پرسش :
قرآن کريم، درباره نکات اخلاقي، انساني، اجتماعي، سياسي، اقتصادي، علمي صحبت کرده است، پس چرا در مورد خورشيد و ماه گرفتگي که باعث ترس مردم هم مي شد سخني به ميان نياورده است؟
پاسخ :
هدف اصلي از نزول قرآن هدايت مردم است «هدي للناس[1]». و پيامبر هم هدايت گر مردم است «للعالمين نذير[2]». و بهره برداري از اين هدايت مخصوص متقين است. و قرآن، كتاب علمي به اصطلاح امروزي نيست، تا بيان علوم را از آن انتظار داشته باشيم، اين علوم به عقل خدا دادي بشر واگذار شده است، و اينكه در قرآن آمده «ما قرآن را نازل كرديم تا بيان كننده هر چيز، هدايت گر، رحمت و بشارت دهنده براي مسلمين باشد»؛[3] مرحوم علامه طباطبائي فرموده: "هر چيزي" كه در اين آيه آمده است، مربوط به هدايت بشر است كه همان معارف حقيقه مربوط به دنيا و آخرت و اخلاق باشد.[4]
قرآن تمام مسائل را بيان مي كند، ولي انسان هاي عادي آنها را نمي فهمند؛ و فهميدن بيان "همه چيز" از قرآن منحصر به پيامبر (ص) و ائمه (ع) است. (ع) چانچه مرحوم علامه چهار روايت را در ذيل همين آيه ذكر مي كند، به اين مضمون كه ائمه همه چيز را از قرآن مي فهمند، پس آنها بايد بيان كنند.[5]
آياتي در قرآن وجود دارد، كه يا با صراحت و يا با اشاره، مسائل مورد سئوال را مطرح نموده است، كه اين آيات در چند قسمت مطرح مي شود:
الف: آياتي كه درباره حركت زمين وارد شده است. مجموعاً 82 آيه در قرآن درباره زمين آمده است كه قسمتي از آنها درباره بيان جاذبه زمين[6] و يا اندازه زمين و... مي باشد. اما آياتي كه درباره حركت زمين است به بعضي از آنها اشاره مي شود:
1ـ «وتري الجبال تحسبها جامده و هي تمر مر السحاب» كوهها (و زمين) را مي بيني و آنها را ساكن و جامد مي پنداري، در حالي كه مانند ابر در حركتند.[7] مسلماً حركت كوهها بدون حركت زمينهاي ديگر كه به آنها متصل است، معني ندارد. و به اين ترتيب معني آيه چنين مي شود كه زمين با سرعت حركت مي كند، همچون ابرها.[8]
2ـ او كسي است كه شب و روز را جانشين يكديگر قرار داد.[9] مي دانيم پيدايش نظام «شب» و «روز» بر اثر گردش زمين به دور خويش است.[10] تا اينجا نتيجه اين شد كه قرآن يا با صراحت و يا با اشاره حركت زمين را بيان نموده است.
ب: خورشيد و ماه اولا: خداوند مي فرمايد: خورشيد و ماه هم حركت دارند.[11] كه مراد يا حركت دوراني به دور خويش است، و يا حركتي است كه همراه منظومه شمسي دارد.[12] و ثانياً: اين حركت منظم است، نه براي خوشيد سزاوار است كه به ماه رسد، و نه ماه به خورشيد هر كدام از آنها در مسير خود شناورند.[13]
و ثالثاً: قرآن مي گويد: نور خورشيد از خودش، و نور ماه اكتسابي است. خدا در ميان آسمان چراغ روشني (سراج) و ماه (منير) نور بخشي آفريد.[14] سراج به معني چراغ است كه نور از درون خودش سرچشمه مي گيرد، و اين متناسب با وضع خورشيد است كه طبق تحقيقات مسلم علمي، نورش از خود اوست. بر خلاف ماه كه تعبير به منير يعني "روشني بخش" شده كه نورش از خودش نيست.[15] در آيه ديگر از نور خورشيد، تعبير به ضياء كه نور ذاتي است، و از نور قمر به نور كه اعم است، تعبير شده است.[16]و در آيه 16 سوره نوح، تعبير به نور و سراج شده است. از مجموع اينها مساله خسوف و كسوف به خوبي قابل پيش بيني است. چون ممكن است در طول اين حركت منظم، سيارات در مقابل هم قرار گيرند كه خسوف و كسوف پديد مي آيد. دانشمندان هم از حركات منظم زمين و خورشيد، مساله خسوف و كسوف را پيش بيني مي كنند.[17]
اين ائمه (ع) هستند كه بايد اشارات قرآن را بيان كنند، و ما مي بينيم كه در روايات به خوبي به مساله خسوف و كسوف اشاره شده است. امام سجاد عليه السلام در دعاي اول ماه مي گويد: اي ماه كه خدا تو را نشاني از نشانهاي ملك و علامتي از علامتهاي سلطنت خود قرار داد، و ترا به افزايش و نقصان و طلوع و غروب و نورانيت و خسوف مسخر خويش گردانيد.[18] و در وسائل الشيعه ج5 ص 142 تا 162 حدود 78 روايت درباره خسوف و كسوف و نماز آن و علت آن بيان شده است. و طبق مقدمه كه ذكر شد، ائمه (ع) مبين قرآن مي باشند.
بنابر اين خسوف و كسوف را از آياتي كه حركت خورشيد و ماه و منازل و برجهاي براي آن دو، و همچنين مساله ذاتي بودن نور خورشيد و اكتسابي بودن نور ماه به خوبي مي توان استفاده كرد، گذشته از اين، روايات هم مساله را با صراحت تمام بيان نموده اند، و ائمه (ع) مبين قرآن مي باشند.
باز هم تأكيد مي شود كه قرآن كريم، رسالتش تبيين مسايل علمي مربوط به آفرينش و... نيست؛ و اگر چنانچه در بعضي موارد، مسايلي را بيان فرمود، جهت تذكر و ياد آوري مي باشد. قرآن كتاب هدايت و تربيت است، لذا انتظارمان از آن بايد به تناسب رسالتش باشد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تفسير نمونه، زير نظر آية الله مكارم شيرازي، چاپ چهاردهم از انتشارات دار الكتب الاسلاميه تهران.
ج1 ص120 و ص121 و ص165. ج13 ص398، ج17 ص29، ج15 ص12 و ص140 تا ص144 و ص269، ج5 ص361 و ج24 ص262، ج8 ص226، ج12 ص293، ج18 ص386 و ص381 و ص388 و ص383؛ ج23 ص82، ج10 ص357، ج24 ص337 و ج27.
2. بهترين راه شناخت خدا ـ محمدي ري شهري.
3. اولين دانشگاه و آخرين پيامبر صلي الله عليه و آله ـ دكتر پاك نژاد.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]- بقره/ 185.
[2]- فرقان/ 1.
[3]- نحل/ 89.
[4]- طباطبايي، سيد محمد حسين، ترجمه تفسير الميزان، قم، دار الكتب الاسلاميه، ج12، ص 347.
[5]- همان، ص 350.
[6]- فاطر/41؛ رعد/2؛ لقمان/10.
[7]- نمل/88.
[8]- مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلاميه، چاپ اول، 1374 هـ ش، ج15، ص 569.
[9]- فرقان/62.
[10]- مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلاميه، چاپ اول، 1374 هـ ش، جلد15، ص 144.
[11]- انبياء/33.
[12]- تفسير نمونه، ج13، ص 399.
[13]- يس/40.
[14]- فرقان/61.
[15]- تفسير نمونه، ج15، ص 144.
[16]- يونس/5، تفسير نمونه، ج8، ص 226.
[17]- همان، ج23، ص 82 .
[18]- بحارالانوار، ج 58، ص 178 و صحيفه سجاديه.
هدف اصلي از نزول قرآن هدايت مردم است «هدي للناس[1]». و پيامبر هم هدايت گر مردم است «للعالمين نذير[2]». و بهره برداري از اين هدايت مخصوص متقين است. و قرآن، كتاب علمي به اصطلاح امروزي نيست، تا بيان علوم را از آن انتظار داشته باشيم، اين علوم به عقل خدا دادي بشر واگذار شده است، و اينكه در قرآن آمده «ما قرآن را نازل كرديم تا بيان كننده هر چيز، هدايت گر، رحمت و بشارت دهنده براي مسلمين باشد»؛[3] مرحوم علامه طباطبائي فرموده: "هر چيزي" كه در اين آيه آمده است، مربوط به هدايت بشر است كه همان معارف حقيقه مربوط به دنيا و آخرت و اخلاق باشد.[4]
قرآن تمام مسائل را بيان مي كند، ولي انسان هاي عادي آنها را نمي فهمند؛ و فهميدن بيان "همه چيز" از قرآن منحصر به پيامبر (ص) و ائمه (ع) است. (ع) چانچه مرحوم علامه چهار روايت را در ذيل همين آيه ذكر مي كند، به اين مضمون كه ائمه همه چيز را از قرآن مي فهمند، پس آنها بايد بيان كنند.[5]
آياتي در قرآن وجود دارد، كه يا با صراحت و يا با اشاره، مسائل مورد سئوال را مطرح نموده است، كه اين آيات در چند قسمت مطرح مي شود:
الف: آياتي كه درباره حركت زمين وارد شده است. مجموعاً 82 آيه در قرآن درباره زمين آمده است كه قسمتي از آنها درباره بيان جاذبه زمين[6] و يا اندازه زمين و... مي باشد. اما آياتي كه درباره حركت زمين است به بعضي از آنها اشاره مي شود:
1ـ «وتري الجبال تحسبها جامده و هي تمر مر السحاب» كوهها (و زمين) را مي بيني و آنها را ساكن و جامد مي پنداري، در حالي كه مانند ابر در حركتند.[7] مسلماً حركت كوهها بدون حركت زمينهاي ديگر كه به آنها متصل است، معني ندارد. و به اين ترتيب معني آيه چنين مي شود كه زمين با سرعت حركت مي كند، همچون ابرها.[8]
2ـ او كسي است كه شب و روز را جانشين يكديگر قرار داد.[9] مي دانيم پيدايش نظام «شب» و «روز» بر اثر گردش زمين به دور خويش است.[10] تا اينجا نتيجه اين شد كه قرآن يا با صراحت و يا با اشاره حركت زمين را بيان نموده است.
ب: خورشيد و ماه اولا: خداوند مي فرمايد: خورشيد و ماه هم حركت دارند.[11] كه مراد يا حركت دوراني به دور خويش است، و يا حركتي است كه همراه منظومه شمسي دارد.[12] و ثانياً: اين حركت منظم است، نه براي خوشيد سزاوار است كه به ماه رسد، و نه ماه به خورشيد هر كدام از آنها در مسير خود شناورند.[13]
و ثالثاً: قرآن مي گويد: نور خورشيد از خودش، و نور ماه اكتسابي است. خدا در ميان آسمان چراغ روشني (سراج) و ماه (منير) نور بخشي آفريد.[14] سراج به معني چراغ است كه نور از درون خودش سرچشمه مي گيرد، و اين متناسب با وضع خورشيد است كه طبق تحقيقات مسلم علمي، نورش از خود اوست. بر خلاف ماه كه تعبير به منير يعني "روشني بخش" شده كه نورش از خودش نيست.[15] در آيه ديگر از نور خورشيد، تعبير به ضياء كه نور ذاتي است، و از نور قمر به نور كه اعم است، تعبير شده است.[16]و در آيه 16 سوره نوح، تعبير به نور و سراج شده است. از مجموع اينها مساله خسوف و كسوف به خوبي قابل پيش بيني است. چون ممكن است در طول اين حركت منظم، سيارات در مقابل هم قرار گيرند كه خسوف و كسوف پديد مي آيد. دانشمندان هم از حركات منظم زمين و خورشيد، مساله خسوف و كسوف را پيش بيني مي كنند.[17]
اين ائمه (ع) هستند كه بايد اشارات قرآن را بيان كنند، و ما مي بينيم كه در روايات به خوبي به مساله خسوف و كسوف اشاره شده است. امام سجاد عليه السلام در دعاي اول ماه مي گويد: اي ماه كه خدا تو را نشاني از نشانهاي ملك و علامتي از علامتهاي سلطنت خود قرار داد، و ترا به افزايش و نقصان و طلوع و غروب و نورانيت و خسوف مسخر خويش گردانيد.[18] و در وسائل الشيعه ج5 ص 142 تا 162 حدود 78 روايت درباره خسوف و كسوف و نماز آن و علت آن بيان شده است. و طبق مقدمه كه ذكر شد، ائمه (ع) مبين قرآن مي باشند.
بنابر اين خسوف و كسوف را از آياتي كه حركت خورشيد و ماه و منازل و برجهاي براي آن دو، و همچنين مساله ذاتي بودن نور خورشيد و اكتسابي بودن نور ماه به خوبي مي توان استفاده كرد، گذشته از اين، روايات هم مساله را با صراحت تمام بيان نموده اند، و ائمه (ع) مبين قرآن مي باشند.
باز هم تأكيد مي شود كه قرآن كريم، رسالتش تبيين مسايل علمي مربوط به آفرينش و... نيست؛ و اگر چنانچه در بعضي موارد، مسايلي را بيان فرمود، جهت تذكر و ياد آوري مي باشد. قرآن كتاب هدايت و تربيت است، لذا انتظارمان از آن بايد به تناسب رسالتش باشد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تفسير نمونه، زير نظر آية الله مكارم شيرازي، چاپ چهاردهم از انتشارات دار الكتب الاسلاميه تهران.
ج1 ص120 و ص121 و ص165. ج13 ص398، ج17 ص29، ج15 ص12 و ص140 تا ص144 و ص269، ج5 ص361 و ج24 ص262، ج8 ص226، ج12 ص293، ج18 ص386 و ص381 و ص388 و ص383؛ ج23 ص82، ج10 ص357، ج24 ص337 و ج27.
2. بهترين راه شناخت خدا ـ محمدي ري شهري.
3. اولين دانشگاه و آخرين پيامبر صلي الله عليه و آله ـ دكتر پاك نژاد.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]- بقره/ 185.
[2]- فرقان/ 1.
[3]- نحل/ 89.
[4]- طباطبايي، سيد محمد حسين، ترجمه تفسير الميزان، قم، دار الكتب الاسلاميه، ج12، ص 347.
[5]- همان، ص 350.
[6]- فاطر/41؛ رعد/2؛ لقمان/10.
[7]- نمل/88.
[8]- مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلاميه، چاپ اول، 1374 هـ ش، ج15، ص 569.
[9]- فرقان/62.
[10]- مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلاميه، چاپ اول، 1374 هـ ش، جلد15، ص 144.
[11]- انبياء/33.
[12]- تفسير نمونه، ج13، ص 399.
[13]- يس/40.
[14]- فرقان/61.
[15]- تفسير نمونه، ج15، ص 144.
[16]- يونس/5، تفسير نمونه، ج8، ص 226.
[17]- همان، ج23، ص 82 .
[18]- بحارالانوار، ج 58، ص 178 و صحيفه سجاديه.