پرسش :
«شوق عبادت» و «طلب خدا» چگونه در نهاد آدمی ایجاد و تقویت می شود؟
پاسخ :
«اراده» بر اثر شدت یافتن به مرحله «شوق» می رسد و عبادت دیگر «شوق» همان اراده موکد است. (1) بر این اساس اگر انسان بخواهد به عبادت و تسبیح حق شوق داشته باشد، باید اراده خویش را نسبت به مطلوب ازلی ، تقویت کند و این از چند راه حاصل می شود:
یکم. از آنجا که یکی از ارکان اراده، علم به مراد و مقصود است، (2) هر چه این معرفت و دانستن تقویت شود، اراده آدمی نسبت به مراد خویش ، قوی تر خواهد شد. این اراده قوی همان شوقی است که نسبت به معبود حقیقی در انسان پدید می آید. از این رو تقویت معرفت خداوند متعال و توسعه و تعمیق بخشیدن آن در فکر و جان ، شوق آدمی را به عبادت و تسبیح او ایجاد و تقویت می کند.
دوم. عارفان و اصل ـ بر اساس آیات و روایات ـ پس از توبه، گام بعدی در سلوک معنوی را طلب و خواستن دانسته اند؛ یعنی، سالک باید بخواهد و در طلب مقصود درآِد و اگر این طلب در انسان ضعیف باشد، شوق آدمی نیز در عبادت و تسبیح او ضعیف می گردد.
شب مخسب و روز هم چیزی مخور
کاین طلب در تو پدید آید مگر (3)
و اساس امر در مقام طلب حقیقی خود را شکستن است ؛ یعنی، سالک باید بداند که طالب حضرت حق، باید از خویش ، منسلخ گردد تا به مطلوب نایل آید و این طلب حقیقی جز با مجاهدت و کوشش به دست نمی آید. بنابراین تلاش در به دست آوردن طلب راستین و تداوم بخشیدن به آن در وجود خویش، گام بعدی در ایجاد و توسعه شوق عبادت و تقدیس حق است.
ناز پرورده تنعم نبرد راه به دوست
عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد (4)
سوم. ترک جدی هواها و شهوات نفسانی، ضروری است؛ زیرا وقتی هوای غیر به هوای حضرت معبود کنار زده شد، هوای جناب او جایگزین هوای غیر، در دل سالک خواهد بود. البته ترک هواها و مشتهیات نفسانی، به سادگی انجام نمی پذیرد و کار آسانی نیست. این امر به جای خود، ریاضت مشروع است؛ البته بسیار طولانی و سخت. از این رو توصیه بسیاری از دل سوختگان، برای آسان شدن این عمل این است که به طور دائم باید از جناب او مدد گرفت و از خدا صبر و تحمل در این راه طلب نمود. از امامان معصومین (علیه السلام) نیز باید بهره گرفت و شفاعت آنان را به دست آورد تا در این عمل مشکل ها حل و سختی ها آسان گردد، زیرا آنان واسطه های فیض الهی اند.
تسبیح و خرقه لذت مستی نبخشدت
همت در این عمل، طلب از می فروش کن (5)
پی نوشتها:
1- مراحل اخلاق در قرآن (تفسیر موضوعی ) ، ج 11، ص 323.
2- همان، ص 315.
3- منطق الطیر، عطار.
4- حافظ.
5- همو.
«اراده» بر اثر شدت یافتن به مرحله «شوق» می رسد و عبادت دیگر «شوق» همان اراده موکد است. (1) بر این اساس اگر انسان بخواهد به عبادت و تسبیح حق شوق داشته باشد، باید اراده خویش را نسبت به مطلوب ازلی ، تقویت کند و این از چند راه حاصل می شود:
یکم. از آنجا که یکی از ارکان اراده، علم به مراد و مقصود است، (2) هر چه این معرفت و دانستن تقویت شود، اراده آدمی نسبت به مراد خویش ، قوی تر خواهد شد. این اراده قوی همان شوقی است که نسبت به معبود حقیقی در انسان پدید می آید. از این رو تقویت معرفت خداوند متعال و توسعه و تعمیق بخشیدن آن در فکر و جان ، شوق آدمی را به عبادت و تسبیح او ایجاد و تقویت می کند.
دوم. عارفان و اصل ـ بر اساس آیات و روایات ـ پس از توبه، گام بعدی در سلوک معنوی را طلب و خواستن دانسته اند؛ یعنی، سالک باید بخواهد و در طلب مقصود درآِد و اگر این طلب در انسان ضعیف باشد، شوق آدمی نیز در عبادت و تسبیح او ضعیف می گردد.
شب مخسب و روز هم چیزی مخور
کاین طلب در تو پدید آید مگر (3)
و اساس امر در مقام طلب حقیقی خود را شکستن است ؛ یعنی، سالک باید بداند که طالب حضرت حق، باید از خویش ، منسلخ گردد تا به مطلوب نایل آید و این طلب حقیقی جز با مجاهدت و کوشش به دست نمی آید. بنابراین تلاش در به دست آوردن طلب راستین و تداوم بخشیدن به آن در وجود خویش، گام بعدی در ایجاد و توسعه شوق عبادت و تقدیس حق است.
ناز پرورده تنعم نبرد راه به دوست
عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد (4)
سوم. ترک جدی هواها و شهوات نفسانی، ضروری است؛ زیرا وقتی هوای غیر به هوای حضرت معبود کنار زده شد، هوای جناب او جایگزین هوای غیر، در دل سالک خواهد بود. البته ترک هواها و مشتهیات نفسانی، به سادگی انجام نمی پذیرد و کار آسانی نیست. این امر به جای خود، ریاضت مشروع است؛ البته بسیار طولانی و سخت. از این رو توصیه بسیاری از دل سوختگان، برای آسان شدن این عمل این است که به طور دائم باید از جناب او مدد گرفت و از خدا صبر و تحمل در این راه طلب نمود. از امامان معصومین (علیه السلام) نیز باید بهره گرفت و شفاعت آنان را به دست آورد تا در این عمل مشکل ها حل و سختی ها آسان گردد، زیرا آنان واسطه های فیض الهی اند.
تسبیح و خرقه لذت مستی نبخشدت
همت در این عمل، طلب از می فروش کن (5)
پی نوشتها:
1- مراحل اخلاق در قرآن (تفسیر موضوعی ) ، ج 11، ص 323.
2- همان، ص 315.
3- منطق الطیر، عطار.
4- حافظ.
5- همو.