چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

ادعاي اين كه 4 نفر از سوي مهدي امام دوازدهم شيعيان، ‌نيابت داشته‎اند، هيچ گونه مدركي ندارد و علاوه بر آن اين افراد در زمان حياتشان هيچ گونه عملكرد سياسي، عقيدتي و خدمت سازنده‎اي نداشته‎اند.


پاسخ :
دربارة نواب چهار گانه امام مهدي (عج) داراي چند جزء مي‎باشد كه هر كدام پاسخ جداگانه‎اي داشته كه در جاي خود توضيح داده مي‎شود.
سؤال فوق از دو ادعا ذيل تشكيل شده است:
1. ادعاي اول اين است كه نواب چهارگانه هيچ مدركي براي نيابت خود نداشتند.
2. و ادعاي دوم اين است كه نواب اربعه هيچ گونه عملكرد سياسي، عقيدتي و... نداشته‎اند.
در جواب بايد گفت: چنان كه وجود حضرت مهدي ـ عليه السلام ـ در ميان امت اسلامي يك امر مسلم و قطعي است وجود نواب خاص آن حضرت و نيز زندگي پرتلاش در ابعاد مختلف اجتماعي، اعتقادي و سياسي آنان در نزد همگان بخصوص اهل تحقيق مسلم و قطعي است علاوه بر آن مداركي نيز از طرف امام زمان (عج) در اين مورد به دست ما رسيده است كه به چند نمونه اشاره مي‎شود.
الف: عثمان بن سعيد نايب اول، و در ميان همگان مشهور و يك چهرة شناخته شده بوده است او از اصحاب سه امام (امام هادي، عسكري و حضرت حجت ـ عليهم السلام ـ) بوده و در سال 260 هـ .ق امام حسن عسكري ـ عليه السلام ـ نيابت او را، از امام عصر (عج) به جمعيتي كه براي اطلاع و خبر گرفتن از امام آينده حضور حضرت رسيده بودند اعلام كردند و هم چنين شخص امام مهدي (عج) به عثمان بن سعيد در مقابل جمعيت و هيئتي از مردم قم اشاره كرده و آن‎ها را به عثمان ارجاع داد.[1] و نيز بعد از وفات امام حسن عسكري ـ عليه السلام ـ كه عثمان مشغول تجهيز دفن بوده است، حضرت مهدي او را به منصب وكالت و نيابت نصب نموده و جواب مسائل شيعيان را به او ارجاع مي‎دهد و بعد از آن توسط او به امام مي‎رسيد.[2]
توقيعات صادر شده از ناحية امام مهدي (عج):
توقيعات به افتخار عثمان بن سعيد و پسرش محمد بن عثمان از ناحيه مقدسه صادر شده و به عنوان نمونه مي‎توان به توقيعي كه سعد بن عبدالله اشعري روايت كرده اشاره كرد:
«به نام خدا... خداوند شما دو نفر را در راه بندگي خود موفق و بر دين مقدس ثابت بدارد و شما را با آنچه كه موجب خشنودي او است، نيكبخت گرداند. در رابطه با سؤالي كه كرده بوديد... آنها چگونه به فتنه افتاده و در وادي سرگرداني گام برمي‎دارند... اينها يا از روايات صحيح و درست خبر ندارند و يا آگاهند و خود را به فراموشي مي‎زنند. مگر نمي‎دانند كه زمين از حجت خدا خالي نمي‎ماند، يا ظاهر و آشكارست و يا پنهان و غايب... امام‎هاي كه پس از رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ رفتند، تا نوبت به امام پيشين پدر بزرگوارم رسيد... سرانجام عهد امامت را به جانشين خود تسليم نمود. و خداوند جانشين او را از ديده‎ها پنهان داشت... آنها بدانند كه حق با امامت...[3]
توقيع ديگري كه به خط امام عصر (عج) به عثمان بن سعيد رسيده است علامه مجلسي (ره) مي‎فرمايد: اين روايت از شيخ موثق ابوعامر عامري نقل شده است... «به نام خداوند... خداوند ما و شما را از فتنه‎ها حفظ نمايد و به ما و شما يقين عنايت فرمايد...[4]
و غير از اين مورد، توقيعات ديگري نيز صادر شده است كه هر كدام داراي مضامين بلند است. در زمينه غيبت، مسائل اجتماعي و امورات و نيز زائل كنندة هر گونه شك و شبهه مي‌باشد.
عملكردهاي سياسي و اجتماعي و...
1. رسوا كردن جعفر كذاب، كه بعد از امام حسن عسكري ـ عليه السلام ـ تلاش فراواني كرد كه خود را بعد از آن حضرت، امام معرفي كند.[5]
2. قراردادن مركز فعاليت‌هاي خود در بغداد، براي اين كه بغداد دورتر از پايتخت عباسيها (سامراء)بود و بدور از چشم مقامات دولتي مردم را درغياب امام رهبري مي‌كرد.[6]
3. سازمان وكالت كارگزاران و معاونين: عثمان جهت فعاليت‌هاي همه جانبه معاوناني براي خود انتخاب كرده بود كه در نواحي مختلف از طرف او فعاليت نمايند. كه از جمله: حاجز بن يزيد وشّاء احمد بن اسحاق اشعري و...[7]. او در مجموع 5 سال نيابت داشت و دوران نيابت وي مقارن با خلافت «معتمد» عباسي بود.
ب. دومين نايب حضرت مهدي (عج) محمد بن عثمان فرزند نايب اول است، در بسياري از توقيعات كه براي پدرش صادر شده بود، به وثاقت پسر نيز تأكيد كرده بود. و درعين حال، از ناحيه حضرت براي شخص او توقيعاتي صادر شده است كه ازجمله، دربارة تسليت پدرش فرموده است:... از كمال سعادت پدر شما اين بود كه خداوند فرزندي چون شما به او عنايت فرموده است كه در جاي او بنشيني و منصب او را به عهده بگيري و از خداوند برايش رحمت و مغفرت بطلبي....[8]
دوم اين كه، اسحاق بن يعقوب مي‌گويد: از محمد بن عثمان خواهش كردم نامه‌اي كه در آن مسائل مورد اشكال خود را نوشته بودم، به حضور امام ـ عليه السلام ـ تقديم بدارد. و او هم پذيرفت. در پاسخ من توقيعي به خط امام زمان (عج) به اين مضمون صادر گشت: محمد بن عثمان كه خداوند از او و پيش از او از پدرش خشنود باشد، ‌مورد وثوق من است و نامة او نامة من مي‌باشد.[9]
عملكردهاي اجتماعي، فقهي، كلامي و... او بحثي مبسوط مي‌خواهد كه مجال براي آن نيست، مراجعه شود.[10] دوران نيابت وي مقارن با بقيه خلافت «معتمد» و خلافت «معتضد» و ده سال از خلافت «مقتدر» بود و در سال 305 وفات يافت.
ج. سومين نايب امام مهدي (عج) ابوالقاسم حسين بن روح نوبختي است. وي در ميان شيعيان بغداد از شهرت خاصي برخوردار بود. و او يكي از افراد مورد اعتماد و اطمينان محمد بن عثمان به شمار مي‌رفت. ابوالقاسم، از اصحاب امام حسن عسكري ـ عليه السلام ـ بوده است و در زمان محمد بن عثمان يكي از كارگزاران نزديك وي بود.[11]
معرفي و انتخاب حسين بن روح به عنوان نايب سوم از طرف محمد بن عثمان بود. او دو سه سال قبل از وفاتش شيعيان را در مورد مسائل ديني و مالي و... به حسين بن روح ارجاع مي‌داد. و هر كسي در اين مورد ترديد مي‌كرد مي‌گفت: اين دستور از ناحية امام ـ عليه السلام ـ صادر شده است.[12]
فعاليت حسين بن روح پس از وفات نايب دوم بنا به وصيت نايب دوم در «دار النيابة» در بغداد در يك جلسة رسمي، كه جمعي از شيعيان نيز در آن جا حضور داشتند، آغاز شد. طبق وصيت، خادم نايب دوم «ذكاء» كليد صندوقچة امانات را به او تسليم كرد.[13]
عملكردهاي سياسي: حسين بن روح، به خاطر انتساب به خاندان نوبختي، در زمان «مقتدر» در دستگاه عباسي از احترام خاصي برخوردار بود. به خاطر برخي فعاليت‌ها در سال 312، به زندان افتاد و اين زنداني شدن پنج سال به طول انجاميد. و در مورد نيابت ايشان علما و محققين از اهل سنت نيز سخن گفته و دربارة زندگي او تحقيقي داشته‌اند.[14]
د. چهارمين نايب امام مهدي (عج) ابوالحسن علي بن محمد سَمَري است. او كه چهارمين نايب امام ـ عليه السلام ـ است، همانند نواب ديگر از طرف امام به واسطة نايبش، نايب بعد از خود را تعيين مي‌كرد. و او هم به دستور امام ـ عليه السلام ـ توسط حسين بن روح به عنوان نايب معرفي شد. و از جملة آن توقيع كه دلالت بر نيابت سمري دارد، توقيعي است كه از طرف امام ـ عليه السلام ـ شش روز قبل از مرگ وي صادر شده و مرگ او را تسليت گفته و فرموده است:
«بنام خداوند... اي علي بن محمد سمري،‌خداوند پاداش برادران ديني تو را در مصيبت و مرگ تو بزرگ دارد. شما بعد از شش روز ديگر خواهي مرد، پس امر حساب خود را جمع كن. و دربارة نيابت بعد از خود، وكالت و نيابت به هيچ كس واگذار مكن. و ديگر غيبت كامل (غيبت كبري) فرارسيده است. نايب خاص ديگر هم ندارم، و تا زماني كه خدا بخواهد ديگر در انظار عموم ظاهر نخواهم شد.[15]
سمري از نظر فعاليتهاي سياسي فرصت زياد نداشت. لذا، مثل نواب گذشته نتوانست فعاليت‌هاي گسترده‌اي را انجام دهد. و از طرف ديگر در دوران وي ظلم و اختناق به اوج خود رسيده بود. و مدت نيابت او از سال 326 تا 329، سه سال به طول انجاميد در نيمه شعبان همان سال درگذشت.[16]
براي مطالعه بيشتر مي‌توان به كتابهاي ذيل مراجعه كرد:
1. تاريخ عصر غيبت، مسعود پور سيد آقائي و جمعي از نويسندگان.
2. الغيبة، شيخ طوسي.
3. السفراء الاربعه، محمد سند.
4. نواب اربعه، غفارزاده.

----------------------------------------
[1] . ابي جعفر محمد بن بابويه قمي، (صدوق) كمال الدين تمام النعمة، ج 2، ص 376، ح 26، نشر دار الحديث، قم، 1380.
[2] . شيخ عباس قمي،‌منتهي الآمال، انتشارات كتابفروشي اسلامي، قم، 1338 ش.
[3] . علامه محمد باقر مجلسي، ‌بحار الانوار، ج 53، باب توقيعات، ح 19، ص 181، مؤسسه الوفا، بيروت، 1983 م.
[4] . همان، ص 178، ح 9؛ و ابي منصور احمد طبرسي، احتجاج طبرسي، ج 2، ص 466، مؤسسة اعلمي، بيروت، 1983 م.
[5] . ابي منصور احمد طبرسي، احتجاج، ج 2، ص 468، همان.
[6] . دكتر جاسم حسن، تاريخ سياسي غيبت امام دوازدهم، ص 149، انتشارات اميركبير، چ اول، 1367 ش.
[7] . ابي جعفر محمد طبرسي، دلائل‌ الامامة، ص 272، طبع نجف اشرف، 1363؛ و رجال كشي، ج 2، ص 813؛ و رجال علامه حلي، قسم دوم، باب 4، ص 202.
[8] . ابي جعفر محمد ابن بابويه قمي، (صدوق)، كمال الدين، ج 2، باب توقيعات، ص 510، نشر دار الحديث، قم، 1380.
[9] . علامه محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، ج 53، ص 180، ح 10، مؤسسه الوفاء بيروت، 1983 م.
[10] . ابي جعفر محمد طوسي، كتاب الغيبة، ص 294، ح 248، مؤسسه نينوا، تهران؛ و رجال كشي، ج 2، ص 17، ابي عمر محمدكشي، مؤسسه اعلمي، كربلا.
[11] . ابي جعفر محمد طوسي، كتاب الغيبة، ص 371، همان؛ و كمال الدين، صدوق، همان، ج 2، ص 501.
[12] . علامه محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، ج 51، ص 354، همان.
[13] . شمس الدين محمد ذهبي، سير اعلام النبلاء، ج 15، ص 222، مؤسسه الرساله، طبع يازدهم، بيروت، 1998 م.
[14] . تقي الدين ابي المعالي، و الوافي بالوفيات، ج 12، ص 366، مؤسسه الرساله، بيروت، 1402.
[15] . علامه محمد باقر مجلسي، بحار، ج 51، ص 360، همان.
[16] . محمد صدر، تاريخ الغيبة الصغري، ص 414، منشورات مكتبة رسول الاعظم، 1972 م.
( اندیشه قم )


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.