پرسش :
تعارض آموزههاى دينى با يافتههاى علمى در پوشيدن لباس سياه و سياه پوش كردن تكايا و محافل چه توجيهى دارد؟ يافتههاى علمى حكايت از تأثير مثبت لباسهاى روشن، در نشاط و شادى و ارتقاى فعاليتهاى انسانى و تأثير منفى لباس سياه در اين امور دارد كه با سنت رايج دينى در محافل مذهبى در تعارض است! به اين تعارض چگونه پاسخ مىدهيد؟
پاسخ :
تكيه عمده و اساسى اين سؤال و ابهام ذهنى، تعارض يافتههاى علمى با آموزههاى دينى در پوشيدن لباس سياه و سياه پوش كردن است. در مقام جواب و زدودن ابهام، اولين گام آن است كه آيا چنين تعارضى واقعيت دارد و آيا يافتههاى علمى، پوشيدن لباس سياه را به صورت كلى و در تمام حالات و موقعيت يك پوشش نامناسب مىشمارد؟
واقعيت آن است كه چنين تعارضى، بين يافتههاى علمى و روانشناسى با آموزههاى دينى به چشم نمىخورد ممكن است بعضى بگويند: اين دو مرزهاى مطلقى است كه در پشت آنها ديگر زندگى وجود ندارد و حيات متوقف مىشود و رنگ سياه به معناى انهدام، نيستى و پوچى است و نفى ديگر رنگها مىباشد(1) در حالى كه اين نظريه، تنها گوشهاى از يافتههاى روانشناسى است.
ياد آورى اين نكته لازم است كه پذيرش «تأثير رنگها» به اين معنا نيست كه رنگها در انسان تأثيرى شديد دارند و سريع بر جهتگيرى ذهنى و رفتارى افراد مؤثر واقع مىشوند مثلًا اگر رنگ آبى تأثير تسكينى و آرامش بخشى دارد، نمىتوان از آن به عنوان يك داروى مسكن براى تسكين سريع استفاده كرد و يا از رنگ قرمز در ايجاد تحريك سريع بهره جست بلكه تأثير پذيرفته شده رنگها، يك تأثير جزئى است كه در مدت زمان طولانى فرصت بروز پيدا مىكند.
گوشهاى ديگر يافتههاى روانشناسى، نشانگر اين حقيقت است كه آن گاه رنگ سياه، مفهوم نيستى و پوچى و پايان يافتن را تداعى مىكند كه به عنوان انتخاب اول و يا يكى از سه انتخاب اول باشد يعنى، در تمام حالات، اولين رنگ انتخاب شده و يا يكى از سه رنگ انتخابى اول براى زندگى (اعم از لباس) باشد و اگر رنگ سياه در رتبه هشتم قرار بگيرد يعنى، آخرين رنگ انتخابى در زندگى، رنگ سياه باشد و در موقعيتهاى نادر و استثنايى استفاده شود، يك تمايل طبيعى بهنجار را نمايش مىدهد و نشان دهنده مهار اعمال و تصميم فرد بر كنترل اوضاع(2) و نشاندهنده مهار اعمال و تصميمات فرد در زمانى است كه بروز اضطراب قطعى است. محروميت از چيزى و يا از دست دادن شخصى و ياموقعيتى، انسان را در لبه يك تعارض غير قابل انكار قرار مىدهد و در اين حالت، وى براى به دست آوردن موقعيت قبلى و كنترل اوضاع، دست به اقدامات كنترلى مىزند.
پوشيدن لباس سياه، حكايت از تدبير انسان در چنين موقعيتى دارد يعنى، از اقدامات مناسب، طبيعى و بهنجارى است كه موجب مىشود انسان بتواند بر اوضاع كنترل داشته باشد زيرا نوعى سكون، سكوت و كاهش تحريك را در پى دارد.(3)
بنابر اين از ديدگاه علمى، پوشيدن لباس سياه و استفاده از رنگ سياه- حتى در غير پوشش- هميشه نامناسب نمىنمايد و به معناى رسيدن به پايان زندگى و خط پايان عمر و تسليم شدن نيست و تأثير منفى و تخريب روانى در پى ندارد. از اين رو پوشيدن لباس سياه در عزا دارىها و براى شخص مصيبت زدهاى كه احساس غمگينى مىكند، يك نوع تسكين است و او را در اضطراب ناشى از فقدان شخص محبوب، به سمت سكوت و سكون دعوت مىكند و افزون بر اين موجب هم سو ساختن احساسات درونى با فضاى بيرون و باعث آرامش مىگردد.(4)
شخص غمزده درآغاز قطع دل بستگى، اگر در فضاى شادى آفرين قرار بگيرد بين حالت درونى خود و وضعيت خارجى، تعارضى مشاهده مىكند و اين هرگز به نفع او نيست. از اين رو بايد به سمت هم سويى و هماهنگ ساختن درون و برون برآيد و انتخاب رنگ سياه در اين موقعيتهاى نادر و استثنايى زندگى (در رتبه هشتم)، چنين تأثيرى دارد. اين رنگ، اگر در رتبه هشتم و انتخاب پايانى قرار بگيرد، بر خلاف رنگ سفيد، سكوت و سكون و عدم ايجاد هر گونه تحريك روانى و جسمانى و كاهش ساير فعاليتها و كندى و منفى را در پى دارد(5). اينها براى انسان مبتلا به رنج فراق و فرو رفته در ورطه قطع دلبستگى مفيد است و به او آرامش و سكون مىبخشد.
پس از ديدگاه علمى، رنگ سياه تأثيرى منفى و نامناسب بر روان و روح آدمى ندارد و در مصايب، كاهش دهنده آلام مىباشد و اين گونه نيست كه علم آن را كاملا طرد مىكند ولى سنتهاى دينى به آن اهميت داده و دينداران را به استفاده از آن توصيه كند
از جهت ديگر، درباره تعارض موهوم آموزههاى دينى، بايد بررسى كرد كه آيا اسلام براى هميشه و در
تمام حالات رنگ سياه را توصيه مىكند و به تعبير روان شناختى، براى اولين انتخابها يا سه انتخاب اول؟ چرا رنگ سياه را برمى گزيند و مسلمانان را نيز به اين انتخاب دعوت مىنمايد؟
بايد گفت كه نگاه آغازين اسلام به رنگ سياه، يك نگاه منفى است و هرگز آن را در حالات عادى و زمينههاى روزمره زندگى، به عنوان يك رنگ برنمىگزيند و آن را رنگ شيطان و فرعون و نماد طغيانگرى، ظلم و ظلمت معرفى مىكند و مىفرمايد: «لباس سياه نپوشيد كه لباس فرعون است».(6)
رنگ برگزيده و انتخاب اول اسلام، رنگ سفيد است كه امام باقر (ع) مىفرمايد: «هيچ لباسى بهتر از لباس سفيد نيست».(7) بعد از رنگ سفيد، رنگهاى زرد و سبز از طرف اولياى دين توصيه شده و رنگهاى برگزيده اسلام است. از نظر اسلام، رنگ زندگى، حيات، حركت و تلاش رنگ سفيد است و آرامش بعد از تلاش و كوشش در رنگ سياه (شب) مىباشد. رنگ سياه (همان رنگ شب)، موجب آرامش مىشود و انسان را از خستگى و رنج روز- كه در پى تلاش و كوشش به آن دچار گشته است- پناه مىدهد و آرام مىسازد.(8)
خداوند نيز در قرآن، سياهى شب را مايه آرامش و روشنايى روز را زمينه تلاش ذكر كرده است.(9)
رنگ سياه در مكتب اهل بيت (ع)، فقط و فقط در مصايب و سوگوارىها مورد استفاده قرار گرفته است يعنى، يك انتخاب نادر و استثنايى بوده است و نه انتخابى هميشگى. بنابر نقل ابن ابى الحديد، امام حسن (ع) در سوگ اميرالمؤمنان على (ع) جامه سياه برتن كرد و با همين جامه به ميان مردم آمد و براى آنان خطبه خواند.(10) درنگاه ابتدايى رنگ سياه، يك رنگ مكروه و ناپسند تلقى مىشود. در نماز، پوشيدن لباس سياه مكروه است.(11)
رنگ سياه در رتبه هشتم و آخرين انتخاب قرار مىگيرد آن هم از اين جهت كه به واسطه تأثير روانى آن، موجب سكوت و سكون و آرامش گشته، شخص مضطرب را از مصيبت و حزن به يك آرامش روانى مىرساند و ياحداقل در اين زمينه بسيار تأثير دارد.
پىنوشت
(1) ماكس لوچه، ترجمه منيره روانى پور، 1368.
(2) همان.
(3) اكبر زاده، 1374.
(4) رمضانزاده، 1371.
(5) اكبر زاده، 1374.
(6) بحارالانوار، ج 83، ص 248.
(7) همان، ج 78، ص 330 رىشهرى، ميزانالحكمه، ج 8، ص 472.
(8) نذير الحمدان، 2002.
(9) قصص (28)، آيه 73 اسراء (17)، آيه 17 فرقان (25)، آيه 47 يونس (10)، آيه 67.
(10) ابنابىالحديد، شرح نهج البلاغه، ج 16، ص 22.
(11) طريقه دار، 1380.
تكيه عمده و اساسى اين سؤال و ابهام ذهنى، تعارض يافتههاى علمى با آموزههاى دينى در پوشيدن لباس سياه و سياه پوش كردن است. در مقام جواب و زدودن ابهام، اولين گام آن است كه آيا چنين تعارضى واقعيت دارد و آيا يافتههاى علمى، پوشيدن لباس سياه را به صورت كلى و در تمام حالات و موقعيت يك پوشش نامناسب مىشمارد؟
واقعيت آن است كه چنين تعارضى، بين يافتههاى علمى و روانشناسى با آموزههاى دينى به چشم نمىخورد ممكن است بعضى بگويند: اين دو مرزهاى مطلقى است كه در پشت آنها ديگر زندگى وجود ندارد و حيات متوقف مىشود و رنگ سياه به معناى انهدام، نيستى و پوچى است و نفى ديگر رنگها مىباشد(1) در حالى كه اين نظريه، تنها گوشهاى از يافتههاى روانشناسى است.
ياد آورى اين نكته لازم است كه پذيرش «تأثير رنگها» به اين معنا نيست كه رنگها در انسان تأثيرى شديد دارند و سريع بر جهتگيرى ذهنى و رفتارى افراد مؤثر واقع مىشوند مثلًا اگر رنگ آبى تأثير تسكينى و آرامش بخشى دارد، نمىتوان از آن به عنوان يك داروى مسكن براى تسكين سريع استفاده كرد و يا از رنگ قرمز در ايجاد تحريك سريع بهره جست بلكه تأثير پذيرفته شده رنگها، يك تأثير جزئى است كه در مدت زمان طولانى فرصت بروز پيدا مىكند.
گوشهاى ديگر يافتههاى روانشناسى، نشانگر اين حقيقت است كه آن گاه رنگ سياه، مفهوم نيستى و پوچى و پايان يافتن را تداعى مىكند كه به عنوان انتخاب اول و يا يكى از سه انتخاب اول باشد يعنى، در تمام حالات، اولين رنگ انتخاب شده و يا يكى از سه رنگ انتخابى اول براى زندگى (اعم از لباس) باشد و اگر رنگ سياه در رتبه هشتم قرار بگيرد يعنى، آخرين رنگ انتخابى در زندگى، رنگ سياه باشد و در موقعيتهاى نادر و استثنايى استفاده شود، يك تمايل طبيعى بهنجار را نمايش مىدهد و نشان دهنده مهار اعمال و تصميم فرد بر كنترل اوضاع(2) و نشاندهنده مهار اعمال و تصميمات فرد در زمانى است كه بروز اضطراب قطعى است. محروميت از چيزى و يا از دست دادن شخصى و ياموقعيتى، انسان را در لبه يك تعارض غير قابل انكار قرار مىدهد و در اين حالت، وى براى به دست آوردن موقعيت قبلى و كنترل اوضاع، دست به اقدامات كنترلى مىزند.
پوشيدن لباس سياه، حكايت از تدبير انسان در چنين موقعيتى دارد يعنى، از اقدامات مناسب، طبيعى و بهنجارى است كه موجب مىشود انسان بتواند بر اوضاع كنترل داشته باشد زيرا نوعى سكون، سكوت و كاهش تحريك را در پى دارد.(3)
بنابر اين از ديدگاه علمى، پوشيدن لباس سياه و استفاده از رنگ سياه- حتى در غير پوشش- هميشه نامناسب نمىنمايد و به معناى رسيدن به پايان زندگى و خط پايان عمر و تسليم شدن نيست و تأثير منفى و تخريب روانى در پى ندارد. از اين رو پوشيدن لباس سياه در عزا دارىها و براى شخص مصيبت زدهاى كه احساس غمگينى مىكند، يك نوع تسكين است و او را در اضطراب ناشى از فقدان شخص محبوب، به سمت سكوت و سكون دعوت مىكند و افزون بر اين موجب هم سو ساختن احساسات درونى با فضاى بيرون و باعث آرامش مىگردد.(4)
شخص غمزده درآغاز قطع دل بستگى، اگر در فضاى شادى آفرين قرار بگيرد بين حالت درونى خود و وضعيت خارجى، تعارضى مشاهده مىكند و اين هرگز به نفع او نيست. از اين رو بايد به سمت هم سويى و هماهنگ ساختن درون و برون برآيد و انتخاب رنگ سياه در اين موقعيتهاى نادر و استثنايى زندگى (در رتبه هشتم)، چنين تأثيرى دارد. اين رنگ، اگر در رتبه هشتم و انتخاب پايانى قرار بگيرد، بر خلاف رنگ سفيد، سكوت و سكون و عدم ايجاد هر گونه تحريك روانى و جسمانى و كاهش ساير فعاليتها و كندى و منفى را در پى دارد(5). اينها براى انسان مبتلا به رنج فراق و فرو رفته در ورطه قطع دلبستگى مفيد است و به او آرامش و سكون مىبخشد.
پس از ديدگاه علمى، رنگ سياه تأثيرى منفى و نامناسب بر روان و روح آدمى ندارد و در مصايب، كاهش دهنده آلام مىباشد و اين گونه نيست كه علم آن را كاملا طرد مىكند ولى سنتهاى دينى به آن اهميت داده و دينداران را به استفاده از آن توصيه كند
از جهت ديگر، درباره تعارض موهوم آموزههاى دينى، بايد بررسى كرد كه آيا اسلام براى هميشه و در
تمام حالات رنگ سياه را توصيه مىكند و به تعبير روان شناختى، براى اولين انتخابها يا سه انتخاب اول؟ چرا رنگ سياه را برمى گزيند و مسلمانان را نيز به اين انتخاب دعوت مىنمايد؟
بايد گفت كه نگاه آغازين اسلام به رنگ سياه، يك نگاه منفى است و هرگز آن را در حالات عادى و زمينههاى روزمره زندگى، به عنوان يك رنگ برنمىگزيند و آن را رنگ شيطان و فرعون و نماد طغيانگرى، ظلم و ظلمت معرفى مىكند و مىفرمايد: «لباس سياه نپوشيد كه لباس فرعون است».(6)
رنگ برگزيده و انتخاب اول اسلام، رنگ سفيد است كه امام باقر (ع) مىفرمايد: «هيچ لباسى بهتر از لباس سفيد نيست».(7) بعد از رنگ سفيد، رنگهاى زرد و سبز از طرف اولياى دين توصيه شده و رنگهاى برگزيده اسلام است. از نظر اسلام، رنگ زندگى، حيات، حركت و تلاش رنگ سفيد است و آرامش بعد از تلاش و كوشش در رنگ سياه (شب) مىباشد. رنگ سياه (همان رنگ شب)، موجب آرامش مىشود و انسان را از خستگى و رنج روز- كه در پى تلاش و كوشش به آن دچار گشته است- پناه مىدهد و آرام مىسازد.(8)
خداوند نيز در قرآن، سياهى شب را مايه آرامش و روشنايى روز را زمينه تلاش ذكر كرده است.(9)
رنگ سياه در مكتب اهل بيت (ع)، فقط و فقط در مصايب و سوگوارىها مورد استفاده قرار گرفته است يعنى، يك انتخاب نادر و استثنايى بوده است و نه انتخابى هميشگى. بنابر نقل ابن ابى الحديد، امام حسن (ع) در سوگ اميرالمؤمنان على (ع) جامه سياه برتن كرد و با همين جامه به ميان مردم آمد و براى آنان خطبه خواند.(10) درنگاه ابتدايى رنگ سياه، يك رنگ مكروه و ناپسند تلقى مىشود. در نماز، پوشيدن لباس سياه مكروه است.(11)
رنگ سياه در رتبه هشتم و آخرين انتخاب قرار مىگيرد آن هم از اين جهت كه به واسطه تأثير روانى آن، موجب سكوت و سكون و آرامش گشته، شخص مضطرب را از مصيبت و حزن به يك آرامش روانى مىرساند و ياحداقل در اين زمينه بسيار تأثير دارد.
پىنوشت
(1) ماكس لوچه، ترجمه منيره روانى پور، 1368.
(2) همان.
(3) اكبر زاده، 1374.
(4) رمضانزاده، 1371.
(5) اكبر زاده، 1374.
(6) بحارالانوار، ج 83، ص 248.
(7) همان، ج 78، ص 330 رىشهرى، ميزانالحكمه، ج 8، ص 472.
(8) نذير الحمدان، 2002.
(9) قصص (28)، آيه 73 اسراء (17)، آيه 17 فرقان (25)، آيه 47 يونس (10)، آيه 67.
(10) ابنابىالحديد، شرح نهج البلاغه، ج 16، ص 22.
(11) طريقه دار، 1380.