چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

روح انسان ها، پس از مرگ، به کجا مي رود؟ آيا بهشت و جهنم را درک مي کند؟ آيا مي توان با انجام اعمال صالح، براي آن ها، توشه و ثواب فرستاد؟


پاسخ :
روح انسان، پس از جدا شدن از جسد خاکي ، در جسم هاي لطيفي قرار مي گيرد که بسياري از خصوصيات جسم خاکي را ندارد، اما از هر نظر، شبيه بدن است، به اين جسم لطيف، «قالب مثالي»، يا «بدن مثالي» گويند؛ يعني بدني شبيه همين بدن؛ با اين تفاوت، که نه به کلي مجرد و نه مادي محض است. (1)
پس از جدايي روح از بدن، جسم از بين مي رود، اما روح در عالم برزخ، زنده و باقي مي ماند تا قيامت شود و دوباره روح در همان جسم حلول کند و از قبر بيرون آيد. بسياري از ارواح در عالم برزخ، بهشت و جهنم را درک مي کنند؛ همان گونه که بعضي در همين دنيا درک مي کنند. پس از مرگ، روح برخي انسان ها در بهشت برزخي متنعم مي گردد و روح دسته ي ديگر در جهنم برزخي معذب مي شود و گروهي نيز در حال خواب گونه به سر مي برند.
از نظر روايت انسان ها، در عالم برزخ، پنج گروهند:
1. برخي، به بهشت برزخي وارد مي شوند، که آن ها درجه ي اعلاي ايمان و کمال را دارا هستند.
2. براي بعض ديگري دري از بهشت برزخي، به سوي قبرشان باز مي شود. آنان مؤمناني هستند که در درجه ي پايين تر قرار دارند.
3. دسته اي براي عذاب در جهنم برزخي وارد مي شوند و تا بخشودگي گناهانشان در آن جا به سر مي برند. آنان، مؤمنان گنه کار هستند.
4. برخي ديگر در جهنم برزخي وارد شده و تا قيامت عذاب مي شوند. آنان کافران هستند.
5. عده اي ، وارد هيچ يک از بهشت و جهنم برزخي نمي شوند، بلکه روحشان تا برپايي قيامت رها مي گردد. آنان، نه اهل ثواب هستند تا مستحق نعمت باشند، و نه اهل گناه، تا سزاوار عذاب گردند. (2)
در روايات وارد شده است، که دعا و اعمال خير بازماندگان - به ويژه؛ فرزندان صالح - و هدايايي که آنان براي ميت مي فرستند، مانند: صدقات، نماز، استغفار و هر کار نيکي که ثوابش را به ميت هديه کنند، باعث آسايش و رفع عذاب ميت، يا کاهش آن مي گردد. امام صادق عليه السلام مي فرمايد: « همان گونه که زندگان، با هدايا شاد مي شوند، اهل قبر و برزخيان نيز با ترحم و استغفاري که نسبت به آنان مي شود، شاد مي گردند». (3)
نيز فرمود: «يتجافي عنه العذاب مادام الندي في التراب (4) ؛ تا وقتي که رطوبت آب، روي خاک قبر هست، عذاب قبر از ميت دور مي گردد».
از اين روايت و مانند آن مي فهميم، که با اعمال صالح مي توان براي اموات، توشه و ثواب فرستاد.
در روايات ديگري آمده است که هرگاه فرزند صالح در دنيا عمل خوبي انجام دهد، ثواب آن را به حساب پدر و مادر از دنيا رفته ي او نيز مي نويسند؛ از اين رو بايد تلاش کرد تا حقوق باقي مانده بر گردن ميت - حق الله و حق الناس - ادا گردد.
با استفاده از قرآن، قيامت را براي من توصيف کرد.
در قرآن کريم، بيش از يکصد نام براي «قيامت» ذکر شده است؛ مانند: يوم الحسرة (مريم، 39) ، يوم الحساب (غافر، 27) يوم الآخرة (بقره، 177)، يوم الدين(حمد، 4) يوم الفصل (نبأ، 17)، يوم الموعود (بروج، 2)، يوم العظيم (مريم، 37)...
قرآن کريم قيامت را با نشانه معرفي مي کند؛ از جمله در سوره ي تکوير (آيه هاي يک تا نه) براي آغاز قيامت هشت نشانه ذکر شده است. نفخه ي صور، يکمي از اين علامت هاست، که به وسيله ي فرشته اي به نام اسرافيل عليه السلام صورت مي گيرد. با دميدن جناب اسرافيل در صور، تمام مردم مي ميرند. بار دوم، که در آن دميده مي شود؛ همگان براي حساب رسي روز قيامت زنده مي شوند. (5)
پس از پايان مرحله رستاخيز (ويراني جهان) مرحله دوم آغاز مي گردد تا براي رسيدگي به اعمال انسان ها - که در پرورنده ي هر کس ضبط و ثبت است - دادگاه عدل خداوند تشکيل شود. قرآن در اين باره مي فرمايد: «و جاء ربک و الملک صفاً صفا» (6)؛ « و [فرمان] پروردگارت و فرشته [ها] صف در صف آيند ...».
در قيامت، بازپرسي، همگاني و عمومي است و حتي از پيامبران خدا نيز پرسش مي شد. (7)
در صحراي محشر، گواهاني نيز عليه انسان ها، اقامه ي شکايت و شهادت مي کنند. برخي از شاکيان عبارت است از: خداوند متعال (يونس، 61)؛ پيامبران و اوصياي الهي (نساء،41)؛ اعضاي و جوارح انسان ؛ مانند: دست و پا ، پوست تن و ... (نور، 24 و فصلت، 21)، فرشتگان (ق،21) زميني است که انسان روي آن زندگي کرده و اطاعت و گناه از او سر زده است (زلزال،4)؛ زماني که اعمال ، در آن انجام شده است. (8)
سخن درباره ي قيامت و اوصاف و ويژگي هاي آن بسيار است و در اين نوشتار کوتاه، نمي گنجد. (9)

پي نوشت:
1. ر.ک؛ تفسير نمونه، ج 14، ص 322.
2.فروع کافي ج3، ص 238، کتاب الجنائز، باب «المسألة في القبر و من يسأل و لا يسأل» و آية الله مکارم شيرازي، پيام قرآن، ج 5، ص 478 -443.
3. محجة البيضاء، ج 8، ص 292.
4. اصول کافي، ج 3، ص 200.
5. ر.ک؛ پيام قرآن، ج 6، ص 74-66.
6. الفجر (89): 22.
7. الأعراف (7): 6.
8. ر.ک؛ تفسير نمونه، ج 26، ص 176-170 و 225 و 470.
9. ر.ک؛ شهيد آية الله دستغيب شيرازي، معاد و محسن قرائتي، معاد.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.