پرسش :
براى پيش گيرى از افزايش روابط نامشروع، چه راه حلّى پيشنهاد مى كنيد؟
پاسخ :
غريزه ى جنسى يكى از نيرومندترين غريزه هاى بشرى است كه در دوران بلوغ، نمود ويژه اى دارد و بر جسم و جان جوان سايه مى افكند. در دوران بلوغ، دختر و پسر در خود، احساس كمبود مى كنند و مى پندارند اين كمبود با گرماى محبّت جنس مخالف، جبران و با مهر و عطوفت او به آرامش بَدَل مى شود. بنابراين، بايد براى ارضاى اين غريزه ى طبيعى و نيرومند، چاره اى انديشيد و راه درست را برگزيد.
در جامعه ى غرب كه بر اساس نظريه ى افرادى هم چون فرويد و راسل، آزادى جنسى بى قيد و شرط و شهوت رانى را پذيرفته است، آمار فرزندان نامشروع بى سرپرست، نوزادان پيدا شده در زباله دانى ها و توالت ها، كورتاژها، قتل ها و ديگر آسيب هاى اخلاقى و انسانى ناشى از آزادى جنسى روز به روز در حال افزايش است. با اين حال، اگر از همه ى گناه ها چشم بپوشيم، با اين فاجعه ى بزرگ چه كنيم كه زن به توپى شهوانى بَدَل گشته است كه هر لحظه ميان نگاه شهوانى هزاران مرد شهوت ران دست به دست مى گردد.[1] با بازيچه شدن زندگى پر از آمال و اهداف انسان و فراموش گشتن راه كمال و تعالى، چه مى توان كرد؟
بارى، در چنين جامعه ى پرالتهابى، در كوچه، خيابان، مدارس و اداره هاى آن، جز شهوت و خودنمايى چيز ديگرى نمى توان ديد و همه ى امور در عين رنگارنگ بودن تنها يك رنگ دارند; رنگ لذّت جويى. حتى اگر لذّت جويى بيشتر در جنايت و ستم و دست اندازى به حقوق ديگران باشد، هيچ مانعى ندارد; زيرا هدف، حفظ منافع شخصى و لذّت جويى فردى است. براى افراد چنين جامعه اى، سرنوشت اخلاقى جامعه و حقوق ديگران و آينده ى نسل بشرى، هيچ اهميّتى ندارد.
دنياى غرب، انسان آزاد و شرافت مند را اسير، ذليل و دربند لذّت جويى هاى زودگذر كرده است. اگر غرب دست كم در كام جويى هاى جنسى و ارضاى كامل شهوت هاى انسانى ـ و به گفته ى فرويد براى حل عقده هاى روانى و پديد آوردن عشق و محبّت ـ موفّق مى شد، باز مى توانست ادعاى پيروزى كند، ولى در همين زمينه نيز با مشكل هاى فراوان رو به رو است.
شهيد مرتضى مطهرى در اين باره مى گويد:
در مورد غريزه ى جنسى و برخى غرايز ديگر، برداشتن قيود، عشق به مفهوم واقعى را مى ميراند و طبيعت را هرزه و بى بندوبار مى كند. در اين مورد هرچه عرضه بيشتر گردد، هوس و ميل به تنوّع افزايش مى يابد. اين كه راسل مى گويد: «اگر پخش عكس هاى منافى عفّت مجاز شود، پس از مدّتى مردم خسته خواهند شد و نگاه نخواهند كرد، شايد درباره ى يك عكس بالخصوص و يك نوع بى عفّتى بالخصوص صادق باشد، ولى مطلقاً در مورد همه ى بى عفّتى ها صادق نيست; يعنى از يك نوعِ خاصِّ بى عفّتى، خستگى پيدا مى شود، نه بدين معنى كه تمايل به عفاف، جانشين آن شود، بلكه بدين معنا كه آتش و عطش روحى زبانه مى كشد و نوعى ديگر را تقاضا مى كند و اين تقاضاها هرگز تمام شدنى نيست. خود راسل در «كتاب زناشويى و اخلاق» اعتراف مى كند كه عطش روحى در مسايل جنسى غير از حرارت جسمى است. آن چه با ارضا تسكين مى يابد، حرارت جسمى است نه عطش روحى.[2]
ويل دورانت در كتاب «لذّات فلسفه» درباره ى پى آمدهاى آزادى جنسى مى گويد:
در زير عوامل سطحى طلاق، نفرت از بچه دارى و ميل و تنوّع طلبى، نهان است. ميل به تنوّع گرچه از همان آغاز در بشر بوده است، ولى امروزه به سبب اصالت فرد در زندگى نو و تعدّد محرّكات جنسى در شهرها و تجارى شدن لذّت جنسى، دو برابر گشته است.[3]
هم چنين در جاى ديگر مى گويد:
فساد پس از ازدواج بيشتر محصول عادت هاى پيش از ازدواج است.[4]
حال بايد ديد راه حل درست براى كنترل و ارضاى اين غريزه و پيش گيرى از ايجاد و افزايش روابط نامشروع چيست؟
استاد مطّهرى در بيان راه حل مى گويد:
به عقيده ى ما براى آرامش غريزه دو چيز لازم است; يكى، ارضاى غريزه در حدّ حاجت طبيعى و ديگر، جلوگيرى از تهييج و تحريك آن.[5]
درباره ى راه كار نخست بايدگفت: «اسلام براى ارضاى صحيح مسايل جنسى، ازدواج دايم و در صورت مهيّا نبودن شرايط آن، ازدواج مدّت دار و موقّت را (با توجّه به ضوابط و شرايط شرعى[6] و رعايت جوانب اخلاقى) توصيه كرده است. اسلام اصرار فراوان دارد كه محيط خانوادگى، آمادگى كامل براى كام يابى زن و شوهر از يكديگر داشته باشد و زن يا مردى كه از اين نظر كوتاهى كند، مورد نكوهش صريح اسلام قرار گرفته است. اسلام اصرار فراوانى به خرج داده است كه محيط اجتماع، محيط كار و عمل و فعّاليّت است. بنابراين، از هر نوع كام يابى جنسى در آن محيط بايد خوددارى شود. فلسفه ى تحريم نظر بازى و تمتّعات جنسى از غير همسر قانونى و هم چنين فلسفه ى حرمت خودآرايى و تبرّج زن براى مرد بيگانه همين است.
اگر بتوانيم تصوّر كنيم كه اتّحاد روح زن و شوهر و عواطف صميمانه اى كه احياناً تا آخرين روزهاى پيرى ـ كه غريزه ى جنسى فعاليتى ندارد ـ باقى است، براى زندگى ارزش بيشتر و بالاترى دارد. هم چنين اگر بتوانيم تصوّر كنيم كه لذّت يك مرد از مصاحبت همسر مشروع و وفادارش با لذّتى كه از مصاحبت يك زن مى برد، تفاوت دارد، كوچك ترين ترديدى نخواهيم كرد كه براى بهره مندى از مسرّت و آرامش بيشتر لازم است عواطف جنسى افراد را به همسر قانونى محدود كنيم و محيط و كانون خانواده را به اين كار و كوشش اجتماع بزرگ را به كار و فعاليّت اختصاص دهيم.
مطلب مهم تر، جنبه هاى اجتماعى ازدواج است. ازدواج و تشكيل كانون خانوادگى، ايجاد كانونى براى پذيرش نسل آينده است و سعادت نسل هاى آينده به وضع اجتماع خانوادگى بستگى كامل دارد».[7]
بنابراين، چون انسان زنده است و بايد زندگى كند و زندگىِ سرشار از غريزه، عاطفه و نياز انسانى بدون داشتن شريك و هم سفر ممكن نيست، همسر قانونى و دايمى انسان بهترين همراه، همدل و پشتيبان لحظه هاى تنهايى و زداينده ى خستگى هاى روحى خواهد بود. حال اگر پاسخ گويى به مسايل غريزى از اين راه (ازدواج دايم يا موقت) براى جوانى ممكن نيست، بايد عفّت ورزد و با ايمان و اعتقاد، از عفاف و طهارت روح وجسم خويش نگه دارى كند.
در اين جا، نقش راه كار دومى كه شهيد مطهرى(رحمهم الله) فرموده است، بيشتر روشن مى شود; زيرا در اين وضعيت، جوان بايد خود را از انواع محرّك ها و تهيّج ها دور نگه دارد. تماشاى صحنه هاى تحريك آميز مانند: فيلم و عكس، خواندن داستان هاى تهيج كننده و برخوردهاى آزاد و بى حدّ و مرز دختر و پسر، در لغزش و غوطهور شدن جوانان در گرداب آلودگى، نقش دارد.
پس دختران و پسران جوان و مجرّد بايد بكوشند تا حدّ امكان، انديشه ى خود را از اين گونه محرك ها دور نگاه دارند. با پرهيز از برخورد زياد و مختلط با جنس مخالف به ويژه در محيط هايى كه اصول اسلامى در آن رعايت نمى شود، زمينه هاى گناه و پديد آمدن روابط نامشروع را مى توان از بين برد.[8]
پی نوشتها:
[1]. اسلام و ارضاى غريزه ى جنسى، محمدرضا امين زاده، قم، انتشارات در راه حق، 1377، چ 1، ص 7.
[2]. مسأله ى حجاب، مرتضى مطهرى، قم، انتشارات صدرا، 1374، چ 42، صص 113 و 114.
[3]. لذّات فلسفه، ويل دورانت، نشر دانشجويى، ص 97.
[4]. همان، ص 94.
[5]. مسأله ى حجاب، ص 120.
[6]. ر.ك: توضيح المسائل مراجع عظام، كتاب نكاح.
[7]. اخلاق جنسى در اسلام و جهان غرب، مرتضى مطهرى، قم، انتشارات صدرا، صص 47 و 48.
[8]- براى آگاهى بيشتر ر.ك: اخلاق جنسى در اسلام و جهان غرب، مرتضى مطهرى، قم، انتشارات صدرا; مسأله ى حجاب، مرتضى مطهرى، قم، انتشارات صدرا; اسلام و ارضاى غريزه ى جنسى، محمّدرضا امين زاده، قم، انتشارات در راه حق.
غريزه ى جنسى يكى از نيرومندترين غريزه هاى بشرى است كه در دوران بلوغ، نمود ويژه اى دارد و بر جسم و جان جوان سايه مى افكند. در دوران بلوغ، دختر و پسر در خود، احساس كمبود مى كنند و مى پندارند اين كمبود با گرماى محبّت جنس مخالف، جبران و با مهر و عطوفت او به آرامش بَدَل مى شود. بنابراين، بايد براى ارضاى اين غريزه ى طبيعى و نيرومند، چاره اى انديشيد و راه درست را برگزيد.
در جامعه ى غرب كه بر اساس نظريه ى افرادى هم چون فرويد و راسل، آزادى جنسى بى قيد و شرط و شهوت رانى را پذيرفته است، آمار فرزندان نامشروع بى سرپرست، نوزادان پيدا شده در زباله دانى ها و توالت ها، كورتاژها، قتل ها و ديگر آسيب هاى اخلاقى و انسانى ناشى از آزادى جنسى روز به روز در حال افزايش است. با اين حال، اگر از همه ى گناه ها چشم بپوشيم، با اين فاجعه ى بزرگ چه كنيم كه زن به توپى شهوانى بَدَل گشته است كه هر لحظه ميان نگاه شهوانى هزاران مرد شهوت ران دست به دست مى گردد.[1] با بازيچه شدن زندگى پر از آمال و اهداف انسان و فراموش گشتن راه كمال و تعالى، چه مى توان كرد؟
بارى، در چنين جامعه ى پرالتهابى، در كوچه، خيابان، مدارس و اداره هاى آن، جز شهوت و خودنمايى چيز ديگرى نمى توان ديد و همه ى امور در عين رنگارنگ بودن تنها يك رنگ دارند; رنگ لذّت جويى. حتى اگر لذّت جويى بيشتر در جنايت و ستم و دست اندازى به حقوق ديگران باشد، هيچ مانعى ندارد; زيرا هدف، حفظ منافع شخصى و لذّت جويى فردى است. براى افراد چنين جامعه اى، سرنوشت اخلاقى جامعه و حقوق ديگران و آينده ى نسل بشرى، هيچ اهميّتى ندارد.
دنياى غرب، انسان آزاد و شرافت مند را اسير، ذليل و دربند لذّت جويى هاى زودگذر كرده است. اگر غرب دست كم در كام جويى هاى جنسى و ارضاى كامل شهوت هاى انسانى ـ و به گفته ى فرويد براى حل عقده هاى روانى و پديد آوردن عشق و محبّت ـ موفّق مى شد، باز مى توانست ادعاى پيروزى كند، ولى در همين زمينه نيز با مشكل هاى فراوان رو به رو است.
شهيد مرتضى مطهرى در اين باره مى گويد:
در مورد غريزه ى جنسى و برخى غرايز ديگر، برداشتن قيود، عشق به مفهوم واقعى را مى ميراند و طبيعت را هرزه و بى بندوبار مى كند. در اين مورد هرچه عرضه بيشتر گردد، هوس و ميل به تنوّع افزايش مى يابد. اين كه راسل مى گويد: «اگر پخش عكس هاى منافى عفّت مجاز شود، پس از مدّتى مردم خسته خواهند شد و نگاه نخواهند كرد، شايد درباره ى يك عكس بالخصوص و يك نوع بى عفّتى بالخصوص صادق باشد، ولى مطلقاً در مورد همه ى بى عفّتى ها صادق نيست; يعنى از يك نوعِ خاصِّ بى عفّتى، خستگى پيدا مى شود، نه بدين معنى كه تمايل به عفاف، جانشين آن شود، بلكه بدين معنا كه آتش و عطش روحى زبانه مى كشد و نوعى ديگر را تقاضا مى كند و اين تقاضاها هرگز تمام شدنى نيست. خود راسل در «كتاب زناشويى و اخلاق» اعتراف مى كند كه عطش روحى در مسايل جنسى غير از حرارت جسمى است. آن چه با ارضا تسكين مى يابد، حرارت جسمى است نه عطش روحى.[2]
ويل دورانت در كتاب «لذّات فلسفه» درباره ى پى آمدهاى آزادى جنسى مى گويد:
در زير عوامل سطحى طلاق، نفرت از بچه دارى و ميل و تنوّع طلبى، نهان است. ميل به تنوّع گرچه از همان آغاز در بشر بوده است، ولى امروزه به سبب اصالت فرد در زندگى نو و تعدّد محرّكات جنسى در شهرها و تجارى شدن لذّت جنسى، دو برابر گشته است.[3]
هم چنين در جاى ديگر مى گويد:
فساد پس از ازدواج بيشتر محصول عادت هاى پيش از ازدواج است.[4]
حال بايد ديد راه حل درست براى كنترل و ارضاى اين غريزه و پيش گيرى از ايجاد و افزايش روابط نامشروع چيست؟
استاد مطّهرى در بيان راه حل مى گويد:
به عقيده ى ما براى آرامش غريزه دو چيز لازم است; يكى، ارضاى غريزه در حدّ حاجت طبيعى و ديگر، جلوگيرى از تهييج و تحريك آن.[5]
درباره ى راه كار نخست بايدگفت: «اسلام براى ارضاى صحيح مسايل جنسى، ازدواج دايم و در صورت مهيّا نبودن شرايط آن، ازدواج مدّت دار و موقّت را (با توجّه به ضوابط و شرايط شرعى[6] و رعايت جوانب اخلاقى) توصيه كرده است. اسلام اصرار فراوان دارد كه محيط خانوادگى، آمادگى كامل براى كام يابى زن و شوهر از يكديگر داشته باشد و زن يا مردى كه از اين نظر كوتاهى كند، مورد نكوهش صريح اسلام قرار گرفته است. اسلام اصرار فراوانى به خرج داده است كه محيط اجتماع، محيط كار و عمل و فعّاليّت است. بنابراين، از هر نوع كام يابى جنسى در آن محيط بايد خوددارى شود. فلسفه ى تحريم نظر بازى و تمتّعات جنسى از غير همسر قانونى و هم چنين فلسفه ى حرمت خودآرايى و تبرّج زن براى مرد بيگانه همين است.
اگر بتوانيم تصوّر كنيم كه اتّحاد روح زن و شوهر و عواطف صميمانه اى كه احياناً تا آخرين روزهاى پيرى ـ كه غريزه ى جنسى فعاليتى ندارد ـ باقى است، براى زندگى ارزش بيشتر و بالاترى دارد. هم چنين اگر بتوانيم تصوّر كنيم كه لذّت يك مرد از مصاحبت همسر مشروع و وفادارش با لذّتى كه از مصاحبت يك زن مى برد، تفاوت دارد، كوچك ترين ترديدى نخواهيم كرد كه براى بهره مندى از مسرّت و آرامش بيشتر لازم است عواطف جنسى افراد را به همسر قانونى محدود كنيم و محيط و كانون خانواده را به اين كار و كوشش اجتماع بزرگ را به كار و فعاليّت اختصاص دهيم.
مطلب مهم تر، جنبه هاى اجتماعى ازدواج است. ازدواج و تشكيل كانون خانوادگى، ايجاد كانونى براى پذيرش نسل آينده است و سعادت نسل هاى آينده به وضع اجتماع خانوادگى بستگى كامل دارد».[7]
بنابراين، چون انسان زنده است و بايد زندگى كند و زندگىِ سرشار از غريزه، عاطفه و نياز انسانى بدون داشتن شريك و هم سفر ممكن نيست، همسر قانونى و دايمى انسان بهترين همراه، همدل و پشتيبان لحظه هاى تنهايى و زداينده ى خستگى هاى روحى خواهد بود. حال اگر پاسخ گويى به مسايل غريزى از اين راه (ازدواج دايم يا موقت) براى جوانى ممكن نيست، بايد عفّت ورزد و با ايمان و اعتقاد، از عفاف و طهارت روح وجسم خويش نگه دارى كند.
در اين جا، نقش راه كار دومى كه شهيد مطهرى(رحمهم الله) فرموده است، بيشتر روشن مى شود; زيرا در اين وضعيت، جوان بايد خود را از انواع محرّك ها و تهيّج ها دور نگه دارد. تماشاى صحنه هاى تحريك آميز مانند: فيلم و عكس، خواندن داستان هاى تهيج كننده و برخوردهاى آزاد و بى حدّ و مرز دختر و پسر، در لغزش و غوطهور شدن جوانان در گرداب آلودگى، نقش دارد.
پس دختران و پسران جوان و مجرّد بايد بكوشند تا حدّ امكان، انديشه ى خود را از اين گونه محرك ها دور نگاه دارند. با پرهيز از برخورد زياد و مختلط با جنس مخالف به ويژه در محيط هايى كه اصول اسلامى در آن رعايت نمى شود، زمينه هاى گناه و پديد آمدن روابط نامشروع را مى توان از بين برد.[8]
پی نوشتها:
[1]. اسلام و ارضاى غريزه ى جنسى، محمدرضا امين زاده، قم، انتشارات در راه حق، 1377، چ 1، ص 7.
[2]. مسأله ى حجاب، مرتضى مطهرى، قم، انتشارات صدرا، 1374، چ 42، صص 113 و 114.
[3]. لذّات فلسفه، ويل دورانت، نشر دانشجويى، ص 97.
[4]. همان، ص 94.
[5]. مسأله ى حجاب، ص 120.
[6]. ر.ك: توضيح المسائل مراجع عظام، كتاب نكاح.
[7]. اخلاق جنسى در اسلام و جهان غرب، مرتضى مطهرى، قم، انتشارات صدرا، صص 47 و 48.
[8]- براى آگاهى بيشتر ر.ك: اخلاق جنسى در اسلام و جهان غرب، مرتضى مطهرى، قم، انتشارات صدرا; مسأله ى حجاب، مرتضى مطهرى، قم، انتشارات صدرا; اسلام و ارضاى غريزه ى جنسى، محمّدرضا امين زاده، قم، انتشارات در راه حق.