عشق عامل تعیین کننده در ازدواج هست یا نه؟
پرسش :
آیا عشق به تنهایی می تواند تنها عامل تعیین کننده در ازدواج باشد؟
پاسخ :
در این باره باید به چند نکته توجه شود:
الف - در ابتدا باید گفت محبت و علاقه یکی از مهم ترین ارکان ازدواج است. زندگی بر اساس آن پایه ریزی می شود. شرایط و معیارها ی دیگر بعد از این مرحله هستند. به این معنا که اگر این رکن نباشد ،ازدواج معنا و مفهومی نخواهد داشت.
بنابراین باید به موضوع جایگاه عشق در ازدواج اشاره کنیم. اگر کسى فردى از جنس مخالف را دوست بدارد و به راستى عاشق او باشد، آیا این امر مىتواند تنها عامل تعیینکننده ازدواج آن دو به شمار آید؟
باید در پاسخ بگوییم: نه، زیرا ازدواج در حقیقت نوعى مشارکت اجتماعى است که در آن، دو انسان باید از جهات گوناگون با یکدیگر تناسب عملى داشته باشند که از آن جمله، تناسب اعتقادى، اجتماعى، عقلانى، تحصیلى و... است. انسان در ازدواج، تمامى نیازهاى سطوح مختلف خود را از ابتدایىترین نیازهاى غریزی تا عالىترین نیازهاى انسانى به مشارکت مىگذارد. براى تشکیل یک خانواده، باید تناسب بین دو انسان براى برآوردن تمامى نیازها در حد بالایى وجود داشته باشد.
بنابراین، براى ازدواج باید به انسانى بیندیشیم که بتواند قسمت اعظم نیازهاى مختلف را برطرف کند. عشق مىتواند مکمل چنین ازدواجى باشد و نه تنها عامل تعیینکننده آن. با وجود اهمیت و تعالى عشق در زندگى، نیازهاى واقعى انسان نیز حقیقتى انکار ناپذیرند. انسان عاشق نمىتواند به عشق اکتفا کند و از نیازهاى خود از این طریق چشم بپوشد. بهتر است که براى ازدواج انسانى را انتخاب کنیم که در برآوردن نیازهاى مختلف، ما را یار، همراه و همسر باشد. ازدواجى که بدون توجه به نیازهاى گوناگون انسان، صورت پذیرد و تنها بخواهد عشق را تأمین نماید، بسیار زود شکست خواهد خورد.
عشق قبل از ازدواج تا آن جایی که مربوط به همسر باشد (یعنی پس از ازدواج و زوجیت) از نظر اسلام امری لازم و بلکه اساس کانون خانواده و استحکام آن است.البته در این جا تعبیر به عشق شاید صحیح نباشد و تعبیر به علاقه و محبت صحیح تر است.
خداوند میفرماید: "یکی از آیات و نشانههای خداوند این است که از جنس خودتان، زوجتان را آفرید تا با هم انس گیرید. بین شما دوستی و مهربانی برقرار کرد . در این امر، آیات و نشانههای الهی برای کسانی است که تفکر و اندیشه کنند".
همان گونه که در آیه آمده، دوستی و محبت انسان به همسر، از آیات و نشانههای خداوند دانسته شده است، بنابراین ازدواجی که در آن علاقه و محبت نباشد، فایده نداشته و ارزشمند نیست و پایدار نمیماند.
ب- نکته دیگر این که برخی خانواده ها معمولاً در آغاز با یکدیگر بسیار مهربان و با صفا و صمیمیت برخورد مینمایند، ولی گذشت زمان ممکن است در اخلاق و رفتار آنان تأثیر گذاشته، و کانون مقدّس خانواده را دچار تزلزل و نگرانی بنماید. اگر ازدواج و انتخاب همسر به صورت عقلائی، و با معیارهای صحیح صورت پذیرد، و حقوق و شرائط بهزیستی زوجین مراعات گردد، و نیازهای روحی و جنسی به شکل صحیحی برآورده شود، گذشت زمان نه تنها فروغ خانه و خانواده را تضعیف نمیکند بلکه روز به روز بر شدّت علاقه و صفای آنان افزوده می شود.
سلام برای زن و شوهر حقوق واجب و مستحبی قرار داده که لازم است رعایت کنند و مراقب باشند این دستورات حیات بخش را زیر پا نگذارند، پس نباید تصور نمود که اگر در آغاز ازدواج همراه با صممیت بود تا اخر این روش تداوم دارد . چه بسا بر عکس ممکن است در آغاز ناخوشی در زندگی وجود داشته باشد ولی در ادامه زندگی آرام ولذت بخش نصیب طرفین گردد.
منبع: www.soalcity.ir
در این باره باید به چند نکته توجه شود:
الف - در ابتدا باید گفت محبت و علاقه یکی از مهم ترین ارکان ازدواج است. زندگی بر اساس آن پایه ریزی می شود. شرایط و معیارها ی دیگر بعد از این مرحله هستند. به این معنا که اگر این رکن نباشد ،ازدواج معنا و مفهومی نخواهد داشت.
بنابراین باید به موضوع جایگاه عشق در ازدواج اشاره کنیم. اگر کسى فردى از جنس مخالف را دوست بدارد و به راستى عاشق او باشد، آیا این امر مىتواند تنها عامل تعیینکننده ازدواج آن دو به شمار آید؟
باید در پاسخ بگوییم: نه، زیرا ازدواج در حقیقت نوعى مشارکت اجتماعى است که در آن، دو انسان باید از جهات گوناگون با یکدیگر تناسب عملى داشته باشند که از آن جمله، تناسب اعتقادى، اجتماعى، عقلانى، تحصیلى و... است. انسان در ازدواج، تمامى نیازهاى سطوح مختلف خود را از ابتدایىترین نیازهاى غریزی تا عالىترین نیازهاى انسانى به مشارکت مىگذارد. براى تشکیل یک خانواده، باید تناسب بین دو انسان براى برآوردن تمامى نیازها در حد بالایى وجود داشته باشد.
بنابراین، براى ازدواج باید به انسانى بیندیشیم که بتواند قسمت اعظم نیازهاى مختلف را برطرف کند. عشق مىتواند مکمل چنین ازدواجى باشد و نه تنها عامل تعیینکننده آن. با وجود اهمیت و تعالى عشق در زندگى، نیازهاى واقعى انسان نیز حقیقتى انکار ناپذیرند. انسان عاشق نمىتواند به عشق اکتفا کند و از نیازهاى خود از این طریق چشم بپوشد. بهتر است که براى ازدواج انسانى را انتخاب کنیم که در برآوردن نیازهاى مختلف، ما را یار، همراه و همسر باشد. ازدواجى که بدون توجه به نیازهاى گوناگون انسان، صورت پذیرد و تنها بخواهد عشق را تأمین نماید، بسیار زود شکست خواهد خورد.
عشق قبل از ازدواج تا آن جایی که مربوط به همسر باشد (یعنی پس از ازدواج و زوجیت) از نظر اسلام امری لازم و بلکه اساس کانون خانواده و استحکام آن است.البته در این جا تعبیر به عشق شاید صحیح نباشد و تعبیر به علاقه و محبت صحیح تر است.
خداوند میفرماید: "یکی از آیات و نشانههای خداوند این است که از جنس خودتان، زوجتان را آفرید تا با هم انس گیرید. بین شما دوستی و مهربانی برقرار کرد . در این امر، آیات و نشانههای الهی برای کسانی است که تفکر و اندیشه کنند".
همان گونه که در آیه آمده، دوستی و محبت انسان به همسر، از آیات و نشانههای خداوند دانسته شده است، بنابراین ازدواجی که در آن علاقه و محبت نباشد، فایده نداشته و ارزشمند نیست و پایدار نمیماند.
ب- نکته دیگر این که برخی خانواده ها معمولاً در آغاز با یکدیگر بسیار مهربان و با صفا و صمیمیت برخورد مینمایند، ولی گذشت زمان ممکن است در اخلاق و رفتار آنان تأثیر گذاشته، و کانون مقدّس خانواده را دچار تزلزل و نگرانی بنماید. اگر ازدواج و انتخاب همسر به صورت عقلائی، و با معیارهای صحیح صورت پذیرد، و حقوق و شرائط بهزیستی زوجین مراعات گردد، و نیازهای روحی و جنسی به شکل صحیحی برآورده شود، گذشت زمان نه تنها فروغ خانه و خانواده را تضعیف نمیکند بلکه روز به روز بر شدّت علاقه و صفای آنان افزوده می شود.
سلام برای زن و شوهر حقوق واجب و مستحبی قرار داده که لازم است رعایت کنند و مراقب باشند این دستورات حیات بخش را زیر پا نگذارند، پس نباید تصور نمود که اگر در آغاز ازدواج همراه با صممیت بود تا اخر این روش تداوم دارد . چه بسا بر عکس ممکن است در آغاز ناخوشی در زندگی وجود داشته باشد ولی در ادامه زندگی آرام ولذت بخش نصیب طرفین گردد.
منبع: www.soalcity.ir