سیره پیامبر اکرم (ص) در مورد اتحاد ملی
پرسش :
سیره پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) در مورد اتحاد ملی چگونه بود؟
پاسخ :
از سیره عملى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) استفاده مى شود که هرگز براى قومیت ها و ملّیت ها ارزش خاصى قرار نداده، بلکه در صدد الغاى این ارزش هاى خیالى و اصالت دادن به ارزش هاى اسلامى بوده است. اینک به نمونه هایى از آن اشاره مى کنیم؛
1ـ در کتاب السیرة النبویة آمده: پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) به مدینه هجرت نمود و در آن دیار بین دو قبیله اوس و خزرج که از دیرباز با یکدیگر نزاع و جنگ داشتند الفت ایجاد کرد و همه را به دور خود جمع نمود، تا این که یکى از یهودیان معاند به نام شاس بن قیس بر عدّه اى از اصحاب رسول خدا(صلى الله علیه وآله) از این دو قبیله گذر کرد و دید که آنان دور هم جمع شده و با هم سخن مى گویند. او از این الفت و یگانگى به خشم آمد، لذا به جوانى یهودی که همراهش بود دستور داد تا با آن ها مجالست کند و از جنگ هایى که بینشان بوده سخن بگوید... او چنان سخن گفت که عقده ها وکینه ها را از هر دو طرف برانگیخت و افرادى از دو قبیله شروع به پرخاش به یکدیگر کردند. خبر به رسول خدا(صلى الله علیه وآله) رسید، آن حضرت(صلى الله علیه وآله) با جماعتى از اصحاب خود به نزد آنان آمد و فرمود: «یا معشر المسلمین! الله، الله، أبدعوى الجاهلیة و انا بین أظهرکم بعد ان هداکم الله بالاسلام و اکرمکم به و قطع به عنکم امر الجاهلیة و استنقذکم من الکفر و الّف بین قلوبکم»؛ (اى جماعت مسلمین! خدا را، خدا را در نظر بگیرید، آیا دعواى جاهلیت مى کنید در حالى که من در میان شما هستم بعد از آن که خداوند شما را به اسلام هدایت و تکریم نمود و به واسطه آن امر، جاهلیت را از شما قطع کرد و از کفر نجاتتان داد و میان شما اتحاد و اتفاق ایجاد کرد و دلهاى شما را با هم مهربان کرد). این سخنان پیامبر(صلى الله علیه وآله) همانند آبى بود که بر روى آتش ریخته باشند؛ زیرا آنان فهمیدند که نزاعشان شیطانى بوده و کیدى از ناحیه دشمنانشان بوده است. و لذا مردان قبیله اوس و خزرج برخاسته و با یک دیگر معانقه نمودند.(1)
2 ـ به نقل از سیره ابن هشام آمده: هنگامی مسلمانان بر قبیله بنى المصطلق پیروز شدند و عده اى از آن قبیله کشته و اسیر شد. آنگاه بین دو نفر از گروه انصار و مهاجر اختلاف و نزاع شد، انصارى صدا زد: اى جماعت انصار! و دیگری گفت: اى جماعت مهاجران. چون پیامبر(صلى الله علیه وآله) این گونه سخنان را شنید، فرمود: «این گونه کلمات را رها کنید... یعنى این گونه سخنان از ادعاهاى جاهلیت است، در حالى که خداوند مؤمنان را داراى یک حزب قرار داده و همه را برادر خطاب کرده است، باید همه صداها در هر مکان و زمان به جهت مصالح عمومى اسلام و مسلمین باشد نه مصالح اقوامى خاص...».(2)
3 ـ در طبقات الکبری نقل شده: پیامبر(صلى الله علیه وآله) هنگامى که به مدینه آمد بین مسلمانان عقد اخوت بست، بین بردگان و موالى اخوت ایجاد نمود، لذا مشاهده مى کنیم که بین بلال حبشى که برده اى سیاه پوست بود با خالد خثعمى که از بزرگان صحابه به حساب مى آمد و نیز بین زید با عمویش حمزه و بین عمّار و حذیفه عقد برادرى بست، تا از این طریق نظام طبقاتى و قوم گرایى و افکار ناسیونالیستى را از بین بردارد و به جاى آن امتیاز اسلام و تقوا را جایگزین سازد.(3)
4 ـ همچنین پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در خطبه حجة الوداع مى فرماید: «ایّها الناس! انّ ربّکم واحد و اباکم واحد، لیس لعربى على اعجمىّ و لا لأعجمىّ على عربىّ و لا لأحمر على ابیض و لا لأبیض على أحمر فضلٌ الاّ بالتقوى»(4)؛ ( اى مردم! همانا پروردگار شما یکى، و پدر شما یکى است، هرگز عرب بر عجم و عجم بر عرب و سرخ پوست بر سفید پوست و سفید پوست بر سرخ پوست برترى به جز در تقوا ندارد).
5 ـ در کتاب مسند احمد از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نیز نقل شده که فرمود: «مثل المؤمنین فی توادّهم و تعاطفهم و تراحمهم مثل الجسد، اذا اشتکى منه شىء تداعى له سائر الجسد بالسهر و الحمىّ»(5)؛ (مثال مؤمنان در دوستى و عطوفت و ترحم به یکدیگر همانند بدن است که اگر جزئى از آن مریض شود سایر اعضا با او در بیدارى و تب همراهى خواهند نمود).
6 ـ در کتاب بحار الانوار از امام باقر(علیه السلام) نقل شده که فرمود: «لمّا کان یوم فتح مکة قام رسول الله(صلى الله علیه وآله) فی الناس خطیباً فحمد الله و اثنى علیه ثمّ قال: ایها الناس! لیبلغ الشاهد الغائب، انّ الله تبارک و تعالى قد اذهب عنکم بالاسلام نخوة الجاهلیة و التفاخر بآبائها و عشائرها. ایها الناس! انّکم من آدم و آدم من طین، ألا و انّ خیرکم عند الله و اکرمکم علیه الیوم اتقاکم و اطوعکم له»(6)؛ ( روز فتح مکّه رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در بین مردم خطبه اى خواند و پس از حمد و ثناى الهى فرمود: اى مردم! حاضرین به غایبین اطلاع دهند، همانا خداى تبارک و تعالى به واسطه اسلام نخوت جاهلیت و تفاخر به پدران و عشیره ها را از بین برده است. اى مردم! همه شما از آدم آفریده شده و آدم از گل خلق شده است. آگاه باشید که بهترین شما نزد خدا و کریم ترین شما نزد خدا، امروز، باتقواترین و مطیع ترین شما نسبت به دستورات اوست).
در نتیجه از آیات قرآن و سیرۀ پیامبر اکرم(ص) استفاده می شود: که مسلمانان گرد هم آیند و به اصول و ارزش های الهی توجه کنند. و برای اصول مشترک و اهداف مشترک خود با هم متحد و منسجم گردند.
پینوشتها:
(1). السیرة النبویة، ج 1، صص 556 ـ 555.
(2). سیره ابن هشام، ج 3، ص 303.
(3). زندگانى محمد(صلى الله علیه وآله) ترجمه، ج 1، ص 338. و الطبقاتالکبرى ترجمه، ج 3، ص 200.
(4). سیره ابن هشام، ج 2، ص 412.
(5) . مسند احمد، ج 4، ص 270.
(6). بحارالأنوار، ج 73، ص 293.
منبع: اتحاد ملى و انسجام اسلامى در پرتو آموزه هاى غدیر، على اصغر رضوانى، ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران، چاپ اول، ص 25.
از سیره عملى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) استفاده مى شود که هرگز براى قومیت ها و ملّیت ها ارزش خاصى قرار نداده، بلکه در صدد الغاى این ارزش هاى خیالى و اصالت دادن به ارزش هاى اسلامى بوده است. اینک به نمونه هایى از آن اشاره مى کنیم؛
1ـ در کتاب السیرة النبویة آمده: پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) به مدینه هجرت نمود و در آن دیار بین دو قبیله اوس و خزرج که از دیرباز با یکدیگر نزاع و جنگ داشتند الفت ایجاد کرد و همه را به دور خود جمع نمود، تا این که یکى از یهودیان معاند به نام شاس بن قیس بر عدّه اى از اصحاب رسول خدا(صلى الله علیه وآله) از این دو قبیله گذر کرد و دید که آنان دور هم جمع شده و با هم سخن مى گویند. او از این الفت و یگانگى به خشم آمد، لذا به جوانى یهودی که همراهش بود دستور داد تا با آن ها مجالست کند و از جنگ هایى که بینشان بوده سخن بگوید... او چنان سخن گفت که عقده ها وکینه ها را از هر دو طرف برانگیخت و افرادى از دو قبیله شروع به پرخاش به یکدیگر کردند. خبر به رسول خدا(صلى الله علیه وآله) رسید، آن حضرت(صلى الله علیه وآله) با جماعتى از اصحاب خود به نزد آنان آمد و فرمود: «یا معشر المسلمین! الله، الله، أبدعوى الجاهلیة و انا بین أظهرکم بعد ان هداکم الله بالاسلام و اکرمکم به و قطع به عنکم امر الجاهلیة و استنقذکم من الکفر و الّف بین قلوبکم»؛ (اى جماعت مسلمین! خدا را، خدا را در نظر بگیرید، آیا دعواى جاهلیت مى کنید در حالى که من در میان شما هستم بعد از آن که خداوند شما را به اسلام هدایت و تکریم نمود و به واسطه آن امر، جاهلیت را از شما قطع کرد و از کفر نجاتتان داد و میان شما اتحاد و اتفاق ایجاد کرد و دلهاى شما را با هم مهربان کرد). این سخنان پیامبر(صلى الله علیه وآله) همانند آبى بود که بر روى آتش ریخته باشند؛ زیرا آنان فهمیدند که نزاعشان شیطانى بوده و کیدى از ناحیه دشمنانشان بوده است. و لذا مردان قبیله اوس و خزرج برخاسته و با یک دیگر معانقه نمودند.(1)
2 ـ به نقل از سیره ابن هشام آمده: هنگامی مسلمانان بر قبیله بنى المصطلق پیروز شدند و عده اى از آن قبیله کشته و اسیر شد. آنگاه بین دو نفر از گروه انصار و مهاجر اختلاف و نزاع شد، انصارى صدا زد: اى جماعت انصار! و دیگری گفت: اى جماعت مهاجران. چون پیامبر(صلى الله علیه وآله) این گونه سخنان را شنید، فرمود: «این گونه کلمات را رها کنید... یعنى این گونه سخنان از ادعاهاى جاهلیت است، در حالى که خداوند مؤمنان را داراى یک حزب قرار داده و همه را برادر خطاب کرده است، باید همه صداها در هر مکان و زمان به جهت مصالح عمومى اسلام و مسلمین باشد نه مصالح اقوامى خاص...».(2)
3 ـ در طبقات الکبری نقل شده: پیامبر(صلى الله علیه وآله) هنگامى که به مدینه آمد بین مسلمانان عقد اخوت بست، بین بردگان و موالى اخوت ایجاد نمود، لذا مشاهده مى کنیم که بین بلال حبشى که برده اى سیاه پوست بود با خالد خثعمى که از بزرگان صحابه به حساب مى آمد و نیز بین زید با عمویش حمزه و بین عمّار و حذیفه عقد برادرى بست، تا از این طریق نظام طبقاتى و قوم گرایى و افکار ناسیونالیستى را از بین بردارد و به جاى آن امتیاز اسلام و تقوا را جایگزین سازد.(3)
4 ـ همچنین پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در خطبه حجة الوداع مى فرماید: «ایّها الناس! انّ ربّکم واحد و اباکم واحد، لیس لعربى على اعجمىّ و لا لأعجمىّ على عربىّ و لا لأحمر على ابیض و لا لأبیض على أحمر فضلٌ الاّ بالتقوى»(4)؛ ( اى مردم! همانا پروردگار شما یکى، و پدر شما یکى است، هرگز عرب بر عجم و عجم بر عرب و سرخ پوست بر سفید پوست و سفید پوست بر سرخ پوست برترى به جز در تقوا ندارد).
5 ـ در کتاب مسند احمد از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نیز نقل شده که فرمود: «مثل المؤمنین فی توادّهم و تعاطفهم و تراحمهم مثل الجسد، اذا اشتکى منه شىء تداعى له سائر الجسد بالسهر و الحمىّ»(5)؛ (مثال مؤمنان در دوستى و عطوفت و ترحم به یکدیگر همانند بدن است که اگر جزئى از آن مریض شود سایر اعضا با او در بیدارى و تب همراهى خواهند نمود).
6 ـ در کتاب بحار الانوار از امام باقر(علیه السلام) نقل شده که فرمود: «لمّا کان یوم فتح مکة قام رسول الله(صلى الله علیه وآله) فی الناس خطیباً فحمد الله و اثنى علیه ثمّ قال: ایها الناس! لیبلغ الشاهد الغائب، انّ الله تبارک و تعالى قد اذهب عنکم بالاسلام نخوة الجاهلیة و التفاخر بآبائها و عشائرها. ایها الناس! انّکم من آدم و آدم من طین، ألا و انّ خیرکم عند الله و اکرمکم علیه الیوم اتقاکم و اطوعکم له»(6)؛ ( روز فتح مکّه رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در بین مردم خطبه اى خواند و پس از حمد و ثناى الهى فرمود: اى مردم! حاضرین به غایبین اطلاع دهند، همانا خداى تبارک و تعالى به واسطه اسلام نخوت جاهلیت و تفاخر به پدران و عشیره ها را از بین برده است. اى مردم! همه شما از آدم آفریده شده و آدم از گل خلق شده است. آگاه باشید که بهترین شما نزد خدا و کریم ترین شما نزد خدا، امروز، باتقواترین و مطیع ترین شما نسبت به دستورات اوست).
در نتیجه از آیات قرآن و سیرۀ پیامبر اکرم(ص) استفاده می شود: که مسلمانان گرد هم آیند و به اصول و ارزش های الهی توجه کنند. و برای اصول مشترک و اهداف مشترک خود با هم متحد و منسجم گردند.
پینوشتها:
(1). السیرة النبویة، ج 1، صص 556 ـ 555.
(2). سیره ابن هشام، ج 3، ص 303.
(3). زندگانى محمد(صلى الله علیه وآله) ترجمه، ج 1، ص 338. و الطبقاتالکبرى ترجمه، ج 3، ص 200.
(4). سیره ابن هشام، ج 2، ص 412.
(5) . مسند احمد، ج 4، ص 270.
(6). بحارالأنوار، ج 73، ص 293.
منبع: اتحاد ملى و انسجام اسلامى در پرتو آموزه هاى غدیر، على اصغر رضوانى، ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران، چاپ اول، ص 25.