این قضایا با پولس حواری به مخالفت و نزاع برخاستند. وی در آن شهر با پطرس و یوحنا و یعقوب حواری مباحثه کرد و آنها به حمایت و تأیید عقاید او برخاستند، مشروط بر آن که دایره ی تبلیغ وی محدود به امم غیر مختون باشد و دیگر رسولان به دعوت از قوم مختون(11) بپردازند.(12)

گرچه پولس در برخی مواضع به جهت تواضع، خود را کمترین رسولان دانسته و گفته است: «من کمترین رسولان هستم و لایق نیستم که به رسول خوانده شوم چون که بر کلیسای خدا جفا می رسد.»(13) خود را در حد بزرگترین رسولان نیز قرار داده، چنین گفته است:«مرا یقین است که از بزرگ ترین رسولان هرگز کمتر نیستم؛ اما هر چند در کلام نیز امّی باشم لیکن در معرفت نی؛ بلکه در هر امری نزد همه کس به شما آشکار گردیدم. آیا گناه کردم که خود را ذلیل ساختم تا شما سرافراز شوید؟»(14) وی خود را تأیید شده و در بردارنده ی روح القدس می پندارد: «من نیز گمان می کنم که روح خدا را دارم»(15)

از کلمات پولس معلوم می شود که مجرد می زیسته است. در توجیه به زنان و مجردان گفته است: « لکن به مجردین و بیوه زنان می گویم که ایشان را نیکو است که مثل من بمانند لکن اگر پرهیز ندارند نکاح بکنند زیرا که نکاح از آتش هوس بهتر است.»(16)

سفرهای تبلیغی پر مشقّت، رویا رویی با مخالفان و استقامت بر نظرات خود، از او چهره ای صبور تصویر کرده است. عباراتی از کتاب مقدس اشاره می کند که پولس در ضمن موعظه اجرت می گرفت و صدقات کلیسا ها را نیز جمع آوری می کرد.(17) در رساله ی اول قرنتیان نوشت: « آیا اختیار خوردن و آشامیدن نداریم ... یا من و برنابا به تنهایی مختار نیستیم که کار نکنیم؟ کیست که هرگز از خرجی(کیسه) خود جنگ کند؟ یا کیست که تاکستانی غرس نموده از میوه اش نخورد یا کیست که گله ای بچراند و از شیر گله ننوشد.»(18)

از تعالیم پولس بوی سازش با حاکمان به مشام می رسید. او پادشاهان را نمایندگان خداوند بر روی زمین می دانست و معتقد بود که سلسله مراتب را خداوند ترتیب داده و هر کس که با صاحبان قدرت مقابله کند با تقدیر خداوند مقابله کرده است. حاکم، خادم خداست که شمشیر را بیهوده برنمی دارد، پس باید مطیع حاکمان بود.(19)

به این ترتیب، پولس می توانست طبقه ی فرهیخته و سرشناس امپراتوری را که از موقعیت اقتصادی رضایت بخشی برخوردار بودند جذب کند و با استفاده از منابع مالی آنان بینوایان را به آیین جدید دعوت کند. پشتوانه ی مالی پولس می توانست در میان یهودیان فلسطین و سرزمین های مجاور نیز پایگاهی مطمئن از هواداران به وجود آورد.(20)

از کلمات پولس در رسالات مختلف چنین استنباط می شود که احتمالاً وی در رأس تشکیلاتی مرکب از افرادی چون تیموتائوس، لوقای طبیب، مَرقُس، اَپِلُّس، اپفراس، تیخیکس، فلیمون، ارسترخس، یُسطُس، دیماس، اَرخِپُّس، سلوانس، زیناس، انیسمیس و برخی افراد دیگر بود که وظیفه ی آنان تبلیغ مسیحیت پولس و جلوگیری از ترویج خط مشی پطرس بود.(21)

بستانی، در شرح حال اپلس، اختلاف بین او و پطرس را به قدری عمیق می داند که چندین سال پس از مرگ پطرس، کلیسای روم در سال 95 میلادی مجبور به مداخله برای پایان دادن به اختلافات جناح طرفدار پولس و طرفداران پطرس شد.(22)

پی نوشت:
(1). Tarse شهری در قسمت آسیایی ترکیه
(2). ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 3، ص 680.
(3) . فیلیپیان 5:3.
(4). نامی است عبری که تلفظ یونانی آن سَولُس است. (اعمال 58:7)
(5) . حسین توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص 124.
(6). محمد ایلخانی، پولوس، ازغنون، شماره 5 – 6، ص 393.
(7). اعمال 57:7.
(8). داستان ایمان آوردن پولس به مسیح به گونه ای دیگر هم نقل شده است که ملاحظه آن خالی از لطف نیست. (ر. ک: احمد بهشتی، عیسی پیام آور اسلام، ص 78)
(9). ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 3، ص 690.
(10) . پولس، هیچگاه در زمره ی حواریان نبود اما به دلیل اهمیت نقش تبلیغی وی در توسعه ی دیانت مسیحی، به عنوان رسول مفتخر شده است.
(11). این عبارت قرینه ای است بر این که عیسی (ع) و حواریان مأمور تبلیغ در میان بنی اسرائیل بودند و رسالت مسیح (ع) که حواریان مبلغ آن بودند جهانی نبوده است.
(12). تاریخ جامع ادیان، ص 614.
(13). اول قرنتیان 9:15.
(14). دوم قرنتیان 5:11.
(15). اول قرنتیان 4:7.
(16). اول قرنتیان 6:7.
(17). دوم قرنتیان 7:11.
(18). اول قرنتیان 4:9.
(19). رومیان 1:13؛ تیطس 1:3؛ لیون دوفور، معجم اللاهوت الکتابی، ص 426.
(20). آرچیبالد رابرتسون، عیسی اسطوره یا تاریخ، ص 165.
(21). اول قرنتیان 17:4؛ دوم قرنتیان 13:7؛ کولسیان 23:4.
(22). پطرس بستانی، دایرة المعارف بستانی، ج 1، ص 330، ذیل ماده ی اپلوس.

منبع: مسیحیت شناسی مقایسه ای، محمد رضا زیبائی نژاد، انتشارات صداوسیما جمهوری اسلامی ایران، تهران، 1384، ص 91.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.