آغاز دعوت علنى پیامبر اسلام
پرسش :
آغاز دعوت علنى پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله) از چه زمانى بود؟
پاسخ :
در آغاز، اسلام از یک نفر یعنى رسول اکرم، حضرت محمّد مصطفى(صلى الله علیه و آله) شروع شد که در سن 40 سالگى به رسالت مبعوث گردید. به دنبال آن خدیجه، و على(علیه السلام) ایمان آوردند، کار تبلیغى پنهانى اسلام از همین نقطه شروع گردید. در طول سه سال پیامبر تنها کسانى را دعوت مى کرد که کاملا به آنها اطمینان داشت که اسرار را فاش نمى کنند:
«وَ کان قَبْلُ ذلک فِى السّنینِ الثَّلاث مُسْتَتِراً بِدَعْوَتِهِ لا یُظْهِرُها اِلاّ لِمَن یَثِقُ بِهِ» امّا پس از سه سال با نزول آیه 214 سوره شعراء: «و اَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْاَقْرَبِینَ» موظف شد آشکارا مردم را به اسلام دعوت کند.
رسول اسلام(صلى الله علیه و آله) با اعلام آشکاراى دعوت خود، بر بالاى کوه صفا و دعوت به مهمانى بستگان خود کارش را شروع کرد و تا این روز جمعیت مسلمان بسیار اندک و انگشت شمار بود(1) و در دو جلسه مهمانى که ترتیب داد اولى را ابولهب مهلت نداد پیامبر سخن بگوید و دومى را پس از شنیدن سخنانش خنده اى کردند و رو به ابوطالب گفتند:
«قَدْ اَمَرَکَ: اَنْ تَسْمَعَ لِابْنِکَ وَ تُطیعَ»؛ (به تو فرمان داد که از پسرت بشنوى و اطاعت کنى.) پیشرفت اسلام آن قدر از نظر آن حضرت مسلّم بود که در همین جلسه، خلیفه و وارث خود را تعیین نمود.(2)
پینوشتها:
(1). کامل ابن اثیر، جلد 1، صفحه 486، طبع دار الاحیاء، التراث العربى و تاریخ طبرى، جلد 2، صفحه 61.
(2). طبرى، جلد 2، صفحه 63.
منبع: پیام قرآن، آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1386 ه. ش، ج 8، ص 18.
در آغاز، اسلام از یک نفر یعنى رسول اکرم، حضرت محمّد مصطفى(صلى الله علیه و آله) شروع شد که در سن 40 سالگى به رسالت مبعوث گردید. به دنبال آن خدیجه، و على(علیه السلام) ایمان آوردند، کار تبلیغى پنهانى اسلام از همین نقطه شروع گردید. در طول سه سال پیامبر تنها کسانى را دعوت مى کرد که کاملا به آنها اطمینان داشت که اسرار را فاش نمى کنند:
«وَ کان قَبْلُ ذلک فِى السّنینِ الثَّلاث مُسْتَتِراً بِدَعْوَتِهِ لا یُظْهِرُها اِلاّ لِمَن یَثِقُ بِهِ» امّا پس از سه سال با نزول آیه 214 سوره شعراء: «و اَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْاَقْرَبِینَ» موظف شد آشکارا مردم را به اسلام دعوت کند.
رسول اسلام(صلى الله علیه و آله) با اعلام آشکاراى دعوت خود، بر بالاى کوه صفا و دعوت به مهمانى بستگان خود کارش را شروع کرد و تا این روز جمعیت مسلمان بسیار اندک و انگشت شمار بود(1) و در دو جلسه مهمانى که ترتیب داد اولى را ابولهب مهلت نداد پیامبر سخن بگوید و دومى را پس از شنیدن سخنانش خنده اى کردند و رو به ابوطالب گفتند:
«قَدْ اَمَرَکَ: اَنْ تَسْمَعَ لِابْنِکَ وَ تُطیعَ»؛ (به تو فرمان داد که از پسرت بشنوى و اطاعت کنى.) پیشرفت اسلام آن قدر از نظر آن حضرت مسلّم بود که در همین جلسه، خلیفه و وارث خود را تعیین نمود.(2)
پینوشتها:
(1). کامل ابن اثیر، جلد 1، صفحه 486، طبع دار الاحیاء، التراث العربى و تاریخ طبرى، جلد 2، صفحه 61.
(2). طبرى، جلد 2، صفحه 63.
منبع: پیام قرآن، آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1386 ه. ش، ج 8، ص 18.