چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

چه آسيب‌‏های فرهنگی و اجتماعی انقلاب اسلامی را تهديد می‌كند؟


پاسخ :
مهم‏ترين آسيب‏هاى فرهنگى اجتماعى انقلاب اسلامى عبارت است از:
1. نفوذ انديشه‏هاى بيگانه؛ انديشه‏هاى بيگانه ممكن است از طريق دشمنان يا دوستانى كه مجذوب آراى ديگران شده اند، نفوذ كنند. نمونه اين گرايش‏ها در جريانات قرون اوليه اسلامى ديده مى‏شود. براى مثال مجذوب شدگان به فلسفه يونانى و آداب و رسوم ايرانى و تصوف هندى، نظريات وانديشه‏هايى را به عنوان خدمت و نه به قصد خيانت وارد انديشه‏هاى اسلامى كردند.(1)
بنابراين در مسئله ورود و نفوذ انديشه‏هاى بيگانه، بايد به زمينه‏هاى داخلى آن نيز توجه كرد. يكى از علل رواج مانوى گرى و مزدك گرايى، عدم اجراى عدالت از جانب حكومت‏ها بود.

2. تغيير جهت دادن انديشه‏ها؛ نهضت خدايى بايد براى خدا آغاز شود و براى او ادامه يابد و هيچ خاطره و انديشه اى غيرخدايى در آن راه نيابد تا عنايت و نصرت الهى شامل حالش گردد.(2) امام راحل (ره) در وصيت نامه خود، فراموش كردن اهداف فرهنگ قيام ملت و مكتب الهى اسلام، به انزوا كشاندن روحانيت، غرب زدگى و شرق زدگى و سلطه بيگانگان بر مقدرات مراكز تعليم و تربيت را از آفات فرهنگى انقلاب معرفى كرده است.

3. تجددگرايى افراطى؛ در مقابل تمسّك به اسلام ناب، تجددگرايى افراطى ياالتقاط و زهدگرايى منفى قرار دارد. تجددگرايى افراطى، تلفيق اسلام با انديشه‏هاى غيراسلامى براى زيبا جلوه دادن آن است.(3)

4. جدايى حوزه و دانشگاه؛ يكى از كليدى ترين مسائل اجتماعى و فرهنگى در جامعه اسلامى ما، حفظ و تقويت وحدت اين دو نهاد است كه جدايى آنها آفتى بزرگ به شمار مى‏آيد.

5. بوروكراسى مفرط و فساد ادارى و اجتماعى؛ امام على (ع) مى‏فرمايد: «همانا فلسفه نابودى رژيم‏هاى پيشين اين بود كه حق مردم را ندادند تا آن را به رشوت خريدند و راه باطلشان بردند و آنان پيرو آن گشتند».(4)

6. دنياطلبى و اشتغال به زينت‏هاى دنيوى؛ اگر زندگى تجملى و روحيه تكاثرطلبى در ميان عناصر انقلابى فزونى گيرد و نيروهاى انقلابى روحيه خود را از دست دهند، داعيه دفاع از انقلاب و ارزش‏ها تضعيف مى‏شود. امام صادق (ع) ضرر دو گرگ درنده را كه به گله چوپانى حمله مى‏كنند به مراتب كمتر از زيان حبّ مال و جاه طلبى مى‏داند كه متوجه دين مسلمانان مى‏شود.(5)
ابن خلدون نيز در بحث فراز و فرود تمدن‏ها به دوران‏هاى زير اشاره مى‏كند: دوران ظفر، قدرت، تجمل و فراغت، خرسندى و بالأخره دوران اسراف و تبذير و انحطاط. در دوران آخر، عصبيت (همبستگى اجتماعى) از بين مى‏رود و تن‏آسايى، تجمل و حاكميت روابط فزونى مى‏گيرد.

7. حاكم شدن روحيه ريا و تملق به جاى اخلاص و ايثار و دگرگونى مجدد ارزش‏هاى جامعه و فرآيند تبديل ثروت به ارزش و نابرابرى اجتماعى

8. اشاعه فحشا و فساد و ارتشا

9. تأثيرپذيرى از جنگ روانى و تهاجم فرهنگى و تبليغاتى دشمن و رجعت تدريجى به ارزش‏هاى فرهنگى رژيم پيشين

10. بحران هويت اجتماعى بالأخص بين نوجوانان و جوانان نسل دوم و سوم انقلاب و گرايش به الگوهاى غربى

11. فرار مغزها؛ نداشتن برنامه اى همه جانبه براى جلوگيرى از مهاجرت تحصيل‏كردگان و متخصصان و مشخص نبودن مرزهاى «تعهد» و «تخصص» باعث ظهور پديده فرار مغزها به كشورهاى ديگر جهان مى‏شود.

پی‌‏نوشتها:‏
(1) رک: مرتضى مطهرى، بررسى اجمالى نهضت‏‌هاى اسلامى در صد ساله اخير، صص 87 87
(2) همان، صص 89- 99
(3) همان، صص 09- 39
(4) ما بعد فانما هلک من كان قبلكم انهم منعوا الناس الحق فاشتروه و اخذوهم بالباطل فاقتدوه نهج البلاغه، نامه 97
(5) اصول كافى، ج 2، كتاب الايمان و الكفر، باب حب الدنيا و الحرص عليها، ح 2



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.