پرسش :
چه عواملی در پايدارى ازدواج دخيلند؟
پاسخ :
بررسى هاى لحظه به لحظه، تظاهرات، چهره، ژست ها و حتى تنفس و ريتم قلبى زوج ها نشان داده است كه برخلاف باور اغلب مردم، موفقيت ازدواج بيش از آن كه به سازگارى زوجين با يكديگر مرتبط باشد، به چگونگى ارتباط آنها هنگام برخورد با مسائل گوناگون وابسته است.
اين ارتباط ها به طور كلى سه دسته است.
۱- زوج هاى همراه: اين زوج ها در آرامش روى مشكلات خود كار كرده و به رضايتى بالغانه مى رسند.
۲- زوج هاى دورى گزين: اين زوج ها با قبول نداشتن توافق، به ندرت اختلاف هاى خود را نمايان مى سازند.
۳- زوج هاى دمدمى: روابط اين زوج ها پرسر و صدا است. شادى ها و مناقشات روزمره جلوه زندگى آنان است.
تحقيقات نشان داده است ازدواج هر سه گروه به يك نسبت پايدار و از شانس موفقيت يكسانى برخوردار است. جامعه شناسان و روانشناسان ثابت كرده اند كه در خانواده هاى موفق، نسبت لحظات خوب به لحظات بد حداقل ۵ به يك است. لحظات خوب مى تواند بسيار ساده باشد مانند يك لبخند يا قدم زدن در پارك.برعكس برخى رفتارهاى منفى خاص مى تواند مانع ايجاد و تداوم رابطه خوب شود و به ارتباط آسيب مى رساند.
مراقب چهار مسير تباهى زندگى باشيد
اين رفتارها را «چهار مسير تباهى» ناميده اند كه به ترتيب شدت عبارت است از: عيب جويى، تحقير، حالت تدافعى و ديوار سنگى.
اين رفتارها چرخه هايى از نزاع وخصومت هاى پايان ناپذير را شكل مى دهد كه در صورت نداشتن آگاهى، خروج از آنها بسيار سخت خواهد بود.
۱- تقسيم برابر كارهاى خانه
زوج هاى خوشبخت آنهايى هستند كه همسرانشان در كارهاى خانه با آنها شريكند، اين امر را باور دارند و براى آن ارزش قائلند. در بين زوج هاى شاغل، مشاركت نكردن در انجام كارهاى خانه، اغلب منجر به تعارضات زناشويى مى شود. برخى محققان نتيجه گرفته اند: «به نظر مى رسد تقسيم برابر كارهاى خانه و مراقبت از كودكان، رضايت زناشويى را، حداقل در كوتاه مدت افزايش مى دهد.»
۲- انتظارات واقعى از ازدواج
انتظارات واقعى و متجانس زوج از ازدواج، عامل مهمى در تعيين آينده ازدواج است. بسيارى از افراد مطلقه انتظارات غيرواقعى از ازدواجشان داشته اند. براى مثال اميدوار بوده اند كه ازدواج، احساس تنهايى و مشكلات روانشناختى آنها را حل كند. بسيارى از ازدواج ها تنها به اين دليل فرو مى پاشد كه بدنه شان ضعيف تراز آن است كه در مقابل دگرگونى هاى زندگى پايدارى كند. زوج هاى خوشبخت، ازدواج خود را پيوسته از نو شكل مى دهند. حتى در دوره سالمندى وجود ديگرى را تضمين شده نمى دانند. انسان ها از طريق زندگيشان ازدواج را مى سازند.
۳- داشتن فرزند
تولديك فرزند بر پيوند زناشويى تأثير مى گذارد. برخى از تحقيقات نشان داده كه تولد فرزند و والد شدن، از رضايت زناشويى مى كاهد، يا تعارضات را افزايش مى دهد.در سال هاى اخير با وجود افزايش مشاركت پدران در خانواده، پس از تولد فرزند، همچنان موانعى در اين راه وجود دارد. تغيير اين نگرش كه بچه دراى كار زنان است، بسيار دشوار است.مردها انتظار دارند كه همسرانشان از ابتدا كفايت لازم را براى بچه دارى داشته باشند و هر چه مردها بيشتر سعى مى كنند كه نقش فعال در مراقبت فرزندانشان ايفا كنند، باز خوردهاى منفى يا چند پهلويى بيشترى از والدين خود مى گيرند.تحقيقات نشان داده است كه تولد فرزند نخست، شانس طلاق را در سال اول تولد به طور چشمگيرى كاهش مى دهد. اما پس از تولد نوزاد، آمار طلاق به صورت صعودى افزايش مى يابد.يكى از جالب ترين و مشوش كننده ترين يافته هاى تحقيقات نشان مى دهد كه شانس جدايى والدين داراى فرزند پسر كمتر از والدين داراى فرزند دختر است. آنها اين يافته را به درگير شدن بيشتر پدرها به امور پسرانشان نسبت داده اند. اين فرض با شواهد ديگرى تأييد مى شود كه هر چه درگيرى پدرها در امور مراقبتى فرزندانشان افزايش مى يابد شانس طلاق كمتر مى شود.
۴- طول زمان ازدواج
اين واقعيتى ثابت است كه هر چه زمان بيشترى از ازواج سپرى مى شود، شانس جدايى زوج ها از يكديگر كمتر مى شود. در بررسى ها يى كه اخيراً انجام شده، عناصر صميمت، تعهد، ارتباط، همراهى و ديدگاه هاى مذهبى به طور شايع در زوج هاى با بيش از ۳ سال زندگى مشترك، تشخيص داده شده است.مهارت هاى مثبت ارتباطى شامل، در ميان گذاشتن افكار واحساسات، توضيح مسائل به يكديگر و گوش دادن با احترام به نظرات ديگرى، اغلب در بين اين زوج ها متداول است و آنان درجه بالايى از توافق بر نقاط قوت رابطه شان دارند.
۵- تعهد مذهبى
افرادى كه در خانواده هاى مذهبى رشد كرده اند، در مجموع ازدواج هاى پايدارترى دارند. از نتايج پژوهش هاى اخير چنين برمى آيد كه اعمال مذهبى، حتى وقتى در معيارهاى سنجش ساده اى مانند دفعات حضور در مكان هاى مذهبى به كار مى رود، نسبت معكوس با شانس جدايى و طلاق دارد.شواهد زيادى وجود دارد مبنى بر اين كه افراد با تعهد قوى مذهبى، نظرات مخالفى درباره طلاق دارند. جوانانى كه تعهد مذهبى آنها قويتر است تمايل بيشترى به ازدواج و زندگى مشترك دارند. اين جوانان تحت تأثيرات اعتقادات مذهبى والدينشان قرار دارند و اين نشان دهنده اثرات بين نسلى اعتقادات مذهبى است.
بررسى هاى لحظه به لحظه، تظاهرات، چهره، ژست ها و حتى تنفس و ريتم قلبى زوج ها نشان داده است كه برخلاف باور اغلب مردم، موفقيت ازدواج بيش از آن كه به سازگارى زوجين با يكديگر مرتبط باشد، به چگونگى ارتباط آنها هنگام برخورد با مسائل گوناگون وابسته است.
اين ارتباط ها به طور كلى سه دسته است.
۱- زوج هاى همراه: اين زوج ها در آرامش روى مشكلات خود كار كرده و به رضايتى بالغانه مى رسند.
۲- زوج هاى دورى گزين: اين زوج ها با قبول نداشتن توافق، به ندرت اختلاف هاى خود را نمايان مى سازند.
۳- زوج هاى دمدمى: روابط اين زوج ها پرسر و صدا است. شادى ها و مناقشات روزمره جلوه زندگى آنان است.
تحقيقات نشان داده است ازدواج هر سه گروه به يك نسبت پايدار و از شانس موفقيت يكسانى برخوردار است. جامعه شناسان و روانشناسان ثابت كرده اند كه در خانواده هاى موفق، نسبت لحظات خوب به لحظات بد حداقل ۵ به يك است. لحظات خوب مى تواند بسيار ساده باشد مانند يك لبخند يا قدم زدن در پارك.برعكس برخى رفتارهاى منفى خاص مى تواند مانع ايجاد و تداوم رابطه خوب شود و به ارتباط آسيب مى رساند.
مراقب چهار مسير تباهى زندگى باشيد
اين رفتارها را «چهار مسير تباهى» ناميده اند كه به ترتيب شدت عبارت است از: عيب جويى، تحقير، حالت تدافعى و ديوار سنگى.
اين رفتارها چرخه هايى از نزاع وخصومت هاى پايان ناپذير را شكل مى دهد كه در صورت نداشتن آگاهى، خروج از آنها بسيار سخت خواهد بود.
۱- تقسيم برابر كارهاى خانه
زوج هاى خوشبخت آنهايى هستند كه همسرانشان در كارهاى خانه با آنها شريكند، اين امر را باور دارند و براى آن ارزش قائلند. در بين زوج هاى شاغل، مشاركت نكردن در انجام كارهاى خانه، اغلب منجر به تعارضات زناشويى مى شود. برخى محققان نتيجه گرفته اند: «به نظر مى رسد تقسيم برابر كارهاى خانه و مراقبت از كودكان، رضايت زناشويى را، حداقل در كوتاه مدت افزايش مى دهد.»
۲- انتظارات واقعى از ازدواج
انتظارات واقعى و متجانس زوج از ازدواج، عامل مهمى در تعيين آينده ازدواج است. بسيارى از افراد مطلقه انتظارات غيرواقعى از ازدواجشان داشته اند. براى مثال اميدوار بوده اند كه ازدواج، احساس تنهايى و مشكلات روانشناختى آنها را حل كند. بسيارى از ازدواج ها تنها به اين دليل فرو مى پاشد كه بدنه شان ضعيف تراز آن است كه در مقابل دگرگونى هاى زندگى پايدارى كند. زوج هاى خوشبخت، ازدواج خود را پيوسته از نو شكل مى دهند. حتى در دوره سالمندى وجود ديگرى را تضمين شده نمى دانند. انسان ها از طريق زندگيشان ازدواج را مى سازند.
۳- داشتن فرزند
تولديك فرزند بر پيوند زناشويى تأثير مى گذارد. برخى از تحقيقات نشان داده كه تولد فرزند و والد شدن، از رضايت زناشويى مى كاهد، يا تعارضات را افزايش مى دهد.در سال هاى اخير با وجود افزايش مشاركت پدران در خانواده، پس از تولد فرزند، همچنان موانعى در اين راه وجود دارد. تغيير اين نگرش كه بچه دراى كار زنان است، بسيار دشوار است.مردها انتظار دارند كه همسرانشان از ابتدا كفايت لازم را براى بچه دارى داشته باشند و هر چه مردها بيشتر سعى مى كنند كه نقش فعال در مراقبت فرزندانشان ايفا كنند، باز خوردهاى منفى يا چند پهلويى بيشترى از والدين خود مى گيرند.تحقيقات نشان داده است كه تولد فرزند نخست، شانس طلاق را در سال اول تولد به طور چشمگيرى كاهش مى دهد. اما پس از تولد نوزاد، آمار طلاق به صورت صعودى افزايش مى يابد.يكى از جالب ترين و مشوش كننده ترين يافته هاى تحقيقات نشان مى دهد كه شانس جدايى والدين داراى فرزند پسر كمتر از والدين داراى فرزند دختر است. آنها اين يافته را به درگير شدن بيشتر پدرها به امور پسرانشان نسبت داده اند. اين فرض با شواهد ديگرى تأييد مى شود كه هر چه درگيرى پدرها در امور مراقبتى فرزندانشان افزايش مى يابد شانس طلاق كمتر مى شود.
۴- طول زمان ازدواج
اين واقعيتى ثابت است كه هر چه زمان بيشترى از ازواج سپرى مى شود، شانس جدايى زوج ها از يكديگر كمتر مى شود. در بررسى ها يى كه اخيراً انجام شده، عناصر صميمت، تعهد، ارتباط، همراهى و ديدگاه هاى مذهبى به طور شايع در زوج هاى با بيش از ۳ سال زندگى مشترك، تشخيص داده شده است.مهارت هاى مثبت ارتباطى شامل، در ميان گذاشتن افكار واحساسات، توضيح مسائل به يكديگر و گوش دادن با احترام به نظرات ديگرى، اغلب در بين اين زوج ها متداول است و آنان درجه بالايى از توافق بر نقاط قوت رابطه شان دارند.
۵- تعهد مذهبى
افرادى كه در خانواده هاى مذهبى رشد كرده اند، در مجموع ازدواج هاى پايدارترى دارند. از نتايج پژوهش هاى اخير چنين برمى آيد كه اعمال مذهبى، حتى وقتى در معيارهاى سنجش ساده اى مانند دفعات حضور در مكان هاى مذهبى به كار مى رود، نسبت معكوس با شانس جدايى و طلاق دارد.شواهد زيادى وجود دارد مبنى بر اين كه افراد با تعهد قوى مذهبى، نظرات مخالفى درباره طلاق دارند. جوانانى كه تعهد مذهبى آنها قويتر است تمايل بيشترى به ازدواج و زندگى مشترك دارند. اين جوانان تحت تأثيرات اعتقادات مذهبى والدينشان قرار دارند و اين نشان دهنده اثرات بين نسلى اعتقادات مذهبى است.