پرسش :
منظور از جغرافياي قرآن چيست؟
پاسخ :
مفهوم جغرافياي قرآن:
جغرافيا گرچه در بردارندة قيد و خصوصيت مكان است، ولي اين اصطلاح جديد در تركيب اضافي «جفرافياي قرآن»، با نوعي مجاز در توسعه، همراه است و به معناي «حوزة قلمرو هدايتي و برد رسالت، و همچنين گسترة سير نزول و صعود ـ يعني مبدأ نزول و مرجع عروج آن به خاستگاه تأويل خود ـ» به كار رفته است. جغرافياي قرآن، از نظر مكاني جهان مرئي و نامرئي را شامل ميشود. و از نظر زماني دامنهاش از عصر نزول تا ابد را در بر مي گيرد، و از نظر هدايت و رسالت، تمام انس و جنّ و بلكه به نوعي فرشتگان را در تمام اعصار و امصار شامل ميشود.
تعيين و تبيين گستره سير نزول و عروج ـ يعني مبدأ و معاد ـ قرآن:
با فرستادن صد و بيست و چهار هزار پيامبر، بستر و فضاي مناسب براي نزول قرآن به نحو «تنزّل تجلي» فراهم شد.[1] براي روشن شدن بحث، به چند نكته بايد توجّه نمود:
1. مبدأ نزول 2. ظرف نزول 3. فضا و شأن نزول 4. زمان و مكان نزول 5. نحوه و كيفيت نزول 6. مدّت نزول 7. گستره و قلمرو نزول، چه از نظر مكاني و چه از نظر زماني.
اصل نزول قرآن و مبدأ نزول آن، همان اسماي حسناي الهي است كه در قرآن مجيد بيان شده است.[2] خداوند توسط روح امين، جبرئيل ـ عليه السّلام ـ قرآن كريم را بر قلب پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرود آورد. مقصود از قلب، روح مجرّد انساني است كه بدان جان انساني ميگويند.[3] اين فرود آمدن به نحو تجلّي است، بدين معنا كه با فرود آمدن، هرگز موطن اصلي خود را در عالم بالا رها و آن را تهي نميكند، بلكه حقيقت آن همواره در موطن خود موجود است، ولي جلوه و رقيقة آن در مراحل نازلتر تحقّق مييابد، همانند تنزّل دانش در انديشه عقلاني انسان فرزانه كه از صحيفه جان او به صورت آهنگ گفتار يا نقوش نوشتار در فضاي خارج يا روي صحنه نگارش جلوه ميكند.[4]
در همين راستا، توجّه به فضاي نزول و شأن نزول آيات قرآن و سورهها لازم است. آشنايي با فضاي نزول هر يك از سورههاي قرآن كريم، راه گشاي تفسير آيات، تشخيص هدف سوره و تبيين پيوند آيات آن سوره با يكديگر است؛ چنانكه آشنايي با شأن نزول معتبر، در كيفيّت تطبيق مفهوم جامع بر مصداقها و اندراج جزيي تحت كلّي فراگير مؤثر است.[5]
كيفيّت نزول قرآن دو گونه است، نزول دفعي و نزول تدريجي. نزول دفعي در شب مبارك قدر صورت پذيرفت و نزول تدريجي آن طي بيست و سه سال نازل[6] شده كه بخشي از سورههاي آن مكي و بخش ديگر آن مدني ميباشند.
گستره و قلمرو قرآن كريم از نظر زمان و مكان و قلمرو هدايتي و گستره رسالتي قرآن:
قرآن كريم كتاب هدايت همة انسانها در همه اعصار و امصار است؛ پهنة زمين و گسترة زمان حوزة نورافشاني خورشيد تابان قرآن است. نور هدايت قرآن تا آنجا كه بشريت، فرشتگان و جنيان وجود داشته باشند ميتابد و اختصاصي به عصري يا مصري خاص يا اقليتي مخصوص و يا نژادي ويژه ندارد.
خداي سبحان در تبيين قلمرو رسالت پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميفرمايند: «ما تو را جز براي بشارت و بيم دادن به همة مردم نفرستاديم، ولي بسياري از مردم نميدانند.»[7] بنابراين، رسالت آن حضرت «جهان شمول» و ابدي، و كتاب او جهاني و جاودانه و قوم او نيز همه افراد بشرند، نه گروهي از مردم حجاز. قلمرو انذار پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ نيز، گسترة «عالمين» و همه افراد بشر معرفي شده است.[8]
كتابي كه براي هدايت همگان نازل شده و از نظر وسعت حوزة رهنمود جهان شمول است، بايد از دو ويژگي برخوردار باشد:
1. زبان جهاني فطرت: يعني اين كتاب بايد به زبان جهاني سخن بگويد تا همه از معارف آن بهرهمند باشند. در فهم معارف قرآن كريم نه بهرهمندي از فرهنگي خاص شرط است، تا بدون آن نيل به اسرار قرآني ميسور نباشد و نه تمدّن ويژهاي مانع، تا انسانها با داشتن آن مدنيّت مخصوص از لطايف قرآني محروم باشند و يگانه زباني كه عامل هماهنگي جهان گستردة بشري است، زبان فطرت است كه فرهنگ عمومي و مشترك همه انسانها در همه اعصار و امصار است و هر انساني به آن آشنا و از آن بهرهمند است و هيچ فردي نميتواند بهانه بيگانگي با آن را در سر بپروراند.[9]
2. محتوايش براي همگان مفيد و سودمند بوده و احدي از آن بينياز نباشد؛ همانند آبي كه عامل حيات همة زندگان است و هيچ موجود زندهاي در هيچ عصر و مصري از آن بينياز نيست.[10]
قرآن كريم از هفت آسمان و زمين، و عرش و كرسي سخن گفته است كه آنها عناصر مهمي از زاويه جغرافيا، آثار جغرافيا را پايهگذاري كردهاند گسترة رسالتي و هدايتي قرآن، اختصاص به انسان تنها ندارد بلكه در آيات متعدد شمول اين رسالت جنّيان را نيز در بر ميگيرد.[11] سورة جنّ و آيه 29 از سوره احقاف و آيات متعدد سورة الرحمن جزء آنهاست. بلكه مجموعة مستفيض از احاديث دلالت و صراحت دارد كه رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ و امامان ـ عليه السّلام ـ حجت هاي الهي بر عواملي فراسوي عالم انس و جنّ در منظومه شمسي و بيرون از منظومه شمسي ميباشند و اين امر لازمه اش شمول گستردة قرآني، نسبت به ساير عوالماند، بلكه مجموعه ديگري از احاديث رأساً بر اين نكته دلالت مينمايند.[12]
قرآن مجيد از دو جهان مرئي و نامرئي و هدايت آنها سخن ميگويد، آنجا كه ميفرمايد: «سوگند به ديدهها و ناديدهها.»[13] در آيه 19 از سوره احقاف، جنّ و انس هر دو مورد خطاب هستند و جنّ و انس پيشين را مورد خطاب قرآن ميداند، بنابراين، جغرافياي قرآن، يعني همه آن چيزهايي كه نزول قرآن را احاطه كرده و در بستر اصلي قرآن نازل شده است كه در اين بستر و فضا موارد ذيل مورد نظر است:
1. مبدأ نزول 2. ظرف نزول 3. كيفيت نزول 4. برد و گسترده آن از حيث زمان و مكان 5. جمعيت آن اعم از جنّ و انس 6. زبان بينالمللي و انساني كه زبان فطرت است 7. فرهنگ و تمدن آن، كه همان فرهنگ فطرت پايدار و تغيير ناپذير است 8. اعجاز قرآن و تحدي آن 9. چينش قرآن 10. وحي محض بودن آن 11. عميق معنوي مفاهيم قرآن. وطن جهاني و معنوي و ايماني و وطن از مبدأ به معاد و از او به سوي او و...
خلاصه جغرافياي قرآن، برهاني است روشن، بر عظمت خالق كه:[14] جغرافيا و مرزهاي طبيعي، از نظر قرآن، فرا زميني است و جهان مرئي و نامرئي هر دو را شامل ميشود. از نظر ايدئولوژي و مرزهاي فرهنگي و معنوي، گستره جغرافياي قرآن، بسيار گسترده، فرامرزي و جهاني و فراجهاني است مجموعه اينها جغرافياي قرآن را تشكيل ميدهد.[15]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. امكان جغرافيايي در قرآن، زهرا رضائي.
2. الجفرافيه القرآنيه، محمد حميد فوزي.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . جوادي آملي، عبدالله، خارج فقه، 30/10/80.
[2] . جوادي آملي، عبدالله، تفسير موضوعي، (قرآن در قرآن)، قم، انتشارات اسراء، چاپ دوم، 1378، ج1، ص27.
[3] . همان، ص 56.
[4] . جوادي آملي، عبدالله، تفسير تسنيم، نشر اسراء، ج 2، ص 192.
[5] . همان، ص 37.
[6] . جوادي آملي، عبدالله، تفسير موضوعي قرآن كريم، ج 1، ص 70.
[7] . سبأ/34 و 28.
[8] . تفسير تسنيم، ج 1، ص 31 و 32.
[9] . همان.
[10] . همان.
[11] . رضايي، زهرا، امكان جفرافيايي در قرآن، انتشارات پارسايان، 1379، ص 12.
[12] . مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج 57، ص 320، 329.
[13] . حاقه/69، 38 و 39.
[14] . فوزي، محمد حميد، «الجغرافية القرآنية» دمشق، دارالضفدي، چاپ اول، 1421، ص 1.
[15]. معرفي چند منبع: 1. تفسير الميزان، ج 1، صص 66؛ 2. تفسير تنسيم، ج 1، ص 34؛ 3. قرآن بر فراز اعصار.
مفهوم جغرافياي قرآن:
جغرافيا گرچه در بردارندة قيد و خصوصيت مكان است، ولي اين اصطلاح جديد در تركيب اضافي «جفرافياي قرآن»، با نوعي مجاز در توسعه، همراه است و به معناي «حوزة قلمرو هدايتي و برد رسالت، و همچنين گسترة سير نزول و صعود ـ يعني مبدأ نزول و مرجع عروج آن به خاستگاه تأويل خود ـ» به كار رفته است. جغرافياي قرآن، از نظر مكاني جهان مرئي و نامرئي را شامل ميشود. و از نظر زماني دامنهاش از عصر نزول تا ابد را در بر مي گيرد، و از نظر هدايت و رسالت، تمام انس و جنّ و بلكه به نوعي فرشتگان را در تمام اعصار و امصار شامل ميشود.
تعيين و تبيين گستره سير نزول و عروج ـ يعني مبدأ و معاد ـ قرآن:
با فرستادن صد و بيست و چهار هزار پيامبر، بستر و فضاي مناسب براي نزول قرآن به نحو «تنزّل تجلي» فراهم شد.[1] براي روشن شدن بحث، به چند نكته بايد توجّه نمود:
1. مبدأ نزول 2. ظرف نزول 3. فضا و شأن نزول 4. زمان و مكان نزول 5. نحوه و كيفيت نزول 6. مدّت نزول 7. گستره و قلمرو نزول، چه از نظر مكاني و چه از نظر زماني.
اصل نزول قرآن و مبدأ نزول آن، همان اسماي حسناي الهي است كه در قرآن مجيد بيان شده است.[2] خداوند توسط روح امين، جبرئيل ـ عليه السّلام ـ قرآن كريم را بر قلب پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرود آورد. مقصود از قلب، روح مجرّد انساني است كه بدان جان انساني ميگويند.[3] اين فرود آمدن به نحو تجلّي است، بدين معنا كه با فرود آمدن، هرگز موطن اصلي خود را در عالم بالا رها و آن را تهي نميكند، بلكه حقيقت آن همواره در موطن خود موجود است، ولي جلوه و رقيقة آن در مراحل نازلتر تحقّق مييابد، همانند تنزّل دانش در انديشه عقلاني انسان فرزانه كه از صحيفه جان او به صورت آهنگ گفتار يا نقوش نوشتار در فضاي خارج يا روي صحنه نگارش جلوه ميكند.[4]
در همين راستا، توجّه به فضاي نزول و شأن نزول آيات قرآن و سورهها لازم است. آشنايي با فضاي نزول هر يك از سورههاي قرآن كريم، راه گشاي تفسير آيات، تشخيص هدف سوره و تبيين پيوند آيات آن سوره با يكديگر است؛ چنانكه آشنايي با شأن نزول معتبر، در كيفيّت تطبيق مفهوم جامع بر مصداقها و اندراج جزيي تحت كلّي فراگير مؤثر است.[5]
كيفيّت نزول قرآن دو گونه است، نزول دفعي و نزول تدريجي. نزول دفعي در شب مبارك قدر صورت پذيرفت و نزول تدريجي آن طي بيست و سه سال نازل[6] شده كه بخشي از سورههاي آن مكي و بخش ديگر آن مدني ميباشند.
گستره و قلمرو قرآن كريم از نظر زمان و مكان و قلمرو هدايتي و گستره رسالتي قرآن:
قرآن كريم كتاب هدايت همة انسانها در همه اعصار و امصار است؛ پهنة زمين و گسترة زمان حوزة نورافشاني خورشيد تابان قرآن است. نور هدايت قرآن تا آنجا كه بشريت، فرشتگان و جنيان وجود داشته باشند ميتابد و اختصاصي به عصري يا مصري خاص يا اقليتي مخصوص و يا نژادي ويژه ندارد.
خداي سبحان در تبيين قلمرو رسالت پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميفرمايند: «ما تو را جز براي بشارت و بيم دادن به همة مردم نفرستاديم، ولي بسياري از مردم نميدانند.»[7] بنابراين، رسالت آن حضرت «جهان شمول» و ابدي، و كتاب او جهاني و جاودانه و قوم او نيز همه افراد بشرند، نه گروهي از مردم حجاز. قلمرو انذار پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ نيز، گسترة «عالمين» و همه افراد بشر معرفي شده است.[8]
كتابي كه براي هدايت همگان نازل شده و از نظر وسعت حوزة رهنمود جهان شمول است، بايد از دو ويژگي برخوردار باشد:
1. زبان جهاني فطرت: يعني اين كتاب بايد به زبان جهاني سخن بگويد تا همه از معارف آن بهرهمند باشند. در فهم معارف قرآن كريم نه بهرهمندي از فرهنگي خاص شرط است، تا بدون آن نيل به اسرار قرآني ميسور نباشد و نه تمدّن ويژهاي مانع، تا انسانها با داشتن آن مدنيّت مخصوص از لطايف قرآني محروم باشند و يگانه زباني كه عامل هماهنگي جهان گستردة بشري است، زبان فطرت است كه فرهنگ عمومي و مشترك همه انسانها در همه اعصار و امصار است و هر انساني به آن آشنا و از آن بهرهمند است و هيچ فردي نميتواند بهانه بيگانگي با آن را در سر بپروراند.[9]
2. محتوايش براي همگان مفيد و سودمند بوده و احدي از آن بينياز نباشد؛ همانند آبي كه عامل حيات همة زندگان است و هيچ موجود زندهاي در هيچ عصر و مصري از آن بينياز نيست.[10]
قرآن كريم از هفت آسمان و زمين، و عرش و كرسي سخن گفته است كه آنها عناصر مهمي از زاويه جغرافيا، آثار جغرافيا را پايهگذاري كردهاند گسترة رسالتي و هدايتي قرآن، اختصاص به انسان تنها ندارد بلكه در آيات متعدد شمول اين رسالت جنّيان را نيز در بر ميگيرد.[11] سورة جنّ و آيه 29 از سوره احقاف و آيات متعدد سورة الرحمن جزء آنهاست. بلكه مجموعة مستفيض از احاديث دلالت و صراحت دارد كه رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ و امامان ـ عليه السّلام ـ حجت هاي الهي بر عواملي فراسوي عالم انس و جنّ در منظومه شمسي و بيرون از منظومه شمسي ميباشند و اين امر لازمه اش شمول گستردة قرآني، نسبت به ساير عوالماند، بلكه مجموعه ديگري از احاديث رأساً بر اين نكته دلالت مينمايند.[12]
قرآن مجيد از دو جهان مرئي و نامرئي و هدايت آنها سخن ميگويد، آنجا كه ميفرمايد: «سوگند به ديدهها و ناديدهها.»[13] در آيه 19 از سوره احقاف، جنّ و انس هر دو مورد خطاب هستند و جنّ و انس پيشين را مورد خطاب قرآن ميداند، بنابراين، جغرافياي قرآن، يعني همه آن چيزهايي كه نزول قرآن را احاطه كرده و در بستر اصلي قرآن نازل شده است كه در اين بستر و فضا موارد ذيل مورد نظر است:
1. مبدأ نزول 2. ظرف نزول 3. كيفيت نزول 4. برد و گسترده آن از حيث زمان و مكان 5. جمعيت آن اعم از جنّ و انس 6. زبان بينالمللي و انساني كه زبان فطرت است 7. فرهنگ و تمدن آن، كه همان فرهنگ فطرت پايدار و تغيير ناپذير است 8. اعجاز قرآن و تحدي آن 9. چينش قرآن 10. وحي محض بودن آن 11. عميق معنوي مفاهيم قرآن. وطن جهاني و معنوي و ايماني و وطن از مبدأ به معاد و از او به سوي او و...
خلاصه جغرافياي قرآن، برهاني است روشن، بر عظمت خالق كه:[14] جغرافيا و مرزهاي طبيعي، از نظر قرآن، فرا زميني است و جهان مرئي و نامرئي هر دو را شامل ميشود. از نظر ايدئولوژي و مرزهاي فرهنگي و معنوي، گستره جغرافياي قرآن، بسيار گسترده، فرامرزي و جهاني و فراجهاني است مجموعه اينها جغرافياي قرآن را تشكيل ميدهد.[15]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. امكان جغرافيايي در قرآن، زهرا رضائي.
2. الجفرافيه القرآنيه، محمد حميد فوزي.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . جوادي آملي، عبدالله، خارج فقه، 30/10/80.
[2] . جوادي آملي، عبدالله، تفسير موضوعي، (قرآن در قرآن)، قم، انتشارات اسراء، چاپ دوم، 1378، ج1، ص27.
[3] . همان، ص 56.
[4] . جوادي آملي، عبدالله، تفسير تسنيم، نشر اسراء، ج 2، ص 192.
[5] . همان، ص 37.
[6] . جوادي آملي، عبدالله، تفسير موضوعي قرآن كريم، ج 1، ص 70.
[7] . سبأ/34 و 28.
[8] . تفسير تسنيم، ج 1، ص 31 و 32.
[9] . همان.
[10] . همان.
[11] . رضايي، زهرا، امكان جفرافيايي در قرآن، انتشارات پارسايان، 1379، ص 12.
[12] . مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج 57، ص 320، 329.
[13] . حاقه/69، 38 و 39.
[14] . فوزي، محمد حميد، «الجغرافية القرآنية» دمشق، دارالضفدي، چاپ اول، 1421، ص 1.
[15]. معرفي چند منبع: 1. تفسير الميزان، ج 1، صص 66؛ 2. تفسير تنسيم، ج 1، ص 34؛ 3. قرآن بر فراز اعصار.