پرسش :
چرا تعداد امام زادهها در ايران زياد است، آيا در ساير كشورهاي اسلامي نيز همين طور است. اصولاً چرا و چگونه فرزندان ائمه به ايران هجرت كردهاند؟
پاسخ :
بعد از جريان سقيفه كه در اثر آن خلافت مسلمين از جريان الهي و انتصابي آن كه بوسيلة پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ بيان شده بود خارج گرديد به مرور قدرت سياسي در دست كساني قرار گرفت كه با اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ و آل ابيطالب دشمني سختي داشتهاند. از اين رو در دوران خلفاي اموي و عباسي، يكي از جريانهاي معارض و سيتزهگر با آنان، علويان و دوستداران اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ بودند. مخصوصاً در دوران حكومت ظالمانة حجاج بن يوسف (75 ـ 95 هـ .ق) بر عراق، علويان در معرض آماج حملات وي قرار گرفتند. اين امر موجب گرديد تا علويان به منظور مصون ماندن از اين حملات، متوجّه سرزمينهاي شرقي خلافت گردند. از اين گذر است كه قيام يحيي از نوادگان امام حسن ـ عليه السّلام ـ در خراسان به سال 125 هـ .ق، و قيام عبدالله از نوادگان جعفر بن ابيطالب (برادر حضرت علي ـ عليه السّلام ـ ) در نواحي مركزي ايران صورت گرفت.
بدين سان علويان در جستجوي پناهگاه، مناسبترين منطقه را ايران و بيشتر مناطق هموار جنوب رشتهكوه البرز مثل قزوين، ري، قم، ساوه و آوه تشخيص دادند.[1] اين مهاجرتهاي اولاد ابوطالب در پي شكست قيامهاي متعدد علويان در كوفه، مدينه و مكه (مثل قيام ابوالسرايا، ابن طباطبا، زيد النار، ابراهيم بن موسي، سليمان بن داوود در 199 هـ ق و قيام ديباج و ابن افطس، محمّد بن جعفر در 200 هـ ق) سرعت گرفت و آنان از عراق رانده شدند.[2]
در زمان هارون الرشيد و سركوب خائنانة قيام يحيي بن عبدالله، مهاجرت علويان ادامه يافت و وقتي مسئلة ولايتعهدي امام رضا ـ عليه السّلام ـ توسط مأمون عباسي مطرح گشت، شماري از علويان به همراه آن حضرت به خراسان آمدند.[3] وقتي آوازة اين حركت در جهان اسلام پيچيد، علويان ديگري از نقاط مختلف به ويژه مدينه عازم خراسان گشتند. حضرت امام رضا ـ عليه السّلام ـ بيست و يك برادر داشتند كه همة آنان همراه پسرعموهاي خود كه همگي از سادات حسيني و حسني بودند به سوي خراسان حركت كردند. اينان در حوالي ري بودند كه بر خبر شهادت امام رضا ـ عليه السّلام ـ وقوف يافتند و مورد تهديد و تعقيب مأمون ـ كه اكنون چهرة واقعي ضدّ خاندان رسالت خود را آشكار كرده بود ـ قرار گرفتند، لذا برخي در همين نواحي به شهادت رسيدند و بقيه به سوي طبرستان پناه بردند.[4]
از سوي ديگر گروههاي جديد علويان، همزمان با سفر حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ به قم صورت گرفت.[5] كه اين خود عامل مهمّي در مقاومت مردم قم در برابر مأمون و خلع او از خلافت، پس از قتل عام كاروان آن حضرت شد. در اين زمان شخصي به نام يحيي بن عمران رياست شهر را بر عهده گرفت.[6]
گفتني است گروهي از علويان به همراه برادر امام رضا ـ عليه السّلام ـ مشهور به سيد جلال الدين اشرف به ديلمان آمدند و فعاليّتهاي مذهبي و سياسي انجام ميدادند، لذا توسط عمال مأمون به شهادت رسيدند.
مهاجرت علويان هنوز پايان نيافته بود، بلكه با رسيدن متوكّل به خلافت كه شرايط جديد بسيار سختي براي علويان از سال 233 هـ ق شروع گرديد، مهاجرت آنان به ايران با شتاب بيشتري انجام ميگرفت. از جمله اينها حضرت عبدالعظيم حسني بود كه ابتدا به طبرستان و سپس به ري مهاجرت نمود.[7] در سال 249 هـ ق پس از كشتار در قيام يحيي بن عمر حسيني در كوفه توسط خليفة عباسي، مستعين، شمار بسياري از ساداتي كه در قيام او شركت كردند و جان سالم به در برده بودند به دنبال يافتن محلّ امني به كوههاي طبرستان پناه جستند.[8] و تا پايان عمر خودشان و اولادشان در اين منطقه زندگي كرده و وفات نموده و يا شهيد شدند و مرقدشان تبديل به زيارتگاه شده است.
در هر صورت از سال 200 هـ ق مهاجرت علويان به ايران آغاز گرديد.[9] كه در اثر آن فرزندان محمّد بن حنيفه، نوادگان امام موسي بن جعفر ـ عليه السّلام ـ ، فرزندان عمر بن علي بن ابيطالب ـ عليه السّلام ـ ، فرزندان علي عريضي عموي امام رضا ـ عليه السّلام ـ ، فرزندان عبدالله نوة امام سجاد ـ عليه السّلام ـ و فرزندان حسين اصغر فرزند امام سجاد ـ عليه السّلام ـ [10] و ... به ايران آمدند و ايرانيان بيداردل قبلة قلبهاي خود را متوجّه حضرت امير المؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ گرداندند و از اين فرصت استثنايي بهترين استفاده را بردند و مقابر اين امام زادگان را مأمن و مرجع قلوب خود قرار دادند. امّا از آنجايي كه خراسان قديم شامل قسمتهاي زيادي از افغانستان امروزي و نيز سيستان قديم بخشهايي از مرز غربي پاكستان امروزي را شامل ميباشد،[11] بديهي است كه از آل ابيطالب و سادات در آن ديار نيز بودهاند. چنانچه گفته شد امام رضا ـ عليه السّلام ـ در مرو سكونت نمود و عدهاي از سادات و آل ابيطالب هم در جوار ايشان سكني گزيدند.[12] و نيز ميتوان به يحيي بن زيد اشاره كرد كه در اطراف هرات در منطفة جورجان به دار آويخته شد و همان جا مدفون گرديد.[13]
در هر صورت معلوم ميشود كه به خاطر دشمنيهاي امويان و عباسيان، آل ابيطالب در كشورهاي مختلفي پراكنده شده و در همان جا مدفون گشتهاند. امّا نگين بيبديل و بينظير اين ستارگان خاندان نبوي، بارگاه آسماني امام علي بن موسي الرضا ـ عليه السّلام ـ در خراسان و حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ در قم مقدسه است كه در عظمت آن حضرت موسي بن جعفر ـ عليه السّلام ـ چنين فرموده است:
براي خداوند، حرمي است و آن مكه است و براي پيامبر خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ حرمي است و آن مدينه است و براي اميرمؤمنان علي ـ عليه السّلام ـ حرمي است و آن كوفه است. آگاه باشيد كه حرم من و فرزندان من بعد از من قم است. قم كوفة كوچك ماست. بدانيد بهشت، هشت در دارد، سه تاي آن به سوي قم است. بانوئي از فرزندان من به نام فاطمه، دختر موسي، در آنجا رحلت ميكند كه به شفاعت او همة شيعيان ما وارد بهشت ميشوند.[14]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. مهاجران آل ابيطالبي، تأليف ابن طباطبا.
2. منتهي الآمال، تأليف شيخ عباس قمي.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . تركمني آذر، پروين، و پرگاري، صالح، تاريخ تحولات ايران، در دورة صفاريان و علويان، تهران، سمت، چاپ دوم، 1380، ص 126.
[2] . مسعودي، مروج الذهب، ترجمة ابوالقاسم پانين، تهران، علمي فرهنگي، 1370، ج2، ص 439.
[3] . مفيد، الارشاد، ترجمة محمّد باقر ساعدي، تهران، اسلاميه، 1366، ص 600.
[4] . كريمان، حسين، طبرسي و مجمع البيان، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم، 1361، ج1، ص 95.
[5] . قمي، حسن بن محمّد، تاريخ قم، تصحيح جلال الدين تهراني، طوس، 1361، ص 205.
[6] . همان، ص164.
[7] . ابن طباطبا، مهاجران ابوطالب، ترجمة محمّد رضا عطايي، مشهد، آستان قدس رضوي، 1372، ص 235.
[8] . ابن اسفنديار، تاريخ طبرستان، تهران، پديدة خاور، چاپ دوم، 1366، ص 228.
[9] . ابن مسكويه، تجارت الامم، تهران، سروش، 1376 ج4، ص 120.
[10] . العبيد، تهذيب الانساب، قم، 1413 هـ ق. ص435 ـ 75.
[11] . ياقوت حموي، معجم البلدان، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1399، ج3، ص 190.
[12] . جعفر الخليلي، موسوعه القبعات المقدسه، بغداد، دار التعارف، چاپ اول، 1388، ج1، ص 146.
[13] . ابوالفرج اصفهاني، مقاتل الطالبين، بيروت، مؤسسة الاعلمي، چاپ دوم، 1408، ص 150.
[14] . مجلسي، بحارالانوار، تهران، دار الكتب اسلاميه، ج 60، ص 216.
بعد از جريان سقيفه كه در اثر آن خلافت مسلمين از جريان الهي و انتصابي آن كه بوسيلة پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ بيان شده بود خارج گرديد به مرور قدرت سياسي در دست كساني قرار گرفت كه با اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ و آل ابيطالب دشمني سختي داشتهاند. از اين رو در دوران خلفاي اموي و عباسي، يكي از جريانهاي معارض و سيتزهگر با آنان، علويان و دوستداران اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ بودند. مخصوصاً در دوران حكومت ظالمانة حجاج بن يوسف (75 ـ 95 هـ .ق) بر عراق، علويان در معرض آماج حملات وي قرار گرفتند. اين امر موجب گرديد تا علويان به منظور مصون ماندن از اين حملات، متوجّه سرزمينهاي شرقي خلافت گردند. از اين گذر است كه قيام يحيي از نوادگان امام حسن ـ عليه السّلام ـ در خراسان به سال 125 هـ .ق، و قيام عبدالله از نوادگان جعفر بن ابيطالب (برادر حضرت علي ـ عليه السّلام ـ ) در نواحي مركزي ايران صورت گرفت.
بدين سان علويان در جستجوي پناهگاه، مناسبترين منطقه را ايران و بيشتر مناطق هموار جنوب رشتهكوه البرز مثل قزوين، ري، قم، ساوه و آوه تشخيص دادند.[1] اين مهاجرتهاي اولاد ابوطالب در پي شكست قيامهاي متعدد علويان در كوفه، مدينه و مكه (مثل قيام ابوالسرايا، ابن طباطبا، زيد النار، ابراهيم بن موسي، سليمان بن داوود در 199 هـ ق و قيام ديباج و ابن افطس، محمّد بن جعفر در 200 هـ ق) سرعت گرفت و آنان از عراق رانده شدند.[2]
در زمان هارون الرشيد و سركوب خائنانة قيام يحيي بن عبدالله، مهاجرت علويان ادامه يافت و وقتي مسئلة ولايتعهدي امام رضا ـ عليه السّلام ـ توسط مأمون عباسي مطرح گشت، شماري از علويان به همراه آن حضرت به خراسان آمدند.[3] وقتي آوازة اين حركت در جهان اسلام پيچيد، علويان ديگري از نقاط مختلف به ويژه مدينه عازم خراسان گشتند. حضرت امام رضا ـ عليه السّلام ـ بيست و يك برادر داشتند كه همة آنان همراه پسرعموهاي خود كه همگي از سادات حسيني و حسني بودند به سوي خراسان حركت كردند. اينان در حوالي ري بودند كه بر خبر شهادت امام رضا ـ عليه السّلام ـ وقوف يافتند و مورد تهديد و تعقيب مأمون ـ كه اكنون چهرة واقعي ضدّ خاندان رسالت خود را آشكار كرده بود ـ قرار گرفتند، لذا برخي در همين نواحي به شهادت رسيدند و بقيه به سوي طبرستان پناه بردند.[4]
از سوي ديگر گروههاي جديد علويان، همزمان با سفر حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ به قم صورت گرفت.[5] كه اين خود عامل مهمّي در مقاومت مردم قم در برابر مأمون و خلع او از خلافت، پس از قتل عام كاروان آن حضرت شد. در اين زمان شخصي به نام يحيي بن عمران رياست شهر را بر عهده گرفت.[6]
گفتني است گروهي از علويان به همراه برادر امام رضا ـ عليه السّلام ـ مشهور به سيد جلال الدين اشرف به ديلمان آمدند و فعاليّتهاي مذهبي و سياسي انجام ميدادند، لذا توسط عمال مأمون به شهادت رسيدند.
مهاجرت علويان هنوز پايان نيافته بود، بلكه با رسيدن متوكّل به خلافت كه شرايط جديد بسيار سختي براي علويان از سال 233 هـ ق شروع گرديد، مهاجرت آنان به ايران با شتاب بيشتري انجام ميگرفت. از جمله اينها حضرت عبدالعظيم حسني بود كه ابتدا به طبرستان و سپس به ري مهاجرت نمود.[7] در سال 249 هـ ق پس از كشتار در قيام يحيي بن عمر حسيني در كوفه توسط خليفة عباسي، مستعين، شمار بسياري از ساداتي كه در قيام او شركت كردند و جان سالم به در برده بودند به دنبال يافتن محلّ امني به كوههاي طبرستان پناه جستند.[8] و تا پايان عمر خودشان و اولادشان در اين منطقه زندگي كرده و وفات نموده و يا شهيد شدند و مرقدشان تبديل به زيارتگاه شده است.
در هر صورت از سال 200 هـ ق مهاجرت علويان به ايران آغاز گرديد.[9] كه در اثر آن فرزندان محمّد بن حنيفه، نوادگان امام موسي بن جعفر ـ عليه السّلام ـ ، فرزندان عمر بن علي بن ابيطالب ـ عليه السّلام ـ ، فرزندان علي عريضي عموي امام رضا ـ عليه السّلام ـ ، فرزندان عبدالله نوة امام سجاد ـ عليه السّلام ـ و فرزندان حسين اصغر فرزند امام سجاد ـ عليه السّلام ـ [10] و ... به ايران آمدند و ايرانيان بيداردل قبلة قلبهاي خود را متوجّه حضرت امير المؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ گرداندند و از اين فرصت استثنايي بهترين استفاده را بردند و مقابر اين امام زادگان را مأمن و مرجع قلوب خود قرار دادند. امّا از آنجايي كه خراسان قديم شامل قسمتهاي زيادي از افغانستان امروزي و نيز سيستان قديم بخشهايي از مرز غربي پاكستان امروزي را شامل ميباشد،[11] بديهي است كه از آل ابيطالب و سادات در آن ديار نيز بودهاند. چنانچه گفته شد امام رضا ـ عليه السّلام ـ در مرو سكونت نمود و عدهاي از سادات و آل ابيطالب هم در جوار ايشان سكني گزيدند.[12] و نيز ميتوان به يحيي بن زيد اشاره كرد كه در اطراف هرات در منطفة جورجان به دار آويخته شد و همان جا مدفون گرديد.[13]
در هر صورت معلوم ميشود كه به خاطر دشمنيهاي امويان و عباسيان، آل ابيطالب در كشورهاي مختلفي پراكنده شده و در همان جا مدفون گشتهاند. امّا نگين بيبديل و بينظير اين ستارگان خاندان نبوي، بارگاه آسماني امام علي بن موسي الرضا ـ عليه السّلام ـ در خراسان و حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ در قم مقدسه است كه در عظمت آن حضرت موسي بن جعفر ـ عليه السّلام ـ چنين فرموده است:
براي خداوند، حرمي است و آن مكه است و براي پيامبر خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ حرمي است و آن مدينه است و براي اميرمؤمنان علي ـ عليه السّلام ـ حرمي است و آن كوفه است. آگاه باشيد كه حرم من و فرزندان من بعد از من قم است. قم كوفة كوچك ماست. بدانيد بهشت، هشت در دارد، سه تاي آن به سوي قم است. بانوئي از فرزندان من به نام فاطمه، دختر موسي، در آنجا رحلت ميكند كه به شفاعت او همة شيعيان ما وارد بهشت ميشوند.[14]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. مهاجران آل ابيطالبي، تأليف ابن طباطبا.
2. منتهي الآمال، تأليف شيخ عباس قمي.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . تركمني آذر، پروين، و پرگاري، صالح، تاريخ تحولات ايران، در دورة صفاريان و علويان، تهران، سمت، چاپ دوم، 1380، ص 126.
[2] . مسعودي، مروج الذهب، ترجمة ابوالقاسم پانين، تهران، علمي فرهنگي، 1370، ج2، ص 439.
[3] . مفيد، الارشاد، ترجمة محمّد باقر ساعدي، تهران، اسلاميه، 1366، ص 600.
[4] . كريمان، حسين، طبرسي و مجمع البيان، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم، 1361، ج1، ص 95.
[5] . قمي، حسن بن محمّد، تاريخ قم، تصحيح جلال الدين تهراني، طوس، 1361، ص 205.
[6] . همان، ص164.
[7] . ابن طباطبا، مهاجران ابوطالب، ترجمة محمّد رضا عطايي، مشهد، آستان قدس رضوي، 1372، ص 235.
[8] . ابن اسفنديار، تاريخ طبرستان، تهران، پديدة خاور، چاپ دوم، 1366، ص 228.
[9] . ابن مسكويه، تجارت الامم، تهران، سروش، 1376 ج4، ص 120.
[10] . العبيد، تهذيب الانساب، قم، 1413 هـ ق. ص435 ـ 75.
[11] . ياقوت حموي، معجم البلدان، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1399، ج3، ص 190.
[12] . جعفر الخليلي، موسوعه القبعات المقدسه، بغداد، دار التعارف، چاپ اول، 1388، ج1، ص 146.
[13] . ابوالفرج اصفهاني، مقاتل الطالبين، بيروت، مؤسسة الاعلمي، چاپ دوم، 1408، ص 150.
[14] . مجلسي، بحارالانوار، تهران، دار الكتب اسلاميه، ج 60، ص 216.