شرایط اعراض و توطن
پرسش :
ساکنین روستای ما غالب فصول سال را در شهرهای همجوار با فاصلۀ بیش از مسافت شرعی زندگی میکنند و در آن شهرها خانۀ دوم و زندگی ثانوی دارند. آنها فقط در ایّام تابستان به منطقۀ خود باز میگردند. بسیاری بدون قصد ده روز با عنایت به اینکه آنجا زادگاهشان یا زادگاه والدین آنهاست و در آن منزل و زمین دارند میمانند و برخی که شغل اداری دارند در این چند ماه بین محل کارشان که در شهرهای مجاور است و روستای خود در تردّد هستند. 1. آیا این گونه هجرت از زادگاه با وجود دلبستگی و علاقه به آنجا، اعراض محسوب نمیشود؟ 2. اگر کسی سالها از وطن رفته و موفق به بازگشت به وطن، جز چند روز و چند هفته در سال نشده ولی آنجا را دوست دارد و شاید آیندۀ نامعلومی روزی بازگردد، آیا میتواند در آنجا بدون قصد ده روز نماز را تمام خوانده و روزه نیز بگیرد؟ 3. توطن چگونه حاصل میشود؟ آیا به مجرد قصد توطن، آن امر حاصل شده یا مشروط به استمرار بقا به مدت خاصی است؟ 4. کسانی که هر هفته در ایّام تابستان به این منطقه مسافرت میکنند میتوانند نمازشان را تمام بخوانند؟ 5. برخی از اهالی که شغلشان رانندگی تاکسی، نیسان و ... و تردد در شهرها است، در رفت و آمد به روستای خود نمازشان تمام است یا شکسته؟
پاسخ :
1. معیار اعراض، این است که عرف دیگر آنجا را محل زندگی و استقرار آنها نداند و آنها را از زندگی بالفعل در آنجا منقطع و کنده شده تلقی کند، اگر این معنا احراز نشود، آنجا هنوز وطن اوست.
2. خیر.
3. همین که قصد دارد آنجا وطن دائمی او باشد و در آن زندگی کند به گونهای که اگر مسافرتی برای او پیش آید دوباره به همانجا برگردد و عرفاً شروع به زندگی در آنجا کرده باشد، آنجا وطن وی محسوب میشود. البته در صدق توطن معلوم نیست مجرد قصد دو-سه ماه زندگی کردن در سال کفایت کند؛ بله اگر بعد از اینکه صدق وطن حاصل شد، برای ترتب حکم وطن لازم نیست به مقدار سابق در آنجا زندگی کند.
4. این مقدار اقامت تا زمانی که آنجا وطن وی -به معنایی که ذکر شد- محسوب نشود، کفایت نمیکند.
5. کسی که شغلش مسافرت است در تمامی سفرها نمازش تمام است.
منبع: zanjani.net
1. معیار اعراض، این است که عرف دیگر آنجا را محل زندگی و استقرار آنها نداند و آنها را از زندگی بالفعل در آنجا منقطع و کنده شده تلقی کند، اگر این معنا احراز نشود، آنجا هنوز وطن اوست.
2. خیر.
3. همین که قصد دارد آنجا وطن دائمی او باشد و در آن زندگی کند به گونهای که اگر مسافرتی برای او پیش آید دوباره به همانجا برگردد و عرفاً شروع به زندگی در آنجا کرده باشد، آنجا وطن وی محسوب میشود. البته در صدق توطن معلوم نیست مجرد قصد دو-سه ماه زندگی کردن در سال کفایت کند؛ بله اگر بعد از اینکه صدق وطن حاصل شد، برای ترتب حکم وطن لازم نیست به مقدار سابق در آنجا زندگی کند.
4. این مقدار اقامت تا زمانی که آنجا وطن وی -به معنایی که ذکر شد- محسوب نشود، کفایت نمیکند.
5. کسی که شغلش مسافرت است در تمامی سفرها نمازش تمام است.
منبع: zanjani.net