پرسش :
براي اينكه برنامه ريزي كه در زندگي مي كنيم مثل امام (ره) بتوانيم حتماً سر موقع هر كاري بر حسب برنامه انجام دهيم، چه كار بايد بكنيم؟
پاسخ :
مقدمه: انسان موفق سعي مي كند با ابزاري به نام «برنامه ريزي» كه هوشيارانه، مستمر و پايدار تدوين شده است، زمانِ محدود و ارزشمند را در اختيار بگيرد و در دستيابي به اهداف شخصي، حرفه اي و اجتماعي خود، پيشرفت لازم را داشته باشد و بهره بيشتري از تلاش خود ببرد.[1] حال در ابتدا چگونگي برنامه ريزي را بحث مي كنيم. سپس چگونگي اجراي آن را خدمتتان عرض خواهيم كرد و در آخر آفات احتمالي را متذكر شده و عوامل بوجود آورندة اين آفات را ذكر مي كنيم.
الف ـ چگونه بايد براي دقايق و ساعات زندگي خود به درستي برنامه ريزي كنيم؟[2]
1. نخست بايد هدف را به دقت تعيين نمود كه بدون هدف سراسر زندگي بيهوده خواهد بود، هر برنامه اي تعيين مسير حركتي است از يك مبدأ كه در آن قرار گرفته ايم به سوي مقصد بدين منظور بايد به نكات زير توجه شود:
1. تعيين هدف هاي فرعي و نزديك تر (هدف هاي ميان مدت) كه فرد را به هدف هاي اصلي مرتبط مي سازد.
2. خوب است هدف هاي مياني دقيق و مشخص و قابل ارزيابي و اندازه گيري باشد.
3. لازم است از مشاورة اساتيد آگاه در تعيين هدف و برنامه ريزي به سوي آنها استفاده شود.
2. پس از تعيين هدف هاي فرعي بايد ميزان «اولويت» هر يك را با كدهاي يك، دو و سه معين كرد.
3. مدّت زمان لازم براي رسيدن به هر يك از اهداف را بايد معين نمود. بدون تعيين زمان لازم، حتي ساده ترين هدف ها دست نيافتني مي شوند.
4. كارها و فعاليت هايي كه شما را به هدف هايتان مي رساند در برنامه روزانه و هفتگي خود ـ در زمان معين ـ قرار دهيد، توجّه داشته باشيد كه در برنامه ريزي علاوه بر كارها و فعاليت ها بايد به خواسته ها و نيازهاي شخصي و خانوادگي خود بنگريد و مديريت زمان را با رعايت تعادل بين عبادت و تحصيل وكار و زندگي و تفريح و... به دست بگيريد.
5. در برنامه ريزي به توانايي و استعداد و ذوق و علاقه و امكاناتي كه در اختيار داريد، به دقت توجه كنيد.
ب). چگونه براي اجراي برنامه تلاش و كوشش كنيم؟[3]
1. عظمت و قداست اهدافتان را هر روزه در نظر بياوريد وبا حضرت دوست هر صبحگاه تجديد عهد و پيمان كنيد، تا انگيزه و احساس مطلوبيت بيشتري در شما ايجاد شود.
2. تمام توانايي خود را در انجام وظايفي كه در برنامه مشخص كرده ايد، متمركز كنيد. از خويش بر خويش ناظري بگماريد تا بر اجراي وظايف نظارت كند. نظارت و مراقبت فرشتگان الهي، كرام الكاتبين را پيوسته به ياد بياوريد. خود را در محضر پروردگار متعال ببينيد و عمر و زمان خويش را امانت او بدانيد. در امانت داري بكوشيد.
3. هر روز ـ در پايان كار ـ دقايقي را صرف نوشتن كارهايي كه انجام داده ايد بنماييد. ميزان مطابقت آنها را با برنامه، بسنجيد. كارهاي خود را بر مبناي اهداف، اولويت ها، ساعات كار مطلوب، و تعادل ميان خواسته ها و نيازها ارزيابي كنيد. تصميم بگيريد كه فعاليت ها و كارهاي خود را هر چه بيشتر به برنامه نزديك كنيد. راه كارهاي بهتر دستيابي به اهداف برنامه را براي خود مشخص كنيد. نيت و انگيزه هاي خود را در انجام كارها ببينيد و در خدايي كردن نيت ها و انگيزه ها بكوشيد.
4. در صورت موفقيت نسبي در اجراي برنامه خدا را شكر كنيد و براي ادامة بهتر كار از او مدد بخواهيد و خود نيز را تشويق كنيد و در صورت عدم موفقيت و انحراف از برنامه علل دروني و بروني را جستجو نماييد براي تنبيه خود اقدام مناسبي را در نظر بگيريد.
ج) آفات احتمالي اجراي صحيح برنامه و موجبات اتلاف وقت چه چيزهايي است؟[4]
1. بي فكري و عمل زدگي:
به منظور دوري از اين آفت بايد به برنامه ريزي و اولويت بندي كارها پرداخت. در مديريت زمان، تعيين هدف ها و اولويت هاي مربوط به كار از مهم ترين امور به شمار مي رود، كه با توجه به آن مي توان از به دام افتادن در امور جزئي و غيرضروري نجات يافت.
2. بي نظمي:
فرد نامنظم علاوه بر اتلاف وقت خود باعث اتلاف زمان ديگران نيز مي شود.
3. تنبلي و بي حوصلگي:
فرد تنبل چون اهل كار نيست حتي هدف هاي قابل دسترسي و آسان را نايافتني مي بيند و به همين دليل اوقات خود را به بطالت مي گذارند.
عوامل تنبلي عبارتند از «عوامل گرايشي» مانند عدم تمايل به قبول زحمت يا ناراحتي، ترس از شكست، عزت نفس كم، افسردگي، ملالت، خجالت، احساس تقصير و... و «عوامل شناختي» مانند: اطلاعات ناكافي، مشخص نبودن اولويت ها، ترديد داشتن، مطمئن نبودن دربارة مسئله و ناتواني در درك اقدام به جا و به موقع، تفكر منفي، هدف هاي مبهم و... و «عوامل خارجي و محيطي» مانند سردرگمي، نبود تشكيلات، سر و صدا، فشار كاري بيش از حد و... و «عوامل جسماني» مانند: خستگي، استرس، بيماري، ورزش نكردن، بي تحركي در طول روز، پشت ميز نشستن و... .
4. پذيرش درخواست ها و خواهش ها: (تعارف بي جا و رو در بايستي)
تعارف بي جا و رودربايستي داشتن در حقيقت يك نوع دروغ گويي است. وقتي فردي نمي تواند و يا نمي خواهد كاري را انجام دهد و آن كار را بپذيرد، باعث اتلاف زمان، سرمايه ها و تضييع حقوق ديگران خواهد شد عوامل تعارف بي جا و رودربايستي عبارتند از تمايل به خشنود كردن ديگران، كسب توانايي از تقاضاهاي ديگران و بي اطلاعي نسبت به شيوه هاي نپذيرفتن يعني «نه» گفتن مي باشد.
5. پر حرفي و بيهوده گويي
پرحرفي باعث اتلاف وقت مي شود و انسان در آخر مي بيند از برنامه خود هم عقب مانده و چيزي به دست نياورده است. پس بهتر است در جايي كه لازم باشد حرف بزنيم و بيهوده گويي نكنيم.
6. تسويف[5] و اهمال كاري:
تسويف منجر به سنگين تر شدن بار فرداها مي شود و نگراني از كارهاي مانده و دشواري انجام آنها به مرور زمان، منجر به بيماريهاي عصبي و يا بي تفاوتي نسبت به امور مي شود و به دنبال آن بي نظمي و عدم تعهد نسبت به مسؤوليت ها رخ مي دهد و از همه مهمتر فرصت ها از دست مي رود.
عوامل اهمال كاري عبارتند از: اعتقاد به اينكه من تحت فشار بهتر كار مي كنم، ترس از شكست، فقدان علاقه به موضوع درسي يا فردي خاصّ، عادت به انجام امور ساده و پيش پا افتاده در ابتدا و سپس به تعويق انداختن امور دشوار.
7. ناآشنايي و بي اعتمادي به توانايي هاي خود:
اين حالت منجر به عدم توانايي در تصميم گيري و وسواس در عمل مي شود جرأت لازم براي اجرا از دست مي رود. بيشتر زمان افرادي كه داراي تصوير منفي از خود هستند به سرزنش خود مي گذرد و به علت روحيه منفي در كارها، بي انگيزه بوده و به اتلاف زمان در هر كار مي پردازند. فرد بايد خود را با ميزان تواني كه دارد بپذيرد.
8. تلاش بيش از حدّ:
پذيرفتن و پرداختن به كارهاي مختلف بيش از حدّ توان منجر به بيماري هاي جسمي و روحي مي شود. بنابراين هر كس بايد با توجّه به توان و ظرفيت خويش قبول مسئوليت نمايد.
9. مسافرت ها و تعطيلات:
مسافرت ها وتعطيلات اگر برنامه ريزي شده نباشد باعث به هم ريختن برنامه مي شود.
10. خستگي:
فرد خسته، كارايي كمتري خواهد داشت. خستگي مستقيماً بر ميزان وقت، حوصله، خلاقيت و پشتكار و... فرد تأثير
مي گذارد. افرادي كه فكر مي كنند باكار ممتد و بدون استراحت كافي مي توانند كار بيشتري انجام دهند در اشتباه هستند زيرا خستگي حالتي است كه سبب كم شدن كار بدني و فكري مي شود.
عوامل خستگي عبارتند از: بي ميلي و بي علاقگي به كار و مطالعه و خستگي هنگام مطالعه، خستگي اعضاي بدن و به دنبال آن خستگي فكري، تشويش، اضطراب، عجله و نگراني، بي نظمي، بي برنامگي، پرخوري، كم خوابي، ضعف چشم، سطحي مطالعه كردن، تلقين هاي منفي.
11. عدم توانايي در تصميم گيري:
كسي كه عادت دارد در هر مورد خود را كوچك بشمارد و در هر كاري با ضعف و بي قدرتي اظهار نظر كند ضعيف بار مي آيد.
عوامل عدم توانايي در تصميم گيري عبارتند از: روشن نبودن جوانب كار، دو دل بودن، وابستگي به ديگران، ترس از عاقبت كار.
12. رفاه زدگي آلاينده:
پرداختن بي حد و اندزه به امور رفاهي انسان را از اهداف مهمتر و والاتر بازداشته و از اين طريق بسياري از فرصت ها از دست خواهد رفت.[6]
منابع بيشتر براي مطالعه:
1. مديريت كاربردي وقت، سعيد اسلامي، نشر بي جا، بي تا، 1373.
2. الگويي براي تنظيم وقت مديريت، محمدعلي حقيقي، نشر عالم، تهران، 1377.
3. مديريت زمان، لي ورت، لوكار؛ ترجمه تأليف: غلامرضا خاكي،تهران، سازمان بهره وري، 1375.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . مجله حديث زندگي، شمارة 16، سيد محسن موسوي، صفحه 56، انتشارات دارالحديث.
[2] . مديريت زمان، دبيرخانه شوراي تهذيب و اخلاق، مؤسسه امام خميني (ره)، چاپ اول، صحفه 13.
[3] . مديريت زمان، دبيرخانه شوراي تهذيب و اخلاق، ناشر مؤسسه امام خميني (ره)، صفحه 15.
[4] . مديريت زمان، همان، ص 17.
[5] . تسويف يعني هر روز فردا فردا كند و كار امروز را به فردا واگذار كند.
[6] . مديريت زمان، شوراي تهذيب و اخلاق، مؤسسه امام خميني (ره)، ص 19.
مقدمه: انسان موفق سعي مي كند با ابزاري به نام «برنامه ريزي» كه هوشيارانه، مستمر و پايدار تدوين شده است، زمانِ محدود و ارزشمند را در اختيار بگيرد و در دستيابي به اهداف شخصي، حرفه اي و اجتماعي خود، پيشرفت لازم را داشته باشد و بهره بيشتري از تلاش خود ببرد.[1] حال در ابتدا چگونگي برنامه ريزي را بحث مي كنيم. سپس چگونگي اجراي آن را خدمتتان عرض خواهيم كرد و در آخر آفات احتمالي را متذكر شده و عوامل بوجود آورندة اين آفات را ذكر مي كنيم.
الف ـ چگونه بايد براي دقايق و ساعات زندگي خود به درستي برنامه ريزي كنيم؟[2]
1. نخست بايد هدف را به دقت تعيين نمود كه بدون هدف سراسر زندگي بيهوده خواهد بود، هر برنامه اي تعيين مسير حركتي است از يك مبدأ كه در آن قرار گرفته ايم به سوي مقصد بدين منظور بايد به نكات زير توجه شود:
1. تعيين هدف هاي فرعي و نزديك تر (هدف هاي ميان مدت) كه فرد را به هدف هاي اصلي مرتبط مي سازد.
2. خوب است هدف هاي مياني دقيق و مشخص و قابل ارزيابي و اندازه گيري باشد.
3. لازم است از مشاورة اساتيد آگاه در تعيين هدف و برنامه ريزي به سوي آنها استفاده شود.
2. پس از تعيين هدف هاي فرعي بايد ميزان «اولويت» هر يك را با كدهاي يك، دو و سه معين كرد.
3. مدّت زمان لازم براي رسيدن به هر يك از اهداف را بايد معين نمود. بدون تعيين زمان لازم، حتي ساده ترين هدف ها دست نيافتني مي شوند.
4. كارها و فعاليت هايي كه شما را به هدف هايتان مي رساند در برنامه روزانه و هفتگي خود ـ در زمان معين ـ قرار دهيد، توجّه داشته باشيد كه در برنامه ريزي علاوه بر كارها و فعاليت ها بايد به خواسته ها و نيازهاي شخصي و خانوادگي خود بنگريد و مديريت زمان را با رعايت تعادل بين عبادت و تحصيل وكار و زندگي و تفريح و... به دست بگيريد.
5. در برنامه ريزي به توانايي و استعداد و ذوق و علاقه و امكاناتي كه در اختيار داريد، به دقت توجه كنيد.
ب). چگونه براي اجراي برنامه تلاش و كوشش كنيم؟[3]
1. عظمت و قداست اهدافتان را هر روزه در نظر بياوريد وبا حضرت دوست هر صبحگاه تجديد عهد و پيمان كنيد، تا انگيزه و احساس مطلوبيت بيشتري در شما ايجاد شود.
2. تمام توانايي خود را در انجام وظايفي كه در برنامه مشخص كرده ايد، متمركز كنيد. از خويش بر خويش ناظري بگماريد تا بر اجراي وظايف نظارت كند. نظارت و مراقبت فرشتگان الهي، كرام الكاتبين را پيوسته به ياد بياوريد. خود را در محضر پروردگار متعال ببينيد و عمر و زمان خويش را امانت او بدانيد. در امانت داري بكوشيد.
3. هر روز ـ در پايان كار ـ دقايقي را صرف نوشتن كارهايي كه انجام داده ايد بنماييد. ميزان مطابقت آنها را با برنامه، بسنجيد. كارهاي خود را بر مبناي اهداف، اولويت ها، ساعات كار مطلوب، و تعادل ميان خواسته ها و نيازها ارزيابي كنيد. تصميم بگيريد كه فعاليت ها و كارهاي خود را هر چه بيشتر به برنامه نزديك كنيد. راه كارهاي بهتر دستيابي به اهداف برنامه را براي خود مشخص كنيد. نيت و انگيزه هاي خود را در انجام كارها ببينيد و در خدايي كردن نيت ها و انگيزه ها بكوشيد.
4. در صورت موفقيت نسبي در اجراي برنامه خدا را شكر كنيد و براي ادامة بهتر كار از او مدد بخواهيد و خود نيز را تشويق كنيد و در صورت عدم موفقيت و انحراف از برنامه علل دروني و بروني را جستجو نماييد براي تنبيه خود اقدام مناسبي را در نظر بگيريد.
ج) آفات احتمالي اجراي صحيح برنامه و موجبات اتلاف وقت چه چيزهايي است؟[4]
1. بي فكري و عمل زدگي:
به منظور دوري از اين آفت بايد به برنامه ريزي و اولويت بندي كارها پرداخت. در مديريت زمان، تعيين هدف ها و اولويت هاي مربوط به كار از مهم ترين امور به شمار مي رود، كه با توجه به آن مي توان از به دام افتادن در امور جزئي و غيرضروري نجات يافت.
2. بي نظمي:
فرد نامنظم علاوه بر اتلاف وقت خود باعث اتلاف زمان ديگران نيز مي شود.
3. تنبلي و بي حوصلگي:
فرد تنبل چون اهل كار نيست حتي هدف هاي قابل دسترسي و آسان را نايافتني مي بيند و به همين دليل اوقات خود را به بطالت مي گذارند.
عوامل تنبلي عبارتند از «عوامل گرايشي» مانند عدم تمايل به قبول زحمت يا ناراحتي، ترس از شكست، عزت نفس كم، افسردگي، ملالت، خجالت، احساس تقصير و... و «عوامل شناختي» مانند: اطلاعات ناكافي، مشخص نبودن اولويت ها، ترديد داشتن، مطمئن نبودن دربارة مسئله و ناتواني در درك اقدام به جا و به موقع، تفكر منفي، هدف هاي مبهم و... و «عوامل خارجي و محيطي» مانند سردرگمي، نبود تشكيلات، سر و صدا، فشار كاري بيش از حد و... و «عوامل جسماني» مانند: خستگي، استرس، بيماري، ورزش نكردن، بي تحركي در طول روز، پشت ميز نشستن و... .
4. پذيرش درخواست ها و خواهش ها: (تعارف بي جا و رو در بايستي)
تعارف بي جا و رودربايستي داشتن در حقيقت يك نوع دروغ گويي است. وقتي فردي نمي تواند و يا نمي خواهد كاري را انجام دهد و آن كار را بپذيرد، باعث اتلاف زمان، سرمايه ها و تضييع حقوق ديگران خواهد شد عوامل تعارف بي جا و رودربايستي عبارتند از تمايل به خشنود كردن ديگران، كسب توانايي از تقاضاهاي ديگران و بي اطلاعي نسبت به شيوه هاي نپذيرفتن يعني «نه» گفتن مي باشد.
5. پر حرفي و بيهوده گويي
پرحرفي باعث اتلاف وقت مي شود و انسان در آخر مي بيند از برنامه خود هم عقب مانده و چيزي به دست نياورده است. پس بهتر است در جايي كه لازم باشد حرف بزنيم و بيهوده گويي نكنيم.
6. تسويف[5] و اهمال كاري:
تسويف منجر به سنگين تر شدن بار فرداها مي شود و نگراني از كارهاي مانده و دشواري انجام آنها به مرور زمان، منجر به بيماريهاي عصبي و يا بي تفاوتي نسبت به امور مي شود و به دنبال آن بي نظمي و عدم تعهد نسبت به مسؤوليت ها رخ مي دهد و از همه مهمتر فرصت ها از دست مي رود.
عوامل اهمال كاري عبارتند از: اعتقاد به اينكه من تحت فشار بهتر كار مي كنم، ترس از شكست، فقدان علاقه به موضوع درسي يا فردي خاصّ، عادت به انجام امور ساده و پيش پا افتاده در ابتدا و سپس به تعويق انداختن امور دشوار.
7. ناآشنايي و بي اعتمادي به توانايي هاي خود:
اين حالت منجر به عدم توانايي در تصميم گيري و وسواس در عمل مي شود جرأت لازم براي اجرا از دست مي رود. بيشتر زمان افرادي كه داراي تصوير منفي از خود هستند به سرزنش خود مي گذرد و به علت روحيه منفي در كارها، بي انگيزه بوده و به اتلاف زمان در هر كار مي پردازند. فرد بايد خود را با ميزان تواني كه دارد بپذيرد.
8. تلاش بيش از حدّ:
پذيرفتن و پرداختن به كارهاي مختلف بيش از حدّ توان منجر به بيماري هاي جسمي و روحي مي شود. بنابراين هر كس بايد با توجّه به توان و ظرفيت خويش قبول مسئوليت نمايد.
9. مسافرت ها و تعطيلات:
مسافرت ها وتعطيلات اگر برنامه ريزي شده نباشد باعث به هم ريختن برنامه مي شود.
10. خستگي:
فرد خسته، كارايي كمتري خواهد داشت. خستگي مستقيماً بر ميزان وقت، حوصله، خلاقيت و پشتكار و... فرد تأثير
مي گذارد. افرادي كه فكر مي كنند باكار ممتد و بدون استراحت كافي مي توانند كار بيشتري انجام دهند در اشتباه هستند زيرا خستگي حالتي است كه سبب كم شدن كار بدني و فكري مي شود.
عوامل خستگي عبارتند از: بي ميلي و بي علاقگي به كار و مطالعه و خستگي هنگام مطالعه، خستگي اعضاي بدن و به دنبال آن خستگي فكري، تشويش، اضطراب، عجله و نگراني، بي نظمي، بي برنامگي، پرخوري، كم خوابي، ضعف چشم، سطحي مطالعه كردن، تلقين هاي منفي.
11. عدم توانايي در تصميم گيري:
كسي كه عادت دارد در هر مورد خود را كوچك بشمارد و در هر كاري با ضعف و بي قدرتي اظهار نظر كند ضعيف بار مي آيد.
عوامل عدم توانايي در تصميم گيري عبارتند از: روشن نبودن جوانب كار، دو دل بودن، وابستگي به ديگران، ترس از عاقبت كار.
12. رفاه زدگي آلاينده:
پرداختن بي حد و اندزه به امور رفاهي انسان را از اهداف مهمتر و والاتر بازداشته و از اين طريق بسياري از فرصت ها از دست خواهد رفت.[6]
منابع بيشتر براي مطالعه:
1. مديريت كاربردي وقت، سعيد اسلامي، نشر بي جا، بي تا، 1373.
2. الگويي براي تنظيم وقت مديريت، محمدعلي حقيقي، نشر عالم، تهران، 1377.
3. مديريت زمان، لي ورت، لوكار؛ ترجمه تأليف: غلامرضا خاكي،تهران، سازمان بهره وري، 1375.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . مجله حديث زندگي، شمارة 16، سيد محسن موسوي، صفحه 56، انتشارات دارالحديث.
[2] . مديريت زمان، دبيرخانه شوراي تهذيب و اخلاق، مؤسسه امام خميني (ره)، چاپ اول، صحفه 13.
[3] . مديريت زمان، دبيرخانه شوراي تهذيب و اخلاق، ناشر مؤسسه امام خميني (ره)، صفحه 15.
[4] . مديريت زمان، همان، ص 17.
[5] . تسويف يعني هر روز فردا فردا كند و كار امروز را به فردا واگذار كند.
[6] . مديريت زمان، شوراي تهذيب و اخلاق، مؤسسه امام خميني (ره)، ص 19.