پرسش :
ارامنه منتسب به كدام يك از فرقههاي سهگانه مسيحيت (ارتدكس، پروتستان، كاتوليك) ميباشند؟
پاسخ :
ارامنه و ارمنستان:
نام «ارمنستان» منشعب از زبان آرامي عربي و به معني مملكت «آرمنها» است و علّت اينكه مهاجران بينالنهرين در دامنههاي جبال قفقاز بدين نام خوانده شدهاند بنا به گفتة مورخان اين است كه «هايك» HAIK نخستين پيشواي اين قوم چهار پسر داشت كه نام چهارمين آنها «آرمناك» بود و ارامنه را منسوب به آرمناك ميدانند. هائيستان HAISSTAN يا «هائياسان» نيز كه از نام «هايك» و از كلمة «هاي»، به معناي ارمني گرفته شده نامي است كه ارمنستان قديم را بدان ميناميدند.[1]
موقعيت تاريخي و جغرافيايي ارامنه:
در فلات ايران سرزميني به نام «آراراتوا» بود كه بعدها يكي ديگر از نژادهاي آريائي به نام «ارمن» وارد اين سرزمين شدند و با ساير قومها متحد شدند و ملّت واحدي را تشكيل داده و «ارمنستان» را به وجود آوردند.[2] قوم ارمن از تيرههاي بزرگ و رزمنده اقوام مهاجر آريايي است، كه در آسياي صغير، بينالنهرين و سرزمينهاي شمالي، سكني گزيده و نزديكترين قوم آريايي به ايرانيان با همگوني و همانندي ژرف در ريشههاي نژادي، زباني، فرهنگي و سياسي ميباشد. كه قدمت اين خويشاوندي به 558 سال پيش از ميلاد مسيح ميرسد.[3]
زبان و خط ارامنه:
زبان فارسي (و يوناني)، تا پيش از ابداع و ترويج الفباي ارمني در قرن پنجم ميلادي توسط «مسروپ ماشتوتس» MESROP MASHTOTS زبان فرهنگي، سياسي و كليسايي ارمنيان بود. امّا زنجير اين وحدت در زبان و مذهب، در عصر ساسانيان گسسته شد.[4]
زبان ارمني با وجود يكي بودن ريشهاش با زبان فارسي زياد مختلط شده است.[5]
مذهب ارامنه:
مذهب قوم ارمني مانند ساير اقوام آن زمان، بر پرستش طبيعت استوار بود. آنان نيز مانند پارسيان قديم «آب» و «آتش» و «شب و روز» يعني نور و تاريكي را مقدس ميداشتند و جالب اينكه بسياري از اين معتقدات، پس از پيدايش مسيح و گرايش ارامنه به مسيحيت همچنان باقي مانده و هنوز هم ارامنه با شور و علاقه اين مراسم را برگزار ميكنند.[6]
ارمنستان (جنوب شرقي درياي سياه) قبل از همه به دين مسيح درآمد. مبلّغ رومي به نام «گريگور» آن دين را در آن ديار ترويج كرد و مذاهب زرتشتي و مهرپرستي در آنجا منسوخ گرديد. ... ارامنه در اصول عقايد، برخلاف كليساي كاتوليك بوده و تابع كليساي سرياني هستند و از فرق مونوفيزيتها[7] به شمار ميآيند و با كليساي كاتوليك از آن جهت فرق دارند كه براي عيسي ـ عليه السّلام ـ جنبة بشريت قائل نشده و گفتهاند كه حقيقت او صرفاً الهي است و عنصر بشري وي در الوهيت وي مستهلك و محو شده است، و همچنين بعضي مبادي و رسوم كاتوليكها را منكرند.[8]
... مسيحيت گرچه از جهت تبعيت از پاپ و تعاليم كليسا و عدم تبعيت از آن، به سه قسمت و مذهب مهمّ: كاتوليك، ارتدكس و پروتستانت تقسيم ميشود، ولي از لحاظ اختلاف و تضادّ عقائد و آراء در كيفيت تشريح (تثليث) تجسم، حلول و اناجيل، رسائل، گناه اوّليه، مسئلة فداء، غفران، حد و تفويض، برزخ و اعمال و مسائل ديگر به فرق و مذاهب زياد و كليساهاي گوناگون تقسيم ميشوند و هر فرقهاي، ديگري را مرتد و كافر خوانده، جنگها و خونريزيهاي بيشمار در هر گوشه و كنار به راه مياندازند.[9] لذا ارامنه نيز به خاطر مسائل فوق الذكر خود فرقهاي از فرق مسيحيت به شمار ميآيند و نميتوان آن ها را پيروان يكي از فرقههاي سهگانه فوق به شمار آورد.
آداب و رسوم: جشنها و اعياد ارامنه:
در بين ارامنه مراسمي مانند: نذري دادن در طول سال با ذبح گوسفندي و يا پنج روز، روزه در طول سال و همچنين
مراسم هاقورتوم Haghor Toom كه به منظور تطهير (گناهان) گناهكاران برگزار ميشود.[10]
نخستين و بزرگترين عيد ارامنه پس از گرويدن به مسيحيت ـ روز تولد مسيح ـ است.[11] در زمانهاي گذشته سنّتها و جشنهاي دو ملّت (ارمنه و پارسها) مشترك بودند. هر دو ملّت به آتش و آفتاب به «آرامازد» (اهورامزدا) «آناهيد» (آناهيتا) «واهاگن» (خداي قدرت) و ... اعتقاد داشتند.[12]
در طول سال سه عيد ديگر هم دارند و اين سه عيد آسانسيون (عروج و صعود مسيح)Ascension و انونسياسيون Annonciation (عيد اِعلام و اِخبار و آن روزي است كه جبرئيل ـ عليه السّلام ـ تجسم روح را به حضرت مريم ـ سلام الله عليها ـ بشارت ميدهد و عيد سنّت ژرژ، كه مخصوصاً در اين عيد آخري ارامنه عبادت و رياضت فوق العادهاي را به عمل ميآوردند، بعضيها سه روز و بعضيها پنج روز متوالي هيچ نميخوردند.[13]
غسل تعميد: وقتي نوزاد از مادر متولد شد، ... پس از يك هفته تا ده روز، نوزاد را براي «غسل تعميد» به كليسا ميبرند ... كشيش آبي را كه در جام مقدسي است... بر روي نوزاد ميپاشد ... مسيحيان آن قدر براي اين غسل اهميّت قائلند كه ميگويند: تا كودك را غسل تعميد ندهند، مسيحي نيست.[14]
در سلسله مقامات روحانيون ارمني ... در رأس اسقفها، كاتوليكوس و پاترياركي قرار دارد. در حال حاضر دو كاتوليكوس و دو پاترياركي رهبران كل ارامنة دنيا ميباشند.[15]
فرق مذهبي ارامنه:
... پس از نشر مسيحيت در ميان ارامنه و پيدايش فرق گوناگون در اين مذهب، گروهي از ارامنه نيز به اين فرقهها پيوستند. «گريگوريان»ها اكثريت ارامنة ايران را تشكيل ميهند، هماكنون پنج فرقة ديگر نيز در ايران (و فرقههاي ديگري در كشورهاي ديگر) به سر ميبرند كه گرچه همه ارمني و همگان پيرو حضرت مسيح ـ عليه السّلام ـ هستند، امّا از نظر معتقدات و آداب و رسوم مذهبي اختلافات زيادي با هم دارند:
1. ارامنة كاتوليك: كه مانند ساير كاتوليكهاي جهان تابع پاپ و دربار واتيكان هستند.
2. ارامنة گريگوري: تابع گريگور بوده و اكثريت ارامنة ايران و (ارمنستان) را تشكيل مي دهند ... گريگورينها اكنون
از كاتوليكوس اعظم «فورن اوّل» كه مقر او در لبنان است پيروي ميكنند. لقب كاتوليكوس «اجميازين» ميباشد. ضمناً بايد گفت كه فقط گريگورينهاي مقيم ارمنستان از «اجميازين» پيروي نميكنند.
3. ارامنة ارتدكس: كه بيشتر آنها در آذربايجان سكونت دارند و مذهبشان چون ساير مسيحيان ارتدكس جهان است. در حال حاضر تعداد اين دسته از ارامنه بسيار ناچيز است.[16] كه شمار آنان را در حدود بيست هزار نفر تخمين ميزنند كه در تبريز 9 هزار نفر، اروميه هزار نفر، مراغه و مياندوآب و مهاباد و دهات اطراف هزار نفر و دهات ارسباران هزار نفر، سكونت دارند.[17]
4. ارامنة شنبهدار: كه به جاي روز يكشنبه، روز شنبه را تعطيل ميگيرند، بناي اين عقيده را عدّهاي از كشيشان آمريكايي نهادند و معتقد بودند كه چون حضرت مسيح ـ عليه السّلام ـ تعطيل روز شنبه را منع نكرده است، لذا بايستي همان روز را تعطيل كرد. در ايران «شنبهدار» ها تشكيلات وسيعي دارند ...
5. ارامنة كرمليت: كرمليتها شعبهاي از فرقة كاتوليكها هستند كه اولين گروه كشيشان آنها در سال 1625 ميلادي از كرمل به ايران آمده و در ميان ارامنه به تبليغ پرداختند و پيرواني هم پيدا كردند. ولي اكنون تعداد آنها بسيار كم است و كليساي به خصوصي هم ندارند.
6. ارامنة پروتستان: ... تشكيل شعبة «ارامنة پروتستان» در ايران از جمله فعاليتهاي مذهبي آمريكائيان ميباشد كه از سالها قبل آغاز گرديده و نتيجة مطلوبي نيز به دست مبلّغين آمريكائي داده است.[18]
از بيان مطالب گذشته روشن گرديد كه:
1. ارامنه مانند ساير اقوام ديگر، مذهب و آداب و رسوم مخصوص به خود دارند.
2. اين قوم نيز داراي شعبات و فرق متعددي ميباشد و منسوب به يك مذهب خاصّي نيستند.
3. بعضي از فرقههاي ارامنه منسوب به مذاهب سه گانة مسيحيت ميباشند و تابع كليساي آنها هستند: مانند ارامنه، كاتوليك، ارامنة ارتدكس و ارامنة پروتستان. ولي بقية فرقهها اختلافات عقيدتي عمدهاي با مذاهب ديگر دارند، مانند : شنبهدارها، كرمليتها و به خصوص گريگورينها ( كه در باب الوهيت تام مسيح اختلاف اساسي با كاتوليكها دارند.)
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. ايرانيان ارمني، تأليف اسماعيل رائين.
2. سرزمين زردشت، تأليف علي دهقان.
3. سروش، شمارههاي 11 ـ 4، گروهي از نويسندگان.
4. اديان و مذاهب جهان، تأليف حاج سيد صادق بني حسيني مرندي.
[1] . رائين، اسماعيل، ايرانيان ارمني، تهران، اميركبير،1356ش، ص6.
[2] . همان، ص 5.
[3] . گروهي از نويسندگان. سروش، تهران، صدا و سيما، 1358ش، ش4، ص37.
[4] . ر.ك:همان، ش3.
[5] . ر.ك: همان، ش 1، ص 65.
[6] . ايرانيان ارمني، ص 7.
[7] . Monophysites
[8] . دهقاني، علي، سرزمين زرتشت اوضاع ...، تهران، ابن سينا،1348 ش، ص68ـ65.
[9] . مرندي، بني حسين، حاج سيدصادق، اديان و مذاهب جهان، قم، 1372 ش، ص1032.
[10] . ر.ك: سروش، ش1، ص 59 ـ 57 .
[11] . همان.
[12] . همان، ش4، ص37.
[13] . تاورينه، ژان باتيست، سفرنامة تاورينه، تأييد سنايي، تهران،1369 ش، ج4، ص431 ـ 435.
[14] . ايرانيان ارمني، تهران، اميركبير،1356 ش، ص65.
[15] . سرزمين زرتشت اوضاع...، ص 68.
[16] . ر.ك: سروش، ش 3، ص 72.
[17] . سرزمين زرتشت اوضاع ... ص 66.
[18] . ايرانيان ارمني، ص 72.
( اندیشه قم )
ارامنه و ارمنستان:
نام «ارمنستان» منشعب از زبان آرامي عربي و به معني مملكت «آرمنها» است و علّت اينكه مهاجران بينالنهرين در دامنههاي جبال قفقاز بدين نام خوانده شدهاند بنا به گفتة مورخان اين است كه «هايك» HAIK نخستين پيشواي اين قوم چهار پسر داشت كه نام چهارمين آنها «آرمناك» بود و ارامنه را منسوب به آرمناك ميدانند. هائيستان HAISSTAN يا «هائياسان» نيز كه از نام «هايك» و از كلمة «هاي»، به معناي ارمني گرفته شده نامي است كه ارمنستان قديم را بدان ميناميدند.[1]
موقعيت تاريخي و جغرافيايي ارامنه:
در فلات ايران سرزميني به نام «آراراتوا» بود كه بعدها يكي ديگر از نژادهاي آريائي به نام «ارمن» وارد اين سرزمين شدند و با ساير قومها متحد شدند و ملّت واحدي را تشكيل داده و «ارمنستان» را به وجود آوردند.[2] قوم ارمن از تيرههاي بزرگ و رزمنده اقوام مهاجر آريايي است، كه در آسياي صغير، بينالنهرين و سرزمينهاي شمالي، سكني گزيده و نزديكترين قوم آريايي به ايرانيان با همگوني و همانندي ژرف در ريشههاي نژادي، زباني، فرهنگي و سياسي ميباشد. كه قدمت اين خويشاوندي به 558 سال پيش از ميلاد مسيح ميرسد.[3]
زبان و خط ارامنه:
زبان فارسي (و يوناني)، تا پيش از ابداع و ترويج الفباي ارمني در قرن پنجم ميلادي توسط «مسروپ ماشتوتس» MESROP MASHTOTS زبان فرهنگي، سياسي و كليسايي ارمنيان بود. امّا زنجير اين وحدت در زبان و مذهب، در عصر ساسانيان گسسته شد.[4]
زبان ارمني با وجود يكي بودن ريشهاش با زبان فارسي زياد مختلط شده است.[5]
مذهب ارامنه:
مذهب قوم ارمني مانند ساير اقوام آن زمان، بر پرستش طبيعت استوار بود. آنان نيز مانند پارسيان قديم «آب» و «آتش» و «شب و روز» يعني نور و تاريكي را مقدس ميداشتند و جالب اينكه بسياري از اين معتقدات، پس از پيدايش مسيح و گرايش ارامنه به مسيحيت همچنان باقي مانده و هنوز هم ارامنه با شور و علاقه اين مراسم را برگزار ميكنند.[6]
ارمنستان (جنوب شرقي درياي سياه) قبل از همه به دين مسيح درآمد. مبلّغ رومي به نام «گريگور» آن دين را در آن ديار ترويج كرد و مذاهب زرتشتي و مهرپرستي در آنجا منسوخ گرديد. ... ارامنه در اصول عقايد، برخلاف كليساي كاتوليك بوده و تابع كليساي سرياني هستند و از فرق مونوفيزيتها[7] به شمار ميآيند و با كليساي كاتوليك از آن جهت فرق دارند كه براي عيسي ـ عليه السّلام ـ جنبة بشريت قائل نشده و گفتهاند كه حقيقت او صرفاً الهي است و عنصر بشري وي در الوهيت وي مستهلك و محو شده است، و همچنين بعضي مبادي و رسوم كاتوليكها را منكرند.[8]
... مسيحيت گرچه از جهت تبعيت از پاپ و تعاليم كليسا و عدم تبعيت از آن، به سه قسمت و مذهب مهمّ: كاتوليك، ارتدكس و پروتستانت تقسيم ميشود، ولي از لحاظ اختلاف و تضادّ عقائد و آراء در كيفيت تشريح (تثليث) تجسم، حلول و اناجيل، رسائل، گناه اوّليه، مسئلة فداء، غفران، حد و تفويض، برزخ و اعمال و مسائل ديگر به فرق و مذاهب زياد و كليساهاي گوناگون تقسيم ميشوند و هر فرقهاي، ديگري را مرتد و كافر خوانده، جنگها و خونريزيهاي بيشمار در هر گوشه و كنار به راه مياندازند.[9] لذا ارامنه نيز به خاطر مسائل فوق الذكر خود فرقهاي از فرق مسيحيت به شمار ميآيند و نميتوان آن ها را پيروان يكي از فرقههاي سهگانه فوق به شمار آورد.
آداب و رسوم: جشنها و اعياد ارامنه:
در بين ارامنه مراسمي مانند: نذري دادن در طول سال با ذبح گوسفندي و يا پنج روز، روزه در طول سال و همچنين
مراسم هاقورتوم Haghor Toom كه به منظور تطهير (گناهان) گناهكاران برگزار ميشود.[10]
نخستين و بزرگترين عيد ارامنه پس از گرويدن به مسيحيت ـ روز تولد مسيح ـ است.[11] در زمانهاي گذشته سنّتها و جشنهاي دو ملّت (ارمنه و پارسها) مشترك بودند. هر دو ملّت به آتش و آفتاب به «آرامازد» (اهورامزدا) «آناهيد» (آناهيتا) «واهاگن» (خداي قدرت) و ... اعتقاد داشتند.[12]
در طول سال سه عيد ديگر هم دارند و اين سه عيد آسانسيون (عروج و صعود مسيح)Ascension و انونسياسيون Annonciation (عيد اِعلام و اِخبار و آن روزي است كه جبرئيل ـ عليه السّلام ـ تجسم روح را به حضرت مريم ـ سلام الله عليها ـ بشارت ميدهد و عيد سنّت ژرژ، كه مخصوصاً در اين عيد آخري ارامنه عبادت و رياضت فوق العادهاي را به عمل ميآوردند، بعضيها سه روز و بعضيها پنج روز متوالي هيچ نميخوردند.[13]
غسل تعميد: وقتي نوزاد از مادر متولد شد، ... پس از يك هفته تا ده روز، نوزاد را براي «غسل تعميد» به كليسا ميبرند ... كشيش آبي را كه در جام مقدسي است... بر روي نوزاد ميپاشد ... مسيحيان آن قدر براي اين غسل اهميّت قائلند كه ميگويند: تا كودك را غسل تعميد ندهند، مسيحي نيست.[14]
در سلسله مقامات روحانيون ارمني ... در رأس اسقفها، كاتوليكوس و پاترياركي قرار دارد. در حال حاضر دو كاتوليكوس و دو پاترياركي رهبران كل ارامنة دنيا ميباشند.[15]
فرق مذهبي ارامنه:
... پس از نشر مسيحيت در ميان ارامنه و پيدايش فرق گوناگون در اين مذهب، گروهي از ارامنه نيز به اين فرقهها پيوستند. «گريگوريان»ها اكثريت ارامنة ايران را تشكيل ميهند، هماكنون پنج فرقة ديگر نيز در ايران (و فرقههاي ديگري در كشورهاي ديگر) به سر ميبرند كه گرچه همه ارمني و همگان پيرو حضرت مسيح ـ عليه السّلام ـ هستند، امّا از نظر معتقدات و آداب و رسوم مذهبي اختلافات زيادي با هم دارند:
1. ارامنة كاتوليك: كه مانند ساير كاتوليكهاي جهان تابع پاپ و دربار واتيكان هستند.
2. ارامنة گريگوري: تابع گريگور بوده و اكثريت ارامنة ايران و (ارمنستان) را تشكيل مي دهند ... گريگورينها اكنون
از كاتوليكوس اعظم «فورن اوّل» كه مقر او در لبنان است پيروي ميكنند. لقب كاتوليكوس «اجميازين» ميباشد. ضمناً بايد گفت كه فقط گريگورينهاي مقيم ارمنستان از «اجميازين» پيروي نميكنند.
3. ارامنة ارتدكس: كه بيشتر آنها در آذربايجان سكونت دارند و مذهبشان چون ساير مسيحيان ارتدكس جهان است. در حال حاضر تعداد اين دسته از ارامنه بسيار ناچيز است.[16] كه شمار آنان را در حدود بيست هزار نفر تخمين ميزنند كه در تبريز 9 هزار نفر، اروميه هزار نفر، مراغه و مياندوآب و مهاباد و دهات اطراف هزار نفر و دهات ارسباران هزار نفر، سكونت دارند.[17]
4. ارامنة شنبهدار: كه به جاي روز يكشنبه، روز شنبه را تعطيل ميگيرند، بناي اين عقيده را عدّهاي از كشيشان آمريكايي نهادند و معتقد بودند كه چون حضرت مسيح ـ عليه السّلام ـ تعطيل روز شنبه را منع نكرده است، لذا بايستي همان روز را تعطيل كرد. در ايران «شنبهدار» ها تشكيلات وسيعي دارند ...
5. ارامنة كرمليت: كرمليتها شعبهاي از فرقة كاتوليكها هستند كه اولين گروه كشيشان آنها در سال 1625 ميلادي از كرمل به ايران آمده و در ميان ارامنه به تبليغ پرداختند و پيرواني هم پيدا كردند. ولي اكنون تعداد آنها بسيار كم است و كليساي به خصوصي هم ندارند.
6. ارامنة پروتستان: ... تشكيل شعبة «ارامنة پروتستان» در ايران از جمله فعاليتهاي مذهبي آمريكائيان ميباشد كه از سالها قبل آغاز گرديده و نتيجة مطلوبي نيز به دست مبلّغين آمريكائي داده است.[18]
از بيان مطالب گذشته روشن گرديد كه:
1. ارامنه مانند ساير اقوام ديگر، مذهب و آداب و رسوم مخصوص به خود دارند.
2. اين قوم نيز داراي شعبات و فرق متعددي ميباشد و منسوب به يك مذهب خاصّي نيستند.
3. بعضي از فرقههاي ارامنه منسوب به مذاهب سه گانة مسيحيت ميباشند و تابع كليساي آنها هستند: مانند ارامنه، كاتوليك، ارامنة ارتدكس و ارامنة پروتستان. ولي بقية فرقهها اختلافات عقيدتي عمدهاي با مذاهب ديگر دارند، مانند : شنبهدارها، كرمليتها و به خصوص گريگورينها ( كه در باب الوهيت تام مسيح اختلاف اساسي با كاتوليكها دارند.)
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. ايرانيان ارمني، تأليف اسماعيل رائين.
2. سرزمين زردشت، تأليف علي دهقان.
3. سروش، شمارههاي 11 ـ 4، گروهي از نويسندگان.
4. اديان و مذاهب جهان، تأليف حاج سيد صادق بني حسيني مرندي.
[1] . رائين، اسماعيل، ايرانيان ارمني، تهران، اميركبير،1356ش، ص6.
[2] . همان، ص 5.
[3] . گروهي از نويسندگان. سروش، تهران، صدا و سيما، 1358ش، ش4، ص37.
[4] . ر.ك:همان، ش3.
[5] . ر.ك: همان، ش 1، ص 65.
[6] . ايرانيان ارمني، ص 7.
[7] . Monophysites
[8] . دهقاني، علي، سرزمين زرتشت اوضاع ...، تهران، ابن سينا،1348 ش، ص68ـ65.
[9] . مرندي، بني حسين، حاج سيدصادق، اديان و مذاهب جهان، قم، 1372 ش، ص1032.
[10] . ر.ك: سروش، ش1، ص 59 ـ 57 .
[11] . همان.
[12] . همان، ش4، ص37.
[13] . تاورينه، ژان باتيست، سفرنامة تاورينه، تأييد سنايي، تهران،1369 ش، ج4، ص431 ـ 435.
[14] . ايرانيان ارمني، تهران، اميركبير،1356 ش، ص65.
[15] . سرزمين زرتشت اوضاع...، ص 68.
[16] . ر.ك: سروش، ش 3، ص 72.
[17] . سرزمين زرتشت اوضاع ... ص 66.
[18] . ايرانيان ارمني، ص 72.
( اندیشه قم )