چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

نقش عاطفه زن در هدايت جامعه چيست؟


پاسخ :
كسانى كه نتوانسته‏اند با زنان جامعه معاشرت معروف داشته باشند و از عواطف آنان طَرفى بسته و از ‏احساسات و رقت قلب آنان مدد بگيرند، آنها زن را آزاد كرده و خود مسخّر غرايز شده‏اند بدون اين كه مسخّر ‏عواطف بشوند. ولى اسلام، زن را آزاد كرده و جامعه را مسخّر عواطف او كرده، لذا جامعه عاطفى بنا كرده، و ‏رأفت و رحمت در جامعه اسلامى قرار داده است. اين كه ديده مى‏شود در بعضى جوامع، هيچ عاطفه‏اى ‏نيست و گاهى بيش از دويست و نود نفر بين آسمان و زمين به وسيله همين ابرقدرتهاى غرب مى‏سوزند و ‏به دريا ريخته مى‏شوند - در جريان هدف قرار دادن هواپيماى ايرانى توسط ناو آمريكايى - و يا ديده مى‏شود ‏مناطقى نظير حلبچه و مانند آن را با بدترين وضع با بمب‏هاى شيميايى مسموم مى‏كنند و زن و مرد را يكجا از ‏بين مى‏برند، با اين كه ظاهراً طرفدار آزادى زن بوده و مدّعى آن هستند كه زن را به صحنه آورده‏اند، براى آن ‏است كه مسخّر غريزه و طبيعت زن شده‏اند نه مسخّر عاطفه او، يعنى آن هنر و فضيلت و جمالى كه خدا به ‏نام عاطفه، رحم و رقّت، به زن داده از آن محرومند و آنچه را كه خدا به طبيعت زن داده آن را بر خود مسلّط ‏كرده‏اند.‏
‎ ‎آنچه را كه ذات اقدس اله به فطرت و روح زن داده به عنوان يك فضيلت به او عطا كرده، ولى دنياى مادى، ‏زن را در معرض نمايش غرايز آورده و بر درندگى جامعه افزوده است. روايتى كه مى‏فرمايد‎:‎
‎ »‎المرأة عقرب»(1).‏
‎ ‎ناظر به چيزى است كه جهان غرب به آن مبتلا شده، اما روايتى كه اميرالمؤمنين (سلام‏اللَّه عليه) به ‏فرزندش مى‏فرمايد‎:‎
‎ »‎فاِنّ المرأة ريحانة وليست بقهرمانة»(2).‏
‎ ‎همان است كه جامعه اسلامى به آن فضيلت، متكامل است. زن‏گرايى مثل آن است كه انسان بخواهد ‏از نيش عقرب بهره‏اى ببرد، شايد يك لذتى در نيش زدن او باشد، اما سمّ را هم به همراه دارد، دين مى‏گويد: ‏زن ريحان و گل است و شما مردها معطر باشيد و اين قدر با بوهاى متعفّن، شامه‏تان را بد عادت نكنيد، زنها ‏به عطر ريحان معطرند و به شما عاطفه مى‏دهند، لذا در جنگهاى اسلامى، خشونتى كه در جنگهاى غير ‏اسلامى هست، وجود ندارد و آن درنده‏خويى كه ديگران دارند در ميان مسلمين مشاهده نمى‏شود با اين كه ‏مسلمين، زنها را به حجاب دعوت مى‏كنند، اما از عاطفه زن به عنوان يك محور تربيتى استفاده مى‏كنند. ‏اسلام زن را در سايه حجاب و ساير فضايل به صحنه مى‏آورد تا معلّم عاطفه، رقّت، درمان، لطف، صفا، وفا و ‏مانند آن شود و دنياى كنونى، حجاب را از زن گرفته تا زن به عنوان لعبه به بازار بيايد و غريزه را تأمين كند. زن ‏وقتى با سرمايه غريزه به جامعه آمد ديگر معلّم عاطفه نيست، فرمان شهوت مى‏دهد نه دستور گذشت، و ‏شهوت جز كورى و كرى چيزى به همراه ندارد، لذا اسلام اصرار دارد كه زن در جامعه بيايد ولى با حجاب بيايد، ‏يعنى بيايد كه درس عفت و عاطفه بدهد نه اين كه درس شهوت و غريزه بياموزد.‏

‏( آیةالله جوادی آملی ،زن در آئينه جلال و جمال، صفحات 395 ـ 397.)‏

‏(1) نهج البلاغه فيض الاسلام، كلمات قصار 58.‏
‏(2) نهج البلاغه فيض الاسلام، نامه 31.‏


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.