جمعه، 23 آبان 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

سرچشمه تاریخى رهبانیت

پرسش :

سرچشمه تاریخى رهبانیت چیست؟


پاسخ :
تواریخ موجود مسیحیت نشان مى دهد، رهبانیت به صورت فعلى در قرون اول مسیحیت وجود نداشته، و پیدایش آن را بعد از قرن سوم میلادى، هنگام ظهور «امپراطور رومى» به نام «دیسیوس» و مبارزه شدید او با پیروان مسیح(علیه السلام) مى دانند، آنها بر اثر شکست از این «امپراطور» (خونخوار) به کوهها و بیابانها پناه بردند».(1)

در روایات اسلامى نیز همین معنى به صورت دقیقترى از پیغمبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) نقل شده که روزى آن حضرت(صلى الله علیه وآله) به «ابن مسعود» فرمود: «مى دانى رهبانیت از کجا پیدا شد»؟ عرض کرد: خدا و پیامبرش آگاهترند، فرمود: «بعد از عیسى(علیه السلام) جمعى از جباران ظهور کردند، و مؤمنان سه مرتبه با آنها پیکار نموده شکست خوردند، لذا به بیابانها متوارى شدند، و به انتظار ظهور پیامبر موعود عیسى، حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله) در غارهاى کوهها، به عبادت مشغول گشتند، بعضى از آنها بر دین خود باقى ماندند، و بعضى راه کفر پیش گرفتند.

سپس افزود آیا مى دانى «رهبانیت» امّت من چیست؟ عرض کرد: خدا و رسولش آگاهترند، فرمود: «الهِجْرَةُ، وَ الجِهادُ، وَ الَّصلاةُ، وَ الصَّوْمُ، وَ الحَجُّ، وَ العُمْرَةُ»؛ (رهبانیت امت من هجرت و جهاد و نماز و روزه و حج و عمره است).(2)

مورخ مشهور مسیحى «ویل دورانت» در تاریخ معروف خود در جلد 13 بحث مشروحى راجع به رهبانان نقل مى کند، او معتقد است: پیوستن «راهبه ها» (زنان تارک دنیا) به «راهبان» از قرن چهارم میلادى شروع شد، و روز به روز کار «رهبانیت» بالا گرفت تا در قرن دهم میلادى به اوج خود رسید.(3)

بدون شک، این پدیده اجتماعى، مانند هر پدیده دیگر، علاوه بر ریشه هاى تاریخى، ریشه هاى روانى نیز دارد، که از جمله مى توان به این واقعیت اشاره کرد که: اصولاً عکس العمل روانى افراد و اقوام مختلف در برابر شکستها و ناکامیها کاملاً متفاوت است، بعضى، تمایل به انزوا و درون گرائى پیدا مى کنند و کاملاً از اجتماع و فعالیتهاى اجتماعى کنار مى کشند، در حالى که گروه دیگر، از شکست، درس استقامت مى آموزند و صلابت و مقاومت بیشترى پیدا مى کنند، گروه اول، به رهبانیت یا چیزى شبیه به آن رو مى آورند و گروه دوم، به عکس، اجتماعى تر مى شوند.

پی نوشت:
(1). «دائرة المعارف قرن بیستم»، ماده «رهب».
(2). تفسیر «مجمع البیان»، جلد 9، صفحه 243 (با کمى تلخیص)، در تفسیر «درّ المنثور» حدیث دیگرى شبیه آن نقل شده (جلد 6، صفحه 177).
(3). تاریخ «ویل دورانت»، جلد 13، صفحه 443.

منبع: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دارالکتب الإسلامیه، چاپ بیست و هفتم، ج 23، ص 400.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.