پرسش :
در باره زندگي و شخصيت علامه طباطبايي توضيح دهيد؟
پاسخ :
علامه طباطبايى رحمت الله علیه
سيد محمدحسين طباطبايى در سال 1321 ه ق در تبريز در خانوادهاى اصيل متولد شد در پنج سالگى مادر مهربان و با فضيلت خود را از دست داد و اندوه بى مادرى او را رها نكرده بود كه گرد يتيمى بر وجودش سنگينى كرد و از ديدن روى پدر محروم شد. بعد از دوران طفوليت و گذارندن دروس مكتب به درسهاى حوزوى نزد مرحوم شيخ محمدعلى سرابى مشغول شد و بعد از آن با گامى بلند و همّتى فراتر
سطوح عالى در فقه، اصول، فلسفه و كلام را در زادگاه خود نزد اساتيد آن خطّه فرا گرفت، و خوشنويسى را از آقا ميرزا علىنقى فرا گرفت علامه از روزگار تحصيل خود چنين بازگو مىكند:
«در اوايل تحصيل كه به نحو و صرف اشتغال داشتم علاقه زيادى به ادامه تحصيل نداشتم و از اين روى هر چه مىخواندم نمىفهميدم پس از آن يك بار عنايت خدايى دامنگيرم شده عوضم كرد، در خود يك نوع شيفتگى و بى تابى نسبت به تحصيل كمال حسّ نمودم به طورى كه از همان روز تا پايان تحصيل كه تقريبا هيجده سال كشيد هرگز نسبت به تعليم و تفكر احساس خستگى و دلسردى نكردم و زشت و زيباى جهان را فراموش كردم در خورد و خواب و لوازم ديگر زندگى به حداقل ضرورى قناعت نموده، باقى را به مطالعه مىپرداختم، بسيار مىشد به ويژه در بهار و تابستان كه شب را تا طلوع آفتاب با مطالعه مىگذراندم»
سيد محمدحسين براى ادامه تحصيل راهى نجف اشراف شد و در همان روزهاى اول شخصيت وارستهاى چون حاج ميرزاعلى آقا قاضىرحمه الله به سراغ وى آمده و خطاب به او اينگونه مىگويد: «كسى كه به قصد تحصيل به نجف مىآيد خوب است علاوه بر تحصيل از فكر تهذيب خود غافل نماند»
كيمياى وجود مرحوم قاضى روح و روان او را دگرگون كرد و برنامهاى روشن و نورانى براى آينده او ترسيم نمود
علامه مدت يازده سال در كنار مرقد نور آفرين امير المؤمنين عليه السلام كسب علم كرد، و از محضر بزرگانى چون آية اللّه نائينى، سيد ابوالحسن اصفهانى، سيد حسين بادكوبهاى، سيد ابوالقاسم خوانسارى، حجّت، حاج ميرزا على ايروانى و ميرزا على اصغر ملكى كسب فيض نمود ولى سر سلسله اساتيد ايشان مرحوم قاضى بود
علامه در سال 1314 ه ش به زادگاهش تبريز مهاجرت كرد و مدت 7 سال در آنجا به تدريس و تأليف پرداخت سپس به قم رفت تا فرصت طلايى تاليف تفسير شريف الميزان فراهم آيد، اين كتاب ثمرهاى كم نظير از 20 سال تلاش شبانه روزى علامه است- شهيد مطهرى 60 سال يا 100 سال ديگر را زمان درك عمق و ارزش اين كتاب مىداند.
آثار ارزشمند ديگرى از اين مرد علم و عمل به يادگار مانده كه بداية الحكمه- نهاية الحكمة، اصول فلسفه و روش رئاليسم حاشيه بر اسفار ديوان شعر فارسى و دهها اثر ديگر از آن جمله است علاوه اينكه دهها نفر از بزرگان و فرهيختگان كنونى از حوزه علميه از جمله شاگردان علامه مىباشند كه به تنى چند از آنان اشاره مىشود، ا شهيد مطهرى 2- شهيد بهشتى 3- امام موسى صدر 4- ناصر مكارم شيرازى 5- شهيد مفتح 6- مصباح يزدى 7- ابراهيم امينى 8- يحيى انصارى 9- حسين نورى همدانى 10- حسن زاده املى، 11- عبداللّه جوادى آملى 12- سيد مهدى روحانى 13- على احمدى ميانجى و
علامه طباطبايى ارادت شگفتى به اهل بيت عليهم السلام داشت- او حداقل هفتهاى يك بار به حرم حضرت معصومه مشرف مىشد و تابستانها كه غالبا به مشهد مقدس مىرفتند شبها به حرم امام رضا رفته، در بالاى سر مىنشست و با حال خضوع و خشوع به دعا و زيارت مىپرداخت و براى مصائب اهل بيت شديد اشك مىريخت علامه در ماه مبارك رمضان روزه خود را با بوسه بر ضريح مقدّس حضرت معصومهعليها السلام افطار مىكرد، ابتدا به حرم مشرّف مىشد، ضريح مقدس را مىبوسيد سپس به خانه مىرفت»
ايشان موفقيت خويش را مرهون همين توسّلات مىدانست، طهارت باطن استاد زبانزد خاص و عام بود، بسيارى از شبها را تا صبح به عبادت و بيتوته مىپرداخت، در ماه رمضان فاصله بين غروب آفتاب تا سحر را به تهجّد ذكر مشغول بود
سرانجام بعد از 81 سال عمر با بركت و زندگى پر تلاش روح پاك و الهى آن حكيمم عارف و مفسّر وارسته به ديار قدس و ملكوت رهسپار شد و پيكرش در جوار حضرت معصومهعليها السلام به خاك سپرده شد.
پرسمان
علامه طباطبايى رحمت الله علیه
سيد محمدحسين طباطبايى در سال 1321 ه ق در تبريز در خانوادهاى اصيل متولد شد در پنج سالگى مادر مهربان و با فضيلت خود را از دست داد و اندوه بى مادرى او را رها نكرده بود كه گرد يتيمى بر وجودش سنگينى كرد و از ديدن روى پدر محروم شد. بعد از دوران طفوليت و گذارندن دروس مكتب به درسهاى حوزوى نزد مرحوم شيخ محمدعلى سرابى مشغول شد و بعد از آن با گامى بلند و همّتى فراتر
سطوح عالى در فقه، اصول، فلسفه و كلام را در زادگاه خود نزد اساتيد آن خطّه فرا گرفت، و خوشنويسى را از آقا ميرزا علىنقى فرا گرفت علامه از روزگار تحصيل خود چنين بازگو مىكند:
«در اوايل تحصيل كه به نحو و صرف اشتغال داشتم علاقه زيادى به ادامه تحصيل نداشتم و از اين روى هر چه مىخواندم نمىفهميدم پس از آن يك بار عنايت خدايى دامنگيرم شده عوضم كرد، در خود يك نوع شيفتگى و بى تابى نسبت به تحصيل كمال حسّ نمودم به طورى كه از همان روز تا پايان تحصيل كه تقريبا هيجده سال كشيد هرگز نسبت به تعليم و تفكر احساس خستگى و دلسردى نكردم و زشت و زيباى جهان را فراموش كردم در خورد و خواب و لوازم ديگر زندگى به حداقل ضرورى قناعت نموده، باقى را به مطالعه مىپرداختم، بسيار مىشد به ويژه در بهار و تابستان كه شب را تا طلوع آفتاب با مطالعه مىگذراندم»
سيد محمدحسين براى ادامه تحصيل راهى نجف اشراف شد و در همان روزهاى اول شخصيت وارستهاى چون حاج ميرزاعلى آقا قاضىرحمه الله به سراغ وى آمده و خطاب به او اينگونه مىگويد: «كسى كه به قصد تحصيل به نجف مىآيد خوب است علاوه بر تحصيل از فكر تهذيب خود غافل نماند»
كيمياى وجود مرحوم قاضى روح و روان او را دگرگون كرد و برنامهاى روشن و نورانى براى آينده او ترسيم نمود
علامه مدت يازده سال در كنار مرقد نور آفرين امير المؤمنين عليه السلام كسب علم كرد، و از محضر بزرگانى چون آية اللّه نائينى، سيد ابوالحسن اصفهانى، سيد حسين بادكوبهاى، سيد ابوالقاسم خوانسارى، حجّت، حاج ميرزا على ايروانى و ميرزا على اصغر ملكى كسب فيض نمود ولى سر سلسله اساتيد ايشان مرحوم قاضى بود
علامه در سال 1314 ه ش به زادگاهش تبريز مهاجرت كرد و مدت 7 سال در آنجا به تدريس و تأليف پرداخت سپس به قم رفت تا فرصت طلايى تاليف تفسير شريف الميزان فراهم آيد، اين كتاب ثمرهاى كم نظير از 20 سال تلاش شبانه روزى علامه است- شهيد مطهرى 60 سال يا 100 سال ديگر را زمان درك عمق و ارزش اين كتاب مىداند.
آثار ارزشمند ديگرى از اين مرد علم و عمل به يادگار مانده كه بداية الحكمه- نهاية الحكمة، اصول فلسفه و روش رئاليسم حاشيه بر اسفار ديوان شعر فارسى و دهها اثر ديگر از آن جمله است علاوه اينكه دهها نفر از بزرگان و فرهيختگان كنونى از حوزه علميه از جمله شاگردان علامه مىباشند كه به تنى چند از آنان اشاره مىشود، ا شهيد مطهرى 2- شهيد بهشتى 3- امام موسى صدر 4- ناصر مكارم شيرازى 5- شهيد مفتح 6- مصباح يزدى 7- ابراهيم امينى 8- يحيى انصارى 9- حسين نورى همدانى 10- حسن زاده املى، 11- عبداللّه جوادى آملى 12- سيد مهدى روحانى 13- على احمدى ميانجى و
علامه طباطبايى ارادت شگفتى به اهل بيت عليهم السلام داشت- او حداقل هفتهاى يك بار به حرم حضرت معصومه مشرف مىشد و تابستانها كه غالبا به مشهد مقدس مىرفتند شبها به حرم امام رضا رفته، در بالاى سر مىنشست و با حال خضوع و خشوع به دعا و زيارت مىپرداخت و براى مصائب اهل بيت شديد اشك مىريخت علامه در ماه مبارك رمضان روزه خود را با بوسه بر ضريح مقدّس حضرت معصومهعليها السلام افطار مىكرد، ابتدا به حرم مشرّف مىشد، ضريح مقدس را مىبوسيد سپس به خانه مىرفت»
ايشان موفقيت خويش را مرهون همين توسّلات مىدانست، طهارت باطن استاد زبانزد خاص و عام بود، بسيارى از شبها را تا صبح به عبادت و بيتوته مىپرداخت، در ماه رمضان فاصله بين غروب آفتاب تا سحر را به تهجّد ذكر مشغول بود
سرانجام بعد از 81 سال عمر با بركت و زندگى پر تلاش روح پاك و الهى آن حكيمم عارف و مفسّر وارسته به ديار قدس و ملكوت رهسپار شد و پيكرش در جوار حضرت معصومهعليها السلام به خاك سپرده شد.
پرسمان