چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

فرزندان از چه سنی باید جدا از پدر و مادر خواباند و در چه سنی در اطاق دیگر بخوابند؟


پاسخ :
جواب سوال شما در آیات 58 و 59 سوره ی نور آمده است لذا برای استفاده ی بیشتر شما و دیگر خوانندگان سایت تفسیر این آیات را از تفسیر نمونه عینا می آوریم:
یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لِیَستَئْذِنكُمُ الَّذِینَ مَلَكَت أَیْمَنُكمْ وَ الَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الحُْلُمَ مِنكمْ ثَلَث مَرَّتٍمِّن قَبْلِ صلَوهِ الْفَجْرِ وَ حِینَ تَضعُونَ ثِیَابَكُم مِّنَ الظهِیرَهِ وَ مِن بَعْدِ صلَوهِ الْعِشاءِثَلَث عَوْرَتٍ لَّكُمْلَیْس عَلَیْكمْ وَ لا عَلَیْهِمْ جُنَاحُ بَعْدَهُنَّطوَّفُونَ عَلَیْكم بَعْضكمْ عَلى بَعْضٍكَذَلِك یُبَینُ اللَّهُ لَكُمُ الاَیَتِوَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَكِیمٌ‏(58) وَ إِذَا بَلَغَ الأَطفَلُ مِنكُمُ الْحُلُمَ فَلْیَستَئْذِنُوا كمَا استَئْذَنَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْكَذَلِك یُبَینُ اللَّهُ لَكمْ ءَایَتِهِوَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَكیمٌ‏(59)
ترجمه:
58 -اى كسانى كه ایمان آورده‏اید باید بردگان شما و همچنین كودكانتان كه به حد بلوغ نرسیده‏اند در سه وقت از شما اجازه بگیرند : قبل از نماز فجر ، و در نیمروز هنگامى كه لباسهاى ( معمولى ) خود را بیرونمى‏آورید ، و بعد از نماز عشاء ، این سه وقت خصوصى براى شما است ، اما بعد از این سه وقت گناهى بر شما و بر آنها نیست ( كه بدون اذن وارد شوند ) و بر گرد یكدیگر طواف كنید ( و با صفا و صمیمیت به یكدیگر خدمت نمائید ) اینگونه خداوند آیات را براى شما تبیین مى‏كند و خداوند عالم و حكیم است.
59 -و هنگامى كه اطفال شما به سن بلوغ رسند باید اجازه بگیرند ، همانگونه كه اشخاصى كه پیش از آنها بودند اجازه مى‏گرفتند ، اینچنین خداوند آیاتش را براى شما تبیین مى‏كند و خدا عالم و حكیم است.
تفسیر : آداب ورود به جایگاه خصوصى پدر و مادر
همانگونه كه قبلا هم گفته‏ایم مهمترین مساله‏اى كه در این سوره ، تعقیب شده مساله عفت عمومى و مبارزه با هر گونه آلودگى جنسى است كه در ابعاد مختلف مورد بررسى قرار گرفته ، آیات مورد بحث نیز به یكى از امورى كه با این مساله ارتباط دارد پرداخته و خصوصیات آن را تشریح مى‏كند و آن مساله اذن گرفتن كودكان بالغ و نابالغ به هنگام ورود به اطاقهائى است كه مردان و همسرانشان ممكن است در آن خلوت كرده باشند .
نخست مى‏گوید : اى كسانى كه ایمان آورده‏اید باید مملوكهاى شما ( بردگانتان ) و همچنین كودكانتان كه به حد بلوغ نرسیده‏اند در سه وقت از شمااجازه بگیرند ( یا ایها الذین آمنوا لیستاذنكم الذین ملكت ایمانكم و الذین لم یبلغوا الحلم منكم ثلاث مرات).
قبل از نماز فجر و در نیمروز هنگامى كه لباسهاى ( معمولى ) خود را بیرون مى‏آورید ، و بعد از نماز عشاء ( من قبل صلوه الفجر و حین تضعون ثیابكم من الظهیره و من بعد صلوه العشاء ) .
ظهیره چنانكه راغب در مفردات و فیروزآبادى در قاموس مى‏گویند : به معنى نیمروز و حدود ظهر است كه مردم در این موقع معمولا لباسهاى روئى خود را در مى‏آورند و گاه مرد و زن با هم خلوت مى‏كنند.
این سه وقت ، سه وقت پنهانى و خصوصى براى شما است ( ثلاث عورات لكم).
عوره در اصل از ماده عار به معنى عیب است و از آنجا كه آشكار شدن آلت جنسى مایه عیب و عار است در لغت عرب به آن عورت اطلاق شده.
كلمه عوره گاه به معنى شكاف در دیوار و لباس و مانند آن نیز آمده است و گاه به معنى مطلق عیب مى‏باشد ، و به هر حال اطلاق كلمه عورت بر این اوقات سه گانه به خاطر آن است كه مردم در این اوقات خود را زیاد مقید به پوشانیدن خویش مانند سایر اوقات نمى‏كنند و یك حالت خصوصى دارند .
بدیهى است این دستور متوجه اولیاى اطفال است كه آنها را وادار به انجام این برنامه كنند ، چرا كه آنها هنوز به حد بلوغ نرسیده‏اند تا مشمول تكالیف الهى باشند ، و به همین دلیل مخاطب در اینجا اولیاء هستند.
ضمنا اطلاق آیه هم شامل كودكان پسر و هم كودكان دختر مى‏شود ، و كلمه الذین كه براى جمع مذكر است مانع از عمومیت مفهوم آیه نیست ، زیرا در بسیارى از موارد این تعبیر به عنوان تغلیب بر مجموع اطلاق مى‏گردد همانگونه كه در آیه وجوب روزه تعبیر به الذین شده و منظور عموم مسلمانان است(سوره بقره آیه 83).
ذكر این نكته نیز لازم است كه آیه از كودكانى سخن مى‏گوید كه به حد تمیز رسیده‏اند و مسائل جنسى و عورت و غیر آن را تشخیص مى‏دهند ، زیرا دستور اذن گرفتن خود دلیل بر این است كه این اندازه مى‏فهمند كه اذن گرفتن یعنى چه ؟ و تعبیر به ثلاث عورات شاهد دیگرى بر این معنى است.
امااینكه این حكم در مورد بردگان مخصوص به بردگان مرد است یا كنیزان را نیز شامل مى‏شود روایات مختلفى وارد شده هر چند ظاهر عام است و شامل هر دو گروه مى‏شود و به همین دلیل روایت موافق ظاهر را مى‏توان ترجیح داد.
در پایان آیه مى‏فرماید : بر شما و بر آنها گناهى نیست كه بعد از این سه وقت بدون اذن وارد شوند ، و بعضى به دیگرى خدمت كنند و گرد هم ( با صفا و صمیمیت ) بگردند ( لیس علیكم و لا علیهم جناح بعدهن طوافون علیكم بعضكم على بعض).
آرى این چنین خداوند آیات را براى شما تبیین مى‏كند و خدا عالم و حكیم است ( كذلك یبین الله لكم الایات و الله علیم حكیم ) .
واژه طوافون در اصل از ماده طواف به معنى گردش دور چیزى است ، و چون به صورت صیغه مبالغه آمده به معنى كثرت در این امر مى‏باشد ، و با توجه به اینكه بعد از آن بعضكم على بعض آمده مفهوم جمله این مى‏شود كه در غیر این سه وقت شما مجاز هستید بر گرد یكدیگر بگردید و رفت و آمد داشته باشید و به هم خدمت كنید.
و به گفته فاضل مقداد در كنز العرفان این تعبیر در حقیقت به منزله بیان دلیل براى عدم لزوم اجازه گرفتن در سائر اوقات است ، چرا كه اگر بخواهند مرتبا رفت و آمد داشته باشند و درهر بار اذن دخول بخواهند كار مشكل مى‏شود.
در آیه بعد حكم بالغان را بیان كرده ، مى‏گوید : هنگامى كه اطفال شما به سن بلوغ رسند باید در همه اوقات اجازه بگیرند ، همانگونه كه اشخاصى كه قبل از آنها بودند اجازه مى‏گرفتند ( و اذا بلغ الاطفال منكم الحلم فلیستاذنوا كما استاذن الذین من قبلهم).
واژه حلم ( بر وزن كتب ) به معنى عقل آمده است و كنایه از بلوغ است كه معمولا با یك جهش عقلى و فكرى توام است ، و گاه گفته‏اند حلم به معنى رؤیا و خواب دیدن است ، و چون جوانان ، مقارن بلوغ ، صحنه‏هائى در خواب مى‏بینند كه سبب احتلام آنها مى‏شود این واژه به عنوان كنایه در معنى بلوغ به كار رفته است .
به هر حال از آیه فوق چنین استفاده مى‏شود كه حكم بالغان با اطفال نابالغ متفاوت است ، زیرا كودكان نابالغ طبق آیه قبل تنها در سه وقت موظف به اجازه گرفتن هستند ، چون زندگى آنها با زندگى پدران و مادران آنقدر آمیخته است كه اگر بخواهند در همه حال اجازه بگیرند مشكل خواهد بود ، و از این گذشته احساسات جنسى آنها هنوز به طور كامل بیدار نشده ، ولى نوجوانان بالغ طبق این آیه كه اذن گرفتن را به طور مطلق براى آنها واجب دانسته موظفند در همه حال به هنگام ورود بر پدر و مادر اذن بطلبند .
این حكم مخصوص به مكانى است كه پدر و مادر در آنجا استراحت مى‏كنند و گرنه وارد شدن در اطاق عمومى ( اگر اطاق عمومى داشته باشند ) مخصوصا به هنگامى كه دیگران هم در آنجا حاضرند ، و هیچگونه مانع و رادعى در كار نیست اجازه گرفتن لزومى ندارد.
ذكر این نكته نیز لازم است كه جمله كما استاذن الذین من قبلهم اشاره به بزرگسالان است كه در همه حال به هنگام وارد شدن در اطاق موظف به اجازه گرفتن از پدران و مادران بودند ، دراین آیه افرادى را كه تازه به حد بلوغ رسیده‏اند همردیف بزرگسالان قرار داده كه موظف به استیذان بودند.
در پایان آیه براى تاكید و توجه بیشتر مى‏فرماید : این گونه خداوند آیاتش را براى شما تبیین مى‏كند و خداوند عالم و حكیم است ( كذلك یبین الله لكم آیاته و الله علیم حكیم).
این همان تعبیرى است كه در ذیل آیه قبل بود بدون هیچگونه تغییر ، جز اینكه در آن آیه الایات بود و در اینجا آیاته كه از نظر معنى تفاوت چندانى ندارد.
البته پیرامون خصوصیات این حكم و همچنین فلسفه آن در نكات بحث خواهیم كرد.
در آخرین آیه مورد بحث استثنائى براى حكم حجاب زنان بیان مى‏كند و زنان پیر و سالخورده را از این حكم مستثنى مى‏شمرد و مى‏گوید : زنان از كار افتاده‏اى كه امیدى به ازدواج ندارند گناهى بر آنان نیست كه لباسهاى ( روئین ) خود را بر زمین بگذارند در حالى كه در برابر مردم خود آرائى نكنند ( و القواعد من النساء اللاتى لا یرجون نكاحا فلیس علیهن جناح ان یضعن ثیابهن غیر متبرجات بزینه ) .
در واقع براى این استثناء دو شرط وجود دارد : نخست اینكه به سن و سالى برسند كه معمولا امیدى به ازدواج ندارند ، و به تعبیر دیگر جاذبه جنسى را كاملا از دست داده‏اند .
دیگر اینكه در حال بر داشتن حجاب خود را زینت ننمایند.
روشن است كه با این دو قید مفاسد كشف حجاب در مورد آنان وجود نخواهد داشت و به همین دلیل اسلام این حكم را از آنان برداشته است.
این نكته نیز روشن است كه منظور برهنه شدن و بیرون آوردن همه لباسها نیست بلكه تنها كنار گذاشتن لباسهاى رو است كه بعضى روایات از آن تعبیر به چادر و روسرى كرده است ( الجلباب و الخمار).
در حدیثى از امام صادق (علیه‏السلام‏) در ذیل همین آیه مى‏خوانیم كه فرمود : الخمار و الجلباب ، قلت بین یدى من كان ؟ قال : بین یدى من كان غیر متبرجه بزینه : منظور روسرى و چادر است ، راوى مى‏گوید از امام پرسیدم : در برابر هر كس كه باشد ؟ فرمود : در برابر هر كس باشد ، اما خود آرائى و زینت نكند .
روایات دیگرى نیز به همین مضمون یا نزدیك به آن از ائمه اهلبیت (علیهم‏السلام‏) نقل شده است.
در پایان آیه اضافه مى‏كند كه با همه احوال اگر آنها تعفف كنند و خویشتن را بپوشانند براى آنها بهتر است ( و ان یستعففن خیر لهن).
چرا كه از نظر اسلام هر قدر زن جانب عفاف و حجاب را رعایت كند پسندیده‏تر و به تقوا و پاكى نزدیكتر است .
و از آنجا كه ممكن است بعضى از زنان سالخورده از این آزادى حساب شده و مشروع سوء استفاده كنند ، و احیانا با مردان به گفتگوهاى نامناسب بپردازند و یا طرفین در دل افكار آلوده‏اى داشته باشند در آخر آیه به عنوان یك اخطار مى‏فرماید : خداوند شنوا و دانا است ( و الله سمیع علیم).
آنچه را مى‏گوئید مى‏شنود و آنچه را در دل دارید و یا در سر مى‏پرورانید مى‏داند.
نكته‏ها:
1 -فلسفه استیذان و مفاسد عدم توجه به آن
براى ریشه كن ساختن یك مفسده اجتماعى مانند اعمال منافى عفت تنها توسل به اجراى حدود و تازیانه زدن منحرفان كافى نیست ، در هیچ یك از مسائل اجتماعى چنین برخوردى نتیجه مطلوب را نخواهد داد ، بلكه باید مجموعه‏اى ترتیب داد از آموزش فكرى و فرهنگى آمیخته با آداب اخلاقى و عاطفى ، و همچنین آموزشهاى صحیح اسلامى ، و ایجاد یك محیط اجتماعى سالم ، سپس مجازات را به عنوان یك عامل در كنار این عوامل در نظر گرفت .
به همین دلیل در این سوره نور كه در واقع سوره عفت است از مجازات تازیانه مردان و زنان زناكار شروع مى‏كند ، و به مسائل دیگر مانند فراهم آوردن وسائل ازدواج سالم ، رعایت حجاب اسلامى ، نهى از چشم‏چرانى ، تحریم متهم ساختن افراد به آلودگى ناموسى ، و بالاخره اجازه گرفتن فرزندان به هنگام ورود به خلوتگاه پدران و مادران ، گسترش مى‏دهد .
این نشان مى‏دهد كه اسلام از هیچ یك از ریزه‏كاریهاى مربوط به این مساله غفلت نكرده است.
خدمتكاران موظفند به هنگام ورود در اطاقى كه دو همسر قرار دارند اجازه بگیرند.
كودكان بالغ نیز موظفند در هر وقت بدون اجازه وارد نشوند ، حتى كودكان نابالغ كه مرتبا نزد پدر و مادر هستند نیز آموزش داده شوند كه لااقل در سه وقت ( قبل از نماز صبح و بعد از نماز عشاءو هنگام ظهر كه پدران و مادران به استراحت مى‏پردازند ) بدون اجازه وارد نشوند.
این یك نوع ادب اسلامى است هر چند متاسفانه امروز كمتر رعایت مى‏شود و با اینكه قرآن صریحا آن را در آیات فوق بیان كرده است ، در نوشته‏ها و سخنرانیها و بیان احكام نیز كمتر دیده مى‏شود كه پیرامون این حكم اسلامى و فلسفه آن بحث شود ، و معلوم نیست به چه دلیل این حكم قطعى قرآن مورد غفلت و بى توجهى قرار گرفته ؟ ! گر چه ظاهر آیه وجوب رعایت این حكم است حتى اگر فرضا آن را مستحب بدانیم باز باید از آن سخن گفته شود ، و جزئیات آن مورد بحث قرار گیرد .
بر خلاف آنچه بعضى از ساده‏اندیشان فكر مى‏كنند كه كودكان سر از این مسائل در نمى‏آورند و خدمتكاران نیز در این امور باریك نمى‏شوند ثابت شده است كه كودكان ( تا چه رسد به بزرگسالان ) روى این مساله فوق العاده حساسیت دارند ، و گاه مى‏شود سهل‏انگارى پدران و مادران و بر خورد كودكان به منظره‏هائى كه نمى‏بایست آن را ببینند سرچشمه انحرافات اخلاقى و گاه بیماریهاى روانى شده است.
ما خود با افرادى بر خورد كردیم كه به اعتراف خودشان بر اثر بى توجهى پدران و مادران به این امر و مشاهده آنان در حال آمیزش جنسى یا مقدمات آن به مرحله‏اى از تحریك جنسى و عقده روانى رسیده بودند كه عداوت شدید پدر و مادر در سر حد قتل ! در دل آنها پیدا شده بود ، و خود آنها نیز شاید تا مرز انتحار پیش رفته بودند ! اینجا است كه ارزش و عظمت این حكم اسلامى آشكار مى‏شود كه مسائلى را كه دانشمندان امروز به آن رسیده‏اند از چهارده قرن پیش در احكام خود پیش - بینى كرده است .
و نیز در همین جا لازم مى‏دانیم به پدران و مادران توصیه كنیم كه این مسائل را جدى بگیرند ، و فرزندان خود را عادت به گرفتن اجازه ورود بدهند ، و همچنین از كارهاى دیگرى كه سبب تحریك فرزندان مى‏گردد از جمله خوابیدن زن و مرد در اطاقى كه بچه‏هاى ممیز مى‏خوابند تا آنجا كه امكان دارد پرهیز كنند ، و بدانند این امور از نظر تربیتى فوق العاده در سرنوشت آنها مؤثر است .
جالب اینكه در حدیثى از پیامبر اسلام (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) مى‏خوانیم كه فرمود : ایاكم و ان یجامع الرجل امرئته و الصبى فى المهد ینظر الیهما : مبادا در حالى كه كودكى در گهواره به شما مى‏نگرد آمیزش جنسى كنید!.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.