مقام و منزلت حضرت فاطمه معصومه علیها السلام
پرسش :
نسب حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام) چیست و ایشان چه مقام و جایگاهی دارند؟
پاسخ :
در مقام و منزلت و جایگاه این بانوى بزرگوار نزد اهل بیت(علیهم السلام) همین بس که امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «...أَلَا إِنَّ لِلْجَنَّةِ ثَمَانِیَةَ أَبْوَابٍ ثَلَاثَةٌ مِنْهَا إِلَى قُمَّ تُقْبَضُ فِیهَا امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدِی اسْمُهَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُوسَى وَ تُدْخَلُ بِشَفَاعَتِهَا شِیعَتِی الْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِمْ»(5)؛ (آگاه باشید بهشت هشت در دارد که سه در آن به سوى قم است. بانویى از فرزندان من در آنجا وفات مى کند که نامش فاطمه دختر موسى است. همه شیعیان ما به شفاعت او وارد بهشت مى شوند).
همچنین مقام معنوی او در مرحله ای است که در فرازی از زیارتنامه معروفش که توسط امام رضا(علیه السلام) بیان شده است می خوانیم: «یا فاطِمَةُ اشْفَعى لى فىِ الْجَنَّةِ، فَانَّ لَکِ عِنْدَ اللَّهِ شَاْناً مِنَ الشَّاْنِ»(6)؛ (اى فاطمه مرا در بهشت شفاعت کن چرا که در پیشگاه خدا داراى جایگاه با عظمت هستى).
حضرت معصومه(سلام الله علیها) از لحاظ علمی و حدیثی مثل مادرش حضرت زهرا(سلام الله علیها) «عالمه» و «محدثه» بود و همان گونه که حضرت زهرا(سلام الله علیها) با استدلالهای متین و استوار، حقانیت ولایت حضرت علی(علیه السلام) را تبیین می کرد، حضرت معصومه(علیها سلام) نیز چنین بود. روایاتی که از آن حضرت نقل شده غالباً درباره امامت و ولایت علی(علیه السلام) است که با اثبات ولایت او ولایت سایر امامان معصوم نیز ثابت می شود. برای نمونه حضرت معصومه با چند واسطه از حضرت زهرا نقل می کنند که فرمود: پیامبر در شب معراج به بهشت رفت و بر روی پرده ای در قصر بهشت دید که چنین نوشته شده: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِیٌ وَلِیُ الْقَوْمِ»؛ (معبودی جز خدای یکتا و بی همتا نیست محمد رسول خدا و علی ولی و رهبر مردم است) ... و بر روی پرده درگاه قصر دیگری نوشته شده است: «شِیعَةُ عَلِیٍّ هُمُ الْفَائِزُون» ؛ (شیعیان علی رستگارند).(7)
همچنین در باب مکانت علمی حضرت معصومه نقل شده است که روزی عده ای از شیعیان وارد مدینه شدند و پرسش هایی داشتند که می خواستند از محضر امام کاظم(علیه السلام) بپرسند و ایشان در سفر بود. از این رو فاطمه معصومه(سلام الله علیها) پاسخ آن پرسش ها را نوشت و به آنان تسلیم نمود. آنان از مدینه خارج شده و در بیرون شهر با امام کاظم(علیه السلام) مصادف شدند. هنگامی که امام پرسشهای آنان و پاسخهای معصومه(سلام الله علیها) را مشاهده کرد، سه بار فرمود: «فِدَاهَا أَبُوهَا»؛ (پدرش به فدایش باد).(8)
1. بعضی می گویند که ایشان بنا به دستور پدر بزگوارشان ازدواج نکردند. بنابر آنچه «یعقوبی» نقل می کند، امام موسی بن جعفر(سلام الله علیها) وصیت فرمود که[دخترانشان] ازدواج نکنند.(9) اما برخی این خبر را مجعول دانسته و آن را رد می کنند.(10) ضمن اینکه امام معصوم دستوری برخلاف دستور مؤکد شرع نمی دهد. آنچه در وصیت امام کاظم(علیه السلام) در کتاب شریف اصول کافی آمده، توصیه به تبعیت همه فرزندان از امام رضا(علیه السلام) و سپردن اختیار ازدواج دختران به ایشان است، نه چیز دیگر: «لَا یُزَوِّجُ بَنَاتِی أَحَدٌ مِنْ إِخْوَتِهِنَّ مِنْ أُمَّهَاتِهِنَّ وَ لَا سُلْطَانٌ وَ لَا عَمٌّ إِلَّا بِرَأْیِهِ وَ مَشُورَتِهِ فَإِنْ فَعَلُوا غَیْرَ ذَلِکَ فَقَدْ خَالَفُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ جَاهَدُوهُ فِی مُلْکِهِ وَ هُوَ أَعْرَفُ بِمَنَاکِحِ قَوْمِهِ فَإِنْ أَرَادَ أَنْ یُزَوِّجَ زَوَّجَ وَ إِنْ أَرَادَ أَنْ یَتْرُکَ تَرَک...» (11)؛ (هیچ یک از دخترانم را نباید برادران مادری، سلاطین و یا عموهایشان شوهر دهند، مگر با نظر و مشورت رضا(علیه السلام)، اگر بدون اجازه او به چنین کاری اقدام کنند، با خدا و رسول خدا(صلی الله علیه وآله) مخالفت ورزیده اند و در سلطنت خدا منازعه نموده اند؛ زیرا او به مصالح قومش در امر ازدواج آگاه تر است، پس هر کسی را او بخواهد تزویج می کند و هر کسی را او نخواهد تزویج نمی کند).
2. قول دیگری نیز وجود دارد که می گوید: «دلیل عدم ازدواج حضرت معصومه(سلام الله علیها) عدم وجود هم شأنی برای ایشان می باشد»؛ چنانکه در مورد حضرت زهرا(سلام الله علیها) نیز نقل شده است که اگر امام علی(علیه السلام) نبود هم کفوی برای ایشان پیدا نمی شد.
این نظر نمی تواند درست باشد؛ چرا که بر خلاف توصیه موکّد اهل بیت به ازدواج است و در ازدواج مورد نظر آنها «مؤمن هم کفو مؤمنه است». از طرفی مقام حضرت زهراء(سلام الله علیها) با همه زنان عالم فرق می کند.
3. اما «نظر دقیقتر» درباره عدم ازدواج حضرت معصومه(سلام الله علیها) این است که از آنجا که در دوران هارون الرشید و مأمون، شیعیان و علویان و به ویژه امام کاظم(علیه السلام) مورد سخت ترین فشارها و آزارها بودند و ارتباطات اجتماعی آنان به شدت محدود بود، کسی جرات نزدیک شدن به خاندان اهل بیت(علیهم السلام) را پیدا نمی کرد؛ چه رسد به آنکه با آنان پیوند نیز برقرار سازد. وصیت امام کاظم(علیه السلام) نیز بخاطر لحاظ همین شرایط بوده است. اینکه برخی از خواهران حضرت معصومه نیز موفق به ازدواج نشدند این مسأله را تایید می کند.(12)
نکته دیگر در این باره، عدم توجّه دقیق منابع تاریخی به ازدواج دختران اهل بیت است؛ علاوه بر حضرت معصومه درباره ازدواج سایر دختران اهل بیت نیز خبر قطعی وجود ندارد و درباره ازدواج بسیاری از آنها شاهد اخبار مختلف و ضد و نقیضی هستیم. در مورد حضرت معصومه نیز خبری مبنی بر ازدواج ایشان نقل نشده است؛ اما این بدان معنی نیست که بتوان حکم قطعی درباره عدم ازدواج ایشان و برخی خواهران ایشان داشت، بلکه ممکن است ازدواج کرده باشند اما بخاطر فشارها و سخت گیری هایی که با این خانواده صورت می پذیرفت علنی نشده باشد. اما برفرضی که ازدواج نکرده باشند، باز هم قطعا به معنی بی توجهی و عدم رغبت به ازدواج نبوده، بلکه همین جو خفقان حاکم علیه این خانواده مانع این امر شده است.
طبق نقل دیگر حضرت معصومه(سلام الله علیها) که از کودکی همراه امام رضا(علیه السلام) بودند و علاقه بسیاری به ایشان داشتند و علوم و معارف زیادی نیز از ایشان کسب نمودند، بعد از سفر اجباری امام رضا(علیه السلام) به ایران حضرت معصومه نیز طاقت دوری از برادر و امام زمان خود را نداشت و به همراه گروهی از اطرافیان خود از مدینه به سمت ایران حرکت کرد، اما هنگامى که به ساوه رسید بیمار و بسترى شد. آن حضرت که از وجود قم و سکونت شیعیان در آن اطلاع داشت به خادم مخصوصش فرمود: «مرا به قم ببرید».(14) ایشان پس از عزیمت به قم مدتی در آنجا بودند سپس از دنیا رفتند.
درباره عکس العمل امام رضا(علیه السلام) - در صورت صحت این اتفاقات - در منابع تاریخی اشاره دقیقی وجود ندارد. امّا بدیهی است که مأمون هرگز طوری عمل نمی کرد که حمله به این کاروان به او نسبت داده شود؛ زیرا او امام رضا(علیه السلام) را به ایران آورد و به ظاهر ولیعهد خود قرار داد تا بگوید من به ایشان علاقه دارم و بدین وسیله خشم دوستداران اهل بیت را فرو نشاند. در چنین شرایطی ماهیت حمله کنندگان هرگز مشخص نمی شود تا بخواهد عکس العملی از سوی امام رضا(علیه السلام) و یا شیعیان انجام پذیرد. برای هر نوع واکنشی حجّت ظاهری لازم بود که وجود نداشت. تنها کاری که شیعیان انجام دادند این بود که حضرت معصومه(سلام الله علیها) را به قم که محل زندگی دوست داران اهل بیت(علیهم السلام) بود منتقل کنند.
برخی نیز علت بیماری ایشان را خبر شهادت امام رضا(علیه السلام) ذکر کرده اند، ولى این مطلب خلاف تحقیق است؛ چرا که روایت سعد بن سعد از حضرت رضا(علیه السّلام) بر این مطلب دلالت دارد که حضرت معصومه(سلام اللَّه علیها) پیش از حضرت رضا(علیه السّلام) از دنیا رفته اند، زیرا در آن روایت، سعد مى گوید: «من از امام رضا(علیه السّلام) راجع به زیارت فاطمه(سلام اللَّه علیها) دختر موسى بن جعفر پرسش کردم...».(17) این سؤال حاکى از آن است که در زمان پرسش، حضرت معصومه از دنیا رفته بودند و مرقد و مضجع وى معلوم بوده است.
علاوه بر این تاریخ شهادت حضرت رضا(علیهالسّلام) مضبوط و در دست است و آن بر حسب نقل مورّخان، آخر ماه صفر سال 203 هجرى قمرى است و سال مسافرت آن بزرگوار به توس سال 200 از هجرت بوده است و حضرت معصومه(سلام اللَّه علیها) در پى مسافرت برادرشان و به تصریح بعضى از اهل تاریخ در سال 201 هجرى به عزم دیدار وى حرکت کرده اند. بنابراین وفات آن مخدّره حدود دو سال قبل از شهادت حضرت رضا(علیه السّلام) واقع شده است.(18)
در هر صورت حضرت معصومه(علیها السلام) پس از بیماری تصمیم گرفتند به قم که محل سکونت دوست داران اهل بیت بود بیایند، از سوى دیگر وقتى مردم قم خبر ورود آن حضرت به ساوه را شنیدند تصمیم گرفتند آن حضرت را به شهر خود دعوت کنند، بدین جهت پسران و نوادگان سعد اشعرى به محضر آن حضرت رسیده و ایشان را به قم آورده و در کمال احترام از وى پذیرایى نمودند. هر چند آن حضرت متأسّفانه پس از مدّت کوتاهى بدرود حیات گفتند.(19)
روز رحلت حضرت فاطمه معصومه(علیها السلام) مطابق روایتی روز دهم ربیع الثانی سال 201 ه.ق است.(20) و مطابق نقل دیگر، روز دوازدهم، روز وفات آن حضرت است، لذا مناسب است مؤمنین این سه روز( دهم تا دوازدهم) را به یاد آن حضرت، گرامى بدارند.(21)
1. سعد بن سعد مى گوید: در مورد زیارت حرم فاطمه دختر امام موسى کاظم(علیه السلام) از امام رضا(علیه السلام) سؤال کردم. حضرت فرمود: «مَنْ زارَها فَلَهُ الْجَنَّةُ» (22)؛ (کسى که آن حضرت را زیارت کند پاداشش بهشت است).
2. نویسنده کتاب کامل الزیارت به نقل از پدر و برادر بزرگوارش مطابق روایتى از امام جواد(علیه السلام) چنین نقل مى کند: «مَنْ زارَ عَمَّتى بِقُمْ فَلَهُ الْجَنَّةُ» (23)؛ (هر کس [مرقد] عمّه ام [حضرت فاطمه معصومه(علیها السلام)] را در قم زیارت کند، بهشت از آن اوست).
همچنین در روایتی که در ابتدای بحث نیز به آن اشاره شد، امام رضا(علیه السلام) زیارت حضرت معصومه(سلام الله علیها) را مانند زیارت خود دانسته است، و از آنجا که زیارت امام رضا(علیه السلام) از جایگاه بسیار بالایی برخوردار است این روایت نشانه اهمیت بالای زیارت حضرت معصومه(سلام الله علیها) می باشد.
[در حال حاضر] حرم مطهر آن بانوى سرفراز کانون علم و عمل و مرکز نور و هدایت به صور گوناگون است: تدریس، تدرّس، مباحثه، مناجات، دعا، اذان، نماز جماعت، اقامه عزا و سوگوارى عزیزان خدا، مراسم جشن و سرور در اعیاد مذهبى، سخنرانى هاى سودمند مذهبى، ارشاد، وعظ و خطابه، قرائت قرآن کریم، ذکر مصیبت امام حسین(علیه السّلام)، مدیحه و مرثیه سرایی خاندان عصمت(علیهم السلام)، نشر معارف اهل بیت(علیهم السلام)، آشنایى ملل مسمان جهان با یکدیگر و ده ها عناوین افتخارآمیز دیگر از فیوضات این کانون فیض لاینقطع و گسترده الهى است.(25)
پی نوشت:
(1). کلیات مفاتیح نوین، مکارم شیرازی، ناصر، مدرسه الامام على بن ابى طالب(علیه السلام)، قم، 1390 ه.ش، چاپ بیست و نهم، ص 829؛ فروغى از کوثر(زندگینامه حضرت فاطمه معصومه)، محمد بیگی، الیاس، انتشارات زائر، قم، 1379 ه.ش، ص 32.
(2). عیون أخبار الرضا(علیه السلام)، شیخ صدوق، ترجمه: حمید رضا مستفید- على اکبر غفارى، نشر صدوق، تهران، 1372 ه.ش، چاپ اول، ج 1، ص 31.
(3). ریاحین الشریعة، محلاتی، ذبیح الله، دار الکتب الاسلامیه، تهران، بی تا، ج 5، ص 35.
(4). همراه زائران قم و جمکران، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات امام على بن ابى طالب(علیه السلام)، قم، 1390 ه.ش، چاپ اول، ص 59.
(5). بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1403 ه.ق، چاپ دوم، ج 57، ص 228.
(6). کلیات مفاتیح نوین، همان، ص 579.
(7). بحار الأنوار، همان، ج 65، ص 77.
(8). همراه زائران قم و جمکران، همان، ص 61؛ کشف اللئالی، نقل از: کریمه اهل بیت(علیها السلام)، مهدیپور، علیاکبر، نشر حاذق، قم، ۱۳۷۴ ه.ش، چاپ اول، ص 63 و 64.
(9). تاریخ یعقوبی، یعقوبی، ابن واضح، چاپ نجف، ۱۳۸۴هـ ق، ج ۳، ص 151.
(10). حیاة الإمام موسی بن جعفر(علیهما السلام)، قرشی، باقر شریف، دارالبلاغة، بیروت، ۱۴۱۳ ه.ق، ج 2، ص 479.
(11). الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1407 ه.ق، چاپ چهارم، ج ۱، ص 317.
(12). حضرت معصومه فاطمه دوم، محمدی اشتهاردی، محمد، انتشارات علامه، 1375 ه.ش، چاپ اول، ص 116.
(13). بارگاه فاطمه معصومه، میرعظیمی، سید جعفر، انتشارات نهضت، بی جا، ص 24.
(14). همراه زائران قم و جمکران، همان، ص 39.
(15). قیام سادات علوی، تشید، علی اکبر، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۳۱ ه.ش، ص 160.
(16). الحیاة السیاسیة للإمام الرضا(علیه السلام)، السید جعفر مرتضى العاملی، جماعة المدرّسین فی الحوزة العلمیة، 1403 ه.ق، چاپ دوم، ص 428.
(17). کامل الزیارات، ابن قولویه، جعفر بن محمد، محقق و مصحح: عبدالحسین امینى، دار المرتضویة، نجف اشرف، 1356 ه.ش، ص 324.
(18). همراه زائران قم و جمکران، همان، ص 39 - 40؛ فروغى از کوثر(زندگینامه حضرت فاطمه معصومه)، همان، ص 32.
(19). همراه زائران قم و جمکران، همان، ص 40.
(20). فروغى از کوثر(زندگىنامه حضرت فاطمه معصومه)، همان، ص 32.
(21). کلیات مفاتیح نوین، همان، ص 617، پاورقی.
(22). کامل الزیارات، همان.
(23). همان.
(24). همراه زائران قم و جمکران، همان، ص40 و 26.
منبع: بانوی ملکوت، علی کریمی جهرمی، چاپ اول، بوستان کتاب، 1393 ه.ش.
نسب حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها)
حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) 25 سال بعد از تولد امام رضا(علیه السلام) دیده به جهان گشود. در مورد روز تولدشان اختلاف وجود دارد؛ بنا بر نقلى، اوّل ذى القعده سال 173 هجرى، روز میلاد حضرت فاطمه معصومه(علیها السلام) است.(1) پدرش امام موسى بن جعفر(علیهما السلام) و مادرش بانویى پاکیزه به نام «نجمه» بود که وقتی حضرت رضا(علیه السّلام) را به دنیا آورد امام کاظم(علیه السّلام) او را «طاهره» نامید، و اسامى دیگرى نیز داشت؛ از جمله: نجمه، اروى، سَکَن، سمانه و تکتم که آخرین نام او بود.(2) مهمترین لقب فاطمه دختر امام کاظم(علیه السلام) «معصومه» می باشد و از روایتی منتسب به امام رضا(علیه السلام) اخذ شده است که فرمود: «مَنْ زارَ الْمَعْصُومَةَ بِقُمْ کَمَنْ زارَنى» (3)؛ (هرکس حضرت معصومه(علیها السلام) را در قم زیارت کند گویا مرا زیارت کرده است).(4)مقامات حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها)
حضرت معصومه(سلام الله علیها) بعد از پدر، در سال ۱۷۹ ه.ق تحت کفالت برادرش حضرت امام رضا(علیه السلام) قرار گرفت و تا سال ۲۰۰ ه.ق یعنی ۲۱ سال تمام، در کنار برادر بزرگوارشان به مقامات عالی و کمالات علمی و معنوی و اخلاقی دست یافت؛ برخی از مقامات ایشان عبارت است از:
مقام شفاعت
در مقام و منزلت و جایگاه این بانوى بزرگوار نزد اهل بیت(علیهم السلام) همین بس که امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «...أَلَا إِنَّ لِلْجَنَّةِ ثَمَانِیَةَ أَبْوَابٍ ثَلَاثَةٌ مِنْهَا إِلَى قُمَّ تُقْبَضُ فِیهَا امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدِی اسْمُهَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُوسَى وَ تُدْخَلُ بِشَفَاعَتِهَا شِیعَتِی الْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِمْ»(5)؛ (آگاه باشید بهشت هشت در دارد که سه در آن به سوى قم است. بانویى از فرزندان من در آنجا وفات مى کند که نامش فاطمه دختر موسى است. همه شیعیان ما به شفاعت او وارد بهشت مى شوند).همچنین مقام معنوی او در مرحله ای است که در فرازی از زیارتنامه معروفش که توسط امام رضا(علیه السلام) بیان شده است می خوانیم: «یا فاطِمَةُ اشْفَعى لى فىِ الْجَنَّةِ، فَانَّ لَکِ عِنْدَ اللَّهِ شَاْناً مِنَ الشَّاْنِ»(6)؛ (اى فاطمه مرا در بهشت شفاعت کن چرا که در پیشگاه خدا داراى جایگاه با عظمت هستى).
مقام علمی و حدیثی
حضرت معصومه(سلام الله علیها) از لحاظ علمی و حدیثی مثل مادرش حضرت زهرا(سلام الله علیها) «عالمه» و «محدثه» بود و همان گونه که حضرت زهرا(سلام الله علیها) با استدلالهای متین و استوار، حقانیت ولایت حضرت علی(علیه السلام) را تبیین می کرد، حضرت معصومه(علیها سلام) نیز چنین بود. روایاتی که از آن حضرت نقل شده غالباً درباره امامت و ولایت علی(علیه السلام) است که با اثبات ولایت او ولایت سایر امامان معصوم نیز ثابت می شود. برای نمونه حضرت معصومه با چند واسطه از حضرت زهرا نقل می کنند که فرمود: پیامبر در شب معراج به بهشت رفت و بر روی پرده ای در قصر بهشت دید که چنین نوشته شده: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِیٌ وَلِیُ الْقَوْمِ»؛ (معبودی جز خدای یکتا و بی همتا نیست محمد رسول خدا و علی ولی و رهبر مردم است) ... و بر روی پرده درگاه قصر دیگری نوشته شده است: «شِیعَةُ عَلِیٍّ هُمُ الْفَائِزُون» ؛ (شیعیان علی رستگارند).(7)همچنین در باب مکانت علمی حضرت معصومه نقل شده است که روزی عده ای از شیعیان وارد مدینه شدند و پرسش هایی داشتند که می خواستند از محضر امام کاظم(علیه السلام) بپرسند و ایشان در سفر بود. از این رو فاطمه معصومه(سلام الله علیها) پاسخ آن پرسش ها را نوشت و به آنان تسلیم نمود. آنان از مدینه خارج شده و در بیرون شهر با امام کاظم(علیه السلام) مصادف شدند. هنگامی که امام پرسشهای آنان و پاسخهای معصومه(سلام الله علیها) را مشاهده کرد، سه بار فرمود: «فِدَاهَا أَبُوهَا»؛ (پدرش به فدایش باد).(8)
مساله ازدواج نکردن حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها)
درباره علّت ازدواج نکردن ایشان نظرات مختلفی وجود دارد که اجمالا آنها را بررسی می کنیم:1. بعضی می گویند که ایشان بنا به دستور پدر بزگوارشان ازدواج نکردند. بنابر آنچه «یعقوبی» نقل می کند، امام موسی بن جعفر(سلام الله علیها) وصیت فرمود که[دخترانشان] ازدواج نکنند.(9) اما برخی این خبر را مجعول دانسته و آن را رد می کنند.(10) ضمن اینکه امام معصوم دستوری برخلاف دستور مؤکد شرع نمی دهد. آنچه در وصیت امام کاظم(علیه السلام) در کتاب شریف اصول کافی آمده، توصیه به تبعیت همه فرزندان از امام رضا(علیه السلام) و سپردن اختیار ازدواج دختران به ایشان است، نه چیز دیگر: «لَا یُزَوِّجُ بَنَاتِی أَحَدٌ مِنْ إِخْوَتِهِنَّ مِنْ أُمَّهَاتِهِنَّ وَ لَا سُلْطَانٌ وَ لَا عَمٌّ إِلَّا بِرَأْیِهِ وَ مَشُورَتِهِ فَإِنْ فَعَلُوا غَیْرَ ذَلِکَ فَقَدْ خَالَفُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ جَاهَدُوهُ فِی مُلْکِهِ وَ هُوَ أَعْرَفُ بِمَنَاکِحِ قَوْمِهِ فَإِنْ أَرَادَ أَنْ یُزَوِّجَ زَوَّجَ وَ إِنْ أَرَادَ أَنْ یَتْرُکَ تَرَک...» (11)؛ (هیچ یک از دخترانم را نباید برادران مادری، سلاطین و یا عموهایشان شوهر دهند، مگر با نظر و مشورت رضا(علیه السلام)، اگر بدون اجازه او به چنین کاری اقدام کنند، با خدا و رسول خدا(صلی الله علیه وآله) مخالفت ورزیده اند و در سلطنت خدا منازعه نموده اند؛ زیرا او به مصالح قومش در امر ازدواج آگاه تر است، پس هر کسی را او بخواهد تزویج می کند و هر کسی را او نخواهد تزویج نمی کند).
2. قول دیگری نیز وجود دارد که می گوید: «دلیل عدم ازدواج حضرت معصومه(سلام الله علیها) عدم وجود هم شأنی برای ایشان می باشد»؛ چنانکه در مورد حضرت زهرا(سلام الله علیها) نیز نقل شده است که اگر امام علی(علیه السلام) نبود هم کفوی برای ایشان پیدا نمی شد.
این نظر نمی تواند درست باشد؛ چرا که بر خلاف توصیه موکّد اهل بیت به ازدواج است و در ازدواج مورد نظر آنها «مؤمن هم کفو مؤمنه است». از طرفی مقام حضرت زهراء(سلام الله علیها) با همه زنان عالم فرق می کند.
3. اما «نظر دقیقتر» درباره عدم ازدواج حضرت معصومه(سلام الله علیها) این است که از آنجا که در دوران هارون الرشید و مأمون، شیعیان و علویان و به ویژه امام کاظم(علیه السلام) مورد سخت ترین فشارها و آزارها بودند و ارتباطات اجتماعی آنان به شدت محدود بود، کسی جرات نزدیک شدن به خاندان اهل بیت(علیهم السلام) را پیدا نمی کرد؛ چه رسد به آنکه با آنان پیوند نیز برقرار سازد. وصیت امام کاظم(علیه السلام) نیز بخاطر لحاظ همین شرایط بوده است. اینکه برخی از خواهران حضرت معصومه نیز موفق به ازدواج نشدند این مسأله را تایید می کند.(12)
نکته دیگر در این باره، عدم توجّه دقیق منابع تاریخی به ازدواج دختران اهل بیت است؛ علاوه بر حضرت معصومه درباره ازدواج سایر دختران اهل بیت نیز خبر قطعی وجود ندارد و درباره ازدواج بسیاری از آنها شاهد اخبار مختلف و ضد و نقیضی هستیم. در مورد حضرت معصومه نیز خبری مبنی بر ازدواج ایشان نقل نشده است؛ اما این بدان معنی نیست که بتوان حکم قطعی درباره عدم ازدواج ایشان و برخی خواهران ایشان داشت، بلکه ممکن است ازدواج کرده باشند اما بخاطر فشارها و سخت گیری هایی که با این خانواده صورت می پذیرفت علنی نشده باشد. اما برفرضی که ازدواج نکرده باشند، باز هم قطعا به معنی بی توجهی و عدم رغبت به ازدواج نبوده، بلکه همین جو خفقان حاکم علیه این خانواده مانع این امر شده است.
سفر حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) به ایران
حضرت معصومه(علیها السلام) در سال 201 ه.ق به قصد دیدار برادر از مدینه به سوى خراسان حرکت کرد. درباره علت سفر ایشان به ایران برخی معتقدند امام رضا(علیه السلام) بعد از استقرار در ایران نامه ای خطاب به خواهر گرامی اش حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) مرقوم فرمود و به غلامش دستور داد که در هیچ منزلی توقف نکند تا در اندک زمان ممکن آن نوشته را به مدینه برساند. غلام خود را به مدینه منوره رسانید و نامه امام هشتم را به خدمت حضرت معصومه(سلام الله علیها) تسلیم نمود و آن حضرت به مجرد رسیدن نامه برادرش خود را آماده سفر نمود. اما این روایت در کتابهای دست اول و قدیمی ذکر نشده است.(13)طبق نقل دیگر حضرت معصومه(سلام الله علیها) که از کودکی همراه امام رضا(علیه السلام) بودند و علاقه بسیاری به ایشان داشتند و علوم و معارف زیادی نیز از ایشان کسب نمودند، بعد از سفر اجباری امام رضا(علیه السلام) به ایران حضرت معصومه نیز طاقت دوری از برادر و امام زمان خود را نداشت و به همراه گروهی از اطرافیان خود از مدینه به سمت ایران حرکت کرد، اما هنگامى که به ساوه رسید بیمار و بسترى شد. آن حضرت که از وجود قم و سکونت شیعیان در آن اطلاع داشت به خادم مخصوصش فرمود: «مرا به قم ببرید».(14) ایشان پس از عزیمت به قم مدتی در آنجا بودند سپس از دنیا رفتند.
علت رحلت یا شهادت حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها)
بعضی علت بیماری آن حضرت را چنین نوشته اند: مردم ساوه در آن عصر از دشمنان سرسخت خاندان نبوت بودند، از این رو وقتی که موکب حضرت معصومه و همراهانش به ساوه رسید، به آن حمله کردند و جنگ سختی درگرفت، برادران و برادرزادگان حضرت معصومه دراین جنگ به شهادت رسیدند، حضرت معصومه همچون عمه اش زینب(سلام الله علیها) وقتی که بدن های پاره پاره آنها را که 23 تن بودند دید، به شدت غمگین گشته و بر اثر آن بیمار شد و سپس روانه قم گردید، و در قم بیماری او ادامه یافت و پس از 16 یا 17 روز رحلت کرد.(15) در روایت دیگری نیز آمده است که حضرت معصومه را مسموم کرده اند.(16)درباره عکس العمل امام رضا(علیه السلام) - در صورت صحت این اتفاقات - در منابع تاریخی اشاره دقیقی وجود ندارد. امّا بدیهی است که مأمون هرگز طوری عمل نمی کرد که حمله به این کاروان به او نسبت داده شود؛ زیرا او امام رضا(علیه السلام) را به ایران آورد و به ظاهر ولیعهد خود قرار داد تا بگوید من به ایشان علاقه دارم و بدین وسیله خشم دوستداران اهل بیت را فرو نشاند. در چنین شرایطی ماهیت حمله کنندگان هرگز مشخص نمی شود تا بخواهد عکس العملی از سوی امام رضا(علیه السلام) و یا شیعیان انجام پذیرد. برای هر نوع واکنشی حجّت ظاهری لازم بود که وجود نداشت. تنها کاری که شیعیان انجام دادند این بود که حضرت معصومه(سلام الله علیها) را به قم که محل زندگی دوست داران اهل بیت(علیهم السلام) بود منتقل کنند.
برخی نیز علت بیماری ایشان را خبر شهادت امام رضا(علیه السلام) ذکر کرده اند، ولى این مطلب خلاف تحقیق است؛ چرا که روایت سعد بن سعد از حضرت رضا(علیه السّلام) بر این مطلب دلالت دارد که حضرت معصومه(سلام اللَّه علیها) پیش از حضرت رضا(علیه السّلام) از دنیا رفته اند، زیرا در آن روایت، سعد مى گوید: «من از امام رضا(علیه السّلام) راجع به زیارت فاطمه(سلام اللَّه علیها) دختر موسى بن جعفر پرسش کردم...».(17) این سؤال حاکى از آن است که در زمان پرسش، حضرت معصومه از دنیا رفته بودند و مرقد و مضجع وى معلوم بوده است.
علاوه بر این تاریخ شهادت حضرت رضا(علیهالسّلام) مضبوط و در دست است و آن بر حسب نقل مورّخان، آخر ماه صفر سال 203 هجرى قمرى است و سال مسافرت آن بزرگوار به توس سال 200 از هجرت بوده است و حضرت معصومه(سلام اللَّه علیها) در پى مسافرت برادرشان و به تصریح بعضى از اهل تاریخ در سال 201 هجرى به عزم دیدار وى حرکت کرده اند. بنابراین وفات آن مخدّره حدود دو سال قبل از شهادت حضرت رضا(علیه السّلام) واقع شده است.(18)
در هر صورت حضرت معصومه(علیها السلام) پس از بیماری تصمیم گرفتند به قم که محل سکونت دوست داران اهل بیت بود بیایند، از سوى دیگر وقتى مردم قم خبر ورود آن حضرت به ساوه را شنیدند تصمیم گرفتند آن حضرت را به شهر خود دعوت کنند، بدین جهت پسران و نوادگان سعد اشعرى به محضر آن حضرت رسیده و ایشان را به قم آورده و در کمال احترام از وى پذیرایى نمودند. هر چند آن حضرت متأسّفانه پس از مدّت کوتاهى بدرود حیات گفتند.(19)
روز رحلت حضرت فاطمه معصومه(علیها السلام) مطابق روایتی روز دهم ربیع الثانی سال 201 ه.ق است.(20) و مطابق نقل دیگر، روز دوازدهم، روز وفات آن حضرت است، لذا مناسب است مؤمنین این سه روز( دهم تا دوازدهم) را به یاد آن حضرت، گرامى بدارند.(21)
فضیلت زیارت حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها)
روایات زیادی درمورد اهمیت زیارت حضرت معصومه(سلام الله علیها) وجود دارد که به دو مورد از آنها اشاره می کنیم:1. سعد بن سعد مى گوید: در مورد زیارت حرم فاطمه دختر امام موسى کاظم(علیه السلام) از امام رضا(علیه السلام) سؤال کردم. حضرت فرمود: «مَنْ زارَها فَلَهُ الْجَنَّةُ» (22)؛ (کسى که آن حضرت را زیارت کند پاداشش بهشت است).
2. نویسنده کتاب کامل الزیارت به نقل از پدر و برادر بزرگوارش مطابق روایتى از امام جواد(علیه السلام) چنین نقل مى کند: «مَنْ زارَ عَمَّتى بِقُمْ فَلَهُ الْجَنَّةُ» (23)؛ (هر کس [مرقد] عمّه ام [حضرت فاطمه معصومه(علیها السلام)] را در قم زیارت کند، بهشت از آن اوست).
همچنین در روایتی که در ابتدای بحث نیز به آن اشاره شد، امام رضا(علیه السلام) زیارت حضرت معصومه(سلام الله علیها) را مانند زیارت خود دانسته است، و از آنجا که زیارت امام رضا(علیه السلام) از جایگاه بسیار بالایی برخوردار است این روایت نشانه اهمیت بالای زیارت حضرت معصومه(سلام الله علیها) می باشد.
تاثیر مزار حضرت معصومه در شکل گیری حوزه علمیه قم و نشر معارف اهل بیت
ورود حضرت معصومه به قم باعث برکات فراوانی گردید و به یمن وجود بارگاه ایشان در قم، امروزه قم از بزرگ ترین مراکز علمی و با شکوه ترین حوزه های علمیه جهان می باشد. اهمیت زیارت ایشان، علما و دانشمندان فراوانى را به سوى این شهر جذب و برکات فراوانى را نصیب قم کرد، که مهم ترین آنها گسترش مراکز علمى بود و نقش بسزایى در تحکیم و گسترش حوزه علمیّه و رفت و آمد و ارتباط علما و راویان و شاگردان برجسته امامان علیهم السلام داشت. ورود ایشان به قم، و مرقد مطهر او، و سپس ورود امامزادگان و راویان احادیث و دانشمندان کوفه و دیگر شهرها به قم، موجب تحوّلات تازه و مؤثّرى در استحکام و گسترش تشیّع گردید.(24)[در حال حاضر] حرم مطهر آن بانوى سرفراز کانون علم و عمل و مرکز نور و هدایت به صور گوناگون است: تدریس، تدرّس، مباحثه، مناجات، دعا، اذان، نماز جماعت، اقامه عزا و سوگوارى عزیزان خدا، مراسم جشن و سرور در اعیاد مذهبى، سخنرانى هاى سودمند مذهبى، ارشاد، وعظ و خطابه، قرائت قرآن کریم، ذکر مصیبت امام حسین(علیه السّلام)، مدیحه و مرثیه سرایی خاندان عصمت(علیهم السلام)، نشر معارف اهل بیت(علیهم السلام)، آشنایى ملل مسمان جهان با یکدیگر و ده ها عناوین افتخارآمیز دیگر از فیوضات این کانون فیض لاینقطع و گسترده الهى است.(25)
پی نوشت:
(1). کلیات مفاتیح نوین، مکارم شیرازی، ناصر، مدرسه الامام على بن ابى طالب(علیه السلام)، قم، 1390 ه.ش، چاپ بیست و نهم، ص 829؛ فروغى از کوثر(زندگینامه حضرت فاطمه معصومه)، محمد بیگی، الیاس، انتشارات زائر، قم، 1379 ه.ش، ص 32.
(2). عیون أخبار الرضا(علیه السلام)، شیخ صدوق، ترجمه: حمید رضا مستفید- على اکبر غفارى، نشر صدوق، تهران، 1372 ه.ش، چاپ اول، ج 1، ص 31.
(3). ریاحین الشریعة، محلاتی، ذبیح الله، دار الکتب الاسلامیه، تهران، بی تا، ج 5، ص 35.
(4). همراه زائران قم و جمکران، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات امام على بن ابى طالب(علیه السلام)، قم، 1390 ه.ش، چاپ اول، ص 59.
(5). بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1403 ه.ق، چاپ دوم، ج 57، ص 228.
(6). کلیات مفاتیح نوین، همان، ص 579.
(7). بحار الأنوار، همان، ج 65، ص 77.
(8). همراه زائران قم و جمکران، همان، ص 61؛ کشف اللئالی، نقل از: کریمه اهل بیت(علیها السلام)، مهدیپور، علیاکبر، نشر حاذق، قم، ۱۳۷۴ ه.ش، چاپ اول، ص 63 و 64.
(9). تاریخ یعقوبی، یعقوبی، ابن واضح، چاپ نجف، ۱۳۸۴هـ ق، ج ۳، ص 151.
(10). حیاة الإمام موسی بن جعفر(علیهما السلام)، قرشی، باقر شریف، دارالبلاغة، بیروت، ۱۴۱۳ ه.ق، ج 2، ص 479.
(11). الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1407 ه.ق، چاپ چهارم، ج ۱، ص 317.
(12). حضرت معصومه فاطمه دوم، محمدی اشتهاردی، محمد، انتشارات علامه، 1375 ه.ش، چاپ اول، ص 116.
(13). بارگاه فاطمه معصومه، میرعظیمی، سید جعفر، انتشارات نهضت، بی جا، ص 24.
(14). همراه زائران قم و جمکران، همان، ص 39.
(15). قیام سادات علوی، تشید، علی اکبر، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۳۱ ه.ش، ص 160.
(16). الحیاة السیاسیة للإمام الرضا(علیه السلام)، السید جعفر مرتضى العاملی، جماعة المدرّسین فی الحوزة العلمیة، 1403 ه.ق، چاپ دوم، ص 428.
(17). کامل الزیارات، ابن قولویه، جعفر بن محمد، محقق و مصحح: عبدالحسین امینى، دار المرتضویة، نجف اشرف، 1356 ه.ش، ص 324.
(18). همراه زائران قم و جمکران، همان، ص 39 - 40؛ فروغى از کوثر(زندگینامه حضرت فاطمه معصومه)، همان، ص 32.
(19). همراه زائران قم و جمکران، همان، ص 40.
(20). فروغى از کوثر(زندگىنامه حضرت فاطمه معصومه)، همان، ص 32.
(21). کلیات مفاتیح نوین، همان، ص 617، پاورقی.
(22). کامل الزیارات، همان.
(23). همان.
(24). همراه زائران قم و جمکران، همان، ص40 و 26.
منبع: بانوی ملکوت، علی کریمی جهرمی، چاپ اول، بوستان کتاب، 1393 ه.ش.