مفهوم واژه «تقلید» در قرآن کریم
پرسش :
منظور از واژه «تقلید» در قرآن کریم چیست؟
پاسخ :
این واژه از مادّه «قَلْد» (بر وزن قند) است. در اصل طبق گفته راغب در مفردات به معناى تابیدن طناب است؛ و «قلاده» را از این جهت قلاده گویند که رشته تابیده اى است که در گردن مى نهند، و «قلائد» جمع «قلاده» در آیات قرآن به معناى چهار پایانى است که براى قربانى در مراسم حج چیزى به گردنشان مى آویختند تا شناخته شوند(1) و پیروى از دیگرى را از این نظر «تقلید» مى نامند که سخن او را همچون قلاّده اى بر گردن خویش مى نهند، و یا مسؤولیت را همچون قلاده اى بر گردن کسى مى نهند که از او پیروى مى کنند.
امّا «مَقالِیْد» به گفته بسیارى از لغویین جمع «مقلید» یا «مِقْلَد» (بر وزن مِحنت) است. (زمخشرى در کشّاف مى گوید: این واژه مفردى از جنس خود ندارد.)
«مقلید» و «اقلید» هر دو به معناى کلید است. حتى بعضى از ارباب لغت مانند ابن منظور در لسان العرب نقل مى کند که اصل آن از کلید فارسى گرفته شده، و در عربى نیز به همین معنا استعمال مى شود. «مقالید» به معناى خزاین نیز به کار مى رود از این جهت که خزاین را قفل مى کنند و جز با در دست داشتن کلید راهى به آن نیست.
بنابراین «مقالید» ارتباطى با مادّه «تقلید» و «قلاده» ندارد.(2)
ولى این احتمال وجود دارد که هر دو به یک مادّه باز گردد؛ زیرا کلید را بسیارى از مردم در رشته اى مى کنند و آن را به گردن خویش مى آویزند.(3)
به هر حال این پیروى از دیگران که نامش تقلید است؛ گاه مذموم است و گاه ممدوح.
پینوشتها:
(1). سوره مائده، آیه 2.
(2). المفردات فی غریب القرآن، راغب اصفهانى حسین بن محمد، تحقیق: صفوان عدنان داود، دارالعلم والدار الشامیة، دمشق و بیروت، 1412 هـ.ق، چاپ اول، ص 682؛ مجمع البحرین، طریحى فخر الدین، تحقیق: سید احمد حسین، کتابفروشى مرتضوى، تهران، 1375 شمسی، چاپ سوم، ج 3، ص 365؛ برهان قاطع و کتب دیگر.
(3). بعضى نیز «اقلید» را واژه اى به لغت یمن یا به لغت روم مى دانند. (مجمع البحرین، طریحى فخر الدین، تحقیق: سید احمد حسین، کتابفروشى مرتضوى، تهران، 1375 شمسی، چاپ سوم، ج 3، ص 131، (باب ما أوله القاف و لسان العرب مادّه «قلد»)).
منبع: پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1386 هـ.ش، چاپ نهم، ج 1، ص 334.
این واژه از مادّه «قَلْد» (بر وزن قند) است. در اصل طبق گفته راغب در مفردات به معناى تابیدن طناب است؛ و «قلاده» را از این جهت قلاده گویند که رشته تابیده اى است که در گردن مى نهند، و «قلائد» جمع «قلاده» در آیات قرآن به معناى چهار پایانى است که براى قربانى در مراسم حج چیزى به گردنشان مى آویختند تا شناخته شوند(1) و پیروى از دیگرى را از این نظر «تقلید» مى نامند که سخن او را همچون قلاّده اى بر گردن خویش مى نهند، و یا مسؤولیت را همچون قلاده اى بر گردن کسى مى نهند که از او پیروى مى کنند.
امّا «مَقالِیْد» به گفته بسیارى از لغویین جمع «مقلید» یا «مِقْلَد» (بر وزن مِحنت) است. (زمخشرى در کشّاف مى گوید: این واژه مفردى از جنس خود ندارد.)
«مقلید» و «اقلید» هر دو به معناى کلید است. حتى بعضى از ارباب لغت مانند ابن منظور در لسان العرب نقل مى کند که اصل آن از کلید فارسى گرفته شده، و در عربى نیز به همین معنا استعمال مى شود. «مقالید» به معناى خزاین نیز به کار مى رود از این جهت که خزاین را قفل مى کنند و جز با در دست داشتن کلید راهى به آن نیست.
بنابراین «مقالید» ارتباطى با مادّه «تقلید» و «قلاده» ندارد.(2)
ولى این احتمال وجود دارد که هر دو به یک مادّه باز گردد؛ زیرا کلید را بسیارى از مردم در رشته اى مى کنند و آن را به گردن خویش مى آویزند.(3)
به هر حال این پیروى از دیگران که نامش تقلید است؛ گاه مذموم است و گاه ممدوح.
پینوشتها:
(1). سوره مائده، آیه 2.
(2). المفردات فی غریب القرآن، راغب اصفهانى حسین بن محمد، تحقیق: صفوان عدنان داود، دارالعلم والدار الشامیة، دمشق و بیروت، 1412 هـ.ق، چاپ اول، ص 682؛ مجمع البحرین، طریحى فخر الدین، تحقیق: سید احمد حسین، کتابفروشى مرتضوى، تهران، 1375 شمسی، چاپ سوم، ج 3، ص 365؛ برهان قاطع و کتب دیگر.
(3). بعضى نیز «اقلید» را واژه اى به لغت یمن یا به لغت روم مى دانند. (مجمع البحرین، طریحى فخر الدین، تحقیق: سید احمد حسین، کتابفروشى مرتضوى، تهران، 1375 شمسی، چاپ سوم، ج 3، ص 131، (باب ما أوله القاف و لسان العرب مادّه «قلد»)).
منبع: پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1386 هـ.ش، چاپ نهم، ج 1، ص 334.