مبانی فقهی صدور فتوای حرمت سلاحهای کشتار جمعی
پرسش :
مقام معظم رهبری در عین اینکه به قویشدن ایران، تقویت هرچه بیشتر نیروهای مسلح، تأکید بر حفظ کیان کشور و تمامیت ارضی کشور و ارتقای عناصر قدرت در جمهوری اسلامی توجه و تحریص دارند، بهصورت صریح مواردی را در حوزهی نظامی ممنوع و حرام شرعی بیان کردهاند. ایشان در مورد سلاحهای کشتار جمعی در ابعاد ساخت، نگهداری، انباشت و استفاده بهصورت صریح فتوا به حرمت دادهاند و ممنوع اعلام کردهاند؛ مبانی صدور این فتوا را در چهارچوب اندیشهی فقهی شیعه چگونه تبیین میکنید؟
پاسخ :
تولید، انباشت و بهکارگیری سلاح اتمی نهتنها تولید قدرت نیست، بلکه نابودی قدرت، تهدید بشریت و از بین بردن بشریت است. در واقع تولید و انباشت سلاح اتمی از مصادیق فساد فیالارض و هلاک و نابودی بشریت و موجودات زنده بر روی زمین و تأثیرگذاری بر نسلهای آینده است؛ حتی سلاح اتمی و تشعشعات آن هنگام تولید و انباشت، برای بشریت مخاطرهآمیز است.
بر پایهی موضوعشناسی باید بگوییم که آلودگی محیط زیست با تشعشعات اتمی، زندگی بشریت و زندگی کرهی زمین را تهدید میکند. بعد از تجربهی بهکارگیری سلاح اتمی در هیروشیما و ناکازاکی در ۱۹۴۵ و بعد از آن تشعشعات اتمی که در حادثهی چرنوبیل در ۱۹۸۶ رخ داد، مخاطرات ناشی از تشعشعات اتمی ناشی از تولید و انباشت سلاح اتمی برای بشریت روشن و معلوم شد که این نوع سلاحها، همهی موجودات زنده را از بین میبرد و جانداران را تهدید میکند؛ حتی اگر آزمایشهای هستهای در عمق آبها یا در صحرای خالی هم صورت بگیرد، توأم با تهدیدات و مخاطراتی برای بشریت است. کاربرد این اسلحه بر نسلهای آینده هم تأثیر منفی میگذارد. بهعنوان نمونه، هنوز هم عوارض سلاح شیمیایی که صدام در حلبچه بهکار برد، باقیمانده است.
سلاح اتمی و تشعشعات آن محیط زیست را تهدید میکند و به تعبیر قرآن کریم باعث هلاکت «حرث و نسل»(1) میشود؛ یعنی نسل بشریت و زندگی بر روی کرهی زمین را از بین میبرد. بنابراین، نهتنها سلاح اتمی تولید قدرت نیست، بلکه فساد فیالارض است و آیات زیادی در قرآن کریم هست که فساد فیالارض و هلاک حرث و نسل را به شکل مطلق منع میکند. به شکل سلبی و ایجابی حفظ محیط زیست، جلوگیری از آلودگی محیط زیست، حفظ جان جانداران، گیاهان، موجودات زندهی آبی و دریایی و خاکی و صحرایی واجب شرعی است؛ یعنی هم به شکل ایجابی حفظ محیط زیست واجب است و هم به شکل سلبی آلودگی محیط زیست، فساد فیالارض و هلاک حرث و نسل حرام است. تولید و انباشت سلاح اتمی اگر هم بهکار برده نشود، احتمال عقلایی بالایی دارد که در اثر یک اشتباه انسانی، حیات بشری در کرهی زمین را تهدید کند.
اسلام پیروزی و کسب قدرت را تنها از راههای معقول، مشروع و انسانی تأیید میکند، نه از راههای توأم با فساد فیالارض. پس، این راه قابل تأیید نیست، بلکه محکوم و حرام است و استثناپذیر هم نیست و بالاتر اینکه یک حکم ابدی است و بهاصطلاح تبصره هم نمیخورد؛ چون باعث نابودی بشریت میشود و انسانهای بیگناه و غیر نظامی را از بین میبرد. حکم اوّلیهی اسلام در اخلاق بشردوستانه و حقوق بینالملل بشردوستانهی اسلامی در دوران جنگ این است که کشتار غیر نظامیان، زنان، کودکان، پیران و اهداف غیر نظامی، تعرض به اهداف غیر نظامیان، زمینهای غیر نظامیان، کشاورزی غیر نظامیان و کشتن غیر نظامیان ممنوع است.
در اسلام چهار اصل در جنگ وجود دارد:
اصل اوّل، تفکیک بین نظامیان و غیر نظامیان است. باید میدان جنگ در جبهه تعریف شود.
اصل دوم، حرامبودن کشتن غیر نظامیان است. کودکان، زنان، پیرمردان و افراد غیر متعرض را باید تفکیک کنیم و حرام بدانیم.
اصل سوم، تناسب بین سلاح و هدف است؛ هدف نظامی که میخواهیم بزنیم، باید سلاح متناسب با آن را بهکار ببریم و این هم جزو اخلاق بشردوستانه و جزو مقررات حقوق بینالملل بشر دوستانه است.
اصل چهارم هم اصل ضرورت است. اگر ضرورت اقتضاء کند و استثناء هم هست، «الضرورات تبیح المحذورات» و «الضرورات تتقدر بقدرها» که در بحث سپر انسانی است که اگر دشمن از سپر انسانی استفاده کند، آن سپر انسانی در حد معقول و محدود باید مورد توجه قرار گیرد؛ امّا بهکارگیری سلاح اتمی و تولید و انباشت سلاح اتمی و میکروبی نهتنها بر اساس ضرورت معنا و مفهوم پیدا نمیکند، بلکه همانطور که اشاره شد، فساد فیالارض است و بر اساس اصول فقهی این اطلاقات و عمومات و حرمت فساد و حرمت هلاک حرث و نسل عاری از تخصیص است و تخصیصبردار نیست.
حکم عقل این است که قطع مادهی فساد واجب شرعی است و اگر سلاح میکروبی، شیمیایی و اتمی مادهی فساد است، باید ما به معاهدههایی بپیوندیم که این سلاحها را جمع و حذف کند. لذا، جمهوری اسلامی طرفدار پیمانهای منع تولید و تکثیر و انباشت و گسترش سلاحهای کشتار جمعی است و معمولاً به این معاهدات میپیوندد و ما به اصل «اوفوا بالعقود» پایبند هستیم و این آمریکا و صهیونیست است که از طریق تولید و انباشت سلاح اتمی، حیات بشری را تهدید میکنند.
اگر نبی مکرم اسلام صلّی الله علیه و آله عدهای را برای جنگ میفرستادند، به آنها دستورالعملهایی هم میدادند. برای مثال در موثقة مسعدة بن صدقة هست که اگر پیامبر اکرم کسی را برای جنگیدن و فرماندهی میفرستادند، اوّل به تقوا و بعد به جنگیدن به نام پروردگار و در راه خدا، عدم خیانت در جنگ، شکنجهنکردن، نکشتن فرزندان و کودکان، آتشنزدن محصولات کشاورزی و قطعنکردن درختان میوه و از بین نبردن حیوانات و چارپایان تأکید میکردند.(2)
در روایت دیگری هم هست که امیرالمؤمنین علیه السلام میفرمایند رسول اکرم صلّی الله علیه و آله از ریختن سم در آب سرزمین مشرکین نهی میکردند که ظاهر این نهی، حرمت است و خیلی از فقها به حرمت ریختن سم در آب دشمن فتوا دادند. ابن ادریس حلی رحمهاللهعلیه هم میفرماید دشمن را میشود با انواع سلاح متعارف از بین برد، مگر غرقکردن منازلشان با آب؛ چون در این روش، غیر نظامیان هم کشته میشوند. همچنین سوزاندن دشمنان هم جایز نیست.(3) سایر فقها هم مثل علامه حلی رحمهاللهعلیه در مختلف الشیعه و محقق خوئی رحمهاللهعلیه در منهاج الصالحین در کتابهایشان این ممنوعیت را بیان کردهاند. بنابراین، اگر ریختن سم در سرزمین دشمن جایز نیست، به طریق اولی، تولید و انباشت و بهکارگیری سلاح اتمی هم ممنوع است؛ چون باعث تهدید و نابودی بشریت میشود.
امّا ادلهی زیادی برای نکشتن غیر نظامیان هست. پیامبر اسلام میفرمایند با کسانی میشود قتال کرد که با ما در حال قتالاند و جنگجویان دشمناند. غیر مبارزین دشمن در امنیت هستند، زیرا اسلام در میدان جهاد آمده است تا غیر نظامیان را از کفر، طاغوت و شیاطین نجات دهد و جهاد اسلامی علیه طاغوت کافر است نه علیه مردم مستضعف کافر، بلکه اسلام میخواهد مردم مستضعف کافر را نجات بدهد. بنابراین، کسانی که قرار است نجات بدهیم را نباید از بین ببریم. ازاینرو سیاست سرزمین سوخته و نابودی بشریت در جنگ یا بهکارگیری اسلحهای که باعث نابودی بشریت در جنگ میشود، حرام اولی، ابدی و استثناناپذیر است.
پینوشتها:
1. سوره مبارکه البقرة آیه ۲۰۵/ وَإِذا تَوَلّىٰ سَعىٰ فِی الأَرضِ لِیُفسِدَ فیها وَیُهلِکَ الحَرثَ وَالنَّسلَ ۗ وَاللَّهُ لا یُحِبُّ الفَسادَ/ (نشانه آن، این است که) هنگامی که روی برمیگردانند (و از نزد تو خارج میشوند)، در راه فساد در زمین، کوشش میکنند، و زراعتها و چهارپایان را نابود میسازند؛ (با اینکه میدانند) خدا فساد را دوست نمیدارد.
2. ورد النهی عنه فی العدید من الروایات، ففی موثقة مسعدة بن صدقة عن أبی عبد الله(علیه السلام) قال: إن النبی(صلّی الله علیه و آله) کان إذا بعث أمیراً على سریة أمره بتقوى الله عز وجلّ فی خاصة نفسه، ثم فی أصحابه عامة، ثم یقول: "أغز بسم الله وفی سبیل الله، قاتلوا من کفر بالله ولا تغدروا ولا تغلوا وتمثلوا، ولا تقتلوا ولیداً ولا متبتلاً فی شاهق ولا تحرقوا النخل ولا تغرقوه بالماء ولا تقطعوا شجرة مثمرة ولا تحرقوا زرعاً، لأنکم لا تدرون لعلکم تحتاجون إلیه، ولا تعقروا من البهائم ما یؤکل لحمه إلاّ ما بدا لکم من أکله.."(الکافی:۵/۲۹).
3. قول ابن إدریس الحلی رحمه الله:"ویجوز قتل الکفار بسائر أنواع القتل وأسبابه إلاّ بتغریق المساکن و رمیهم بالنیران وإلقاء السم فی بلادهم، فإنه لا یجوز أن یُلقى السم فی بلادهم... به نطقت الأخبار عن الأئمة الأطهار"(السرائر۲/۷).
منبع: khamenei.ir
پاسخ از آیت الله عباس کعبی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم:
تولید، انباشت و بهکارگیری سلاح اتمی نهتنها تولید قدرت نیست، بلکه نابودی قدرت، تهدید بشریت و از بین بردن بشریت است. در واقع تولید و انباشت سلاح اتمی از مصادیق فساد فیالارض و هلاک و نابودی بشریت و موجودات زنده بر روی زمین و تأثیرگذاری بر نسلهای آینده است؛ حتی سلاح اتمی و تشعشعات آن هنگام تولید و انباشت، برای بشریت مخاطرهآمیز است.
بر پایهی موضوعشناسی باید بگوییم که آلودگی محیط زیست با تشعشعات اتمی، زندگی بشریت و زندگی کرهی زمین را تهدید میکند. بعد از تجربهی بهکارگیری سلاح اتمی در هیروشیما و ناکازاکی در ۱۹۴۵ و بعد از آن تشعشعات اتمی که در حادثهی چرنوبیل در ۱۹۸۶ رخ داد، مخاطرات ناشی از تشعشعات اتمی ناشی از تولید و انباشت سلاح اتمی برای بشریت روشن و معلوم شد که این نوع سلاحها، همهی موجودات زنده را از بین میبرد و جانداران را تهدید میکند؛ حتی اگر آزمایشهای هستهای در عمق آبها یا در صحرای خالی هم صورت بگیرد، توأم با تهدیدات و مخاطراتی برای بشریت است. کاربرد این اسلحه بر نسلهای آینده هم تأثیر منفی میگذارد. بهعنوان نمونه، هنوز هم عوارض سلاح شیمیایی که صدام در حلبچه بهکار برد، باقیمانده است.
سلاح اتمی و تشعشعات آن محیط زیست را تهدید میکند و به تعبیر قرآن کریم باعث هلاکت «حرث و نسل»(1) میشود؛ یعنی نسل بشریت و زندگی بر روی کرهی زمین را از بین میبرد. بنابراین، نهتنها سلاح اتمی تولید قدرت نیست، بلکه فساد فیالارض است و آیات زیادی در قرآن کریم هست که فساد فیالارض و هلاک حرث و نسل را به شکل مطلق منع میکند. به شکل سلبی و ایجابی حفظ محیط زیست، جلوگیری از آلودگی محیط زیست، حفظ جان جانداران، گیاهان، موجودات زندهی آبی و دریایی و خاکی و صحرایی واجب شرعی است؛ یعنی هم به شکل ایجابی حفظ محیط زیست واجب است و هم به شکل سلبی آلودگی محیط زیست، فساد فیالارض و هلاک حرث و نسل حرام است. تولید و انباشت سلاح اتمی اگر هم بهکار برده نشود، احتمال عقلایی بالایی دارد که در اثر یک اشتباه انسانی، حیات بشری در کرهی زمین را تهدید کند.
اسلام پیروزی و کسب قدرت را تنها از راههای معقول، مشروع و انسانی تأیید میکند، نه از راههای توأم با فساد فیالارض. پس، این راه قابل تأیید نیست، بلکه محکوم و حرام است و استثناپذیر هم نیست و بالاتر اینکه یک حکم ابدی است و بهاصطلاح تبصره هم نمیخورد؛ چون باعث نابودی بشریت میشود و انسانهای بیگناه و غیر نظامی را از بین میبرد. حکم اوّلیهی اسلام در اخلاق بشردوستانه و حقوق بینالملل بشردوستانهی اسلامی در دوران جنگ این است که کشتار غیر نظامیان، زنان، کودکان، پیران و اهداف غیر نظامی، تعرض به اهداف غیر نظامیان، زمینهای غیر نظامیان، کشاورزی غیر نظامیان و کشتن غیر نظامیان ممنوع است.
در اسلام چهار اصل در جنگ وجود دارد:
اصل اوّل، تفکیک بین نظامیان و غیر نظامیان است. باید میدان جنگ در جبهه تعریف شود.
اصل دوم، حرامبودن کشتن غیر نظامیان است. کودکان، زنان، پیرمردان و افراد غیر متعرض را باید تفکیک کنیم و حرام بدانیم.
اصل سوم، تناسب بین سلاح و هدف است؛ هدف نظامی که میخواهیم بزنیم، باید سلاح متناسب با آن را بهکار ببریم و این هم جزو اخلاق بشردوستانه و جزو مقررات حقوق بینالملل بشر دوستانه است.
اصل چهارم هم اصل ضرورت است. اگر ضرورت اقتضاء کند و استثناء هم هست، «الضرورات تبیح المحذورات» و «الضرورات تتقدر بقدرها» که در بحث سپر انسانی است که اگر دشمن از سپر انسانی استفاده کند، آن سپر انسانی در حد معقول و محدود باید مورد توجه قرار گیرد؛ امّا بهکارگیری سلاح اتمی و تولید و انباشت سلاح اتمی و میکروبی نهتنها بر اساس ضرورت معنا و مفهوم پیدا نمیکند، بلکه همانطور که اشاره شد، فساد فیالارض است و بر اساس اصول فقهی این اطلاقات و عمومات و حرمت فساد و حرمت هلاک حرث و نسل عاری از تخصیص است و تخصیصبردار نیست.
حکم عقل این است که قطع مادهی فساد واجب شرعی است و اگر سلاح میکروبی، شیمیایی و اتمی مادهی فساد است، باید ما به معاهدههایی بپیوندیم که این سلاحها را جمع و حذف کند. لذا، جمهوری اسلامی طرفدار پیمانهای منع تولید و تکثیر و انباشت و گسترش سلاحهای کشتار جمعی است و معمولاً به این معاهدات میپیوندد و ما به اصل «اوفوا بالعقود» پایبند هستیم و این آمریکا و صهیونیست است که از طریق تولید و انباشت سلاح اتمی، حیات بشری را تهدید میکنند.
اگر نبی مکرم اسلام صلّی الله علیه و آله عدهای را برای جنگ میفرستادند، به آنها دستورالعملهایی هم میدادند. برای مثال در موثقة مسعدة بن صدقة هست که اگر پیامبر اکرم کسی را برای جنگیدن و فرماندهی میفرستادند، اوّل به تقوا و بعد به جنگیدن به نام پروردگار و در راه خدا، عدم خیانت در جنگ، شکنجهنکردن، نکشتن فرزندان و کودکان، آتشنزدن محصولات کشاورزی و قطعنکردن درختان میوه و از بین نبردن حیوانات و چارپایان تأکید میکردند.(2)
در روایت دیگری هم هست که امیرالمؤمنین علیه السلام میفرمایند رسول اکرم صلّی الله علیه و آله از ریختن سم در آب سرزمین مشرکین نهی میکردند که ظاهر این نهی، حرمت است و خیلی از فقها به حرمت ریختن سم در آب دشمن فتوا دادند. ابن ادریس حلی رحمهاللهعلیه هم میفرماید دشمن را میشود با انواع سلاح متعارف از بین برد، مگر غرقکردن منازلشان با آب؛ چون در این روش، غیر نظامیان هم کشته میشوند. همچنین سوزاندن دشمنان هم جایز نیست.(3) سایر فقها هم مثل علامه حلی رحمهاللهعلیه در مختلف الشیعه و محقق خوئی رحمهاللهعلیه در منهاج الصالحین در کتابهایشان این ممنوعیت را بیان کردهاند. بنابراین، اگر ریختن سم در سرزمین دشمن جایز نیست، به طریق اولی، تولید و انباشت و بهکارگیری سلاح اتمی هم ممنوع است؛ چون باعث تهدید و نابودی بشریت میشود.
امّا ادلهی زیادی برای نکشتن غیر نظامیان هست. پیامبر اسلام میفرمایند با کسانی میشود قتال کرد که با ما در حال قتالاند و جنگجویان دشمناند. غیر مبارزین دشمن در امنیت هستند، زیرا اسلام در میدان جهاد آمده است تا غیر نظامیان را از کفر، طاغوت و شیاطین نجات دهد و جهاد اسلامی علیه طاغوت کافر است نه علیه مردم مستضعف کافر، بلکه اسلام میخواهد مردم مستضعف کافر را نجات بدهد. بنابراین، کسانی که قرار است نجات بدهیم را نباید از بین ببریم. ازاینرو سیاست سرزمین سوخته و نابودی بشریت در جنگ یا بهکارگیری اسلحهای که باعث نابودی بشریت در جنگ میشود، حرام اولی، ابدی و استثناناپذیر است.
پینوشتها:
1. سوره مبارکه البقرة آیه ۲۰۵/ وَإِذا تَوَلّىٰ سَعىٰ فِی الأَرضِ لِیُفسِدَ فیها وَیُهلِکَ الحَرثَ وَالنَّسلَ ۗ وَاللَّهُ لا یُحِبُّ الفَسادَ/ (نشانه آن، این است که) هنگامی که روی برمیگردانند (و از نزد تو خارج میشوند)، در راه فساد در زمین، کوشش میکنند، و زراعتها و چهارپایان را نابود میسازند؛ (با اینکه میدانند) خدا فساد را دوست نمیدارد.
2. ورد النهی عنه فی العدید من الروایات، ففی موثقة مسعدة بن صدقة عن أبی عبد الله(علیه السلام) قال: إن النبی(صلّی الله علیه و آله) کان إذا بعث أمیراً على سریة أمره بتقوى الله عز وجلّ فی خاصة نفسه، ثم فی أصحابه عامة، ثم یقول: "أغز بسم الله وفی سبیل الله، قاتلوا من کفر بالله ولا تغدروا ولا تغلوا وتمثلوا، ولا تقتلوا ولیداً ولا متبتلاً فی شاهق ولا تحرقوا النخل ولا تغرقوه بالماء ولا تقطعوا شجرة مثمرة ولا تحرقوا زرعاً، لأنکم لا تدرون لعلکم تحتاجون إلیه، ولا تعقروا من البهائم ما یؤکل لحمه إلاّ ما بدا لکم من أکله.."(الکافی:۵/۲۹).
3. قول ابن إدریس الحلی رحمه الله:"ویجوز قتل الکفار بسائر أنواع القتل وأسبابه إلاّ بتغریق المساکن و رمیهم بالنیران وإلقاء السم فی بلادهم، فإنه لا یجوز أن یُلقى السم فی بلادهم... به نطقت الأخبار عن الأئمة الأطهار"(السرائر۲/۷).
منبع: khamenei.ir