حوادث قرن چهارم در تاریخ کلیسا
پرسش :
در قرن چهارم میلادی چه حوادثی در تاریخ کلیسا رخ داد؟
پاسخ :
حوادث قرن چهارم نقطه عطف مهمی در تاریخ مسیحیت به حساب می آید. این حوادث سبب شد که کلیسای مسیحیت از کلیسایی ستم دیده به کلیسای حاکم تبدیل گردد. بسیاری از عقاید رسمی کلیسای مسیحیت هم در قرن چهارم رسمیت یافت.
1ـ در اوایل قرن چهارم میلادی، دین مسیحیت در ارمنستان رسمیت یافت. در زمان شاپور اول ارمنستان به ایران تعلق داشت ولی در سال 286 میلادی تیرداد با کمک رومیان ارامنه را بر ضد ایرانیان برانگیخت و خود را پادشاه ساخت و ارمنستان را از متصرفات دولت روم گردانید. این پادشاه که در ابتدا مسیحیان را آزار می داد، نزدیک سال 300 میلادی با هدایت گریگور که رسول مشهور ارمنستان و معروف به نوربخش بود، مسیحیت را پذیرفت و با اجبار تمام مردم را به پذیرش دین جدید واداشت. از آن زمان تاکنون مذهب رسمی این کشور مسیحیت است. هم اکنون شعایر کلیسای ارمنی با کلیسای ارتدوکس مطابقت دارد. امروزه کلیسای ارمنی سه میلیون پیرو در ارمنستان و یک میلیون نفر در مناطق دیگر از جمله روسیه، هند، فلسطین، ایران و آمریکا دارد.(1)
2ـ بی شک اعطای فرمان آزادی مذهبی و پس از آن رسمیت یافتن دین مسیحی در برابر امپراطوری روم بزرگ ترین حادثه ی قرن چهارم است. فرمان آزادی مذهبی را کنستانتین (قسطنطنین) در سال 313 میلادی صادر کرد. وی فرزند نامشروع کنستانتس (قسطنطیوس) و معشوقه ی وی هلنا بود. دیوگلیسین سلف کنستانتین به دلایل اداری و نظامی تصمیم گرفت امپراطوری روم را به دو بخش تقسیم کند. روم را پایتخت بخش غربی قرار داد و برای آن امپراطوری تعیین کرد و خود به بخش شرقی که پایتخت آن را نیکومدیا واقع در ساحل دریای سیاه قرار داده بود، رفت.
در سال 312 میلادی، کنستانتین که یکی از فرماندهان بود بر مکسنتیوس امپراطور بخش غربی یورش برد. به گفته ی منابع مسیحی، هنگامی که به سمت او در حرکت بود، چنین به نظرش رسید که صلیبی در آسمان می بیند که بر آن نوشته شده است: به وسیله ی این صلیب غالب شو. پس قول داد که اگر خداوند وی را پیروز کند، مسیحیت را دین امپراطوری خود گرداند. پس از پیروزی بر دشمن فرمان میلان را در سال 313 میلادی صادر کرد که مفاد آن تسامح مذهبی بود. پس از آن کنستانتین تصمیم گرفت با امپراطور بخش شرقی که در آن زمان شخصی به نام لیسینیوس بود بجنگد و تمام امپراطوری روم را تصاحب کند. پس از شکست دادن وی، تصمیم گرفت شهری زیبا را که اولین شهر مسیحی تاریخ بود بنا کند. بنابراین، بر بقایای شهر بیزنتیوم در ساحل بوسفور شهر کنستانتینوپل (قسطنطنیه)(2) را بنا کرد.
البته مسیحی شدن امپراطور تا پایان عمر وی به تعویق افتاد. این مسئله و نکات دیگر سبب شد که محققان این احتمال را تقویت کنند که گرایش او به مسیحیت مانور سیاسی بوده است. به نوشته ی نویسنده ی تاریخ کلیسای قدیم، رفته رفته اسقفان به جای کاهنان بت پرست ندیمان پادشاه شدند و به تدریج امپراطور که قبلاً رئیس ادیان بت پرست بود، به ریاست دین مسیحیت رسید.(3)
3ـ با حاکمیت یافتن کلیسا دنیا گرایی بیش از پیش به آن راه یافت و روحانیت به منصبی پردرآمد تبدیل شد. این مسئله سبب پیدایش نهضت رهبانیت گردید.
4ـ در سال 325 میلادی، نخستین شورای جهانی کلیسا برای تدوین اعتقاد نامه ی رسمی کلیسا در مورد تثلیث و بررسی آریانیزم (اعتقادات آریوس) تشکیل شد.
آریوس برای اثبات یگانگی خداوند نظریه ی واسطه گی مسیح را مطرح کرد. خدای یگانه که روح محض بود، نمی توانست با جهان مادی ارتباط مستقیم داشته باشد، بنابراین وجود یک واسطه ضروری است. این واسطه همان پسر بود که قبل از شروع زمان به وجود آمده بود ولی یک مخلوق بود.
الکساندر (اسکندر)، اسقف اسکندریه که آریوس در حوزه ی اسقفی او خدمت می کرد، او را طرد و تکفیر کرد او پیروان و پیروانش بیش از حد انتظار بودند. بدین سان مناقشاتی درگرفت که منجر به بزرگ ترین حرکت تفرقه آمیز کلیسا به نام بدعت آریان گردید و باعث تفرقه کلیسای مسیحی شد. این جنبش تا قرن هشتم ادامه یافت.
کنستانتین که خواهان حکومتی مطلقه بود، تفرقه در کلیسا را مخاطره آمیز می دانست بنابراین، تصمیم گرفت نخستین شورای عمومی کلیساها را در نیقیه در نزدیکی پایتختش نیکومدیا فراخواند. هجده اسقف و سرانجام دو اسقف نظریات آریوس را تأیید کردند که همراه با آریوس تکفیر و تبعید شدند. دیدگاه رسمی کلیسای مسیحی درباره ی هم ذات بودن مسیح با پدر در این شورا به تصویب رسید. بلافاصله پس از این شورا، قسطنطین از احکام ضد آریوسی حمایت کرد اما سه سال بعد نظرش را تغییر داد و آریوس را از تبعید فراخواند و تا پایان دورانش از گروه مخالف شورای نیقیه حمایت کرد. امپراطور های پس از وی هم کم و بیش به دیدگاه های آریوس گرایش داشتند تا آن که تئودوسیوس که در سال 379 میلادی امپراطور بود با کمک پاپ داماسوس، شورای جهانی نیقیه را در سال 381 تشکیل داد. در این شورا بر تثلیث به عنوان دیدگاه کلیسای جامع تأکید شد. تئودوسیوس مسیحیت تثلیثی را تنها دین رسمی امپراطور اعلام و با مخالفان به سختی برخورد کرد. در قسمت شرقی امپراطوری نظریه ی شورای نیقیه جا افتاد اما در غرب، آریانیزم چهارصد سال به حیات خود ادامه داد.
5ـ در اواخر قرن چهارم ژروم (ایرونیموس) کتاب مقدس را به زبان لاتینی ترجمه کرد که به ترجمه ی ولگیت معروف بود و کلیسا قرن ها به شکل گسترده از آن استفاده کرد.
6ـ مناقشه ی دوناتیوسی از بحران های مهم قرن چهارم در جهان مسیحیت بود. در اوایل این قرن بر اثر فشارها و آزارهای دیوکلتیان به کلیسا، بسیاری تسلیم شدند و کتاب های مقدس خود را به شکنجه گران تسلیم کردند. این افراد به ترادیتوری مشهور شدند. در سال 311 میلادی یکی از ترادیتوری ها به مقام اسقفی شهر کارتاژ در شمال آفریقا منصوب شد. گروهی از این انتصاب ناراضی بودند و بر این مطلب پای می فشردند که تنها افرادی که در مقابل شکنجه گران ایمان خود را حفظ کرده اند شایسته ی رهبری کلیسایند. بنابراین، کشیشی را که در مقابل شکنجه مقاومت کرده و ایمان خود را از دست نداده بود، به مقام اسقف رقیب برگزیدند. جانشین این شخص، فردی به نام دوناتوس بود که نام این فرقه از او گرفته شده است. در شورای آرلیس که به ریاست قسطنطینی برپا شد، این موضوع مورد رسیدگی قرار گرفت و دوناتوس مجرم شناخته شد. از آن پس، دوناتیست ها نه تنها یک گروه خطاکار که گروهی یاغی به حساب می آمدند که باید با آنان مبارزه می شد. بنابراین، کلیسا و حکومت دست به دست هم دادند و برای نابودی آنان هم صدا شدند. این مبارزه در شمال آفریقا به جنگ شهرها تبدیل شد و دوناتیست ها تا قرن هفتم میلادی در معرض شکنجه و آزار قرار داشتند و بالاخره در پی حمله اعراب به شمال آفریقا از صفحه ی تاریخ محو شدند.
دوناتیست ها این مسئله را مطرح کردند که شعایری که کشیش های ناشایست اجرا می کنند، نامعتبر است. در مقابل، آوگوستین موضع کلیسای کاتولیک را بیان می کرد. به عقیده ی وی، هر چند کشیش نالایق باشد، اگر ایمان داشته باشد شعایر معتبر را دریافت خواهد کرد. به علاوه، دوناتیست ها بر خلاف کلیسای کاتولیک معتقد بودند که کلیسای بزرگ مجموعه ای از انسان های شایسته و نیک است و دیگران صلاحیت عضویت در جامعه ی مقدسان را ندارند.(4) اگر این عقیده پذیرفته می شد، کلیسا در جذب افرادی که پس از مسیحی شدن به فساد و ارتداد مبتلا می شدند، ناموفق بود. دوناتوس، امپراطور را فاقد صلاحیت در مسائل دینی و ریاست بر شوراها می دانست و یارانش را به مخالفت با اوامر امپراطور تحریک می کرد. دوناتیست ها متهم به مخالفت با تثلیث شده اند اما آوگوستین چنین اقدامی را به آنان وارد ندانسته است.(5)
7ـ در پی حاکمیت کلیسا در قرن چهارم، ثروت و دنیا گرایی به کلیسا راه یافت. از سوی دیگر، کلیسای پولسی به تعقیب و آزار مخالفان می پرداخت. نهضت رهبانیت در مقابله با فساد کلیسایی و همچنین برای حفظ اعتقادات غیر رسمی شکل گرفت.
پی نوشت:
(1). ویلیام میلر، تاریخ کلیسای قدیم در امپراتوری روم و ایران، ص 272؛ علی اصغر حکمت، نه گفتار در تاریخ ادیان، ص 219؛ اینار مولند، جهان مسیحیت، ص 50.
(2). استانبول کنونی.
(3). ویلیام میلر، تاریخ کلیسای قدیم در امپراتوری روم و ایران، ص 235.
(4). جُوان. اُ. گریدی، مسیحیت و بدعتها، ص 135.
(5). پطرس بستانی، دایرة المعارف بستانی، ج 8، ص 168.
منبع: مسیحیت شناسی مقایسه ای، محمد رضا زیبائی نژاد، انتشارات صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران، تهران، 1384، ص 290.
حوادث قرن چهارم نقطه عطف مهمی در تاریخ مسیحیت به حساب می آید. این حوادث سبب شد که کلیسای مسیحیت از کلیسایی ستم دیده به کلیسای حاکم تبدیل گردد. بسیاری از عقاید رسمی کلیسای مسیحیت هم در قرن چهارم رسمیت یافت.
1ـ در اوایل قرن چهارم میلادی، دین مسیحیت در ارمنستان رسمیت یافت. در زمان شاپور اول ارمنستان به ایران تعلق داشت ولی در سال 286 میلادی تیرداد با کمک رومیان ارامنه را بر ضد ایرانیان برانگیخت و خود را پادشاه ساخت و ارمنستان را از متصرفات دولت روم گردانید. این پادشاه که در ابتدا مسیحیان را آزار می داد، نزدیک سال 300 میلادی با هدایت گریگور که رسول مشهور ارمنستان و معروف به نوربخش بود، مسیحیت را پذیرفت و با اجبار تمام مردم را به پذیرش دین جدید واداشت. از آن زمان تاکنون مذهب رسمی این کشور مسیحیت است. هم اکنون شعایر کلیسای ارمنی با کلیسای ارتدوکس مطابقت دارد. امروزه کلیسای ارمنی سه میلیون پیرو در ارمنستان و یک میلیون نفر در مناطق دیگر از جمله روسیه، هند، فلسطین، ایران و آمریکا دارد.(1)
2ـ بی شک اعطای فرمان آزادی مذهبی و پس از آن رسمیت یافتن دین مسیحی در برابر امپراطوری روم بزرگ ترین حادثه ی قرن چهارم است. فرمان آزادی مذهبی را کنستانتین (قسطنطنین) در سال 313 میلادی صادر کرد. وی فرزند نامشروع کنستانتس (قسطنطیوس) و معشوقه ی وی هلنا بود. دیوگلیسین سلف کنستانتین به دلایل اداری و نظامی تصمیم گرفت امپراطوری روم را به دو بخش تقسیم کند. روم را پایتخت بخش غربی قرار داد و برای آن امپراطوری تعیین کرد و خود به بخش شرقی که پایتخت آن را نیکومدیا واقع در ساحل دریای سیاه قرار داده بود، رفت.
در سال 312 میلادی، کنستانتین که یکی از فرماندهان بود بر مکسنتیوس امپراطور بخش غربی یورش برد. به گفته ی منابع مسیحی، هنگامی که به سمت او در حرکت بود، چنین به نظرش رسید که صلیبی در آسمان می بیند که بر آن نوشته شده است: به وسیله ی این صلیب غالب شو. پس قول داد که اگر خداوند وی را پیروز کند، مسیحیت را دین امپراطوری خود گرداند. پس از پیروزی بر دشمن فرمان میلان را در سال 313 میلادی صادر کرد که مفاد آن تسامح مذهبی بود. پس از آن کنستانتین تصمیم گرفت با امپراطور بخش شرقی که در آن زمان شخصی به نام لیسینیوس بود بجنگد و تمام امپراطوری روم را تصاحب کند. پس از شکست دادن وی، تصمیم گرفت شهری زیبا را که اولین شهر مسیحی تاریخ بود بنا کند. بنابراین، بر بقایای شهر بیزنتیوم در ساحل بوسفور شهر کنستانتینوپل (قسطنطنیه)(2) را بنا کرد.
البته مسیحی شدن امپراطور تا پایان عمر وی به تعویق افتاد. این مسئله و نکات دیگر سبب شد که محققان این احتمال را تقویت کنند که گرایش او به مسیحیت مانور سیاسی بوده است. به نوشته ی نویسنده ی تاریخ کلیسای قدیم، رفته رفته اسقفان به جای کاهنان بت پرست ندیمان پادشاه شدند و به تدریج امپراطور که قبلاً رئیس ادیان بت پرست بود، به ریاست دین مسیحیت رسید.(3)
3ـ با حاکمیت یافتن کلیسا دنیا گرایی بیش از پیش به آن راه یافت و روحانیت به منصبی پردرآمد تبدیل شد. این مسئله سبب پیدایش نهضت رهبانیت گردید.
4ـ در سال 325 میلادی، نخستین شورای جهانی کلیسا برای تدوین اعتقاد نامه ی رسمی کلیسا در مورد تثلیث و بررسی آریانیزم (اعتقادات آریوس) تشکیل شد.
آریوس برای اثبات یگانگی خداوند نظریه ی واسطه گی مسیح را مطرح کرد. خدای یگانه که روح محض بود، نمی توانست با جهان مادی ارتباط مستقیم داشته باشد، بنابراین وجود یک واسطه ضروری است. این واسطه همان پسر بود که قبل از شروع زمان به وجود آمده بود ولی یک مخلوق بود.
الکساندر (اسکندر)، اسقف اسکندریه که آریوس در حوزه ی اسقفی او خدمت می کرد، او را طرد و تکفیر کرد او پیروان و پیروانش بیش از حد انتظار بودند. بدین سان مناقشاتی درگرفت که منجر به بزرگ ترین حرکت تفرقه آمیز کلیسا به نام بدعت آریان گردید و باعث تفرقه کلیسای مسیحی شد. این جنبش تا قرن هشتم ادامه یافت.
کنستانتین که خواهان حکومتی مطلقه بود، تفرقه در کلیسا را مخاطره آمیز می دانست بنابراین، تصمیم گرفت نخستین شورای عمومی کلیساها را در نیقیه در نزدیکی پایتختش نیکومدیا فراخواند. هجده اسقف و سرانجام دو اسقف نظریات آریوس را تأیید کردند که همراه با آریوس تکفیر و تبعید شدند. دیدگاه رسمی کلیسای مسیحی درباره ی هم ذات بودن مسیح با پدر در این شورا به تصویب رسید. بلافاصله پس از این شورا، قسطنطین از احکام ضد آریوسی حمایت کرد اما سه سال بعد نظرش را تغییر داد و آریوس را از تبعید فراخواند و تا پایان دورانش از گروه مخالف شورای نیقیه حمایت کرد. امپراطور های پس از وی هم کم و بیش به دیدگاه های آریوس گرایش داشتند تا آن که تئودوسیوس که در سال 379 میلادی امپراطور بود با کمک پاپ داماسوس، شورای جهانی نیقیه را در سال 381 تشکیل داد. در این شورا بر تثلیث به عنوان دیدگاه کلیسای جامع تأکید شد. تئودوسیوس مسیحیت تثلیثی را تنها دین رسمی امپراطور اعلام و با مخالفان به سختی برخورد کرد. در قسمت شرقی امپراطوری نظریه ی شورای نیقیه جا افتاد اما در غرب، آریانیزم چهارصد سال به حیات خود ادامه داد.
5ـ در اواخر قرن چهارم ژروم (ایرونیموس) کتاب مقدس را به زبان لاتینی ترجمه کرد که به ترجمه ی ولگیت معروف بود و کلیسا قرن ها به شکل گسترده از آن استفاده کرد.
6ـ مناقشه ی دوناتیوسی از بحران های مهم قرن چهارم در جهان مسیحیت بود. در اوایل این قرن بر اثر فشارها و آزارهای دیوکلتیان به کلیسا، بسیاری تسلیم شدند و کتاب های مقدس خود را به شکنجه گران تسلیم کردند. این افراد به ترادیتوری مشهور شدند. در سال 311 میلادی یکی از ترادیتوری ها به مقام اسقفی شهر کارتاژ در شمال آفریقا منصوب شد. گروهی از این انتصاب ناراضی بودند و بر این مطلب پای می فشردند که تنها افرادی که در مقابل شکنجه گران ایمان خود را حفظ کرده اند شایسته ی رهبری کلیسایند. بنابراین، کشیشی را که در مقابل شکنجه مقاومت کرده و ایمان خود را از دست نداده بود، به مقام اسقف رقیب برگزیدند. جانشین این شخص، فردی به نام دوناتوس بود که نام این فرقه از او گرفته شده است. در شورای آرلیس که به ریاست قسطنطینی برپا شد، این موضوع مورد رسیدگی قرار گرفت و دوناتوس مجرم شناخته شد. از آن پس، دوناتیست ها نه تنها یک گروه خطاکار که گروهی یاغی به حساب می آمدند که باید با آنان مبارزه می شد. بنابراین، کلیسا و حکومت دست به دست هم دادند و برای نابودی آنان هم صدا شدند. این مبارزه در شمال آفریقا به جنگ شهرها تبدیل شد و دوناتیست ها تا قرن هفتم میلادی در معرض شکنجه و آزار قرار داشتند و بالاخره در پی حمله اعراب به شمال آفریقا از صفحه ی تاریخ محو شدند.
دوناتیست ها این مسئله را مطرح کردند که شعایری که کشیش های ناشایست اجرا می کنند، نامعتبر است. در مقابل، آوگوستین موضع کلیسای کاتولیک را بیان می کرد. به عقیده ی وی، هر چند کشیش نالایق باشد، اگر ایمان داشته باشد شعایر معتبر را دریافت خواهد کرد. به علاوه، دوناتیست ها بر خلاف کلیسای کاتولیک معتقد بودند که کلیسای بزرگ مجموعه ای از انسان های شایسته و نیک است و دیگران صلاحیت عضویت در جامعه ی مقدسان را ندارند.(4) اگر این عقیده پذیرفته می شد، کلیسا در جذب افرادی که پس از مسیحی شدن به فساد و ارتداد مبتلا می شدند، ناموفق بود. دوناتوس، امپراطور را فاقد صلاحیت در مسائل دینی و ریاست بر شوراها می دانست و یارانش را به مخالفت با اوامر امپراطور تحریک می کرد. دوناتیست ها متهم به مخالفت با تثلیث شده اند اما آوگوستین چنین اقدامی را به آنان وارد ندانسته است.(5)
7ـ در پی حاکمیت کلیسا در قرن چهارم، ثروت و دنیا گرایی به کلیسا راه یافت. از سوی دیگر، کلیسای پولسی به تعقیب و آزار مخالفان می پرداخت. نهضت رهبانیت در مقابله با فساد کلیسایی و همچنین برای حفظ اعتقادات غیر رسمی شکل گرفت.
پی نوشت:
(1). ویلیام میلر، تاریخ کلیسای قدیم در امپراتوری روم و ایران، ص 272؛ علی اصغر حکمت، نه گفتار در تاریخ ادیان، ص 219؛ اینار مولند، جهان مسیحیت، ص 50.
(2). استانبول کنونی.
(3). ویلیام میلر، تاریخ کلیسای قدیم در امپراتوری روم و ایران، ص 235.
(4). جُوان. اُ. گریدی، مسیحیت و بدعتها، ص 135.
(5). پطرس بستانی، دایرة المعارف بستانی، ج 8، ص 168.
منبع: مسیحیت شناسی مقایسه ای، محمد رضا زیبائی نژاد، انتشارات صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران، تهران، 1384، ص 290.