پرسش :
ويژگي هاي جامعه موعود كه پس از ظهور حضرت مهدي (عج) ايجاد ميشود چيست؟
پاسخ :
قوانين حاكم بر اين نظام و اجتماع، قوانين اسلام است كه بوسيله وحى اعلام شده و احدى نمىتواند چيزى بر آن بيفزايد يا چيزى را از آن كم كند كه «حلال محمد (ص) حلال الى يوم القيامة وحرام محمد (ص) حرام الى يوم القيامة».
بايد همگان، خصوصاً هيئت حاكمه، در اين خط مستقيم با احساس مسئوليت و تعهد قدم بردارند و هوى و سليقههاى شخصى يا گروهى خود را كنار بگذارند و به راست و چپ منحرف نشوند چنانكه در حديث است از شخص رسول اكرم (ص) كه مىفرمايند: «لايكون العبد مؤمناً حتى يكون هواه تبعاً لما جئت و لا يزيغ عنه به بندهاى مؤمن نخواهد بود تا هوى و خواست او تابع آنچه من آوردهام، باشد و از آن مايل نشود».
جلوه هاى بسيارى از اين احساس مسئوليت و خوف از خدا را در ارتباط با زمامدارى و اداره اجتماع وحقوق مردم مخصوصاً محرومان و مستضعفان و طبقات بظاهر پائين اجتماع در زندگى رسول خدا (ص) و اميرالمؤمنين على (ع)، دنيا مشاهده كرد كه با اينكه در اداء تكاليف و وظايف خود ذرّهاى كوتاهى ننمودهاند، از اين مسئوليت زمامدارى بشدّت نگران بوده و مىگريستند و نشان دادند كه درنظام اسلام اگر زمامدارى تكليف و وظيفه نبود هيچ انگيزهاى صاحبان شرعى اين مقام را به قبول آن بر نمىانگيخت. در اينجا در رابطه با زمامدارى و مديريتها در سطوح مختلف درسهاى بسيار آموزنده در سيره پيغمبر و امير المؤمنين على (ع) داريم كه متأسفانه بخاطر طولانى شدن كلام از بيان آنها معذوريم.
حاكم و رهبر و پيشواى كل نظام موعود جهانى مانند نظام مدينه در عصر رسول اكرم (ص) و نظم كوفه در عصر امير المؤمنين على (ع) نائب خدا و خليفة الله است كه عادل و معصوم از گناه خطا و عمل به هواى نفسانى است در پرهيزكارى و رعايت حق و عدالت، در تصميمات و عزل و نصب و تصرف در بيت المال الگو و نمونه و آئينه تمام نماى قوانين عدل و قسط اسلام است، صفتى كه بر حسب دلائل محكم عقلى و نقلى كه از جمله علامه حلّى (ره) در الفين، يك هزار دليل بر آن اقامه فرموده است بايد امام و خليفه خدا و رهبر جامعه به آن متّصف و متحلّى باشد و در اين امت براى احدى غير از فاطمه زهرا (س) و ائمه اثنى عشر (ع) كه امامت و خلافت آنها برحسب صدها حديث معتبر منصوص است، قابل اثبات نيست. و از جمله آياتى كه به آنها بر لزوم صلاحيت علمى، عملى و اخلاقى رهبر آن نظام منصوص، كه يگانه نظام مشروع است استناد شده است، اين آيات است:
1 «أًفمن يهدى الى الحقّ احقُّ ان يتَّبع امَّن لا يهدّى الّا ان يهدى(1) آيا كسى كه راه مىنمايد (مردم را) بسوى حق، سزاوارتر است كه از او پيرو ى كنند يا كسيكه خود راه نمىيابد مگر آنكه راهنمايش كنند».
2 «هل يستوى الَّذين يعلمون و الَّذين لا يعلمون(2) آيا يكسانند آنانكه مىدانند و آنانكه نمىدانند».
«و اذ ابتلى ابراهيم ربُّه بكلماتٍ فاتمَّهنَّ قال انّى جاعلك للنّاس اماماً قال و من ذرّيَّتى قال لا ينال عهدى الظّالمين(3) (بياد آور) زمانيكه آزمود ابراهيم را پروردگارش به امورى چند پس او بانجام رسانيد آنها را، خدا گفت البته من قرار دادم ترا براى مردم پيشوا (در دين) ابراهيم گفت و از فرزندان من نيز (چنين فرما) خدا گفت نرسد عهد من (كه امامت است) به ستمكاران».
بديهى است مقام امام كه اعظم مناصب و خلافت الله است بكسى اعطاء مىشود كه از همه صالحتر و عالمتر و پاكتر باشد و سوابق سوء و انحراف از حق در پرونده زندگيش ثبت نشده باشد.
در اين، نظام در گزينش براى مقامات پايين نيز همين اصل صلاحيت علمى و عملى و قدرت بر اداره و حسن تدبير معيار است وبا وجود اصلح و اليق و اعلم، به صالح و لايق و عالم مقامى اعطاء نمىشود.
امتيازات نژادى و طبقهاى و صنفى و القاب و عناوين ظاهرى در جامعه اسلامى كه جامعه موعود جهانى و همگانى خواهد بود ملغى و بىاعتبار است در برابر قانون همه با هم برابرند عالم با جاهل، عادل با فاسق، والى و رئيس، و صاحب هر مقام سياسى با هر شخص عادى و متعارف مساوى هستند مثلًا حكم قتل عمد، قصاص و شبه عمد و خطا ديه است قاتل هر كس كه باشد و مقتول هم هركس باشد و همچنين حكم خدا در مورد سارق با
شرايطى كه در فقه بيان شده، قطع دست است و حكم زانى رجم يا جلد است سارق و زانى، هر كس و فرزند هر كس و صاحب هر سابقه و وابسته به هر كس و هر فاميل باشد حكم هرگز، تفاوت نخواهد كرد.
اين ويژگى آن جامعه بزرگ اسلامى را در سيرة شخص پيغمبر اكرم (ص) وامير المؤمنين (ع) در جامعه اسلامى مدينه و كوفه ملاحظه كنيد در اين دو جامعه احكام اسلام نسبت به همگان على السواء اجرا مىشد. همانطور كه در نماز جماعت فقير در كنار غنى، سياه در كنار سفيد و بنده در كنار مولى يا در صف مقدم قرار مىگرفت، در اجراء احكام سياسى و انتظامى نيز به همه على السواء نگاه مىشد و حتى به مجالست و معاشرت با فقراء بيشتر رغبت نشان مىدادند و آن را عامل تربيت و توانمندى روح و موجب تقرب بخدا مىدانستنند و به عكس مجالست با اغنياء و توانگران و مرفهان را كه نسبت به اسلام و مسلمين و اوضاع اجتماعى بى تفاوت بودند موجب دل مردگى و سقوط انسان مىشمردند.
در جامعة جهانى اسلام تجمل گرايى و افراط در مصرف و خوش گذرانى و تكلف در پذيرايىها و ميهمانىها و مراسم ديگر و لباس و پوشاك و مركب و مسكن و مطرود است. امورى كه درزمان ما عامل مهم دشوارى زندگى و كمبود عوائد از هزينه و مخارج است كه حتى در مراسمى كه براى اموات برگزار مىشود نيز رقابت در پذيرايىهاى كمرشكن رايج شده است، به طورى كه مصيبت صاحب عزا دو چندان مىشود درحالى كه هزارها جوان دختر و پسر بى همسر، به واسطة فقر از زندگى زناشويى و تشكيل خانواده محروم هستند و مفاسد اجتماعى گوناگون آن، سعادت همة جامعه و امنيت را تهديد مىنمايد، ملاحظه مىشود كه برخى مرفهان در مجللترين هتلها مبالغى كه با آن مىشود خانوادههايى را از فقر نجات داد صرف مىنمايند، روشن است وقتى در جامعه اين گونه امور افتخار و احترام آفرين باشد فسادهاى بسيار گريبانگير آن جامعه مىشود.
امنيت و صلح واقعى و آرامش از ويژگيهاى دولت آقا امام زمان (عج) است، خوفها زايل مىشود و جان و مال و آبروى اشخاص در ضمان امان قرار مىگيرد و در سراسر جهان امن عمومى حاكم مىشود و اختناق و استبداد و استكبار و استضعاف كه همه از آثار حكومتهاى غير الهى است از جهان ريشه كن مىگردد و حكومتهاى طواغيت به هر شكل و هر عنوان برچيده مىشود.
از اخبار و روايات استفاده مىشود:
«كه به واسطة حضرت ولى عصر (أرواحنا فداء) راهها آن قدر امن مىشود كه احدى حتى ضعيف ترين مردم از مشرق به مغرب سفر مىنمايد، از احدى به او اذيت و آزار نمىرسد».(4)
در دولت آن حضرت وضع اقتصاد عمومى بهبود كامل يافته نعمتها فراوان و آبها مهار و زمينها آباد و حاصلخيز و معادن ظاهر مىشود تا جايى كه فقيرى كه از بيت المال چيزى دريافت كند باقى نماند، و كسى براى دريافت كمك مالى به خزانة عمومى مراجعه ننمايد و اگر اتفاقاً كسى مراجعه كرد به خود او مىگويند هر اندازه نياز دارد دريافت كند كه او هم پس از دريافت وجه از گرفتن پشيمان مىشود و در مقام رد آن به خزانه بر مىآيد ولى از او قبول نمىشود.(5)
از ويژگيهاى ممتاز ديگر آن جامعة جهانى اين است كه همگان در آن موحد و خدا را به يگانگى پرستش مىنمايند و شريكى براى او قرار نمىدهند، او را بى شريك و بى نظير و واحد و يگانه و يكتا مىشناسند.
اين يك امتياز بزرگ و از ويژگيهاى جامعه اسلامى است كه در آن عصر عزيز همه افراد به آن ممتاز و سرفراز مىباشند، همه حق را مىپرستند و در پرستش حق كسى و چيزى را شريك او نمىكنند توحيد خالص و سره و پاك از هر شائبه شرك، حاكم مىشود.
مشخصه ديگر كه از بارزترين ويژگىهاى آن جامعه موعود و دولت كريمه محسوب مىشود، گسترش جهانى قسط و عدل است كه در بيش از يكصد خبر به آن تصريح شده است.
از جمله در بعض روايات به اين لفظ: «يَمْلَاءُها قسطاً و عدلًا كما مُلِئت جوراً و ظلماً».
و به اين لفظ:
«يملاء الله به الأرض قسطاً و عدلًا كما ملئت جوراً و ظلماً».
و در رواياتى به اين لفظ رسيده است:
«بعد ما ملئت جوراً و ظلماً» و در بعض ديگر به تقديم ظلم بر جور. اين الفاظ مشهور و معروف
است و علماى علم حديث شيعه و سنى در احاديث بسيار روايت كردهاند و يكى از احاديث كه مانند احاديثى كه به آن اشاره شد مشهور نيست اما جالب و شايان توجه است، اين عبارت است:
«يملأ الله به الأرض نوراً بعد ظلمتها وعدلًا بعد جورها و علماً بعد جهلها(6) خدا زمين را به وسيلة حضرت مهدى (ع) پر از نور و روشنائى مىكند بعد از تاريكى و ظلمت آن و پر از عدل مىكند بعد از جور و ستم و پر از علم و دانايى مىكند بعد از جهل و نادانى».
البته روشن است كه مقصود از تاريكى و ظلمتى كه به آن در اين حديث اشاره شده است، تاريكى ظاهرى كه در اثر غروب آفتاب يا خاموشىهاى برق پيدا مىشود نيست بلكه مقصود تاريكىهايى است كه در آن روزگار در اثر دورى از معارف حقه و نداشتن بينش صحيح و گم كردن راه ارتباط با خدا، جامعه به آن مبتلا مىشود.
چنانكه مقصود از نور هم نور حسى نيست بلكه نور معرفت خدا و پيغمبر و امام و درك حقايق و نور عقل و فطرت و وجدان است.
و همچنين مراد ا ز جهل، جهل به علوم متعارفه و مبادى تمدن مادى و تكنولوژى نيست بلكه مراد همين جهلى است كه امروز بر دنياى علم و صنعت مستولى شده و روز به روز رو به افزايش است.
و مراد از علوم، علوم حقيقه و دانايىها و دانشهائى است كه به انسان كمال مىبخشد و او را از نظر به ظاهر اين عالم به باطن آن مىرساند و سبب خوف و خشيت از خداوند متعال مىگردد.
پىنوشت
(1) يونس/ 35
(2) زمر/ 2
(3) بقره/ 124
(4)) منتخب الاثر، ص 308، ف 2، ب 43، ح 2)
(5)) منتخب الاثر، ص 473، ف 7، ب 4)
(6)) كمالالدين 260/ 1، ب 24، ح 5)
امامت و مهدويت ج 3 ج به سوى دولت كريمه، آيت الله لطف الله صافى گلپايگانى
قوانين حاكم بر اين نظام و اجتماع، قوانين اسلام است كه بوسيله وحى اعلام شده و احدى نمىتواند چيزى بر آن بيفزايد يا چيزى را از آن كم كند كه «حلال محمد (ص) حلال الى يوم القيامة وحرام محمد (ص) حرام الى يوم القيامة».
بايد همگان، خصوصاً هيئت حاكمه، در اين خط مستقيم با احساس مسئوليت و تعهد قدم بردارند و هوى و سليقههاى شخصى يا گروهى خود را كنار بگذارند و به راست و چپ منحرف نشوند چنانكه در حديث است از شخص رسول اكرم (ص) كه مىفرمايند: «لايكون العبد مؤمناً حتى يكون هواه تبعاً لما جئت و لا يزيغ عنه به بندهاى مؤمن نخواهد بود تا هوى و خواست او تابع آنچه من آوردهام، باشد و از آن مايل نشود».
جلوه هاى بسيارى از اين احساس مسئوليت و خوف از خدا را در ارتباط با زمامدارى و اداره اجتماع وحقوق مردم مخصوصاً محرومان و مستضعفان و طبقات بظاهر پائين اجتماع در زندگى رسول خدا (ص) و اميرالمؤمنين على (ع)، دنيا مشاهده كرد كه با اينكه در اداء تكاليف و وظايف خود ذرّهاى كوتاهى ننمودهاند، از اين مسئوليت زمامدارى بشدّت نگران بوده و مىگريستند و نشان دادند كه درنظام اسلام اگر زمامدارى تكليف و وظيفه نبود هيچ انگيزهاى صاحبان شرعى اين مقام را به قبول آن بر نمىانگيخت. در اينجا در رابطه با زمامدارى و مديريتها در سطوح مختلف درسهاى بسيار آموزنده در سيره پيغمبر و امير المؤمنين على (ع) داريم كه متأسفانه بخاطر طولانى شدن كلام از بيان آنها معذوريم.
حاكم و رهبر و پيشواى كل نظام موعود جهانى مانند نظام مدينه در عصر رسول اكرم (ص) و نظم كوفه در عصر امير المؤمنين على (ع) نائب خدا و خليفة الله است كه عادل و معصوم از گناه خطا و عمل به هواى نفسانى است در پرهيزكارى و رعايت حق و عدالت، در تصميمات و عزل و نصب و تصرف در بيت المال الگو و نمونه و آئينه تمام نماى قوانين عدل و قسط اسلام است، صفتى كه بر حسب دلائل محكم عقلى و نقلى كه از جمله علامه حلّى (ره) در الفين، يك هزار دليل بر آن اقامه فرموده است بايد امام و خليفه خدا و رهبر جامعه به آن متّصف و متحلّى باشد و در اين امت براى احدى غير از فاطمه زهرا (س) و ائمه اثنى عشر (ع) كه امامت و خلافت آنها برحسب صدها حديث معتبر منصوص است، قابل اثبات نيست. و از جمله آياتى كه به آنها بر لزوم صلاحيت علمى، عملى و اخلاقى رهبر آن نظام منصوص، كه يگانه نظام مشروع است استناد شده است، اين آيات است:
1 «أًفمن يهدى الى الحقّ احقُّ ان يتَّبع امَّن لا يهدّى الّا ان يهدى(1) آيا كسى كه راه مىنمايد (مردم را) بسوى حق، سزاوارتر است كه از او پيرو ى كنند يا كسيكه خود راه نمىيابد مگر آنكه راهنمايش كنند».
2 «هل يستوى الَّذين يعلمون و الَّذين لا يعلمون(2) آيا يكسانند آنانكه مىدانند و آنانكه نمىدانند».
«و اذ ابتلى ابراهيم ربُّه بكلماتٍ فاتمَّهنَّ قال انّى جاعلك للنّاس اماماً قال و من ذرّيَّتى قال لا ينال عهدى الظّالمين(3) (بياد آور) زمانيكه آزمود ابراهيم را پروردگارش به امورى چند پس او بانجام رسانيد آنها را، خدا گفت البته من قرار دادم ترا براى مردم پيشوا (در دين) ابراهيم گفت و از فرزندان من نيز (چنين فرما) خدا گفت نرسد عهد من (كه امامت است) به ستمكاران».
بديهى است مقام امام كه اعظم مناصب و خلافت الله است بكسى اعطاء مىشود كه از همه صالحتر و عالمتر و پاكتر باشد و سوابق سوء و انحراف از حق در پرونده زندگيش ثبت نشده باشد.
در اين، نظام در گزينش براى مقامات پايين نيز همين اصل صلاحيت علمى و عملى و قدرت بر اداره و حسن تدبير معيار است وبا وجود اصلح و اليق و اعلم، به صالح و لايق و عالم مقامى اعطاء نمىشود.
امتيازات نژادى و طبقهاى و صنفى و القاب و عناوين ظاهرى در جامعه اسلامى كه جامعه موعود جهانى و همگانى خواهد بود ملغى و بىاعتبار است در برابر قانون همه با هم برابرند عالم با جاهل، عادل با فاسق، والى و رئيس، و صاحب هر مقام سياسى با هر شخص عادى و متعارف مساوى هستند مثلًا حكم قتل عمد، قصاص و شبه عمد و خطا ديه است قاتل هر كس كه باشد و مقتول هم هركس باشد و همچنين حكم خدا در مورد سارق با
شرايطى كه در فقه بيان شده، قطع دست است و حكم زانى رجم يا جلد است سارق و زانى، هر كس و فرزند هر كس و صاحب هر سابقه و وابسته به هر كس و هر فاميل باشد حكم هرگز، تفاوت نخواهد كرد.
اين ويژگى آن جامعه بزرگ اسلامى را در سيرة شخص پيغمبر اكرم (ص) وامير المؤمنين (ع) در جامعه اسلامى مدينه و كوفه ملاحظه كنيد در اين دو جامعه احكام اسلام نسبت به همگان على السواء اجرا مىشد. همانطور كه در نماز جماعت فقير در كنار غنى، سياه در كنار سفيد و بنده در كنار مولى يا در صف مقدم قرار مىگرفت، در اجراء احكام سياسى و انتظامى نيز به همه على السواء نگاه مىشد و حتى به مجالست و معاشرت با فقراء بيشتر رغبت نشان مىدادند و آن را عامل تربيت و توانمندى روح و موجب تقرب بخدا مىدانستنند و به عكس مجالست با اغنياء و توانگران و مرفهان را كه نسبت به اسلام و مسلمين و اوضاع اجتماعى بى تفاوت بودند موجب دل مردگى و سقوط انسان مىشمردند.
در جامعة جهانى اسلام تجمل گرايى و افراط در مصرف و خوش گذرانى و تكلف در پذيرايىها و ميهمانىها و مراسم ديگر و لباس و پوشاك و مركب و مسكن و مطرود است. امورى كه درزمان ما عامل مهم دشوارى زندگى و كمبود عوائد از هزينه و مخارج است كه حتى در مراسمى كه براى اموات برگزار مىشود نيز رقابت در پذيرايىهاى كمرشكن رايج شده است، به طورى كه مصيبت صاحب عزا دو چندان مىشود درحالى كه هزارها جوان دختر و پسر بى همسر، به واسطة فقر از زندگى زناشويى و تشكيل خانواده محروم هستند و مفاسد اجتماعى گوناگون آن، سعادت همة جامعه و امنيت را تهديد مىنمايد، ملاحظه مىشود كه برخى مرفهان در مجللترين هتلها مبالغى كه با آن مىشود خانوادههايى را از فقر نجات داد صرف مىنمايند، روشن است وقتى در جامعه اين گونه امور افتخار و احترام آفرين باشد فسادهاى بسيار گريبانگير آن جامعه مىشود.
امنيت و صلح واقعى و آرامش از ويژگيهاى دولت آقا امام زمان (عج) است، خوفها زايل مىشود و جان و مال و آبروى اشخاص در ضمان امان قرار مىگيرد و در سراسر جهان امن عمومى حاكم مىشود و اختناق و استبداد و استكبار و استضعاف كه همه از آثار حكومتهاى غير الهى است از جهان ريشه كن مىگردد و حكومتهاى طواغيت به هر شكل و هر عنوان برچيده مىشود.
از اخبار و روايات استفاده مىشود:
«كه به واسطة حضرت ولى عصر (أرواحنا فداء) راهها آن قدر امن مىشود كه احدى حتى ضعيف ترين مردم از مشرق به مغرب سفر مىنمايد، از احدى به او اذيت و آزار نمىرسد».(4)
در دولت آن حضرت وضع اقتصاد عمومى بهبود كامل يافته نعمتها فراوان و آبها مهار و زمينها آباد و حاصلخيز و معادن ظاهر مىشود تا جايى كه فقيرى كه از بيت المال چيزى دريافت كند باقى نماند، و كسى براى دريافت كمك مالى به خزانة عمومى مراجعه ننمايد و اگر اتفاقاً كسى مراجعه كرد به خود او مىگويند هر اندازه نياز دارد دريافت كند كه او هم پس از دريافت وجه از گرفتن پشيمان مىشود و در مقام رد آن به خزانه بر مىآيد ولى از او قبول نمىشود.(5)
از ويژگيهاى ممتاز ديگر آن جامعة جهانى اين است كه همگان در آن موحد و خدا را به يگانگى پرستش مىنمايند و شريكى براى او قرار نمىدهند، او را بى شريك و بى نظير و واحد و يگانه و يكتا مىشناسند.
اين يك امتياز بزرگ و از ويژگيهاى جامعه اسلامى است كه در آن عصر عزيز همه افراد به آن ممتاز و سرفراز مىباشند، همه حق را مىپرستند و در پرستش حق كسى و چيزى را شريك او نمىكنند توحيد خالص و سره و پاك از هر شائبه شرك، حاكم مىشود.
مشخصه ديگر كه از بارزترين ويژگىهاى آن جامعه موعود و دولت كريمه محسوب مىشود، گسترش جهانى قسط و عدل است كه در بيش از يكصد خبر به آن تصريح شده است.
از جمله در بعض روايات به اين لفظ: «يَمْلَاءُها قسطاً و عدلًا كما مُلِئت جوراً و ظلماً».
و به اين لفظ:
«يملاء الله به الأرض قسطاً و عدلًا كما ملئت جوراً و ظلماً».
و در رواياتى به اين لفظ رسيده است:
«بعد ما ملئت جوراً و ظلماً» و در بعض ديگر به تقديم ظلم بر جور. اين الفاظ مشهور و معروف
است و علماى علم حديث شيعه و سنى در احاديث بسيار روايت كردهاند و يكى از احاديث كه مانند احاديثى كه به آن اشاره شد مشهور نيست اما جالب و شايان توجه است، اين عبارت است:
«يملأ الله به الأرض نوراً بعد ظلمتها وعدلًا بعد جورها و علماً بعد جهلها(6) خدا زمين را به وسيلة حضرت مهدى (ع) پر از نور و روشنائى مىكند بعد از تاريكى و ظلمت آن و پر از عدل مىكند بعد از جور و ستم و پر از علم و دانايى مىكند بعد از جهل و نادانى».
البته روشن است كه مقصود از تاريكى و ظلمتى كه به آن در اين حديث اشاره شده است، تاريكى ظاهرى كه در اثر غروب آفتاب يا خاموشىهاى برق پيدا مىشود نيست بلكه مقصود تاريكىهايى است كه در آن روزگار در اثر دورى از معارف حقه و نداشتن بينش صحيح و گم كردن راه ارتباط با خدا، جامعه به آن مبتلا مىشود.
چنانكه مقصود از نور هم نور حسى نيست بلكه نور معرفت خدا و پيغمبر و امام و درك حقايق و نور عقل و فطرت و وجدان است.
و همچنين مراد ا ز جهل، جهل به علوم متعارفه و مبادى تمدن مادى و تكنولوژى نيست بلكه مراد همين جهلى است كه امروز بر دنياى علم و صنعت مستولى شده و روز به روز رو به افزايش است.
و مراد از علوم، علوم حقيقه و دانايىها و دانشهائى است كه به انسان كمال مىبخشد و او را از نظر به ظاهر اين عالم به باطن آن مىرساند و سبب خوف و خشيت از خداوند متعال مىگردد.
پىنوشت
(1) يونس/ 35
(2) زمر/ 2
(3) بقره/ 124
(4)) منتخب الاثر، ص 308، ف 2، ب 43، ح 2)
(5)) منتخب الاثر، ص 473، ف 7، ب 4)
(6)) كمالالدين 260/ 1، ب 24، ح 5)
امامت و مهدويت ج 3 ج به سوى دولت كريمه، آيت الله لطف الله صافى گلپايگانى