پرسش :
چگونه حضرت عيسي پسر خداست؟ در حالي كه در اناجيل امروزي ميگويند: مريم با يوسف نجار ازدواج كرد، چگونه مريم را باكره ميدانند؟
پاسخ :
هر نوشتهاي كه از ناحية غير خدا باشد در آن اختلاف و تناقضات زيادي يافت ميشود و از همين روست كه كتاب مقدس مسيحيت پر از تناقضهاي فراوان ميباشد، چون كلام الهي نيست،بلكه دست نوشتههايي از پيروان مسيحيت است كه به مرور زمان نوشته شده و پس از مدتها به عنوان كتاب مقدس مسيحيت و آن هم از طرف حكومتهاي مسيحي معين شده است[1] به همين خاطر كتاب مقدس مسيحيان درباره شخصيت حضرت عيسي دچار تناقض شده، گاهي وي را فرزند يوسف دانستهاند كه از نسل داود نبي است.[2] و گاهي هم ميگويند: حضرت مريم در حال باكرگي و دوران نامزدي،حضرت عيسي را به دنيا آورد و پس از آن با يوسف نجار ازدواج كرده و داراي فرزنداني نيز شد، ولي در تناقض آشكار ميگويند: او از يوسف است.[3]
با اين توصيف در جاي ديگري از كتاب مقدس، حضرت عيسي را خدا دانسته و ميگويند: «براي ما فقط يك خداست يعني خداي پدر كه آفرينندة همه چيز است و ما براي او زندگي ميكنيم و فقط يك خداوند وجود دارد، يعني عيسي مسيح كه همه چيز به وسيلة او آفريده شده و ما در او زندگي ميكنيم.[4]
آري جامعه مسيحيت با گذشت زمان دچار انحرافاتي گشته و احساس كردند كه بايد حضرت عيسي يك شأن الهي داشته باشد،لذا برخي بر اين باور شدند كه روح مسيح هنگامي كه حضرت يحيي، حضرت عيسي را غسل تعميد ميداد، به او فرود آمد و هنگام به صليب رفتن حضرت عيسي از او جدا گشته و او مانند فرد عادي از دنيا رفت و عدّهاي ديگر گفتند كه عيسي را نميتوان به عنوان فرد عادي دانست، چرا كه گاهي به عنوان «يهوه» از او حاجت خواسته ميشود بنابراين دو ديدگاه به وجود آمد:
1. عيسي انسان است كه از طرف خداوند به او الهام يا وحي ميشد.
2. مسيح روح خالص خداوند است؛ يعني وي انسان نبوده،بلكه روح خداوند در قالب و صورت يك انسان بر زمين فرود آمده بود.
البته بايد يادآور شد كه تا اواسط قرن 2 م، کسي حضرت عيسي را خدا نميپنداشت، بلكه پيامبر ميدانستند.[5]
قرآن كريم به تمامي اين پندارها خط بطلان كشيده[6] و با اثبات توحيد الهي و نفي هرگونه همتا بودن كه مصداق كاملش سورة توحيد است، حضرت عيسي را فرزند حضرت مريم، پيامبر و بندة خدا، كسي كه بدون پدر به دنيا آمده و اينكه او هيچ گاه ادعاي خدايي نكرده و بندة مخلص خدا بود كه هيچ وقت ادعاي خدايي نكرده است و فقط مردم را به توحيد دعوت ميكرد. معرفي ميكند.
اما در مورد حضرت مريم نيز بايد گفت كه همين الهي نبودن كتاب مقدس و وجود تناقضات فراوان، باعث ديدگاههاي مختلفي گرديده است چنان چه پروتستانها حضرت مريم را تا به دنيا آمدن حضرت عيسي باكره دانسته و گويند: پس از تولد حضرت عيسي، مريم با يوسف ازدواج كرد و فرزنداني به دنيا آورد و اين پندار را از كتاب مقدس گرفتهاند.[7]
اما كاتوليكها و ارتدكسها، حضرت مريم را تا پايان عمر باكره دانسته و متون كتاب مقدس را تأويل كرده و ميگويند: منظور از يعقوب، يهودا و... برادران و خواهر ديني حضرت عيسي ميباشند، نه اينكه از مريم متولد شوند و مراد از فرزندان حضرت مريم، فرزندان عمو يا خاله وي ميباشند. و از نوشتهها و رسالههاي قرنهاي نخستين مسيحيت اين مطلب به روشني ثابت ميشود كه حضرت مريم تا پايان عمر باكره بود.[8]
همة اين تناقضات در كتاب مقدس از جمله تناقض گويي درباره شخصيت حضرت عيسي و حضرت مريم از اين ناشي شده كه انجيل اصلي كه بر عيسي ـ عليه السّلام ـ وحي شده بود از بين رفته و اين نوشتهها را افراد عادي نوشتهاند كه امروزه كتاب مقدس پنداشته ميشود، هر چند ممكن است برخي از معارف درست نيز در آن وجود داشته باشد.
معرفي منابع جهت مطالعه بشتر:
1. زندگاني و تعاليم عيسي مسيح، دنيس كلارك، ترجمه: ميكائليان.
2. كلام مسيحي؛ توماس ميشل، ترجمه: حسين توفيقي، قم.
[1] . ويور، ري جو، درآمدي به مسيحيت، ترجمه حسن قنبري، قم، مركز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب، 1381، ص 74.
[2] . انجيل شريف يا عهد جديد، ترجمه انجمن كتاب مقدس، تهران، انجمن كتاب مقدس ايران، چاپ چهارم، 1986م، متي، فصل 1 و فصل 21 شمارة 9 ف 22، ش 42، لوقا، ف 1، ش 32 و ف 3، ش 33.
[3] . متي، ف 13، ش 55، مرقس، ف 6، ش 3، اعمال رسولان، ف 21، ش 8 و غلاطيان، ف 1، ش 19؛ و ر. ك: زيبايينژاد، محمد رضا، درآمدي بر تاريخ و كلام مسيحيت، قم، اشراق، چاپ اول، 1375ش، ص 30.
[4] . اول قرنتيان، ف 6، ش 6.
[5] . گريدي، جوان اُ، مسيحيت و بدعتها، ترجمه عبدالرحيم سليماني، قم، مؤسسه فرهنگي طه، چاپ اول، 1377ش، ص 44، 143.
[6] . توبه/31.
[7] . عهد جديد، متي، ف 27، ش 56،مرقس، ف 6، ش 3 و ف 15، ش 40، لوقا، ف 24، ش 10، اعمال رسولان، ف 12، ش 17 و ف 15،ش 13 و ف 21، ش 18 و غلاطيان، ف 1، ش 19؛ و ر. ك: زيبايينژاد، محمد رضا، مسيحيت شناسي مقايسهاي، تهران، سروش، چاپ اول، 1382ش، ص 27.
[8] . مسيحيت شناسي مقايسهاي، همان، ص27.
( اندیشه قم )
هر نوشتهاي كه از ناحية غير خدا باشد در آن اختلاف و تناقضات زيادي يافت ميشود و از همين روست كه كتاب مقدس مسيحيت پر از تناقضهاي فراوان ميباشد، چون كلام الهي نيست،بلكه دست نوشتههايي از پيروان مسيحيت است كه به مرور زمان نوشته شده و پس از مدتها به عنوان كتاب مقدس مسيحيت و آن هم از طرف حكومتهاي مسيحي معين شده است[1] به همين خاطر كتاب مقدس مسيحيان درباره شخصيت حضرت عيسي دچار تناقض شده، گاهي وي را فرزند يوسف دانستهاند كه از نسل داود نبي است.[2] و گاهي هم ميگويند: حضرت مريم در حال باكرگي و دوران نامزدي،حضرت عيسي را به دنيا آورد و پس از آن با يوسف نجار ازدواج كرده و داراي فرزنداني نيز شد، ولي در تناقض آشكار ميگويند: او از يوسف است.[3]
با اين توصيف در جاي ديگري از كتاب مقدس، حضرت عيسي را خدا دانسته و ميگويند: «براي ما فقط يك خداست يعني خداي پدر كه آفرينندة همه چيز است و ما براي او زندگي ميكنيم و فقط يك خداوند وجود دارد، يعني عيسي مسيح كه همه چيز به وسيلة او آفريده شده و ما در او زندگي ميكنيم.[4]
آري جامعه مسيحيت با گذشت زمان دچار انحرافاتي گشته و احساس كردند كه بايد حضرت عيسي يك شأن الهي داشته باشد،لذا برخي بر اين باور شدند كه روح مسيح هنگامي كه حضرت يحيي، حضرت عيسي را غسل تعميد ميداد، به او فرود آمد و هنگام به صليب رفتن حضرت عيسي از او جدا گشته و او مانند فرد عادي از دنيا رفت و عدّهاي ديگر گفتند كه عيسي را نميتوان به عنوان فرد عادي دانست، چرا كه گاهي به عنوان «يهوه» از او حاجت خواسته ميشود بنابراين دو ديدگاه به وجود آمد:
1. عيسي انسان است كه از طرف خداوند به او الهام يا وحي ميشد.
2. مسيح روح خالص خداوند است؛ يعني وي انسان نبوده،بلكه روح خداوند در قالب و صورت يك انسان بر زمين فرود آمده بود.
البته بايد يادآور شد كه تا اواسط قرن 2 م، کسي حضرت عيسي را خدا نميپنداشت، بلكه پيامبر ميدانستند.[5]
قرآن كريم به تمامي اين پندارها خط بطلان كشيده[6] و با اثبات توحيد الهي و نفي هرگونه همتا بودن كه مصداق كاملش سورة توحيد است، حضرت عيسي را فرزند حضرت مريم، پيامبر و بندة خدا، كسي كه بدون پدر به دنيا آمده و اينكه او هيچ گاه ادعاي خدايي نكرده و بندة مخلص خدا بود كه هيچ وقت ادعاي خدايي نكرده است و فقط مردم را به توحيد دعوت ميكرد. معرفي ميكند.
اما در مورد حضرت مريم نيز بايد گفت كه همين الهي نبودن كتاب مقدس و وجود تناقضات فراوان، باعث ديدگاههاي مختلفي گرديده است چنان چه پروتستانها حضرت مريم را تا به دنيا آمدن حضرت عيسي باكره دانسته و گويند: پس از تولد حضرت عيسي، مريم با يوسف ازدواج كرد و فرزنداني به دنيا آورد و اين پندار را از كتاب مقدس گرفتهاند.[7]
اما كاتوليكها و ارتدكسها، حضرت مريم را تا پايان عمر باكره دانسته و متون كتاب مقدس را تأويل كرده و ميگويند: منظور از يعقوب، يهودا و... برادران و خواهر ديني حضرت عيسي ميباشند، نه اينكه از مريم متولد شوند و مراد از فرزندان حضرت مريم، فرزندان عمو يا خاله وي ميباشند. و از نوشتهها و رسالههاي قرنهاي نخستين مسيحيت اين مطلب به روشني ثابت ميشود كه حضرت مريم تا پايان عمر باكره بود.[8]
همة اين تناقضات در كتاب مقدس از جمله تناقض گويي درباره شخصيت حضرت عيسي و حضرت مريم از اين ناشي شده كه انجيل اصلي كه بر عيسي ـ عليه السّلام ـ وحي شده بود از بين رفته و اين نوشتهها را افراد عادي نوشتهاند كه امروزه كتاب مقدس پنداشته ميشود، هر چند ممكن است برخي از معارف درست نيز در آن وجود داشته باشد.
معرفي منابع جهت مطالعه بشتر:
1. زندگاني و تعاليم عيسي مسيح، دنيس كلارك، ترجمه: ميكائليان.
2. كلام مسيحي؛ توماس ميشل، ترجمه: حسين توفيقي، قم.
[1] . ويور، ري جو، درآمدي به مسيحيت، ترجمه حسن قنبري، قم، مركز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب، 1381، ص 74.
[2] . انجيل شريف يا عهد جديد، ترجمه انجمن كتاب مقدس، تهران، انجمن كتاب مقدس ايران، چاپ چهارم، 1986م، متي، فصل 1 و فصل 21 شمارة 9 ف 22، ش 42، لوقا، ف 1، ش 32 و ف 3، ش 33.
[3] . متي، ف 13، ش 55، مرقس، ف 6، ش 3، اعمال رسولان، ف 21، ش 8 و غلاطيان، ف 1، ش 19؛ و ر. ك: زيبايينژاد، محمد رضا، درآمدي بر تاريخ و كلام مسيحيت، قم، اشراق، چاپ اول، 1375ش، ص 30.
[4] . اول قرنتيان، ف 6، ش 6.
[5] . گريدي، جوان اُ، مسيحيت و بدعتها، ترجمه عبدالرحيم سليماني، قم، مؤسسه فرهنگي طه، چاپ اول، 1377ش، ص 44، 143.
[6] . توبه/31.
[7] . عهد جديد، متي، ف 27، ش 56،مرقس، ف 6، ش 3 و ف 15، ش 40، لوقا، ف 24، ش 10، اعمال رسولان، ف 12، ش 17 و ف 15،ش 13 و ف 21، ش 18 و غلاطيان، ف 1، ش 19؛ و ر. ك: زيبايينژاد، محمد رضا، مسيحيت شناسي مقايسهاي، تهران، سروش، چاپ اول، 1382ش، ص 27.
[8] . مسيحيت شناسي مقايسهاي، همان، ص27.
( اندیشه قم )