زن در نهج البلاغه
پرسش :
آیا در نهج البلاغه زن را ضعیف و ناقص العقل معرفی کردهاند؟
پاسخ :
مطلبی که شما به آن اشاره نموده اید، خطبه ۸۰ نهج البلاغه است و توجه کامل به خطبه، جواب سوال را واضح می کند:
مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ النِّسَاءَ نَوَاقِصُ الْإِیمَانِ نَوَاقِصُ الْحُظُوظِ نَوَاقِصُ الْعُقُولِ فَأَمَّا نُقْصَانُ إِیمَانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلَاةِ وَ الصِّیَامِ فِی أَیَّامِ حَیْضِهِنَّ وَ أَمَّا نُقْصَانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهَادَةُ امْرَأَتَیْنِ کَشَهَادَةِ الرَّجُلِ الْوَاحِدِ وَ أَمَّا نُقْصَانُ حُظُوظِهِنَّ فَمَوَارِیثُهُنَّ عَلَى الْأَنْصَافِ مِنْ مَوَارِیثِ الرِّجَال - اى مردم همانا زنان در مقایسه با مردان، در ایمان، و بهره ورى از اموال، و عقل متفاوتند، اما تفاوت ایمان بانوان، بر کنار بودن از نماز و روزه در ایّام «عادت حیض» آنان است، و اما تفاوت عقلشان با مردان بدان جهت که شهادت دو زن برابر شهادت یک مرد است، و علّت تفاوت در بهره ورى از اموال آن که ارث بانوان نصف ارث مردان است.
همانطوری که از متن روشن است، منظور از نقص عقل در این جا این است که شهادت زنان در دادگاه، مانند شهادت مردان نیست. و از همین جا نیز می توان فهمید که اصل مساله، در احساسات و عواطف زن است. چون یکی از عوامل متفاوت بودن احکام زن و مرد در اقامه شهادت قضائی، متفاوت بودن روحیات آنها و غلبه بیشتر احساسات در زن است.
این تفاوت مطلبی نیست که با سخن حضرت علی (علیه السلام) به وجود آمده باشد. بلکه در اصل طبیعت و خلقت زن و مرد وجود دارد و انکار آن، نفی بدیهیات است. و این تفاوت نیز بسیار حکیمانه است.
فرض کنید که یک کارخانه صرفا پیچ تولید کند و اصلا به فکر مهره متناسب با آن پیچ نباشد. آیا تولیدات آن کارخانه، کارآیی خواهد داشت و به نتیجه خواهد رسید؟ یا اینکه باید انواع مختلفی از پیچ و مهره ها تولید کرد، تا بتوان تولیدی مفید داشت؟
خلقت خدای تعالی نیز به همین شکل است. اگر خدای متعال می خواست همه را به یک نحو و دقیقا مشابه یکدیگر خلق کند، انسان چگونه می توانست زندگی اجتماعی تشکیل دهد و با استفاده از استعدادهای مختلف، شئون مختلف جامعه را اداره کند؟ آیا مردان می توانند مانند زنان، با عواطف به امر تربیت فرزند بپردازند؟ یا اینکه دست طبیعت این وظیفه را با قرار دادن استعداد خاص، در زنان قرار داده است؟
آنچه مهم است اینکه خدای تعالی، علیرغم استعدادهای متفاوت زن و مرد، ارزش آن دو را متفاوت قرار نداده است و معیار ارزش را در جنسیت نمی داند:
یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ (حجرات/۱۳) اى مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامى ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است.
یک زن می توان از استعداد معنوی خود، آن قدر استفاده کند و پیش برود که نمونه ای برای همه مومنان (اعم از زن و مرد) قرار بگیرد:
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ وَ نَجِّنی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ (تحریم/۱۱) و خدا براى مؤمنان همسر فرعون را مثل زده است هنگامى که گفت: پروردگارا! براى من نزد خودت خانه اى در بهشت بنا کن ومرا از فرعون وکردارش رهایى بخش ومرا از مردم ستمکار نجات ده.
یک زن تا آن جا رشد می کند که عمل و سخن او، برای یک پیامبر الهی، الهام بخش است:
کُلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ یا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ(آل عمران/۳۷ ) هُنالِکَ دَعا زَکَرِیَّا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمیعُ الدُّعاءِ (آل عمران/۳۸) و هر وقت که زکریا به محراب نزد او مى رفت، پیش او خوردنى مى یافت. مى گفت: اى مریم، اینها براى تو از کجا مى رسد؟ مریم مىگفت: از جانب خدا زیرا او هر کس را که بخواهد بى حساب روزى مى دهد. (۳۷) در آنجا زکریا پروردگارش را ندا داد و گفت: اى پروردگار من، مرا از جانب خود فرزندى پاکیزه عطا کن، همانا که تو دعا را مىشنوى.
و طبیعتا وقتی جایگاه غالب زنان به عنوان مادر، در دین نگریسته می شود، بسیار روشن است که دین، چه جایگاه ارزشمندی را برای زنان قائل شده و چگونه فرزندان را (که بسیاری از آن ها مرد هستند) به دستبوسی مادر فرا می خواند:
پیامبر (صلّی الله علیه و آله) می فرمایند: «الجنّة تحت أقدام الأمّهات» رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: «بهشت زیر پاى مادران است». (پیام پیامبر، متنعربى، ص: ۳۷)
پس با توجه به توضیحات فوق روشن می شود که سخن حضرت علی (علیه السلام) بیان یک تفاوت واضح و غیر قابل انکار است. خداوند متعال در نظام زیباى هستى هر یک از دو جنس زن و مرد را، به گونهی خاصى و با ویژگى هاى ذاتى متمایزى آفریده و هر یک را با ابزارهاى ویژه اى مجهز ساخته است. در این راستا زن را کانون مهر و عطوفت و .... قرار داده و مرد را مظهر قدرت و تدبیر. بنابراین زن از جهاتى بر مرد برترى دارد و مرد در جهتى دیگر و هر یک به تناسب این ویژگى ها، رسالتى ویژه بر دوش دارند. آن گاه هر دو را مکمل یکدیگر و زندگى را براساس آن، کانونى از مهر و صفا و تدبیر و فعالیت قرار داده است.
منبع: www.soalcity.ir
مطلبی که شما به آن اشاره نموده اید، خطبه ۸۰ نهج البلاغه است و توجه کامل به خطبه، جواب سوال را واضح می کند:
مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ النِّسَاءَ نَوَاقِصُ الْإِیمَانِ نَوَاقِصُ الْحُظُوظِ نَوَاقِصُ الْعُقُولِ فَأَمَّا نُقْصَانُ إِیمَانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلَاةِ وَ الصِّیَامِ فِی أَیَّامِ حَیْضِهِنَّ وَ أَمَّا نُقْصَانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهَادَةُ امْرَأَتَیْنِ کَشَهَادَةِ الرَّجُلِ الْوَاحِدِ وَ أَمَّا نُقْصَانُ حُظُوظِهِنَّ فَمَوَارِیثُهُنَّ عَلَى الْأَنْصَافِ مِنْ مَوَارِیثِ الرِّجَال - اى مردم همانا زنان در مقایسه با مردان، در ایمان، و بهره ورى از اموال، و عقل متفاوتند، اما تفاوت ایمان بانوان، بر کنار بودن از نماز و روزه در ایّام «عادت حیض» آنان است، و اما تفاوت عقلشان با مردان بدان جهت که شهادت دو زن برابر شهادت یک مرد است، و علّت تفاوت در بهره ورى از اموال آن که ارث بانوان نصف ارث مردان است.
همانطوری که از متن روشن است، منظور از نقص عقل در این جا این است که شهادت زنان در دادگاه، مانند شهادت مردان نیست. و از همین جا نیز می توان فهمید که اصل مساله، در احساسات و عواطف زن است. چون یکی از عوامل متفاوت بودن احکام زن و مرد در اقامه شهادت قضائی، متفاوت بودن روحیات آنها و غلبه بیشتر احساسات در زن است.
این تفاوت مطلبی نیست که با سخن حضرت علی (علیه السلام) به وجود آمده باشد. بلکه در اصل طبیعت و خلقت زن و مرد وجود دارد و انکار آن، نفی بدیهیات است. و این تفاوت نیز بسیار حکیمانه است.
فرض کنید که یک کارخانه صرفا پیچ تولید کند و اصلا به فکر مهره متناسب با آن پیچ نباشد. آیا تولیدات آن کارخانه، کارآیی خواهد داشت و به نتیجه خواهد رسید؟ یا اینکه باید انواع مختلفی از پیچ و مهره ها تولید کرد، تا بتوان تولیدی مفید داشت؟
خلقت خدای تعالی نیز به همین شکل است. اگر خدای متعال می خواست همه را به یک نحو و دقیقا مشابه یکدیگر خلق کند، انسان چگونه می توانست زندگی اجتماعی تشکیل دهد و با استفاده از استعدادهای مختلف، شئون مختلف جامعه را اداره کند؟ آیا مردان می توانند مانند زنان، با عواطف به امر تربیت فرزند بپردازند؟ یا اینکه دست طبیعت این وظیفه را با قرار دادن استعداد خاص، در زنان قرار داده است؟
آنچه مهم است اینکه خدای تعالی، علیرغم استعدادهای متفاوت زن و مرد، ارزش آن دو را متفاوت قرار نداده است و معیار ارزش را در جنسیت نمی داند:
یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ (حجرات/۱۳) اى مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامى ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است.
یک زن می توان از استعداد معنوی خود، آن قدر استفاده کند و پیش برود که نمونه ای برای همه مومنان (اعم از زن و مرد) قرار بگیرد:
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ وَ نَجِّنی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ (تحریم/۱۱) و خدا براى مؤمنان همسر فرعون را مثل زده است هنگامى که گفت: پروردگارا! براى من نزد خودت خانه اى در بهشت بنا کن ومرا از فرعون وکردارش رهایى بخش ومرا از مردم ستمکار نجات ده.
یک زن تا آن جا رشد می کند که عمل و سخن او، برای یک پیامبر الهی، الهام بخش است:
کُلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ یا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ(آل عمران/۳۷ ) هُنالِکَ دَعا زَکَرِیَّا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمیعُ الدُّعاءِ (آل عمران/۳۸) و هر وقت که زکریا به محراب نزد او مى رفت، پیش او خوردنى مى یافت. مى گفت: اى مریم، اینها براى تو از کجا مى رسد؟ مریم مىگفت: از جانب خدا زیرا او هر کس را که بخواهد بى حساب روزى مى دهد. (۳۷) در آنجا زکریا پروردگارش را ندا داد و گفت: اى پروردگار من، مرا از جانب خود فرزندى پاکیزه عطا کن، همانا که تو دعا را مىشنوى.
و طبیعتا وقتی جایگاه غالب زنان به عنوان مادر، در دین نگریسته می شود، بسیار روشن است که دین، چه جایگاه ارزشمندی را برای زنان قائل شده و چگونه فرزندان را (که بسیاری از آن ها مرد هستند) به دستبوسی مادر فرا می خواند:
پیامبر (صلّی الله علیه و آله) می فرمایند: «الجنّة تحت أقدام الأمّهات» رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: «بهشت زیر پاى مادران است». (پیام پیامبر، متنعربى، ص: ۳۷)
پس با توجه به توضیحات فوق روشن می شود که سخن حضرت علی (علیه السلام) بیان یک تفاوت واضح و غیر قابل انکار است. خداوند متعال در نظام زیباى هستى هر یک از دو جنس زن و مرد را، به گونهی خاصى و با ویژگى هاى ذاتى متمایزى آفریده و هر یک را با ابزارهاى ویژه اى مجهز ساخته است. در این راستا زن را کانون مهر و عطوفت و .... قرار داده و مرد را مظهر قدرت و تدبیر. بنابراین زن از جهاتى بر مرد برترى دارد و مرد در جهتى دیگر و هر یک به تناسب این ویژگى ها، رسالتى ویژه بر دوش دارند. آن گاه هر دو را مکمل یکدیگر و زندگى را براساس آن، کانونى از مهر و صفا و تدبیر و فعالیت قرار داده است.
منبع: www.soalcity.ir