پرسش :
آیا عقیده مهدویت، مستندات قرآنی و روایی دارد؟
پاسخ :
مهدویت از واژه مهدی گرفته شده و معنای اصطلاحی آن، اعتقاد به حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف است، و باور به این که او فردی است از نسل پیامبر صلّی الله علیه و آله که در آخرالزمان ظهور میکند و جهان را پر از عدل و داد میسازد آنچنان که از ظلم و جور پر شده بود.
این عقیده اختصاص به شیعه ندارد و همه فرقههای اسلامی، در آن مشترک هستند، ریشه آن نیز در قرآن و احادیث است و چنین نیست که توسط عدهای خاص، جعل و منتشر شده باشد.
در قرآن، آیات فراوانی درباره آن مهر سپهر افروز وجوددارد، از جمله: انبیاء/۱۰۵؛ نور/۵۵؛ توبه /۳۳؛ قصص/۵.
حجم انبوهی از روایات نیز به دست ما رسیده است که در آنها، پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله از آن نور دیده اش سخن رانده است. این روایات در همان زمان حیات پیامبر، سینه به سینه نقل میشد و در گنجینه ذهن مسلمانان جای میگرفت، اگر نگاهی به روایات نبوی بیفکنیم، خواهیم دید که پرسشکنندگان از اوصاف، ویژگیها و محاسن اخلاقی و کیفیت و علائم ظهور و سایر مسائل مربوط به آن موعود بشری میپرسیدند. این نکته، بیانگر آن است که اصل وجود منجی بشر، امری مسلم و قطعی بوده است.
تأکید ائمه اطهار علیهم السلام نیز بر تقویت این باور میافزود تا بدانجا که هر دو مذهب تشیع و تسنن با همه انشعابهایشان، بر آن اتفاق نظر پیدا کردند.
شاهد بر این مسأله، پدیده مدعیان دروغین مهدویت است؛ شیادانی که از باور اصیل مردم، سوء استفاده کرده و خود را مهدی موعود، معرفی میکردند، اما از آنجا که صفات و ویژگیهای مهدی حقیقی در روایات رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و جانشینان گرامیش بیان شده بود، اغلب مردم به کذب ادعای آنان پی برده و از آنها بیزاری میجستند.
از آن طرف، برخی از افراد ساده دل یا منحرف، تعدای از معصومین یا افراد نامور را مهدی معرفی میکردند، مثلاً عدهای، زید بن علی؛ فرقه کیسانیه، محمد حنفیه؛ فرقه ناووسیه، امام صادق علیه السلام؛ و فرقه واقفیه، امام کاظم علیه السلام را مهدی منتظر میدانستند؛ در حالی که این بزرگواران، هیچ گاه چنان ادعایی نداشتند.
همه این مطالب نشان دهنده رسوخ اصل «مهدویت» در عمق جان مسلمانان است؛ اصلی که جامعه اسلامی را جامعهای منتظر و پویا و امیدوار به آیندهای روشن، نگاه داشته است. آیندهای که امیدواریم دور نباشد.
منابع جهت مطالعه بیشتر:
۱. ابراهیم امینی، دادگستر جهان، انتشارات شفق، قم، چاپ بیست و پنجم، ۱۳۸۱.
۲. حبیب الله طاهری، سیمای آفتاب، انتشارات زائر، قم، چاپ اول، ۱۳۸۰.
مهدویت از واژه مهدی گرفته شده و معنای اصطلاحی آن، اعتقاد به حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف است، و باور به این که او فردی است از نسل پیامبر صلّی الله علیه و آله که در آخرالزمان ظهور میکند و جهان را پر از عدل و داد میسازد آنچنان که از ظلم و جور پر شده بود.
این عقیده اختصاص به شیعه ندارد و همه فرقههای اسلامی، در آن مشترک هستند، ریشه آن نیز در قرآن و احادیث است و چنین نیست که توسط عدهای خاص، جعل و منتشر شده باشد.
در قرآن، آیات فراوانی درباره آن مهر سپهر افروز وجوددارد، از جمله: انبیاء/۱۰۵؛ نور/۵۵؛ توبه /۳۳؛ قصص/۵.
حجم انبوهی از روایات نیز به دست ما رسیده است که در آنها، پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله از آن نور دیده اش سخن رانده است. این روایات در همان زمان حیات پیامبر، سینه به سینه نقل میشد و در گنجینه ذهن مسلمانان جای میگرفت، اگر نگاهی به روایات نبوی بیفکنیم، خواهیم دید که پرسشکنندگان از اوصاف، ویژگیها و محاسن اخلاقی و کیفیت و علائم ظهور و سایر مسائل مربوط به آن موعود بشری میپرسیدند. این نکته، بیانگر آن است که اصل وجود منجی بشر، امری مسلم و قطعی بوده است.
تأکید ائمه اطهار علیهم السلام نیز بر تقویت این باور میافزود تا بدانجا که هر دو مذهب تشیع و تسنن با همه انشعابهایشان، بر آن اتفاق نظر پیدا کردند.
شاهد بر این مسأله، پدیده مدعیان دروغین مهدویت است؛ شیادانی که از باور اصیل مردم، سوء استفاده کرده و خود را مهدی موعود، معرفی میکردند، اما از آنجا که صفات و ویژگیهای مهدی حقیقی در روایات رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و جانشینان گرامیش بیان شده بود، اغلب مردم به کذب ادعای آنان پی برده و از آنها بیزاری میجستند.
از آن طرف، برخی از افراد ساده دل یا منحرف، تعدای از معصومین یا افراد نامور را مهدی معرفی میکردند، مثلاً عدهای، زید بن علی؛ فرقه کیسانیه، محمد حنفیه؛ فرقه ناووسیه، امام صادق علیه السلام؛ و فرقه واقفیه، امام کاظم علیه السلام را مهدی منتظر میدانستند؛ در حالی که این بزرگواران، هیچ گاه چنان ادعایی نداشتند.
همه این مطالب نشان دهنده رسوخ اصل «مهدویت» در عمق جان مسلمانان است؛ اصلی که جامعه اسلامی را جامعهای منتظر و پویا و امیدوار به آیندهای روشن، نگاه داشته است. آیندهای که امیدواریم دور نباشد.
منابع جهت مطالعه بیشتر:
۱. ابراهیم امینی، دادگستر جهان، انتشارات شفق، قم، چاپ بیست و پنجم، ۱۳۸۱.
۲. حبیب الله طاهری، سیمای آفتاب، انتشارات زائر، قم، چاپ اول، ۱۳۸۰.