پرسش :
معيار ارزش انسان چيست؟
پاسخ :
چون معيار ارزش انسان همان فضائل علمى و عملى او است و در اين جهت خصوصيّت صنفى زن و مرد تأثيرى ندارد لذا وقتى، مردى كه صاحب دختر شده و حضرت امام صادق عليه السلام او را ناراضى و غضبناك ديد به او فرمود: اگر خداوند به تو الهام و ابلاغ مىفرمود كه من براى تو (فرزند) انتخاب كنم يا تو براى خودت (فرزند) انتخاب مىكنى، تو در جواب چه مىگفتى؟ آن مرد گفت: مىگفتم: پروردگارا تو براى من (فرزند) اختيار و انتخاب فرما، آنگاه حضرت امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند براى تو «دختر» را انتخاب و اختيار نمود، سپس فرمود: آن پسرى كه عالِمِ همراه با موسى كليم - حضرت خضر - او را كشت بَدَل و عوضى را كه خداوند به پدر و مادرِ او عطا فرمود، دختر بود كه منشأ پيدايش چندين پيامبر شد، يعنى گاهى پسر از بين مىرود تا زمينه پديد آمدن دختر شود، زيرا آن دختر واجد معيار ارزش بوده و از پسر برتر بوده است، در چنين موقعى خضر راه فرامىرسد و در صحابت موسى كليم كار شگفتانگيز مىكند تا ارج چنين دخترى روشن گردد.
در اين مقام لازم است به آنچه درباره فضيلت حَمْل و باردارى و اجر وضع حَمْل و دوران نِفاس زن وارد شده(1) و نشانه اعتلاى شؤون ويژه زنان است توجه شود، گرچه ممكن است براى ناباوران امور معنوى چندان جلوه نكند.
در متون دينى گراميداشت مَقْدمِ مادران مايه ورود بهشت است چه اين كه خط مَشىْ و كيفيت رفتار مادر در تربيت فرزندِ وارسته اهل بهشت نقش تعيين كنندهاى دارد و از حضرت رسول اكرم صلى الله عليه وآله در اين باره دو مطلب رسيده است يكى آن كه:
»الجنّة تحت أقدام الأُمّهات»(2)
و ديگر آن كه:
»اذا كنت فى صلاةِ التطوّع فاِن دعاك والدك فلا تقطعها واِن دَعَتْك والدتك فاقطعها»(3)
يعنى اگر مشغول نماز مستحبى هستى، پدرت تو را خواند نماز را قطع نكن و اگر مادرت تو را خواند نماز را قطع نما، البته قطع نافله حرام نيست ليكن در حالت جواز قطع يا رجحان آن يكسان نيست. و از اين جهت نيكى نسبت به مادر افضل از احسان نسبت به پدر است چنانكه از رسول گرامى اسلام رسيده است(4) و سرّ ترجيح آن هم در تحمل رنجهاى فراوان مادر تعبير شده است(5) ونيز گراميداشت خاله (خواهر مادر) در نبود و فقدان مادر به منزله تكريم مادر تلقى شده است.(6)
(1) جامع احاديث الشيعه، ج20، ص11.
(2) همان مأخذ، ج21، ص428-429.
(3) همان.
(4) همان مأخذ، ص433-435.
(5) همان.
(6) همان.
( آیةالله جوادی آملی ،زن در آئينه جلال و جمال، صفحات 342 ـ 343.)
چون معيار ارزش انسان همان فضائل علمى و عملى او است و در اين جهت خصوصيّت صنفى زن و مرد تأثيرى ندارد لذا وقتى، مردى كه صاحب دختر شده و حضرت امام صادق عليه السلام او را ناراضى و غضبناك ديد به او فرمود: اگر خداوند به تو الهام و ابلاغ مىفرمود كه من براى تو (فرزند) انتخاب كنم يا تو براى خودت (فرزند) انتخاب مىكنى، تو در جواب چه مىگفتى؟ آن مرد گفت: مىگفتم: پروردگارا تو براى من (فرزند) اختيار و انتخاب فرما، آنگاه حضرت امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند براى تو «دختر» را انتخاب و اختيار نمود، سپس فرمود: آن پسرى كه عالِمِ همراه با موسى كليم - حضرت خضر - او را كشت بَدَل و عوضى را كه خداوند به پدر و مادرِ او عطا فرمود، دختر بود كه منشأ پيدايش چندين پيامبر شد، يعنى گاهى پسر از بين مىرود تا زمينه پديد آمدن دختر شود، زيرا آن دختر واجد معيار ارزش بوده و از پسر برتر بوده است، در چنين موقعى خضر راه فرامىرسد و در صحابت موسى كليم كار شگفتانگيز مىكند تا ارج چنين دخترى روشن گردد.
در اين مقام لازم است به آنچه درباره فضيلت حَمْل و باردارى و اجر وضع حَمْل و دوران نِفاس زن وارد شده(1) و نشانه اعتلاى شؤون ويژه زنان است توجه شود، گرچه ممكن است براى ناباوران امور معنوى چندان جلوه نكند.
در متون دينى گراميداشت مَقْدمِ مادران مايه ورود بهشت است چه اين كه خط مَشىْ و كيفيت رفتار مادر در تربيت فرزندِ وارسته اهل بهشت نقش تعيين كنندهاى دارد و از حضرت رسول اكرم صلى الله عليه وآله در اين باره دو مطلب رسيده است يكى آن كه:
»الجنّة تحت أقدام الأُمّهات»(2)
و ديگر آن كه:
»اذا كنت فى صلاةِ التطوّع فاِن دعاك والدك فلا تقطعها واِن دَعَتْك والدتك فاقطعها»(3)
يعنى اگر مشغول نماز مستحبى هستى، پدرت تو را خواند نماز را قطع نكن و اگر مادرت تو را خواند نماز را قطع نما، البته قطع نافله حرام نيست ليكن در حالت جواز قطع يا رجحان آن يكسان نيست. و از اين جهت نيكى نسبت به مادر افضل از احسان نسبت به پدر است چنانكه از رسول گرامى اسلام رسيده است(4) و سرّ ترجيح آن هم در تحمل رنجهاى فراوان مادر تعبير شده است(5) ونيز گراميداشت خاله (خواهر مادر) در نبود و فقدان مادر به منزله تكريم مادر تلقى شده است.(6)
(1) جامع احاديث الشيعه، ج20، ص11.
(2) همان مأخذ، ج21، ص428-429.
(3) همان.
(4) همان مأخذ، ص433-435.
(5) همان.
(6) همان.
( آیةالله جوادی آملی ،زن در آئينه جلال و جمال، صفحات 342 ـ 343.)