وظیفه و نقش وزارت خارجه در ایران
پرسش :
با توجه به قانون اساسی و رویهی معمول در حوزهی سیاست خارجی، وزارت خارجه چه وظیفه و نقشی بر عهده دارد؟ چه دلایلی ایجاب میکند که این روال کلی در حوزهی تصمیمگیری در سیاست خارجی کشورها بهخصوص در نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران وجود داشته باشد؟
پاسخ :
وزارت خارجه تنها تصمیمگیر در سیاست خارجی نیست، بلکه سیاست خارجی مجموعهی سیاستهای کل نظام تصمیمگیری کشور در روابط خارجی است، ولی وزارت خارجه مجری آن است. یکی از کارویژههای اصلی مجری و تجلی که وزارت خارجه دارد، شخص وزیر خارجه است که باید با تمام توان و اعتقادش سیاست خارجی را اجرا کند و جاهایی که سیاستهای اصولی نظام پیگیری میشود با اعتقاد موضوع را دنبال کند.
این روند کلی سیاست خارجی ماست که البته مشابه خیلی از کشورهای دیگر است. بهعنوان نمونه، آقای جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی ایالات متحده آمریکا همین شأن را دارد و جلساتی را با حضور نمایندگانی از پنتاگون، وزارت امور خارجه و دستگاههای اطلاعاتی آمریکا برگزار و نظرات را جمعبندی میکند.
در ژاپن هم این سمت وجود دارد. برخی دیگر از کشورها رئیس ندارند و در حد دبیر شورای عالی امنیت ملی است و رییسشان معمولاً بالاترین مقام آن کشور است.
در روسیه هم شخصیت قدرتمندی به نام نیکولای پاتروشف، دبیر شورای عالی امنیت ملی روسیه است که پیش از این رئیس سازمان اطلاعات روسیه بود. پس، این شأن جایگاه شناختهشدهای در نظام تصمیمگیری است.
روند تعیین سیاست خارجی و تعیین تکلیف در موضوعات امنیت ملی در داخل و خارج کشور یک کار شورایی و کلان است و دستگاههایی مثل وزارت خارجه هم نقش دیدهبانی دارند و هم جزئی از روند تصمیمسازی هستند، ولی فقط این روند نیست و آنها نمیتوانند کل سیاست خارجی را تعیین کنند.
یکی از دلایلی که این کار بهصورت شورایی و فراقوهای و فرادستگاهی دنبال میشود این است که از توان و ظرفیت همهی دستگاهها برای پیگیری و خلق این سیاست استفاده شود. نیروهای نظامی و میدانی ما بهعنوان یکی از عناصر قدرت در کنار توانمندی دیپلماتیک باید با هم همافزایی کنند. ساختن دوگانهی میدان و دیپلماسی حتماً دوگانهی غلطی است؛ چون هردوی اینها باید پیگیر منافع ملی باشند و هرکدام اجزایی از قدرت کشور را دنبال میکنند.
بهصورت خاص در مورد منطقهی غرب آسیا بهدلیل مسائل خاص نظامی و امنیتی و مبارزه با تروریسم که در این منطقه جریان دارد حتماً نیروهای نظامی ما نقشی مؤثرتر، اطلاعات میدانی دقیقتر، درک بهروزتر و عینیتری از مسائل امنیتی در مرزهای خودمان دارند. به همین دلیل نیروهای نظامی ما از جمله نیروی قدس سپاه پاسداران، نقش کلیدی در فهم تحولات منطقه و پیگیری مواضع کشور دارد.
جمهوری اسلامی ایران در همهی کشورهای همسایهاش حضور دیپلماتیک دارد، ولی حضور مستشاری و نیروهای قدس ما یک حضور افتخارآفرین و امنیتآفرین است. امروز نیروهای نظامی ما درک دقیقتری از تهدیدات دارند، به جهت اینکه جنس تهدیدات مثل تهدیدات تروریستی داعش و القاعده از طریق حضور میدانی لمس میشود و تحولات در میدان، در پشت میزهای دیپلماتیک خیلی پررنگ دیده نمیشود. درواقع قدرتی که نیروهای میدانی ما در عراق و سوریه و سایر کشورها میآفرینند پشتوانهی دیپلماتهای ما در پشت میزهای مذاکره است. اگر قدرت میدانی نباشد، دیپلمات ما قدرتی برای ایستادگی و پیگیری منافع ملی ندارد.
منبع: khamenei.ir
پاسخ از آقای دکتر ابوالفضل عمویی، دکتری روابط بینالملل و کارشناس مسائل شرق آسیا:
وزارت خارجه تنها تصمیمگیر در سیاست خارجی نیست، بلکه سیاست خارجی مجموعهی سیاستهای کل نظام تصمیمگیری کشور در روابط خارجی است، ولی وزارت خارجه مجری آن است. یکی از کارویژههای اصلی مجری و تجلی که وزارت خارجه دارد، شخص وزیر خارجه است که باید با تمام توان و اعتقادش سیاست خارجی را اجرا کند و جاهایی که سیاستهای اصولی نظام پیگیری میشود با اعتقاد موضوع را دنبال کند.
این روند کلی سیاست خارجی ماست که البته مشابه خیلی از کشورهای دیگر است. بهعنوان نمونه، آقای جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی ایالات متحده آمریکا همین شأن را دارد و جلساتی را با حضور نمایندگانی از پنتاگون، وزارت امور خارجه و دستگاههای اطلاعاتی آمریکا برگزار و نظرات را جمعبندی میکند.
در ژاپن هم این سمت وجود دارد. برخی دیگر از کشورها رئیس ندارند و در حد دبیر شورای عالی امنیت ملی است و رییسشان معمولاً بالاترین مقام آن کشور است.
در روسیه هم شخصیت قدرتمندی به نام نیکولای پاتروشف، دبیر شورای عالی امنیت ملی روسیه است که پیش از این رئیس سازمان اطلاعات روسیه بود. پس، این شأن جایگاه شناختهشدهای در نظام تصمیمگیری است.
روند تعیین سیاست خارجی و تعیین تکلیف در موضوعات امنیت ملی در داخل و خارج کشور یک کار شورایی و کلان است و دستگاههایی مثل وزارت خارجه هم نقش دیدهبانی دارند و هم جزئی از روند تصمیمسازی هستند، ولی فقط این روند نیست و آنها نمیتوانند کل سیاست خارجی را تعیین کنند.
یکی از دلایلی که این کار بهصورت شورایی و فراقوهای و فرادستگاهی دنبال میشود این است که از توان و ظرفیت همهی دستگاهها برای پیگیری و خلق این سیاست استفاده شود. نیروهای نظامی و میدانی ما بهعنوان یکی از عناصر قدرت در کنار توانمندی دیپلماتیک باید با هم همافزایی کنند. ساختن دوگانهی میدان و دیپلماسی حتماً دوگانهی غلطی است؛ چون هردوی اینها باید پیگیر منافع ملی باشند و هرکدام اجزایی از قدرت کشور را دنبال میکنند.
بهصورت خاص در مورد منطقهی غرب آسیا بهدلیل مسائل خاص نظامی و امنیتی و مبارزه با تروریسم که در این منطقه جریان دارد حتماً نیروهای نظامی ما نقشی مؤثرتر، اطلاعات میدانی دقیقتر، درک بهروزتر و عینیتری از مسائل امنیتی در مرزهای خودمان دارند. به همین دلیل نیروهای نظامی ما از جمله نیروی قدس سپاه پاسداران، نقش کلیدی در فهم تحولات منطقه و پیگیری مواضع کشور دارد.
جمهوری اسلامی ایران در همهی کشورهای همسایهاش حضور دیپلماتیک دارد، ولی حضور مستشاری و نیروهای قدس ما یک حضور افتخارآفرین و امنیتآفرین است. امروز نیروهای نظامی ما درک دقیقتری از تهدیدات دارند، به جهت اینکه جنس تهدیدات مثل تهدیدات تروریستی داعش و القاعده از طریق حضور میدانی لمس میشود و تحولات در میدان، در پشت میزهای دیپلماتیک خیلی پررنگ دیده نمیشود. درواقع قدرتی که نیروهای میدانی ما در عراق و سوریه و سایر کشورها میآفرینند پشتوانهی دیپلماتهای ما در پشت میزهای مذاکره است. اگر قدرت میدانی نباشد، دیپلمات ما قدرتی برای ایستادگی و پیگیری منافع ملی ندارد.
منبع: khamenei.ir