جمعه، 23 آبان 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

نفی رهبانیت مسیحی از سوی قرآن

پرسش :

خداوند چگونه در قرآن «رهبانیّت» ساختگی مسیحیان را محکوم کرده است؟


پاسخ :
خداوند در آیه 27 سوره «حدید»، اشاره به مسأله رهبانیت و برنامه ترک دنیا و دیرنشینى گروهى از مسیحیان کرده و از آن به عنوان یک بدعت نکوهش مى کند، کارى که هرگز به آنها دستور داده نشده بود، مى فرماید: (آنها رهبانیتى را بدعت گذارده بودند که ما بر آنها مقرر نداشته بودیم، گرچه هدفشان جلب خشنودى خدا بود، ولى حق آن را رعایت نکردند، لذا به آنهایى که از این گروه ایمان آوردند پاداش دادیم، و بسیارى از آنان فاسقند و خارج از اطاعت پروردگار)؛ «وَ رُهْبانِیَّةً اِبْتَدَعُوها ما کَتَبْناها عَلَیْهِمْ اِلاّ ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللّهِ فَما رَعَوها حَقَّ رَعایَتِها فَآتَیْنا الَّذِینَ آمَنُوا مِنْهُمْ اَجْرَهُمْ وَ کَثِیراً مِنْهُمْ فاسِقُونَ».

امروزه گروهى از مسیحیان تارک دنیا اعم از زن و مرد، با پناه بردن به دیرها، به صورت مجرد زندگى مى کنند و به اصطلاح به تمام مظاهر دنیا پشت پا زده و مشغول عبادت مى شوند. رهبانیت، موضوعی مربوط به امروز نیست، بلکه از بدعت هایى است که از قرن سوم میلادى، هنگام ظهور امپراطورى روم، «دیسیوس» و مبارزه شدید او با پیروان مسیح(علیه السلام) آغاز شد، آنان با شکست از این امپراطور خونخوار، به کوه ها و بیابان ها پناه بردند، و بذر رهبانیت در میان آنها پاشیده شد.(1) این گونه رهبانیت، هرگز با روح تعلیمات انبیاء سازگار نیست، این مساله در قرون اولیه مسیحیت وجود نداشت بلکه بدعتى است که بعداً به وسیله افراد نادان منحرف پایه گذاری شد و تا به امروز نیز ادامه دارد.

گروهى که با ترک زندگى اجتماعى، ازدواج و سایر فعالیّت ها، هزینه های آنان توسط بانیان خیرخواه پرداخته مى شود. حال در این دیرها چه مى گذرد؟ و بر اثر انحراف از اصول فطرى انسانى چه مفاسد عجیبى روى مى دهد؟ داستان بسیار مفصّل و غم انگیزى دارد، تا آنجا که یکى نویسندگان مسیحى با اشاره به بعضى از دیرها، آنها را کانونى از فحشاء مى شمرد. و اصولاً این زندگى غیر طبیعى بر روح و فکر آنها اثرات منفى گذاشته و سبب اختلالات روانى گوناگونى مى شود. اما اسلام خط بطلانى بر این گونه کارها کشید، و مردم را دعوت به زندگى اجتماعى توأم با پارسایى نمود.

توجه به این نکته لازم است که رهبانیت در اصل از ماده «رَهْبَه» (بر وزن ضربه) به معنى ترس و خوف است و در اینجا منظور خوف از خدا است، و به گفته «راغب» در کتاب «مفردات»، ترسى است که آمیخته با پرهیز و اضطراب باشد، سپس این واژه به کار گروهى از مسیحیان یا غیر آنها که انزواطلبى را پیش گرفته و به گمان خود به عبادت پروردگار مى پرداختند اطلاق شده است، از جمله بدعت هاى زشت مسیحیان در مورد رهبانیت، تحریم ازدواج براى مردان و زنان تارک دنیا، و پشت پا زدن به همه وظائف اجتماعى و انتخاب صومعه ها و دیرهاى دور افتاده براى برنامه هاى عبادى بود.

از آیه بالا استفاده مى شود رهبانیت به دو گونه است: مطلوب و نامطلوب. به یقین رهبانیّت نامطلوب همان چیزى است که در بالا اشاره شد، و رهبانیت مطلوب همان ساده زیستى و حذف تجمّلات از زندگى، و عدم اسارت در چنگال مال و مقام است که توأم با زندگى اجتماعى و جهاد و پیکار در مسیر حرکت جامعه به پیش، در تمام زمینه هاى معنوى و مادى معقول است. به تعبیر دیگر آیه فوق مى گوید: نوعى رهبانیت در آیین مسیح(علیه السلام) از سوى خدا نازل شده بود که زهد حضرت مسیح(علیه السلام) نمونه اى از آن بود، ولى مسیحیان در قرون بعد نوع دیگری از رهبانیت را بدعت گذارى کردند که هرگز در آیین مسیح(علیه السلام) نبود، و آن انزواى اجتماعى و بیگانگى از زندگى دنیا و ترک ازدواج و گوشه گیرى بود.

ممکن است گفته شود حضرت مسیح(علیه السلام) هم در عمر خود ازدواج نکرد، ولى نباید فراموش نمود که حضرت مسیح(علیه السلام) عمرى کوتاه داشت، او در حدود سى سال در میان مردم روى زمین زندگى نمود. که آن هم بدلیل تبلیغ آیین حق، پیوسته تحت تعقیب ظالمان بود و از نقطه اى به نقطه دیگر مى رفت، لذا مجالى براى ازدواج نیافت. به هر حال اسلام رهبانیّت بدعت گذارى شده مسیحیان را به شدت محکوم کرد. حدیث معروف «لا رُهْبانِیَّةَ فِى الاْسْلامِ»؛ (در اسلام رهبانیت وجود ندارد) در منابع مختلف آمده است. سخن درباره رهبانیت و تاریخچه و ابعاد و نتایج آن بسیار است، براى آگاهى بیشتر مى توانید به تفسیر نمونه ذیل آیه فوق مراجعه فرمایید.(2)

پی نوشت:
(1). دائرة معارف القرن العشرین، وجدی، محمّد فرید‏، دار المعرفة، بیروت، 1970 م، الطبعة الثالثة، ماده رهب.
(2). تفسیر نمونه، مکارم شیرازى ناصر، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1374 ش، چاپ اول، ج ‏23، ص 381، تفسیر: پیامبران را یکى بعد از دیگرى فرستادیم.

منبع: اخلاق در قرآن‏، مکارم شیرازى، ناصر، تهیه و تنظیم: جمعى از فضلاء، مدرسه الامام على بن ابى طالب(علیه السلام)، قم‏، 1377 ش،‏ چاپ اول‏، ج 3، ص 449.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما