چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

در بعضي از مناطق ايران، امام زاده هايي منسوب به امام سجاد ـ عليه السّلام ـ وجود دارند آن فرزندان حضرت، چگونه ايران آمده اند در حاليكه امكان نداشته است؟


پاسخ :
مقدمتاً بايد اين نكته را متذكر شد كه: ما هم قبول داريم كه امام زاده هايي منسوب به امام سجاد ـ عليه السّلام ـ ، كه بعضاً با چند واسطه نسب آنان به امام سجاد ـ عليه السّلام ـ مي رسد، در مناطق مختلف ايران مدفون مي باشند.
اما درباره امكان حضور فرزندان آن حضرت: اولاً با توجه به اينكه فتح ايران در زمان خليفه دوم و سوم صورت گرفته بنابراين امكان مهاجرت علويان پس از فتح ايران فراهم شده است. ثانياً: با توجه به زمينه هاي بوجود آمده و فشاري كه از سوي خلفاي اموي و عباسي به علويان و سادات انجام مي گرفت، سير مهاجرت و پناهندگي به ايران سرعت يافت. مؤلف «عمدة الطالب» كه فرزندانِ ائمه و اعقاب آنها و مختصري از زندگي ايشان را نقل كرده،‌ اعقاب و فرزندان زيادي از امام سجاد ـ عليه السّلام ـ و ساير ائمه ذكر مي كند كه به بلاد مختلف از جمله ايران سفر كرده اند. به عنوان نمونه در ذكر اعقاب الحسين«حسين اصغر» از فرزندان امام سجاد ـ عليه السّلام ـ مي نويسد:«فرزندان زيادي از حسين اصغر بن علي حسين ـ عليه السّلام ـ در حجاز و شام و بلاد عجم(ايران) و مغرب مي باشند»[1]
همة منابع تاريخي بيان گر اين مطلب هستند كه به واسطه ظلم و ستمي كه نسبت به شيعيان و علويان و فرزندان ائمه از طرف خلفاي اموي و عباسي صورت مي گرفت. آنها مناطق شرق خلافت اسلامي خصوصاً ايران را براي مهاجرت و فرار از دست ظلم و ستم برگزيده اند. فرزندان ائمه در ايران محبوبيت داشتند و بعضاً قيامهايي را بر عليه حكومت هاي جور صورت داده اند اما اين قيامها كه معمولاً بدون برنامه و غير منسجم بود شكست خورده اند.
عده اي از اين افراد به شهادت رسيده اند. و عده اي ديگر نيز در ايران وفات يافته اند و مدفون شده اند. من جمله فرزندان امام سجاد ـ عليه السّلام ـ كه به برخي از آنان اشاره خواهد شد. اما قبل از آن به اسامي فرزندان بلا واسطه امام اشاره مي شود.
«اسامي فرزندان بلا واسطة امام سجاد ـ عليه السّلام ـ : 1. محمّد، 2. عبدالله، 3. حسين، 4. حسن، 5. زيد، 6. عمر، 7. حسين اصغر، 8. عبدالرحمن، 9. سليمان، 10. علي، 11. خديجه، 12. محمد اصغر، 13. فاطمه، 14. علّيه، 15. ام كلثوم.»[2]
مهاجرت به ايران: «علويان كه به عنوان جريان معارض مورد ضرب و شتم و تعقيب عمال خلفا قرار مي گرفتند در جستجوي پناهگاه مناسب ترين منطقه را در ايران، مناطق جنوبي سلسله جبال البرز يعني شهرهايي چون قزوين، قم، ري، ساوه، و آوه تشخيص دادند.»[3]
«در دورة حكومت ظالمانه حجاج بن يوسف(95 ـ 75 هـ ) بر عراق، علويان در معرض آماج حملات وي قرار گرفتند. اين امر موجب گرديد تا علويان به منظور پناه جويي متوجه سرزمينهاي شرق قلمرو خلافت گردند و با مهاجرت تدريجي علويان به اين مناطق زمينه هاي حبّ آل علي شكل گرفت»[4] به عنوان نمونه «ابوالفرج اصفهاني» در مورد «يحيي بن زيد بن علي بن الحسين ـ عليه السّلام ـ » مي نويسد «به يوسف بن عمر[5] خبر دادند كه يحيي راه مدائن را پيش گرفته» بي درنگ به دنبال او فرستاد اما فرستادگان او، يحيي را در مدائن نديدند به سراغ او رو به سوي ري نهادند يحيي به ري رسيده بود.»[6] شكنجه و آزار و تعقيب هم در دورة امويان وجود داشت و هم در دورة عباسيان «جعفر مرتضي حسيني» مي نويسد:«عباسيان در واقع به خون علويان تشنه و در شكنجه شان بسيار تنوع طلب بودند عده اي را به ديوار ميخكوب مي كردند. عده اي را مي كشتند و .... اما قتلهاي دسته جمعي علويان، روشن تر از آن است كه نياز به بيان داشته باشد.»[7]
اين مهاجرت ها تقريباً مداوم بوده است و شايد دور انهايي كه ظلم و ستم خلفا بيشتر مي شده روند مهاجرت ها هم بيشتر بوده است.«وقتي يحيي بن عمر» در كوفه شورش كرد، بعضي از ساداتي كه در جنگ همراهش بودند به طبرستان و ديلمان فرار كردند، سادات علوي و بني هاشم از حجاز و سوريه و عراق دسته دسته به طبرستان آمدند. اين كار در زمان امراي بعدي خاندان علوي نيز دوام داشت.»[8]
فرزندان ائمه توانستند در ايران حضور داشته باشند و حتي موفق به تشكيل دولت هم در منطقه طبرستان شدند. «مهمترين منطقه امن براي علويان مناطق شمالي ايران بود كه شامل طبرستان و اطراف آنجا محسوب مي گرديد.»[9]
فرزندان ائمه در ايران پراكنده شدند و چون مردم به آنها اقبال نشان مي دادند لذا آنان را در جهت مبارزه با حكام اموي و عباسي ياري مي دادند. قيامهايي صورت مي گرفت اما اكثراً اين قيامها به شكست مي انجاميد بنابراين نوادگان ائمه بعضاً به شهادت مي رسيدند و در همان محل مدفون مي شدند. من جمله مي توان به اين افراد اشاره كرد.[10]
1. يحيي بن زيد بن علي بن حسين كه بر ضد بني اميه قيام كرد اما سرانجام در جبهه جنگ به شهادت رسيد. «بدن يحيي بن زيد را در دروازه شهر جوزجان (گرگان) به دار آويختند ..... بعدها ابومسلم جسد او را از دار به زير آورد و او را غسل داد و كفن كرد و در همانجا او را دفن كرد قتل او در سال 125 هـ واقع شد.»[11] ابوالفرج اصفهاني مي نويسد:«اصحاب يحيي بن زيد هفتاد نفر مرد وفادار بودند كه تا نفر آخر پايداري كردند و همه به قتل رسيدند.»[12]
2. جعفر بن علي بن حسن بن علي بن عمر بن علي بن حسين ـ عليه السّلام ـ او از احفاد عمر الاشرف است كه در دامغان مدفون است و به امامزاده جعفر مشهور است.»[13]
3. عبدالله بن الحسن بن الحسين الاصغر بن علي بن الحسين مدفون در شهر شوشتر.[14]
4. «حمزه بن احمد از احفاد عبدالله الباهره از فرزندان امام سجاد ـ عليه السّلام ـ معروف به قمي است بدان سبب كه از ناحيه طبرستان به قم آمد .... در مقبره بابلان كه حضرت معصومه ـ عليها السّلام ـ در آن مدفون است مدفون گرديد.»[15] و فرزندان ديگري از امام سجاد ـ عليه السّلام ـ كه در مناطق مختلف ايران مدفون مي باشند.
نتيجه گيري: با توجه به منابع تاريخي و اصولاً وجود امام زاده هايي كه در ايران مدفون هستند و منسوب به امام سجاد ـ عليه السّلام ـ هستند مشكلي باقي نمي ماند كه اين بزرگواران به علل مختلف و ظلم و ستم حكام اموي و عباسي به ايران آورده اند و بعضاً توسط حكومت به شهادت رسيده اند و يا با مرگ طبيعي از دنيا رفته اند و مدفون شده اند.
منابع جهت مطالعة بيشتر:
1. ترجمه مقاتل الطالبين، ابوالفرج اصفهاني.
2. ترجمة عمدة الطالب في انساب آل ابي طالب.
نكته اخلاقي:
پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود:
«سه گروه در پيشگاه الهي شفاعت مي كنند و مورد قبول واقع مي شود پيامبران، علما و سپس شهداء.»[16]
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . جمال الدين احمد بن علي(ابن عنبه) عمدة الطالب في انساب آل ابيطالب، قم، مؤسسه انصاريان 1417 هـ، ص 74.
[2] . شيخ مفيد، ارشاد، ترجمه محمد باقر ساعدي، تهران ، كتاب فروشي اسلاميه، 1351، ص 506.
[3] . پروين تركمني آذر، دكتر صالح پرگاري، تاريخ تحولات سياسي اجتماعي .... ايران در دوره صفاريان و علويان، چاپ اول، تهران انتشارات سمت، 1378، ص 126.
[4] . همان، ص 126.
[5] . يوسف بن عمر در زمان هشام بن عبدالملك والي عراق بود.
[6] . ابوالفرج اصفهاني، مقاتل الطالبين، ترجمه جواد فاضل، جلد 2، تهران، انتشارات علمي 1362، ص 236.
[7] . جعفر مرتضي حسيني، زندگي سياسي هشتمين امام حضرت علي بن موسي الرضا ـ عليه السّلام ـ ، ترجمه خليل خليليان، چاپ 12 تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي 1377، ص 53.
[8] . ابوالفتح حكيميان، علويان طبرستان، چاپ دوم، تهران، نشر الهام، 1368، ص 69.
[9] . محمد بن جرير طبري، الرسل و الملوك، جلد 10، چاپ دوم، ترجمه ابوالقاسم پاينده، تهران انتشارات اساطير 1363، ص 2 ـ 430.
[10] . برخي از اين افراد با مرگ طبيعي از دنيا رحلت كرده اند.
[11] . شيخ عباس قمي، منتهي الآمال، جلد 2، چاپ 5، قم، موسسه انتشارات هجرت، 1412 هـ ق، ص 119.
[12] . ابوالفرج اصفهاني، پيشين،‌ص 244.
[13] . شيخ عباس قمي، پيشين، ص 108.
[14] . همان، ص 114.
[15] . همان، ص 102.
[16] . علامه مجلسي، بحارالانوار، جلد 3، ص 299.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.